eitaa logo
کلبه عُشاق
4.6هزار دنبال‌کننده
782 عکس
444 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مروج توحید
🎙 جلسه بیستم در محضر شروع از بیت (دقیقه ۲): سایه یزدان چو باشد سایه اش وارهاند از خیال سایه‌اش موضوع داستان: ادامه داستان وزیر پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب عناوین: 🔹 دقیقه ۲: بی پایه بودن عالم دنیا 🔹 دقیقه ۵: ظلّ ذی ثلاث شعب 🔹 دقیقه ۸: دو معنی سایه خدا 🔹 دقیقه ۱۱: کار اولیاء، برگرداندن قلب 🔹 دقیقه ۱۷: اتصال مولانا به امام زمان(عج) 🔹 دقیقه ۱۹: گذر از شیخ 🔹 دقیقه ۲۱: هنر شیخ 🔹 دقیقه ۲۳: شمس من و خدای من (خاطره حضرت استاد از جناب عبدالغفور واصلی) 🔹 دقیقه ۲۵: حسام الدین، کنایه از امام زمان در برخی اشعار مولانا 🔹دقیقه ۳۰: شعر عطار در وصالش به امام زمان (عج) 🆔 @moravej_tohid
هدایت شده از مروج توحید
در محضر سپاس از همراهی شما 🙏 🆔 @moravej_tohid
هدایت شده از مروج توحید
4_6003513820448818676.mp3
13.53M
🎙 جلسه بیست و یکم در محضر 🆔 @moravej_tohid
هدایت شده از مروج توحید
🎙 جلسه بیست و یکم در محضر 🔹 شروع از بیت (دقیقه ۲): قوم عیسی را بد اندر دار و گیر حاکمانشان ده امیر و دو امیر موضوع داستان: ادامه داستان وزیر پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب عناوین: 🔹 دقیقه ۷: ختم ولایت عامه و خاصه 🔹 دقیقه ۸: ملال و جنگ از کثرت است 🔹 دقیقه ۱۱: انسان‌های داودی خو 🔹 دقیقه ۱۴: چشم بی‌اشک از امراض روح است 🔹 دقیقه ۱۵: غفلت، منشأ گناه 🔹 دقیقه ۱۹: نیست شدن، بزرگترین عبادت 🔹 دقیقه ۲۱: تجلی قهاری(کرشمه) 🔹 دقیقه ۲۳: یکی از اصول عشق، ناز و نیاز 🔹 دقیقه ۲۶: خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه 🔹 دقیقه ۲۸: طلب با اخلاص (داستان موسی و شبان) 🔹 دقیقه ۳۹: وصال حافظ به معشوق (ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای) 🔹 دقیقه ۴۳: یغمای دل 🔹 دقیقه ۴۵: اشعار مولانا در وصالش به امام زمان(عج) 🆔 @moravej_tohid
....پیش از انکه بار اول به نجف بیایم،پدرم مرا تحت تربیت مردی آسمانی در اصفهان بنام حاج (آرمیده در تخت فولاد اصفهان تکیه شاهزاده) قرار داد. از ۷ سالگی تا ۱۱ سالگی ام زیر نظر او به ریاضات و عباداتِ طاقت فرسا پرداختم.او بمن آموخته بودکه زهد و کثرتِ ذکر و گرسنگی، از مهم ترین راههای گشوده شدن حقیقت بروی انسان است.بعد از ایشان به خدمت مردی بزرگ بنام سیدجعفرحسینی قزوینی رسیدم. او در شهرضای اصفهان ساکن بود.غرق در گرسنگی و تشنگی بودم که خدمتش رسیدم. بمن نگاه کرد و بدون مقدمه گفت:حسنعلی! نُه روز است که چیزی نخورده ای و جز با آب افطار نکرده ای، اما هنوز در ریاضت کشیدن ناقصی. با خودفکر کردم مگر دیگر چه میتوانم بکنم تا به کمال در ریاضت کشیدن برسم، که او ادامه داد: هنوز آثار گرسنگی در چهره ات پیدا میشود ؛ مردِ کامل مردی است که چهل روز گرسنگی میکشد، اما اثرِ آن در صورتش ظاهر نمیشود. تمام روزهای ۱۱ تا ۱۳ سالگی ام را بجز دو روزِ حرام در سال ، روزه گرفتم و فقط خداوند از سختی هایی که کشیدم آگاه است. گمان میکردم دیگر کسی در این سطح از سختی دادن به خویش نخواهم دید تا اینکه پایم به نجف، این شهر پُر رمز و راز باز شد و اسم سیّدمرتضی کشمیری را شنیدم. شنیده بودم همیشه نمازِ "هزارقل هوالله"را در دورکعت نمازمیخواند و در اوقات دیگرش، هرروز هزار مرتبه سوره قدر قرائت میکندو گاهی در حرم حضرت امیرالمومنین علی علیه السّلام در نماز دو رکعتی ، کل قران کریم را ختم میکند.گرسنگی های سخت با کمترین غذا به خود میداد. ....شنیده بودم روزی با دوتن از همراهانش در کربلا به کاروانسرای سرشور رسیده اند و او به نماز ایستاده و دونفر همراه به ایشان اقتدا میکنند. در بین نماز شیری از صحرا به سمتشان می آیدو در مقابلشان می نشیند. آن دو به شدت میترسند.اما سیدتکان نمیخورد و نمازش را در کمال آرامش تمام میکند. پس از نماز کمی از جا بلند میشود و گوشِ شیر را در دست میگیرد و فشار میدهد و میگوید: دیگر تورا نبینم که زوار حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام را بترسانی. با قدرت ولایی اش ،چنان تصرفی در او میکند که آن شیر پس از این ماجرا دیگر دیده نشد. پس از شنیدن اوصافش، شوقی وصف ناشدنی داشتم و به دنبالش می گشتم تا.... ادامه دارد انشاللّه برگرفته از
حدیث کساء.mp3
7.58M
▫️ 💠 حدیث کساء 🎙 علی فانی 🌷چادرت را بتکان روزی ما را بفرست... ▪️ کانال معرفتی بسمت خدا | https://eitaa.com/saamtkhoda
کلبه عُشاق
#اندرحکایات #یِذَره_کتاب #نخودکی_اصفهانی ....پیش از انکه بار اول به نجف بیایم،پدرم مرا تحت تربیت مر
به دنبالش میگشتم تا پیدایش کنم. به سراغش در مدرسه ای که در آن سکونت داشت رفتم.طلبه ای پیدا نکردم که بپرسم حجره سیّدمرتضی کشمیری کجاست.در همین حال بودم که ناگهان از درون یکی از حجره های دربسته شنیدم کسی صدا میزند:‌‌‌‌《شیخ حسنعلی اصفهانی، بیا》. بسمت حجره رفتم تا چشمم به جمال تابناک و صورت و بدن ریاضت کشیده اش افتاد، بی مقدمه گفت:بیا کشمیری که دنبالش میگردی من هستم. و این آغاز ارتباطمان بود. هفت سال خدمتش کردم و جوهره ی وجودیش صفحه ی هستی ام را به رنگ خویش درآورد تا اینکه به ایران و ریاضت کشیدن در حجره ای در صحن عتیقِ حرم ثامن الحجج علیه السّلام در ارض اقدس روی آوردم. اما همچنان شوق و آتش نجف رهایم نمیکردو پس از ۴ سال، دوباره به این مرکز جاذبهِ شگفت انگیزِ کره خاکی ،نجف اشرف بازگشتم. مدتی بود که به نجف بازگشته بودم و سیّدمرتضی دستور ترکِ حیوانی بمن داده بود ۳۷روز بود که بدستوراو از خوردن هرگونه غذای حیوانی پرهیز کرده بودم و آن روز قرار بود بعداز زیارت مولی الموحدین علیه السّلام پیش سیّدمرتضی بروم. ....بسمت مدرسه قوام راه افتادم. پس از دقایقی متوجه شدم گرسنگی به جانم افتاده است؛ با اینکه سال ها کارم تحمل گرسنگی و تشنگی بود،اینبار جنس این ریاضت طور دیگری بنظر میامد. وقتی از پس کوچه های تنگ به مدرسه قوام نزدیک شدم. بوی غذای تازه به مشامم رسید؛ بوی مرغ پخته شده میامد. در حالی که خودم در شگفتی بودم که چرا اینبار تا این اندازه بوی غذایی مرا بسمت خود میکشاند، وارد مدرسه شدم.