eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالی‌تر ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالی‌تر علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه به حمدِالله وَالمِنَّه ولی‌الله ست والی‌تر اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک می‌روبد نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالی‌تر اگر فرش نجف گردیم حقّا محترم گردیم که از قالیچه‌ی تبریز می‌گردیم قالی‌تر علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانه‌‌ی ما را "به بوی سیب او بخشم سمرقند و بخارا را" در آغوشِ حسین است و به رویِ دامن زینب ببین بابا چه می‌بخشد گداها را گداها را لبِ گهواره‌اش پروانه‌ای بی تاب اگر دیدید بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را: که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست می‌دارد میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را ببین که می‌بَرد امشب تبسمهای زیبایش دلِ مادربزرگش را  دلِ اولادِ سلمان را علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی برایت لافتی الا علی می‌آید از بالا اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی هزار ، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خوانند که با شمشیر می‌گردی علیِ اکبرِ ثانی علیِ اکبرِ ثانی نه تو بالاتر از آنی تو عباسی نه اینهم نه ، که طوفان‌تر زِ طوفانی علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد علی آمد که در تکرارِ زین‌العابدین باشد تو صبح و شام می‌گِریی زِ سوزِ استخوان آقا به زخمِ کهنه‌ی زنجیر و بر زخمِ زبان آقا زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟ سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا قنوتت را که می‌دیدند خواهرها... می‌گفتند امان از دزدِ انگشتر امان از ساربان آقا تو سی‌سال است می‌گریی چرا پیراهنش بردند؟ تو سی‌سال است می‌سوزی زِ لبخندِ سنان آقا علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد علی آمد که در تکرار زین‌العابدین باشد ۱. دوست داشتم بگویم: من از مال علی بخشم ....
حرف هايي كه ميزنيم،،،، دست دارند!!! دست های بلندی كه گاهی، گلويی را می فشارند و نفس فرد را می گيرند !!! حرف هايي كه ميزنيم،،،پا دارند !!! پاهای بزرگی كه گاهی، جايشان را روی دلی مي گذارند و برای هميشه مي مانند !!! حرف هايي كه ميزنيم ،،، چشم دارند !!! چشم های سياهی كه، گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند، و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند !!! پس مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم زيرا سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
چگونه شعر را دکلمه کنیم؟ مقدمه یک شعر به دو گونه خوانده می شود؛ خوب و بد. به این ترتیب می بینیم که خوانش شعر روی شنونده اثرگذار است. چه این که شعر یک متن است در دست دکلماتور این دکلماتور است که چگونه آن را عرضه می کند. خوانش یک شعر در حقیقت ایجاد دوباره ی شعر هم هست. تولید معناهای تازه نیز می باشد ؛ این هردو باهم شعر را کامل می سازد. نکاتی را که فکر می شود با اِعمال آنها می توان شعر را خوب و درست دکلمه کرد، تذکر دهد. دکلمه چیست؟ دکلمه واژه ی فرانسوی است که از deklama گرفته شده است. منظور از آن “خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام”‌ است. (انوری دکتر حسن ، فرهنگ بزرگ سخن) دکلمه تنها خواندن نیست بلکه خواندن + آوای رسا + آهنگ مناسب + ژست مناسب + حالت های خاص + داشتن حرارت و احساس مناسب می باشد. شرایط دکلماتور خوب دکلماتور به کسی گفته می شود که شعر یا یک متن ادبی را به خوبی قرائت یا دکلمه کند. یک دکلمه ی خوب زمانی صورت می گیرد که دکلماتور از اوصاف زیر بهره مند باشد: ۱. داشتن صدای آرمش بخش. ۲. شناخت آواها. ۳. قدرت برقراری ارتباط. برای قدرت ارتباط می توان عامل زیادی را برشمرد از قبیل: الف. استعداد ذاتی. ب. پشتوانه ی اندیشه یی. ج. انتخاب زبان مناسب. د. حرکات بدنی. ۴. قدرت انتقال حس: یک دکلماتور خوب در ابتدا باید حس شاعر را -که درشعرش انعکاس یافته- در خود بازتولید کند بعد آن حس را به صورت صحیح به شنونده انتقال دهد. سطح احساس ها در هر شعر متفاوت است. ۵. قدرت انتقال فکر: انتقال درست فکرِ یک شاعر وابسته به این است که خواننده نخست آن را درک کند سپس آن را در احساس جدید بهم آمیخته تحویل شنونده دهد. ۶. ادای درست کلمات: از شرایط مهم دکلمه ی خوب ادای درست واژگان است. اساس دکلمه را همین امر تشکیل می دهد. ۷. داشتن صدای شفاف و رسا. ۸. سلامتی دستگاه صوتی و اندام گفتاری. ۹. توانایی خواندن درست جمله ها و متن. ۱۰. تناسب لحن و محتوا. ۱۱. داشتن دانش ارتباطی. در ادامه بحث ارکان دکلمه تقدیم میشود ارکان دکلمه: دکلمه ی شعر بر چند رکن استوار است: ۱. شعر: ۲. دیکلماتور: ۳. شنونده: ۴. صدا: ۱. شعر: شعر رکن اساسی دکلمه است. برای این که دکلمه به خوبی انجام شود، باید دکلماتور شعر را بشناسد. قالب های شعری را از هم تفکیک کند. با تکنیک های شعری نیز آشنایی داشته باشد. فن شاعری را بلد باشد. علم بدیع و بیان را تا حد لزوم بداند. مجاز و کنایه را بفهمد؛ چرا که بدون درک مجاز، تشبیه، کنایه، استعاره و سایر صنایع ادبی فهم یک شعر دشوار می باشد. بنابراین لازم است دکلماتور با شعر آشنا باشد. برای خوب خواندن شعر، دکلماتور باید به این نکته ها توجه نماید: ـ تلفظ درست واژه ها. ـ درک معنا. ـ ادای مکمل مصراع، یا بیت: گاهی مصراع دوم و یا بیت دوم ادامه معنای مصراع یا بیت قبل هستند اینجا باید دو مصرع و یا دو بیت را بدون وقفه و مکث یا با مکث کم خواند. ـ تناسب حالات صورت و محتوا. در محتواهای خبری، عاطفی، حماسی، شاد، مرثیه و... باید به تناسب حالات چهره با محتوا دقت کرد. ـ آشنایی با وزن و قافیه. ـ توجه به علایم نگارشی می تواند در خواندن پرسشی، تعجبی، امری، مکث و. میزان آن به ما کمک کند. ـ برجسته خوانی: برخی از جاهای شعر لازم است برجسته خوانده شود. صدا بلندتر گردد و تأکید بیشتری روی آن صورت گیرد. ۲. دیکلماتور دکلماتور تنها شعر نمی خواند بلکه خود حرف می زند. او تنها یک خواننده ی متن نیست بلکه راویِ شخص اول است که با مخاطب حرف می زند. بنابراین جدا از بیان زیبا، باید ظاهر مناسب و آراسته نیز داشته باشد. ۳. شنونده: شنونده رکن دیگر دکلمه است. شنوندگان یک شعر ممکن است به لحاظ سنی، جنسیتی، تعلیمی و تحصیلی متفاوت باشند. دکلماتور خوب کسی است که قبلاً از نوعیت مخاطبین خود آشنایی داشته باشد و شعر را مطابق ذوق و سلیقه ی آن ها انتخاب نماید. او باید بتواند روان آدم ها را دریابد. سلایق و گرایش های آن ها را تشخیص دهد. ۴ صدا: صدا جزو اساسی دکلمه است. اما صدا چیست؟ صدا “محصول حرکات هماهنگ و منظم اندام ها و عضلات صوتی”‌ می باشد. یک دکلماتور باید اندام صوتی مناسب و سالم داشته باشد تا بتواند کلمات را درست و بجا تلفظ و ادا کند. اندام های صوتی این هاست: دستگاه تنفسی: شامل شش ها، نای، نایژه (مسیر هوا از ریه ها به طرف حنجره) عضلات و تار های صوتی حنجره (تشکیل دهنده صدای ابتدایی) حفره ها و دیوار های گلو (محل تولید حروف- تند وکند کننده صدا) دهان: شامل زبان، فک، لب ها، زبان کوچک، سقف کام دندان ها و لثه ها (محل تولید حروف- لطافت بخشیدن به صدا) مجرا و حفره های بینی (تقویت کننده صدا- تولید کننده حروف خیشومی)
═══✼🍃🌹🍃✼═══ بند ۱ ( یوسف زهرا اومده اکبر لیلا اومده )۲ ( نماز عشق حسین حیدر علی رسیده الله اکبر ) ۲ هر / چی به حسین خدا پسر بده تو این دنیا نام / همشونو میزاره علی علی مولا ( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر ) بند ۲ ( شبه پیغمبر اومده علی اکبر اومده ) ۲ ( هر چی دله تو تموم دنیا مست جمال اکبر لیلا ) ۲ سر / زده به آسمون دلبری رخ خورشید در / سپهر با صفای خونه ی حسین تابید ( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر ) بند ۳ ( عشق اومد مدیون تو شد لیلا هم مجنون تو شد ) ۲ ( بدون تو عاشقی نبوده جلوه گری از روی تو بوده ) ۲ هم / هستی و هم مستی ما تویی علی اکبر دل / مونده به حیرت که تویی علی یا پیغمبر ( یا / علی علی علی علی یا علی اکبر ) ═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎼 ♻️♻️628♻️♻️ ✅بنداول احساسی شبه شور انگیز/آسمون گلریز بهاراومد بارشو بست/غروبه پاییز ..... دلا پر غوغاس/شب شبه رویاس ملائکه خبردادن /عموشد عباس ...... ساقی و ساغر اومده شبهِ پیمبر اومده از نسل پاک مرتضی دوباره حیدر اومده صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم احساسی دلبره ارباب/ قمره ارباب امشب به دنیا اومده/ اکبره ارباب ....... میخونن هرجا/ عالم بالا مبارکه مبارکه/شد حسین بابا ...... سرور دلها اومده شاه بی همتا اومده آی جوونا مژده بدید اکبره لیلا اومده ...... صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم حماسی با خدایی تو/با صفایی تو الحق که انگاری خوده/مصطفایی تو ..... لحظه ی پیکار/به دله کفار از کشته پشته می سازه/ تیغ تو هربار ..... از مرتضی اثر داری شیر نری جگر داری لشگری تارو مار می شه تا تیغ تو بر میداری صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندچهارم حماسی نوه ی حیدر/ میکنی محشر وقتی تومیدون میزنی/به صف لشکر .... میر جنگاور/شیری و صفدر رجز میخونی شبیه/فاتحه خیبر ..... ای یل هاشمی نسب شبیه قتال العرب وقتی که حمله می کنی لشکری میره به عقب ..... صلِّ علی سیدُنا یا علی اکبر(ع) 💠💠6⃣2⃣8⃣💠💠 ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست خورشید شده پا به فرار و خبری نیست با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟ حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است هر کس که خودش را به جنون داد...اسیر است هر کس که به امضای تو آزاد...اسیر است شیعه به تو از لحظه ی میلاد اسیر است هنگام اذانت شده ای عشق سحر کن بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت عالم همه چون نقطه ی پرگارِ تو باشد ارباب به والله گرفتار تو باشد آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد جبریل در افلاک علمدار تو باشد یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم جز دست تو و دست علمدار علم نيست جز جان تو روى لب ارباب قسم نيست فرقى به ميان عرب و نسل عجم نيست جز عشق تو در فكر مدافع حرم نيست نقش است به پيشانىِ من عمه ى سادات جانم به فداى حرمت قبله ى حاجات 🔸شاعر: ________________________
آسمان باز پر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه قرص ماه حسین دومین حیدر سپاه حسین خلق و خویش پیمبرى دیگر على اكبر نه،حیدرى دیگر پهلوان دلاورى دیگر تو بگو شیر لشكرى دیگر هست پیغمبرى سراپایش به عمو رفته قدوبالایش چهره اش ماه آسمان حرم سایه اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سایه ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست آمد از هر نظر على باشد از همه بیشتر على باشد بازهم یك نفر على باشد چقدر این پسر على باشد! مثل حیدر قویست او عزمش چند بیتى بگویم از رزمش بین گرد و غبار مى آید روى مركب سوار مى آید پسر ذوالفقار مى آید حیدر روزگار مى آید عشق مى ریزد از سر و رویش ذوالفقار است تیغ ابرویش پاش تا در ركاب مى افتد دشت در پیچ و تاب مى افتد سر ز تن بى حساب مى افتد به تلاطم عقاب مى افتد بهت در چشمهاى این دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است خوب فهمیده رزم فن دارد هنر جنگ تن به تن دارد فن از روبرو زدن دارد این شگرد از عمو حسن دارد آى لشكر ببین جوان این است پسر شیر نهروان این است خشم او تیغ و نیزه و تیر است هرنگاهش دو قبضه شمشیر است چقدر رزم او نفسگیر است نوه ی شیر غالبا شیر است تیغ مى زد همین كه از چپ و راست ازحرم بانگ یاعلى برخاست رزم با این جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان ها زبان گره خورده ابرویش آنچنان گره خورده كه همه یاد حیدر افتادند یاد آن روز خیبر افتادند رعد و برق است یا كه طوفان است كه دقیقا میان میدان است یا جوان حرم رجز خوان است روى لب هاى عمه ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى زند لبخند مى رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرف مى روم بزند دید باید كمى قدم بزند پیش چشم پدر جوان مى رفت داشت ازجسم شاه جان مى رفت رفت در نیزه زارها افتاد بین گرد و غبارها افتاد زیر پاى سوارها افتاد وسط نیزه دارها افتاد پاى نیزه به پیكرش وا شد به زمین خورد اربااربا شد 🔸شاعر: ____________________
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤 🔸سرود میلاد اقا علی اکبــــــــر(ع) ☘سرود سوم: بنازم اون جلواتشو      جذبه ی برق نگاهشو دیونه می مونه تا ابد     هرکی زده می نابشو شب شب ولادت گل ارباب امشب رزقوروزی مون همه ازمی ناب امشب بی بی زینبو ببین توی دلش آشوبه بازدلش منتظره به تب و تاب امشب اومد اقایی که دلبره آره اون علی اکبره زینب میگه تو گوش داداش مثل خودخودپیمبره بــــه بــــه چون نوبتی هم باشه روزجون اومده گل ازآسمون اومده به چه بی امون اومده مثه یه کهکشون اومده دلدارحسین ؛ سالارحسین به به , به علی اکبر رعنای حسین(3)   پیمبری تو شمایلی یک تنه لشکرکاملی اخه توبحث مبارزه شاگرد یکه ابوفاضلی دستی از کرامت نا راضی نشد مثل اذون سحرت آوازی نشد واسه