کلبه عُشاق
#ملا_محمد_حسن_نائینی_آرندی -------------------------------- مدفون در تخت فولاد ، ایوانِ
#ملا_محمد_حسن_نائینی_آرندی
______
مدفون در تخت فولاد ، ایوانِ ورودی بابارُکن الدین
--------------------------
#مشاهیرتخت_فولاد
🔸🔸🔸
#قسمت_سوم
🌷سیلی زدن مردِ قصاب
#کشف_و_کرامات
چراغعلی خانِ زنگنه، حاکم اصفهان بود که در سال ۱۲۶۵ قمری به حکومت آمد و مدتی حکمرانی داشت مردی #عارف_منش و معرفت دوست بود. و به صحبت عرفا و اربابِ حال، رغبتی داشت.
وسایل برانگیخت که به زیارت ملا حسن بیاید.ملا حسن اجازه نداد چون در خواهشِ ملاقات تاکید کرد، یک روز خود ملا حسن به ملاقات حاکم رفت. او را نشناختند و از در بیرون راندند.
این خبر به حاکم رسید.و سراسیمه بیرون دوید و خود را روی قدم های ملا حسن انداخت و با احترام هرچه تمامتر او را به منزل برد و همچون بندگانِ خدمتگزار، پیش او بایستاد و لوازم #تعظیم و خاکبوسی به جای آورد و خواهش کرد چیزی در خانه او تناول کند.
ملا حسن به عذر اینکه روزه واجب گرفته است چیزی نخورد (حقیقت مطلب این است که ملا حسن بیشتر ایام سال روزهدار بود). #چراغعلی_خان مجدداً درخواست کرد که حداقل چیزی از او بخواهد.
ملا حسن گفت:
این را میخواهم که دیگر خواهشِ ملاقات نکنی! چون از منزل چراغ علی خان بیرون آمد در راه برگشت، به دَکه #قصابی رفت که برای غذای شب کمی گوشت بخرد.
دست او به تخته ی قصاب خورد و به خاطر ظاهر مندرس و ژولیده ی وی، قصاب پنداشت، او گدایِ #یهودی است که دستگاه او را #نجس کرده.
او را با مشت و لگد از دکه بیرون انداخت و چندان #سیلی محکمی بر صورت او نواخت که اثرش بر رخسار وی نمودار بود.
چون به مدرسه بازگشت، #طلّاب دور او را گرفته که در محضر حاکم چه گذشت و اثر سیلی از کجاست؟ ملاحسن با کمال متانت و خونسردی ماجرا را شرح داد و گفت:
از قصاب ممنونم که #غرور من را و #تملق_گویی حاکم را از مغزم بیرون کرد. همانطور که رفته بودم بازگشتم...
👋
ادامه دارد... انشاالله
برگرفته از:
#کتاب_مردان_خدا
#تخت_فولاد
https://eitaa.com/babarokn