بعداز ۳۷ روز ترکِ حیوانی، در وجودم اشتهایی مضاعف به خوردن این غذا احساس میکردم. ضعف بر بدنم غالب شده بود و یادم رفته بودکه آمده ام تا خدمت سیّدمرتضی برسم. بسمت دیگ غذا رفتم و بی اختیار از آشپز ظرفی از پلو و مرغ خواستم.آشپز که چهره فرسوده و گرسنه ام را دید، برایم غذای بیشتری در ظرف ریخت. بی اختیار و بی توجه به اینکه در ترک حیوانی به سر میبردم، بسمت سکویی رفتم و روی آن نشستم و چشم به این غذا دوختم که چطور توانسته مرا تا این اندازه وسوسه کند. لقمه ای برداشتم که به دهان بگذارم، اما ناگهان دیدم سیّد مرتضی در مقابلم ایستاده است. سیّدمرتضی اخمی کرد و گفت: 《شیخ حسنعلی! میخواهی ازین غذا بخوری؟》 او در حالی که با دستش به غذا اشاره ای کرد، گفت: 《این غذا را بو کن و ببین چه بویی میدهد؛ آنگاه ببین میتوانی این غذا را بخوری؟》 ظرف غذا را با اضطرابی که از ابهتِ سیّد به جانم افتاده بود،به صورتم نزدیک کردم. نزدیک بودحالم به هم بخورد، بوی کثافت و نجاست و گندیدگی میداد. با حیرت به سیّد گفتم : 《بوی گندیدگی میدهد جناب سیّد.》 .....سیّدمرتضی درحالی که اَبروهایش بهم گره خورده بود، سرش را تکان داد و گفت: بلند شو بیا داخل حجره، سیّدعلی(قاضی) هم هست. سیّد یااللهی گفت و داخل حجره شد و من هم داخل شدم. حجره ی محقری داشت که در و دیوارش بوی ذکر و طراوتِ روحانی و تجلی الهی میداد. سیّدعلی قاضی هم دوزانو روی زمین نشسته بود و با تسبیح تربتی که در دست داشت ،مشغول ذکر گفتن بود. داخل که شدیم به احترام من و سیّد مرتضی ایستاد و با ته لهجه شیرین ترکی ، سلام گرمی گفت. جواب سلامش را دادمو ازاینکه فرصتی دست داده بود تا با (سیّدعلی هم از شاگردان سیّدمرتضی بود) هم سخن شوم، خوشحال بودم. ادامه دارد انشالله برگرفته از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چهل و دومین سالگرد استاد جلال تاج اصفهانی صاحب مکتب آواز اصفهانی 🔹️همراه شبکه اطلاع رسانی مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد باشید. ایتا | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام  | وب سایت
هدایت شده از مروج توحید
4_5976321665238307267.mp3
4.34M
🎤در محضر حرکت جوهری 🔽برگرفته از جلسه سوم 🆔 @moravej_tohid 🌐//www.moravejtohid.com   •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
هدایت شده از مروج توحید
🎙 جلسه هشتم در محضر 🔹 دقیقه ۵ مناظره بین شیطان و ملائکه سئوالات شیطان : حکمت از خلقت من چه بود؟ سؤال دوم: فایده ی تکلیف چیست؟با اینکه خداوند از تکالیفی که برای انسان ها جعل کرده نه سودی می بیند و نه ضرری،چرا انسان ها را مکلف کرد؟ 🔹 دقیقه ۱۲ سخن امام فخر رازی (فخر رازی اشعری مذهب است) 🔹 دقیقه ۱۴ اينها مسئله‌ی عالم آفرينش را درست نشناختند،آن حقیقت تکلیف و حقیقت بهشت وجهنم را متوجه نشدند. 💦 اينها خيال می کنند که عالم آفرينش در یک وقتی نبود بعد به وجود آمده، بعد می گویند: حکمتش چی بود؟ چرا این عالم را به وجود آورد؟ 💦 خود اين مطلب که عالم در یک زمانی نبود،بعدأ خلق شد،اصلا همین خودش اشکال دارد،می گوییم: در یک زمانی نبود،خب یعنی زمان بوده،بعد خلق شد. 💦 معنیش این است که زمان بوده،می گوییم: زمان بوده،بعدأ ایجاد شد،پس آن زمان،چه وقت آفریده شد؟ آن هم باید در یک زمانی آفریده شود،همين طوری پیش می رود،این است که اصلا این حرف،حرف غلطی است. 🔹 دقیقه ۱۸ حرف اشعری ها حرف غلطی است که می گویند: (اینها خيال می کنند) یک زمانی عالم به کلی معدوم بوده و هیچ اثری از موجودات عالم نبوده،بعدا خداوند اينها را آمده ایجادشان کرده،در حالی که وقتی به آیات قرآن رجوع می کنیم،می بینیم که قرآن خلقت را عبارت از قبض و بسط می داند،نه ایجاد و اعدام 💦 در قرآن اینگونه آمده که عالم از ازل بوده،از زمانی که خدا، خدا بوده این عالم هم بوده،منتهی چیزی که هست،این عالم دو مرحله دارد،یک عالم قبض و یک عالم بسط (مرحله‌ی رتق و مرحله‌ی فتق) 💦 " او لم یرا الذين کفروا ان السماوات و الارض رتقا ففتقناهما " ۳۰،انبیاء آیا ندیدند،کسانی که کافر شدند،که آسمان و زمین رتق بودند،یعنی بسته بودند،بعدأ فتق شدند،باز شدند. 🔹 دقیقه ۲۴ رتق و فتق آنی است، یعنی در یک آن وجود از خدا صادر می شود،عالم را پهنش می کند،ایجاد می کند و در همان آن برمی گردد، باز دوباره می تابد و برمی‌گردد مثل نور خورشید 💦 رتق و فتق آنی است، زمانی در نظر نگیرید. 🔹 دقیقه ۲۸ آيا خداوند نمی توانست موجودات را در همان مرحله‌ی رتق نگه دارد،یعنی در همان مرحله‌ی بسته ی ذاتش نگه دارد؟ 💦 نه،چون خداوند ذاتش فیاض است،یعنی اصلا خداوند نمی تواند از صدور فیض خودداری کند.این که می گوییم: نمی تواند،نه اینکه ناتوان است،یعنی اگر بخواهد،از صدور فیض خودداری کند،وجود از خودش به بیرون صادر نکند،صفت جواد بودن خدا تعطیل می شود و تعطیلی در صفات محال است. 🔹 دقیقه ۳۲ فیاضیت عین ذات خداست و لذا قابل سؤال نیست، این از همان جاهایی است که "لا یسئل عما یفعل " ۲۳،انبیاء اصلا نمی شود از خدا سؤال کرد،که تو چرا عالم را آفریدی؟ 💦 این سؤال را می شود از کسانی پرسید،که فیاضیت عین ذاتشان نیست. 🔹 دقیقه ۳۴ نمی شود بگوییم، چرا آتش داغ است؟چون داغی عین ذاتش است. 🔹 دقیقه ۳۶ از ازل انسان بوده،عالم بوده 💦 عمر عالم به اندازه‌ی عمر خداست، خدا عمرش چه قدر است؟عمرش ازلی است، بی آغاز است، عالم هم همین جوری است،چرا؟ به‌ خاطر اینکه خداوند فیاض علی الاطلاق است، یعنی خداوند جوادی است، بخشنده ای است که هیچ وقت بخشش، فیاضیتش قطع نمی شود. 🔹 دقیقه ۳۸ حکمت در جایی است که اول نبوده،بعد خلق شده 💦 حکمت عبارت است از آن مصلحتی که باعث می شود که در اثر فعل،نفعی به فاعل برسد. 🔹 دقیقه ۴۴ در جاهايی که فاعل ،ناقص است ،حکمت معنی پیدا می کند. 