رقیه خواهرش عالم میدونه هیچکی مثه داداش علیش هم بازی نشد عالم اربابو دوس داره ارباب دوست داره تورو وقتی میگیره دلش میگه پیش بابا یه ذره راه برو بــــه بــــه چشمم براهه که ارباب کرم برسه تاتاج سرم برسه چشمام به حرم برسه دستام به علم برسه دلدارحسین ؛ سالارحسین به به , به علی اکبر رعنای حسین(3) به که چه شورو چه حالیه مستی امشبم عالیه تو خونه ی ارباب فقط جای بی بی فاطمه خالیه به به این قدو قامت بگو بگو بگو ماشالله زیر لب حسین میگه چش نخوره ایشالله هرکی روی ماهشو دیده فقط یک دفعه بخونه باید امشب هزار تا قل هو الله فطرس داره میزنه به در داره اقامون میشه پدر داره جبرییل از اسمون میاد با یدونه گل پسر بــــه بـــه چون عشق از جنس تو بی معطلیه دلها همه منجلیه چون عشقتو اولیه اسم تو فقط علیه   دلدارحسین ؛ سالارحسین به به , به علی اکبر رعنای حسین(3) 📚شاعر:محمدجوادحیدری
♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول ای جوونه حسین علی اکبر(ع) پهلوونه حسین علی اکبر(ع) دردونه ی حسین علی اکبر(ع) یا اکبر یا اکبر(ع) ..... شبهِ پیمبر علیِه اکبر(ع) شیر دلاور علیهِ اکبر(ع) شبیه حیدر علیهِ اکبر(ع) یا اکبر یا اکبر(ع) ..... به قلبای خزون زده بیا خودی نشون بده خوب میدونم که کَرمت تو خاص و عام زبون زده .... علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم به همه ی عالم تو امیری توو همه جنگا مثل شیری تو نوّه ی شاه غدیری یا اکبر یا اکبر(ع) ....... تو جلوه ی نور خدایی و تو المثنای مصطفایی و وقتی می جنگی مرتضایی یا اکبر یا اکبر(ع) ِِِِِ..... دلبر دلها یا علی (ع) ای گل لیلا یا علی(ع) قبله ی دریا یا علی (ع) ای عشق زهرا یا علی (ع) علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم تا که علی تو میشی رجزخون میزنی وقتی که تو ی میدون میشه یه لشکر از تو هراسون یا اکبر یا اکبر (ع) ..... شیر دلیر هر نبردی و خدایی که یکه و فردی و تو فُوقه فُوقه هر چی مردی یا اکبر یا اکبر(ع) ..... تو رزما ضرب المثلی بی مثل و بی بدلی شاگرد شیر جملی ....... علی علی علیِ اکبر یا اکبر(ع) 💠💠6⃣2⃣9⃣💠💠 ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
  دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد امشب زِ خنده‌های تو پَر در بیاوَرَد سر تا به پا حسن شده ، پا تا به سر حُسین از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین شیرین‌تر از عسل شده‌ای تا مگر حُسین با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد جبریل آمده به سلامِ شما رِسَد شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد محرابِ اَبروانِ تو شد قتلگاهِ ما شد مُشتَبه زِ قبله به میخانه راهِ ما ای بهتر از هزار یقین اشتباهِ ما در دستِ چشمِ توست تمامِ صَلاحِ ما تا جانِ ما به نیم نظر در بیاوَرَد پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی اعجازِ بیت‌های مُطَنطَن فقط تویی طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی کابوسِ سختِ زَهره‌یِ دشمن فقط تویی تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد تفریح میکنی به همین تار‌ و مار‌ها بگذار تا کمی بنشیند غُبار‌ها تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها پیچیده است ناله‌ی‌ شان اَلفَرار‌ها حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد ای در سُرادِقاتِ الٰهی مَحافِلَت سجّاده‌یِ حسین شکوهِ نوافِلَت ای جلوه‌یِ جمالی‌اش اخلاقِ کامِلَت ای جذبه‌یِ جلالِ خدا در حَمایِلَت از ما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است ارباب دستِ معجزه‌ گر در بیاوَرَد   عرشی شدیم با نفسِ جاودانه‌ات با بویِ سیبِ زمزمه‌هایِ شبانه‌ات از اشک‌هایِ نیمه شبِ عاشقانه‌ات تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانه‌ات صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم ارباب زاده‌ای و گدایَت هنوز هم   سر را گرفته است که بر در بیاوَرَد 🔸شاعر: _______________________
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤 🔸سرود میلاد اقا علی اکبــــــــر(ع) از آسمون باز ، بارون میباره هی دونه دونه جشنو سروره ، عالم به عالم خونه به خونه نوبتی هم با ، شه وقت جشن روز جونه از آسمون باز ، بارون میباره۲،هی دونه دونه جشنو سروره ، عالم به عالم۲،خونه به خونه نوبتی هم با ، شه وقت جشن،روز جونه (2) دلامون شاده روی لبامون باده خدا داده به اقامون اقا زاده من حیدری ام ،  پیغمبری ام من جونمو ، علی اکبری ام (2) علی اکبــــــر اقا علی اکبـــــــــــر(3)  سیر نجومی ، داره جنونم باز رو به بالا  هی گل می ریزن ، دارن ملائک از عرش اعلا  داده خدا مثل آمنه پی... غمبر به لیلا(2)  سیر نجومی ، داره جنونم۲ ،باز رو به بالا  هی گل می ریزن ، دارن ملائک۲،از عرش اعلا  داده خدا مثل آمنه پیغمبر به لیلا جنم باباشه که توی چشماشه نه فقط عمه اش ، یه دنیا خاطر خواشه ‌من قنبری ام ، از غم بری ام من جونمو علی اکبری ام علی اکبـــــــر اقا علی اکبــــــــر(3) 📚شاعر:محمدجوادحیدری
پیمبر می زند رخسارش اما نه پیمبر نیست پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست رسید و خاتمیت را نمی دانم چه باید گفت که گفته بعد پیغمبر پیمبرهای دیگر نیست؟!! زمین می لرزد از نوع قدمهایش نمی دانم چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست؟! زبان مانده است از گفتن قلم عاجز شد از رفتن دریغا وصف او در بیتهای ما میسر نیست شگفتا ! مانده ام باید به جز اکبر چه گفت او را که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست الا شاعر چه می جویی میان واژگان او را فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور ، نیست علی های حسین بن علی مانند هم هستند برادر را چه کس گفته است مانند برادر نیست!! همین یک بیت را یک روضه میخوانم؛عبا پهن است علی اکبر است این اربن ارباآه اصغر نیست... 🔸شاعر: ____________________
═══✼🍃🌹🍃✼═══ بند۱ از همه چیز ، عشق تو بهتره ۲ اسمِت آقا ، از دو جهان سَرِه۲ تو آسمون ، بین فرشته ها ذکر همه ، یا علی اکبرِه ۳ ای گل زهرا ، لیلی لیلا ۲ مست و خراب نگاهتم دل به تو بسته ، عمری نشسته ( با دل خسته به راهتم ) ۲ هستی همیشه به دنیا ۲ عشق تموم جوونا ۲ ( یا اکبر ، یا اکبر ، یا اکبر ۴ ) ۴ بند ۲ اول و هم ، آخر دنیایی ۲ دیدن تو ، صحنه ی رویایی ۲ خودی نشون ، میدی به ما یا نه تو که همه ، عشق جوونایی ۲ می شینه هر دم ، همه ی عالم ۲ کنار سفره و خوان تو صبح سپیدم ، همه امیدم ، ( بخشس و جود و احسان تو ) ۲ یا علی ، شبه پیمبر ۲ نوه ی ، حضرت حیدر ۲ ( یا اکبر ، یا اکبر ، یا اکبر ۴ ) ۴
