eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه شعر را دکلمه کنیم؟ مقدمه یک شعر به دو گونه خوانده می شود؛ خوب و بد. به این ترتیب می بینیم که خوانش شعر روی شنونده اثرگذار است. چه این که شعر یک متن است در دست دکلماتور این دکلماتور است که چگونه آن را عرضه می کند. خوانش یک شعر در حقیقت ایجاد دوباره ی شعر هم هست. تولید معناهای تازه نیز می باشد ؛ این هردو باهم شعر را کامل می سازد. نکاتی را که فکر می شود با اِعمال آنها می توان شعر را خوب و درست دکلمه کرد، تذکر دهد. دکلمه چیست؟ دکلمه واژه ی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام”‌ است. (انوری دکتر حسن ، فرهنگ بزرگ سخن) دکلمه تنها خواندن نیست بلکه خواندن + آوای رسا + آهنگ مناسب + ژست مناسب + حالت های خاص + داشتن حرارت و احساس مناسب می باشد. شرایط دکلماتور خوب دکلماتور به کسی گفته می شود که شعر یا یک متن ادبی را به خوبی قرائت یا دکلمه کند. یک دکلمه ی خوب زمانی صورت می گیرد که دکلماتور از اوصاف زیر بهره مند باشد: ۱. داشتن صدای آرمش بخش. ۲. شناخت آواها. ۳. قدرت برقراری ارتباط. برای قدرت ارتباط می توان عامل زیادی را برشمرد از قبیل: الف. استعداد ذاتی. ب. پشتوانه ی اندیشه یی. ج. انتخاب زبان مناسب. د. حرکات بدنی. ۴. قدرت انتقال حس: یک دکلماتور خوب در ابتدا باید حس شاعر را -که درشعرش انعکاس یافته- در خود بازتولید کند بعد آن حس را به صورت صحیح به شنونده انتقال دهد. سطح احساس ها در هر شعر متفاوت است. ۵. قدرت انتقال فکر: انتقال درست فکرِ یک شاعر وابسته به این است که خواننده نخست آن را درک کند سپس آن را در احساس جدید بهم آمیخته تحویل شنونده دهد. ۶. ادای درست کلمات: از شرایط مهم دکلمه ی خوب ادای درست واژگان است. اساس دکلمه را همین امر تشکیل می دهد. ۷. داشتن صدای شفاف و رسا. ۸. سلامتی دستگاه صوتی و اندام گفتاری. ۹. توانایی خواندن درست جمله ها و متن. ۱۰. تناسب لحن و محتوا. ۱۱. داشتن دانش ارتباطی. در ادامه بحث ارکان دکلمه تقدیم میشود ارکان دکلمه: دکلمه ی شعر بر چند رکن استوار است: ۱. شعر: ۲. دیکلماتور: ۳. شنونده: ۴. صدا: ۱. شعر: شعر رکن اساسی دکلمه است. برای این که دکلمه به خوبی انجام شود، باید دکلماتور شعر را بشناسد. قالب های شعری را از هم تفکیک کند. با تکنیک های شعری نیز آشنایی داشته باشد. فن شاعری را بلد باشد. علم بدیع و بیان را تا حد لزوم بداند. مجاز و کنایه را بفهمد؛ چرا که بدون درک مجاز، تشبیه، کنایه، استعاره و سایر صنایع ادبی فهم یک شعر دشوار می باشد. بنابراین لازم است دکلماتور با شعر آشنا باشد. برای خوب خواندن شعر، دکلماتور باید به این نکته ها توجه نماید: ـ تلفظ درست واژه ها. ـ درک معنا. ـ ادای مکمل مصراع، یا بیت: گاهی مصراع دوم و یا بیت دوم ادامه معنای مصراع یا بیت قبل هستند اینجا باید دو مصرع و یا دو بیت را بدون وقفه و مکث یا با مکث کم خواند. ـ تناسب حالات صورت و محتوا. در محتواهای خبری، عاطفی، حماسی، شاد، مرثیه و... باید به تناسب حالات چهره با محتوا دقت کرد. ـ آشنایی با وزن و قافیه. ـ توجه به علایم نگارشی می تواند در خواندن پرسشی، تعجبی، امری، مکث و. میزان آن به ما کمک کند. ـ برجسته خوانی: برخی از جاهای شعر لازم است برجسته خوانده شود. صدا بلندتر گردد و تأکید بیشتری روی آن صورت گیرد. ۲. دیکلماتور دکلماتور تنها شعر نمی خواند بلکه خود حرف می زند. او تنها یک خواننده ی متن نیست بلکه راویِ شخص اول است که با مخاطب حرف می زند. بنابراین جدا از بیان زیبا، باید ظاهر مناسب و آراسته نیز داشته باشد. ۳. شنونده: شنونده رکن دیگر دکلمه است. شنوندگان یک شعر ممکن است به لحاظ سنی، جنسیتی، تعلیمی و تحصیلی متفاوت باشند. دکلماتور خوب کسی است که قبلاً از نوعیت مخاطبین خود آشنایی داشته باشد و شعر را مطابق ذوق و سلیقه ی آن ها انتخاب نماید. او باید بتواند روان آدم ها را دریابد. سلایق و گرایش های آن ها را تشخیص دهد. ۴ صدا: صدا جزو اساسی دکلمه است. اما صدا چیست؟ صدا “محصول حرکات هماهنگ و منظم اندام ها و عضلات صوتی”‌ می باشد. یک دکلماتور باید اندام صوتی مناسب و سالم داشته باشد تا بتواند کلمات را درست و بجا تلفظ و ادا کند. اندام های صوتی این هاست: دستگاه تنفسی: شامل شش ها، نای، نایژه (مسیر هوا از ریه ها به طرف حنجره) عضلات و تار های صوتی حنجره (تشکیل دهنده صدای ابتدایی) حفره ها و دیوار های گلو (محل تولید حروف- تند وکند کننده صدا) دهان: شامل زبان، فک، لب ها، زبان کوچک، سقف کام دندان ها و لثه ها (محل تولید حروف- لطافت بخشیدن به صدا) مجرا و حفره های بینی (تقویت کننده صدا- تولید کننده حروف خیشومی)
═══✼🍃🌹🍃✼═══ بند ۱ ( یوسف زهرا اومده اکبر لیلا اومده )۲ ( نماز عشق حسین حیدر علی رسیده الله اکبر ) ۲ هر / چی به حسین خدا پسر بده تو این دنیا نام / همشونو میزاره علی علی مولا ( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر ) بند ۲ ( شبه پیغمبر اومده علی اکبر اومده ) ۲ ( هر چی دله تو تموم دنیا مست جمال اکبر لیلا ) ۲ سر / زده به آسمون دلبری رخ خورشید در / سپهر با صفای خونه ی حسین تابید ( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر ) بند ۳ ( عشق اومد مدیون تو شد لیلا هم مجنون تو شد ) ۲ ( بدون تو عاشقی نبوده جلوه گری از روی تو بوده ) ۲ هم / هستی و هم مستی ما تویی علی اکبر دل / مونده به حیرت که تویی علی یا پیغمبر ( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر ) ═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎼 ♻️♻️628♻️♻️ ✅بنداول احساسی شبه شور انگیز/آسمون گلریز بهاراومد بارشو بست/غروبه پاییز ..... دلا پر غوغاس/شب شبه رویاس ملائکه خبردادن /عموشد عباس ...... ساقی و ساغر اومده شبهِ پیمبر اومده از نسل پاک مرتضی دوباره حیدر اومده صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم احساسی دلبره ارباب/ قمره ارباب امشب به دنیا اومده/ اکبره ارباب ....... میخونن هرجا/ عالم بالا مبارکه مبارکه/شد حسین بابا ...... سرور دلها اومده شاه بی همتا اومده آی جوونا مژده بدید اکبره لیلا اومده ...... صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم حماسی با خدایی تو/با صفایی تو الحق که انگاری خوده/مصطفایی تو ..... لحظه ی پیکار/به دله کفار از کشته پشته می سازه/ تیغ تو هربار ..... از مرتضی اثر داری شیر نری جگر داری لشگری تارو مار می شه تا تیغ تو بر میداری صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندچهارم حماسی نوه ی حیدر/ میکنی محشر وقتی تومیدون میزنی/به صف لشکر .... میر جنگاور/شیری و صفدر رجز میخونی شبیه/فاتحه خیبر ..... ای یل هاشمی نسب شبیه قتال العرب وقتی که حمله می کنی لشکری میره به عقب ..... صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) 💠💠6⃣2⃣8⃣💠💠 ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست خورشید شده پا به فرار و خبری نیست با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟ حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است هر کس که خودش را به جنون داد...اسیر است هر کس که به امضای تو آزاد...اسیر است شیعه به تو از لحظه ی میلاد اسیر است هنگام اذانت شده ای عشق سحر کن بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت عالم همه چون نقطه ی پرگارِ تو باشد ارباب به والله گرفتار تو باشد آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد جبریل در افلاک علمدار تو باشد یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم جز دست تو و دست علمدار علم نيست جز جان تو روى لب ارباب قسم نيست فرقى به ميان عرب و نسل عجم نيست جز عشق تو در فكر مدافع حرم نيست نقش است به پيشانىِ من عمه ى سادات جانم به فداى حرمت قبله ى حاجات 🔸شاعر: ________________________