🔹 دقیقه ۴۷ فخر رازی به امام المشککین معروف است. 💦 سِرّش این است که اينها با آن عقل‌ جزئی خودشان رفتند،خدا را بشناسند.با عقل جزئی مدرسه ای خودشان رفتند. 💦 فخر رازی کسی بود که نچشیده بود،علمش علم چشیدنی نبود،علم ذوقی نبود،کسی که نچشد،نمی تواند،درک کند. علم،توحید بر جانش و بر قلبش ننشسته بود. 🔹 دقیقه ۵۱ سخن شیخ بهایی 🔹 دقیقه ۵۳ از نزد فیلسوف از نزد متکلم از نزد مفسر از نزد فقیه برمی‌گردد و به پیش ساقی می اید،یعنی به پیش آن کسی که قلبش مظهر انوار تجلیات قدسی است و جام شراب طهور در کامش ریخته شده 💦 با چشم خدا،خدا را ببینیم که این چشم خدایی را همه‌ی ما داریم،اما بسته است، نیاز به یک ساقی هست. 💦 دنبال چنین علمی باشیم،علمی که از شراب طهور به دست آید. 🔹 دقیقه ۵۶ علم را باید از نور گرفت،نه از کتاب 💦 العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء 🆔 https://eitaa.com/moravej_tohid/4230
🛺تور گردشگری عصردلگشا 🔸️این تور فوق العاده جذاب ➖پنجشنبه ها ➖ساعت ۱۵ ➖تکیه بابارکن‌الدین 🙄 ♦️اگر شما هم دوست دارید همراه ما باشید کافیه در ساعت مقرر در تکیه بابارکن الدین حضور داشته باشید. یا👇 🔸️جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید با شماره ۰۹۰۲۸۰۱۱۳۵۶ تماس حاصل نمائید. مجموعه تاریخی،فرهنگی و مذهبی تخت‌فولاد 👀 کلبه عشاق 🏕 https://eitaa.com/babarokn
هدایت شده از مروج توحید
"یا باقی" شب گه خواب از این خرقه برون می آیم صبح بیدار شوم باز در او محشورم @moravej_tohid 🌐www.moravejtohid.com            •┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠گنجواره ۱۱ 🔹️دیدنی ها و شنیدنی های تخت فولاد بازدید از چله خانه های تخت فولاد 📆چهارشنبه ۲۹ آذرماه ⏰ساعت ۱۵ 🔹️لینک ثبت نام: https://formafzar.com/form/2jsqe 🔺️ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر: ۰۹۰۲۸۰۱۱۳۵۵ 🔹️همراه شبکه اطلاع رسانی مجموعه تاریخی فرهنگی و مذهبی تخت فولاد باشید. ایتا | روبیکا | تلگرام | اینستاگرام  | وب سایت
هدایت شده از مروج توحید
4_5942656354362591435.mp3
1.69M
در محضر چون ز رنجوری جمال او نماند جان دختر در وبال او نماند چونک زشت و ناخوش و رخ زرد شد اندک‌ اندک در دل او سرد شد عشقهایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه هفتم تفسیر منطق الطیر
هدایت شده از کلبه عُشاق
4_5967353412747005391.mp3
4.45M
❇️ اهمیت نیت آشپز و غذایی که تهیه می کند ❇️علت اصلی مشکلات سوءهاضمه و گوارش 🎙برگرفته از جلسه ۲ محبت @unityofcreature
هدایت شده از مروج توحید
4_6003513820448818677.mp3
14.25M
🎙 جلسه بیست و دوم در محضر 🆔 @moravej_tohid
هدایت شده از مروج توحید
