|بهارنارنج|
🪴 خبر آمد خبری در راه است... ظرف یکیدو روز آینده، منتظر عیدی من باشید و چشم از کانال بر ندارید :)
🪴
🍃بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر
خیلی بد است آدم گم بشود. خودش نه، آرزوهایش و خاطراتش. #مبنا همان معجزهای است که درهای ذهنت را باز میکند و کمکم از ته انباری نمور خاطرات، سرک میکشی و میآیی وسط حیاط زندگی، کنار شمعدانیهای قرمز لب حوض.
مبنایی که شوی تازه یادت میآید توی بچگی، درخت اکالیپتوسی سر کوچهتان بوده که محل قرار تو با هانیه بوده. هانیه، همان دختر سرکشِ فرزند طلاقی که پدرش را بیشتر از مادرش دوست داشت و توی مدرسه هیچکس -به جز تو- باهایش رفیق نمیشد.
مبنایی که شوی تازه میفهمی تو، به اندازه nرمان، تجربه زیسته داری و زندگیات آنقدرها هم معمولی نیست.
حالا ما -#خانواده_مبنا- منتظرت هستیم. جایی حوالی بهار. در دوره #نویسندگی_خلاق.
و این هم عیدانه من به شما.
از طریق این لینک وارد شوید و کد #تخفیف «eydaneh» را بنویسید.
http://B2n.ir/b26282
راستی؛
مبنا ته ندارد اما لطفا شما تا تهش بیایید! ما در #باشگاه_نویسندگان_مبنا، منتظرتان هستیم. قرار ما، سال دیگر، همین موقعها، باشگاه :)
🔰 @baahaarnaranj
🪴
🍃بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر
و ما، یک روز مانده به بهار، وارد #باشگاه_نویسندگان_مبنا شدیم.
بعد از جلسه خوشآمد باشگاه، جمله حاج قاسم را نوشتم و چسباندمش گـَلِ دیوار، درست روبروی میزم. آیه ۵۵-۵۴ سوره قمر که برکت میدهد به وقت را زدم بالایش. عکس «نورٌ علیٰ نور» را هم گذاشتم روبرویم. دیوان حافظ جان را باز کردم و خواندم:
سزد کز خاتم لعلش زنم لافِ سلیمانی
چو اسم اعظمم باشد، چه باک از اهرمن دارم؟
با این ترکیب، حالا دیگر خوب یادم میماند آنقدر کارِ روی زمینمانده داریم که وقت خواب نیست. وقت پاپس کشیدن نیست. وقت ترسیدن نیست. وقت کم آوردن نیست.
ما، در زمانه #جنگ_روایتها زندگی میکنیم و از قضا #نزدیک_قلهایم.
راستی
فقط تا ساعت صفر امشب وقت داری مبنایی شوی!
#مبنایی_شو :)
۲۸/اسفند/۱۴۰۲
🔰 @baahaarnaranj
🪴
خیلی بد است آدم گم بشود. خودش نه، آرزوهایش و خاطراتش. #مبنا همان معجزهای است که درهای ذهنت را باز میکند و کمکم از ته انباری نمور خاطرات، سرک میکشی و میآیی وسط حیاط زندگی، کنار شمعدانیهای قرمز لب حوض.
مبنایی که شوی تازه یادت میآید توی بچگی، درخت اکالیپتوسی سر کوچهتان بوده که محل قرار تو با هانیه بوده. هانیه، همان دختر سرکشِ فرزند طلاقی که پدرش را بیشتر از مادرش دوست داشت و توی مدرسه هیچکس -به جز تو- باهایش رفیق نمیشد.
مبنایی که شوی تازه میفهمی تو، به اندازه nرمان، تجربه زیسته داری و زندگیات آنقدرها هم معمولی نیست.
حالا ما -#خانواده_مبنا- منتظرت هستیم. در دوره نویسندگی خلاق.
دریافت برنامه دوره و ثبتنام:
✏️ https://B2n.ir/r83815
راستی؛
مبنا ته ندارد اما لطفا شما تا تهش بیایید! ما در #باشگاه_نویسندگان_مبنا، منتظرتان هستیم. قرار ما، سال دیگر، همین موقعها، باشگاه :)
🔰 @baahaarnaranj