eitaa logo
کلبه عُشاق
4.8هزار دنبال‌کننده
800 عکس
453 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایات و کلماتی نغز از درسهای عرفانی،اخلاقی حضرت استاد 🍃آیت الله کشمیری 📿 مرحوم آیت‌الله (ره)، مرد بزرگی بود و شاگردان برجسته‌ای داشت. یکی از آنها مرحوم آیت الله شهید سید مصطفی خمینی بود. واقعا مرحوم کشمیری مرد عجیبی بود. بنده خودم یکی از علمای بزرگ حوزه را دیدم که در فاصله ۳ متری آمد و زانو زد و خودش را به زمین کشید و می‌خواست دستِ آیت‌الله کشمیری را ببوسد که ایشان نگذاشتند. یکی از نصایح ایشان به بنده و رفقایی که خدمتشان بودیم این بود که: هیچ وقت مزاحم اهل ذکر نشوید. ولو در دین و مذهبِ دیگر و یا طریقتِ دیگری باشند. چون خداجویان، همگی محترمند. اهل ذکر محترم‌اند. و بعد فرمودند: من هر هفته شب‌های چهارشنبه می‌رفتم به مسجد سَهله. یک شب بعد از فراغتِ اعمال، یک گوشه‌ای از صحنِ مسجد نشستم جمع دیگری نیز نشسته بودند و ذکر جلّی (آشکار،بلند) با هم گرفته بودند. و بلند بلند ذکر می‌گفتند. بعضی از رفقا که مثل خودمان فکر می‌کردند گفتند: آقا این‌ها مزاحم اهل مسجد شده‌اند و به حرف ما گوش نمی‌دهند. اما شما مرد محترمی هستی سیّد هستید و به عنوانِ عالم، همه، شما را می‌شناسند. آنها احترام شما را دارند. لطفاً به آنها تذکری بدهید. من رفتم جلو و به آنها گفتم: این چه کاریست می‌کنید؟ اگر می‌خواهید ذکر بگویید آرام بگویید. یکی از آن جوان‌ها گفت: آقای کشمیری مزاحم ما نشو. ما توی حالِ خوشی هستیم. ما به یاد خدا و به یاد امام زمان روحی‌له‌الفداء هستیم. داریم ذکر می‌گوییم. طریقت ما اجازه داده ذکر جلّی و آشکار(بلند) بگوییم. اما اگر طریقتِ شما اجازه نداده، خُب نگویید. مرحوم آقای کشمیری می‌گفت: من قبول نکردم، دعوا کردم و آنها هم جمع کردند و رفتند. به همین علامت و نشانه که مدتی‌طولانی دیگر نشد که به بروم. هر کاری می‌خواستم بکنم نمی‌شد. علتش را هم نمی‌دانستم. بعد از مدتی در بغداد همان جوان را که آن شب جواب داده بود دیدم. باز شروع کردم با او به بحث کردن‌. باز دوباره به من گفت: آقای کشمیری زیاد سر به سر ما نگذار، دیدی آن روز مزاحمِ حالِ ما شدی و نتوانستی این همه مدت مسجد سهله بروی؟! گفتم: متوجه شدم. مرا حلال کنید. آن جوان گفت: حلال کردیم. ولی بدان که آنشب هرچه می‌گفتیم برای خدا گفتیم. اگر ریا هم بود، الله الله می‌گفتیم. ولی دیگران پول پول می‌گویند. 🤩 💵 برگرفته از: استاد حاج شیخ عبدالقائم شوشتری کلبه عشاق https://eitaa.com/babarokn