🎙 جلسه بیست و دوم در محضر 🔹 شروع از بیت (دقیقه ۱) : لابه و زاری همی کردند و او از ریاضت گشته در خلوت دوتو موضوع داستان: – ادامه داستان وزیر پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب عناوین: 🔹 دقیقه ۴: باز شدن قلب با تجلی اسم الولی 🔹 دقیقه ۶: داستان زره نپوشیدن حضرت حمزه(ع) 🔹 دقیقه ۹: مصیبت بسته بودن قلب 🔹 دقیقه ۱۴: راه باز شدن حواس باطنی 🔹 دقیقه ۱۶: رسیدن به اسم الحیّ 🔹 دقیقه ۲۲: اظهار عبودیت (اذا تمّ الفقر فهو الله) 🔹 دقیقه ۲۵: صنم و صنوبر در شعر حافظ 🔹 دقیقه ۲۸: حریم شکنی عشق (داستان موسی و شبان) 🔹 دقیقه ۳۱: آتش فراق در دل عاشق 🔹 دقیقه ۳۳: غیرت معشوق 🔹 دقیقه ۳۵: داستان مجنون و فصّاد 🔹 دقیقه ۴۲: علایم ورود عشق 🔹 دقیقه ۴۸: خالص کردن عشق مولانا توسط شمس 🆔 @moravej_tohid
کلبه عُشاق
#اندرحکایات #یِذَره_کتاب #نخودکی_اصفهانی به دنبالش میگشتم تا پیدایش کنم. به سراغش در مدرسه ای که در
.....سیّدمرتضی نگاهی بمن کرد و گفت:شیخ حسنعلی ،در اواخر اربعینت(چهلّه ات) بِسر میبری. اتفاقی که امروز برای تو افتاد، به آن دلیل بود که بدانی این راه نیازمند صبر، کثرت ذکرِ لِسانی و گرسنگی های بلندمدت میباشد. به گونه ای که ذکر بر تو غالب شود و به سرزمین غیبِ این عالم پا بگذاری. صبح روزی ازین روزها شیخ حسنعلی نخودکی بابت کتابت مطلبی (به ازاءهرسطر،چهارتومان ) از سیّدمرتضی طلبش را درخواست کرده بود؛اما چون سیّدمرتضی پولی نداشت به او پاسخ منفی داد‌. .......شیخ حسنعلی با زبان روزه در حالی که یک هفته چیزی نخورده بود و با آب افطار میکرد، روانه حرم مطهر میشد. در حالی که سیّدمرتضی کشمیری مثل همیشه در رواق دوم کنار باب الحاجات، نماز جماعت ظهرِخویش را اقامه میکرد، شیخ حسنعلی وارد حرم شد. در همین حال، اشک های شیخ حسنعلی روی صورتش می غلتید و با سوزِ دلی سخت و برخاسته از کوبندگی مجاهدت، رو به مولا امیرالمومنین علیه السّلام کرد و عرض کرد:《مولای من ، هفته ای میشود که چیزی نخورده ام و دیگر تحمل گرسنگی برایم سخت شده است.》 این جمله را چندمرتبه ای زیر لب تکرار کرد، اما ناگهان در عالمی که مافوقِ ادراکاتِ اهلِ دنیاست ، در زاویه ای از وجود ، درزمین حرم مطهّر، مکاشفه ای جلالی ، وجود ذی جود سلطان سلاطین عالم، شاه مملکت هستی، مولی الموحّدین حضرت علی ابن ابیطالب علیه السّلام را مشاهده کرد که با چهره ای پرشُکوه و جلال، خطاب به او فرمودند:《 شیخ حسنعلی ،خجالت نمی کشی برای یک هفته گرسنگی ، به حرم آمده ای و گله میکنی، در حالی که ما تو را در چندین مرحله از ارتکاب معاصی حفظ کردیم؟》 مولا امیرالمومنین علیه السّلام با جزئیات به شیخ حسنعلی اشاره فرمود که در کجا و چه وقت در خطر ارتکاب کدام گناه بوده و به برکت مقام ولایت خداوند او را از فرو افتادن در آن گودالِ آتش حفظ کرده است. آثار شرمندگی در چهره ی شیخ حسنعلی ظاهر شد به شکلی که تا یک ماه خجالت میکشید به زیارت مولا امیرالمومنین علیه السّلام بیاید. در همین بین که شیخ حسنعلی درسکوت فرو رفته بود وبه دلیل.... ادامه دارد انشالله.. برگرفته از آیت الله سیّدعلی قاضی
هدایت شده از مروج توحید
4_6003513820448818679.mp3
24.77M
🎙 جلسه بیست و سوم در محضر 🆔 @moravej_tohid