eitaa logo
کلبه عُشاق
4.6هزار دنبال‌کننده
792 عکس
448 ویدیو
1 فایل
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) 💪...خودمونا بسازیم؛ #بابارکن_الدین شیرازی، بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو... ادامه 👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
در نجف مردِ شروری بود که تعدادی یار و نوچه داشت و معمولا مردم بخاطر در امان بودن از شرّ و زیانِ او به وی احترام میگذاشتند، بنام عبدِ فرّار. روزی جناب آخوند همدانی با او برخورد کرد و به وی اعتنایی نکرد. عبدِ فرّار به جناب آخوند ملاحسینقلی عرض کرد که چرا احترام نمیگذاری؟ایشان فرمودند مگه تو کی هستی؟ او با خشم گفت : مرا نمی شناسی؟ من هستم! جناب آخوند ملاحسینقلی به آن آدم شرور فرمود: 《آیا از خدا فرار میکنی یا از رسول خدا؟》 در آن لحظه از حرم امیرالمومنین علیه السّلام خارج شده و به خانه اش می رود. صبح روز بعد به کلاس درس حاضر شده و به طلاب میگوید امروز درس تعطیل است و به تشییع جنازه ی یکی از اولیاء خدا می رویم. طلّاب ، متحیر که این ولیّ خدا کیست که مُرده و ما خبر نداریم، خلاصه طلّاب می بینند که جناب ملا حسینقلی ایشان را به در خانه ی برده است. همه از غایتِ تعجب بیکدیگر نگاه میکنند که یعنی چه؟ آدمی که در عمرش جز شرارت ، کاری نکرد چطور امروز ولیّ خدا شده؟ از همسرش ماجرا را می پرسند که می گوید دیروز به عادت همیشگی از خانه خارج شد ولی خیلی زود به خانه برگشت در حالی که منقلب بود. حرف نمیزد و تا صبح گریه کرد، راه رفت و فکر کرد.و نزدیکیهای صبح ، جان تسلیم کرد. برگرفته از کتاب علامه شیخ حمیدرضا سبزواری