سرود مسجدی ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام به دنیا آمده زیبا گل بُستانِ حیدر تو گویی بار دیگر آمده دنیا پیمبر شبه پیغمبر،ای سَیّد و سَروَر لالهٔ لیلا،جانم علی اکبر یا علی اکبر جانم علی اکبر... تمامِ هستی ام قربان یک نیمه نگاهَت حسین بن علی گلبوسه زد بر روی ماهت سورهٔ کوثر،سُلالهٔ حیدر لالهٔ لیلا،جانم علی اکبر یا علی اکبر جانم علی اکبر... الا اِی آنکه دل بردی ز عباس دلاور شفاعت کن زِ ما دلدادگان در روز محشر شافع محشر،ای رحمت داور لالهٔ لیلا،جانم علی اکبر یا علی اکبر جانم علی اکبر... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
امشب قمری قمر به دامن دارد محبوب خدا پسر به دامن دارد این نو گل نورسته زر نایاب است فرزند رشید حضرت ارباب است از دامن لیلا و حسین آمده است از عطر خوشش ببین جهانی شده مست او لاله ی فرخنده ی احمر باشد دوم علی و علی اکبر باشد در چهره ی او قرص قمر پنهان است گویا که نبی صاحب قرآن است گویند همه پیمبر آمد به جهان از هیبت او قفل شده چشم و زبان زهرا نسب و حیدری است این گوهر مانند پدر لطف کند بر نوکر چشم بد خلق از این قمر دور بود زیبا تر از او نیست که او نور بود یوسف اگر این جمال زیبا می دید بی شک که دو دست خویش او می برید ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
عالمی محو جمالته مولا صدای هلهله ها میره بالا میباره رحمت حق آروم آروم برکت سفره های رسول الله اومده ارباب ، اومده مولا آخرین حیدر ، آخرین زهرا اونی که میشه ، گفت بهش حتی اول قرآن ، وصف بسم الله هم حسن هم حسین ، هم کمال خاتمی هم سلیمان و هم ، شیث و نوح و آدمی از ازل تا ابد ، تو پناه عالمی أباصالح مدد أباصالح 2 کنار مهد تو جمع رسولاست به زیر پات دخیل آسموناست چشمای روشنت منشأ دریاست پشت سرت دعای بی بی زهراست گل بپاشید و ، دود کنید اسپند زده دریا با آسمون پیوند ریسه میبندن آسمونا رو یوسف زهرا ، میزنه لبخند یو سفه ، هل أتاست ، نور و قدر و کوثره هرکی دیده میگه ، مهدیه یا حیدره اون که از راه اومد ، واسه دنیا دلبره أباصالح مدد أباصالح 3 سفینة النجاته بشر اومد برای تکفیری دردسر اومد با ذوالفقاری که داره تو دست برای کندنه نسل شر اومد با رجز میگه ، با همه احساس که أنا المهدی ، عمی العباس أنا نسل العشق ، أنا جیش الجار أنا مسمی به أبالاحرار دلبره ، محشره ، یله و دلاوره مهدیه ، مضطره ، یک تنه یه حیدره منتقمه دله پر گدازه مادره أباصالح مدد أباصالح ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
بحر طویل حضرت علی اکبر(ع)-ولادت و مدح همه در حیرتم امشب، که شب هفده ماه ربیع است و یا یازده غره‌ی شعبان معظم، شب میلاد محمد شده یا اینه‌ی طلعت نورانی احمد، به سر دست حسین است و یا آمده از غار حرا باز محمد؛ عجبا این گل نورسته علی‌اکبر لیلاست، بگو یوسف زهراست، بگو اینه‌ی طلعت طاهاست، بگو دسته‌گل فاطمه‌ی ام‌ابیهاست، بگو روح بتول است، بگو جان رسول است، سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش، به جلالش به جمالش همه مبهوت کمالش همه مشتاق وصالش که سراپاست همه اینه‌ی احمد و آلش، چه به خلقت چه به طینت چه به صورت چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت، همه بینید در این خال و خط و چهره‌ی گل روی رسول دو سرا را. خانه‌ی یوسف زهراست زیارتگه پیغمبر اکرم، نگه آل محمد به جمالی است که خود شاهد رخسار دل‌آرای محمد شده اینک، همگی چشم گشودند به سویش، به گمانم که گره‌خورده دل نور دل فاطمه بر طره‌ی مویش، شده جا در بغل عمه و آغوش عمویش، نگه ماه بنی‌هاشمیان بر گل رویش، نفسش نفخه‌ی صور و نگهش اینه‌ی نور و قدش نخله‌ی طور و به دَمَش معجز عیسی، به لبش منطق موسی، همه ماتش، همه مستش، همه دادند به هم دست به دستش، همه گل‌بوسه گرفتند ز پیشانی و لعل لب و خورشید جمالش، همه دادند سلامش، همه دیدند به مهر رخ او وجه خدا را. نگه از دامن مادر به گل روی پدر دوخته گویی، که ز شیری به تجلای الهی شده چون شعله‌ی افروخته، سر تا به قدم سوخته، از روز ولادت بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنش ایه‌ی ایثار و شهادت همه تفسیر شود، سینه‌ی پاکش هدف تیر شود، طعمه‌ی شمشیر شود، با نگه خود به پدر کرده ز گهواره اشارت که منم کشته‌ی راهت، تو رسول‌اللهی و من چو علی شیر سپاهت، بنواز ای پدر عالم هستی علی‌اکبر پسرت را به نگاهت، منم آن کودک شیری که ز شیری دل خود را به تو بستم، به فدایت همه هستم، تن و جان و سر و دستم، من و آن عهد که در عالم زر بستم و هرگز نشکستم، پسر فاطمه! از جام تولای تو مستم، تو دعا کن تو دعا کن که سرافراز کنم تا صف محشر شهدا را. چه برازنده بود نام علی بهر من آن هم ز لب تو، که وجودم همه گردیده پر از تاب و تب تو، به خدایی خدا پیش‌تر از آمدنم بوده دلم در طلب تو، به جز این نیست که باشد حسب من، حسب تو، نسب من نسب تو، به خدا مثل علی در صف پیکار برآرم ز جگر نعره و یک‌باره زنم چون شرر نار به قلب صف اشرار، که گوید به من احسن به صف کرب‌وبلا حیدر کرار و زند خنده به شمشیر و به آن صولت و آن نیرو و آن غیرت و آن شوکت و عز و شرفم احمد مختار، سزد از دل گهواره به عالم کنم اعلام که ای خلق جهان! من به نبی نور دو عینم، به همه خلق ندا می‌دهم امروز که فردا به صف کرب‌وبلا یار حسینم، عجبا می‌نگرم در بغل مادر خود معرکه‌ی کرب‌وبلا را. ای نبی‌روی و علی‌صولت و زهراصفت و فاطمه‌رفتار و حسن‌خو، تو که هستی که ربودی دل لیلا و حسین و حسن و زینب و عباس و علی را، تو نبی یا که علی یا که حسن یا که حسینی، تو همان خون خدا یا پسر خون خدایی، تو همه صدق و صفایی، تو همه مهر و وفایی، تو به هر زخم شفایی، تو به هر درد دوایی، تو عزیز دل آقای تمام شهدایی، تو همان یوسف خونین‌بدن آل‌عبایی، گل پرپر شده‌ی گلبن ایثار و ولایی، نه تو قرآن ز هم ریخته از نیزه و شمشیر جفایی، تو همه صبر و ثباتی، تو همه باب نجاتی، تو به لعل لب خشکیده‌ی خود خضر حیاتی، تو در امواج عطش آبروی آب فراتی که ز داغ لبت آتش زده دریا دل ما را. نظری تا که چو جان تربت پاک تو در آغوش بگیرم، به ضریحت بزنم بوسه و از شوق، همان لحظه بمیرم، قبر حضرت علی اصغر با قبر امام حسین یکی است نه با قبر حضرت علی اکبر، تو مگر جان حسینی، نه، تو قرآن حسینی، پدر و مادر و جان و همه هستم به فدایت، منم و مهر و ولایت، منم و مدح و ثنایت، منم و لطف و عطایت، منم و حال و هوایت، سگ این کویم و جایی نروم از سر کویت، چه بخوانی چه برانی، کرم و لطف تو بود عادت تو، عجز و گدایی است همه عادت من، گفتم و گویم به دو عالم نفروشم کفی از خاک درت را، به خدا سلطنت این است که خاک قدم خیل گدایان تو باشم، ندهم این سمت از دست، به دستم بگذارند اگر مهر و مه و ارض و سما را. استاد سازگار........