آسمان باز پر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه قرص ماه حسین دومین حیدر سپاه حسین خلق و خویش پیمبرى دیگر على اكبر نه،حیدرى دیگر پهلوان دلاورى دیگر تو بگو شیر لشكرى دیگر هست پیغمبرى سراپایش به عمو رفته قدوبالایش چهره اش ماه آسمان حرم سایه اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سایه ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست آمد از هر نظر على باشد از همه بیشتر على باشد بازهم یك نفر على باشد چقدر این پسر على باشد! مثل حیدر قویست او عزمش چند بیتى بگویم از رزمش بین گرد و غبار مى آید روى مركب سوار مى آید پسر ذوالفقار مى آید حیدر روزگار مى آید عشق مى ریزد از سر و رویش ذوالفقار است تیغ ابرویش پاش تا در ركاب مى افتد دشت در پیچ و تاب مى افتد سر ز تن بى حساب مى افتد به تلاطم عقاب مى افتد بهت در چشمهاى این دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است خوب فهمیده رزم فن دارد هنر جنگ تن به تن دارد فن از روبرو زدن دارد این شگرد از عمو حسن دارد آى لشكر ببین جوان این است پسر شیر نهروان این است خشم او تیغ و نیزه و تیر است هرنگاهش دو قبضه شمشیر است چقدر رزم او نفسگیر است نوه ی شیر غالبا شیر است تیغ مى زد همین كه از چپ و راست ازحرم بانگ یاعلى برخاست رزم با این جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان ها زبان گره خورده ابرویش آنچنان گره خورده كه همه یاد حیدر افتادند یاد آن روز خیبر افتادند رعد و برق است یا كه طوفان است كه دقیقا میان میدان است یا جوان حرم رجز خوان است روى لب هاى عمه ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى زند لبخند مى رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرف مى روم بزند دید باید كمى قدم بزند پیش چشم پدر جوان مى رفت داشت ازجسم شاه جان مى رفت رفت در نیزه زارها افتاد بین گرد و غبارها افتاد زیر پاى سوارها افتاد وسط نیزه دارها افتاد پاى نیزه به پیكرش وا شد به زمین خورد اربااربا شد 🔸شاعر: ____________________
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤 🔸سرود میلاد اقا علی اکبــــــــر(ع) ☘سرود سوم: بنازم اون جلواتشو      جذبه ی برق نگاهشو دیونه می مونه تا ابد     هرکی زده می نابشو شب شب ولادت گل ارباب امشب رزقوروزی مون همه ازمی ناب امشب بی بی زینبو ببین توی دلش آشوبه بازدلش منتظره به تب و تاب امشب اومد اقایی که دلبره آره اون علی اکبره زینب میگه تو گوش داداش مثل خودخودپیمبره بــــه بــــه چون نوبتی هم باشه روزجون اومده گل ازآسمون اومده به چه بی امون اومده مثه یه کهکشون اومده دلدارحسین ؛ سالارحسین به به , به علی اکبر رعنای حسین(3)   پیمبری تو شمایلی یک تنه لشکرکاملی اخه توبحث مبارزه شاگرد یکه ابوفاضلی دستی از کرامت نا راضی نشد مثل اذون سحرت آوازی نشد واسه رقیه خواهرش عالم میدونه هیچکی مثه داداش علیش هم بازی نشد عالم اربابو دوس داره ارباب دوست داره تورو وقتی میگیره دلش میگه پیش بابا یه ذره راه برو بــــه بــــه چشمم براهه که ارباب کرم برسه تاتاج سرم برسه چشمام به حرم برسه دستام به علم برسه دلدارحسین ؛ سالارحسین به به , به علی اکبر رعنای حسین(3) به که چه شورو چه حالیه مستی امشبم عالیه تو خونه ی ارباب فقط جای بی بی فاطمه خالیه به به این قدو قامت بگو بگو بگو ماشالله زیر لب حسین میگه چش نخوره ایشالله هرکی روی ماهشو دیده فقط یک دفعه بخونه باید امشب هزار تا قل هو الله فطرس داره میزنه به در داره اقامون میشه پدر داره جبرییل از اسمون میاد با یدونه گل پسر بــــه بـــه چون عشق از جنس تو بی معطلیه دلها همه منجلیه چون عشقتو اولیه اسم تو فقط علیه   دلدارحسین ؛ سالارحسین به به , به علی اکبر رعنای حسین(3) 📚شاعر:محمدجوادحیدری
♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول ای جوونه حسین علی اکبر(ع) پهلوونه حسین علی اکبر(ع) دردونه ی حسین علی اکبر(ع) یا اکبر یا اکبر(ع) ..... شبهِ پیمبر علیِه اکبر(ع) شیر دلاور علیهِ اکبر(ع) شبیه حیدر علیهِ اکبر(ع) یا اکبر یا اکبر(ع) ..... به قلبای خزون زده بیا خودی نشون بده خوب میدونم که کَرمت تو خاص و عام زبون زده .... علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم به همه ی عالم تو امیری توو همه جنگا مثل شیری تو نوّه ی شاه غدیری یا اکبر یا اکبر(ع) ....... تو جلوه ی نور خدایی و تو المثنای مصطفایی و وقتی می جنگی مرتضایی یا اکبر یا اکبر(ع) ِِِِِ..... دلبر دلها یا علی (ع) ای گل لیلا یا علی(ع) قبله ی دریا یا علی (ع) ای عشق زهرا یا علی (ع) علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم تا که علی تو میشی رجزخون میزنی وقتی که تو ی میدون میشه یه لشکر از تو هراسون یا اکبر یا اکبر (ع) ..... شیر دلیر هر نبردی و خدایی که یکه و فردی و تو فُوقه فُوقه هر چی مردی یا اکبر یا اکبر(ع) ..... تو رزما ضرب المثلی بی مثل و بی بدلی شاگرد شیر جملی ....... علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع) 💠💠6⃣2⃣9⃣💠💠 ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
  دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد امشب زِ خنده‌های تو پَر در بیاوَرَد سر تا به پا حسن شده ، پا تا به سر حُسین از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین شیرین‌تر از عسل شده‌ای تا مگر حُسین با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد جبریل آمده به سلامِ شما رِسَد شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد محرابِ اَبروانِ تو شد قتلگاهِ ما شد مُشتَبه زِ قبله به میخانه راهِ ما ای بهتر از هزار یقین اشتباهِ ما در دستِ چشمِ توست تمامِ صَلاحِ ما تا جانِ ما به نیم نظر در بیاوَرَد پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی اعجازِ بیت‌های مُطَنطَن فقط تویی طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی کابوسِ سختِ زَهره‌یِ دشمن فقط تویی تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد تفریح میکنی به همین تار‌ و مار‌ها بگذار تا کمی بنشیند غُبار‌ها تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها پیچیده است ناله‌ی‌ شان اَلفَرار‌ها حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد ای در سُرادِقاتِ الٰهی مَحافِلَت سجّاده‌یِ حسین شکوهِ نوافِلَت ای جلوه‌یِ جمالی‌اش اخلاقِ کامِلَت ای جذبه‌یِ جلالِ خدا در حَمایِلَت از ما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است ارباب دستِ معجزه‌ گر در بیاوَرَد   عرشی شدیم با نفسِ جاودانه‌ات با بویِ سیبِ زمزمه‌هایِ شبانه‌ات از اشک‌هایِ نیمه شبِ عاشقانه‌ات تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانه‌ات صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم ارباب زاده‌ای و گدایَت هنوز هم   سر را گرفته است که بر در بیاوَرَد 🔸شاعر: _______________________