eitaa logo
کلبه عُشاق
3.6هزار دنبال‌کننده
913 عکس
513 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین‌علیه‌السّلام در راه بین‌النهرین 17 🏳 آن زن گفت: محله بنی‌خزیمه و این باغ از میباشد. مسلم‌بن عقیل گفت: به او بگو که مردی آمده و می‌خواهد وی را ببیند. مسلم به راهنمایی آن زن وارد باغ شد و بسوی اتاقِ هانی هدایت شد. هانی وقتی شنید که مسلم‌بن عقیل از خانه‌ی خارج گردیده عملش را ستود. مسلم گفت: من ملاحظه‌ی مختار را کردم. برای اینکه مختارِ ثقفی، مردیست که عده‌ای از زنان و مردانِ این شهر و جاهای دیگر از او ارتزاق می‌کنند و دریغم آمد که این مردِ خیِّر بر اثر توقفِ من در خانه‌اش کشته شود یا محبوس گردد. 🗡 هانی گفت: من دستور می‌دهم که اهل این خانه سکونت تو را در اینجا بروز ندهند و تو می‌توانی طرفداران حسین‌ع را در این خانه بپذیری و آن را برای شورش علیه عبیدالله‌بن زیاد آماده کنی. 🤝 ▫️حاکم کوفه فهمید مُسلم در خانه هانی است 👀 کورت فریشلر آلمانی می‌نویسد: به احتمال زیاد نه هانی‌بن عروه می‌دانست که یزید دارای دستگاه است و نه مسلم بن عقیل. مدت خلافت یزید کوتاه بود و بیش از سه سال شش ماه خلافت نکرد. و در سن ۳۸ سالگی بر اثر افراط در منهیات، زندگی را بدرود گفت. و در آن سال که وی مُرد، هفت‌هزار نفر در دستگاه جاسوسی او، که در زمان خلافتِ پدرش معاویه از طرف اولین رئیس سازمان جاسوسی در دنیای اسلامی به وجود آمده بود، کار می‌کردند قسمتی زیاد از جاسوسانی که در آن دستگاه کار می‌کردند به نقاط حساس فرستاده می‌شدند و کوفه در آن موقع از نقاط حساس به شمار می‌آمد. 👌 یکی از خدمه‌ی صدّیق و وفادار هانی مأمور شد، که بصورتِ ناشناس به خانه طرفدارانِ حسین‌ع برود و به آنها اطلاع بدهد که مُسلم‌بن عقیل در خانه‌ی است و شب‌ها بعد از اینکه کوچه‌ها خلوت شد به آن خانه بیایند و با مُسلم راجع به روش مبارزه با عُبیدالله‌بن زیاد، (حاکم بصره و کوفه) مذاکره کنند. با اینکه دستگاهِ جاسوسیِ یزید خوب کار می‌کرد عُبیدالله نمی‌دانست که مُسلم در خانه‌ی هانی بسَر می‌برد و تصور می‌نمود که از کوفه خارج شده. اما این را می‌دانست که طرفدارانِ حسین هر شب در خانه‌ی هانی اجتماع می‌کنند. و چون به او گفته بودند: که هانی است تصمیم گرفت که به عنوان عیادت از بیمار، به خانه هانی برود و با وی مذاکره نمایند و بفهمد که منظور از اجتماع طرفداران حسین‌ع در خانه‌ی او آن هم هر شب چیست؟! هانی به مسلم‌بن عقیل گفت: امروز شکار با پای خود به کمینگاه می‌آید. مسلم گفت: چه می‌خواهی بگویی؟ هانی گفت: امروز عصر عُبیدالله‌بن زیاد بعنوان اینکه از من عیادت کند به این خانه می‌آید و من می‌دانم که عیادت بهانه است و منظور او چیز دیگر می‌باشد. و من از این جهت از تو خواهش کردم که نزد من بیایی که به تو بگویم که تو باید از این فرصت استفاده کنی و او را به قتل برسانی! مُسلم با حیرت پرسید: در کجا او را به قتل برسانم؟ هانی‌گفت: در همین خانه و همین اتاق و هنگامی که با من حرف می‌زند... مسلم گفت: حسین‌بن علی‌ع به من اجازه‌ی خونریزی را نداده است. مسلم گفت: فرض اینکه اینطور باشد من چگونه می‌توانم مهمان را به قتل برسانم؟ هانی گفت: او مهمان تو نیست بلکه مهمان من است و به این خانه برای دیدن من می‌آید نه دیدن تو. 【برای‌ مطالعه‌ مطالبِ قبلی "امام‌حسین(ع) و ایران" لطفاً روی گزینه‌ی بزنید】 برگرفته از: کورت فریشلر ترجمه و اقتباس: ذبیح‌الله منصوری کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc