eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
"السابقون السابقون" ، صحرا ، عطش ، دریای خون نی، نینوا ، لیلا ،جنون ،"نون و القلم" ، "ما یسطرون" شمشیر در شمشیر شد ، دستان حق زنجیر شد طفل سه ساله پیر شد ، "آمنت ربّی فاسمعون" طفلی به روی دست شد ، تیر سه شعبه مست شد آن لحظه عالم پست شد ،"یا قوم ماذا تعبدون ؟ "اشبه به ذات مصطفی ، من فرط نوره اختفی بعدک، علی الدنیا عفی ، "ما هؤلاء ينطقون" فانیّ ِ باقی ، دیده‌ای؟! بی‌چشم راوی ، دیده‌ای؟! بی دست ساقی ، دیده‌ای؟! "انّا الیه راجعون" تا بی رمق شد پیکرت ، دعواست بالای سرت پیراهنت ، انگشترت ، "مما رزقنا ینفقون" ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✨ شخصی برای اولین بار یک کلم دید. اولین برگش را کند،  زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...!  اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعه‌ای از این برگهاست... حکایت زندگی هم این چنین است! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، در حالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید دریابیم و درکش کنیم... و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصه‌هایی که خوردیم،  نه خوردنی بود نه پوشیدنی،  فقط دور ریختنی بود...!✨ زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم🍃🌹 ‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅
🍃خــــواص آیـه الکـــرسے ①⇦•هنگام خارج شدن از منزل ↯ هفتاد هزار فرشته نگهبان شما خواهند بود ②⇦•هنگام ورود به منزل ↯ قطحی و فقر هرگز به منزل تان نرسد ③⇦•بعد از وضو ↯ هفتاد مرتبه درجه را بالا می برد ④⇦•قبل از خواب ↯ فرشته ها تمام شب محافظ شما باشند ⑤⇦•بعد از نماز واجب↯ فاصله بین شما و بهشت فقط مرگ می شود 📚 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
کسی که راه به باغ توچون نسیم گرفته‌ست صراط را زهمین راه مستقیم گرفته‌ست تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله که عطر، مرقدت از جنّت‌النعیم گرفته‌ست گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی سرم به خاک درت،اُنس ازقدیم گرفته‌ست همیشه سفرهٔ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض بازشدن غنچه ازنسیم گرفته‌ست همیشه عبد، حقیرست در برابر معبود به جزتوکی؟سِمَت عبد،باعظیم گرفته‌ست بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت به کف براتِ نجاتِ خودازجحیم گرفته‌ست مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته دراین مقام،فلک خویش رامقیم گرفته‌ست چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟ که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفته‌ست کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ وبوحرم تو ازآن حریم گرفته‌ست
کوه وسنگ ودشت این صحرابه چشمم آشناست دوستان محمل نگه داریداینجاکربلاست حاجیان کعبهءوصلیم و این صحرای خون کعبهء ما،مشعرما،حج ما،میقات ماست چشم مازمزم،طواف ماست دورکشته ها خیمه گاه ماست مروه،قتلگاه ماصفاست حاجیان را سرتراشیدن بوَدسنّت ولی درمنای حج خون سرهای ماازتن جداست سنگ دشمن:مهرسجده،خون سر:آب وضو قتلگه سجاده وتسبیح،نوک نیزه هاست نخلهاباماسخن گوینددر این سرزمین کاین زمین شط الفرات و این بیابان نینواست چشم من پیوسته میبیند درین صحرای خون دست سقا،جسم اکبر،تربت اصغرکجاست این زمین گلخانه ای ازلاله های فاطمه ست این بیابان لاله‌گون دریایی ازخون خداست آب گرددازخجالت،آب دراین سرزمین آه آه تشنگان فریادهای بی صداست ماسراسرکشتهء اشکیم وبرهرزخم ما اشک"میثم"گرهزاران بارخون گرددرواست
تا به وصف حمزه بگشایم زبان می سزد گردد سراپایم زبان حمزه یعنی شیر شیران اُحد خشم فریاد دلیران اُحد حمزه یعنی یک جهان صدق و صفا حمزه یعنی جان‌نثار مصطفی این شنیدم هند از خشم و غضب کرد وحشی را به نزد خود طلب گفت در این جنگ باشد کام من تشنۀ خون یکی از این سه تن یا، محمّد را به تیغ خشم زن یا، علی یا، حمزه را از پا فکن دید آن ناپاک در حین قتال قتل احمد یا علی باشد محال تاخت هر سو در صف میدان جنگ کرد قصد جان حمزه بی درنگ حمله کرد از راه نامردی ز پشت شیر شیران را به ضرب نیزه کشت آن خروشان شیر ختم المرسلین پیکرش چون کوه شد نقش زمین هند با خشم و غضب سویش شتافت پهلویش را از دم خنجر شکافت همچو خون پاک حمزه بر زمین ریخت اشک از چشمِ ختم المرسلین من ندانم داغ آن آزادمرد با دل پیغمبر اکرم چه کرد می سزد تا خون فشانم از بصر داغ دو سردار دارم بر جگر آتش سوز درونم بر ملاست گه نگاهم بر اُحد گه کربلاست دیده ام پرپر دو باغ یاس را جسم حمزه، پیکر عبّاس را داشت در دل داغشان را فاطمه گه به صحرای اُحد، گه علقمه سنگ و کوه و دشت و صحرا گریه کرد بر مزار هر دو، زهرا گریه کرد داغ او بر قلب پیغمبر نشست مرگ این پشت برادر را شکست او شدی مُثله رخ نورانیش این یکی شد فرق تا پیشانیش او ز پهلویش روان شد خونِ دل این فرات از کام عطشانش خجل او عبا پوشید بر جسمش رسول این کنارش مادری‌کرده بتول حمزه! بوی کربلا احساس کن گریه بر مظلومی عبّاس کن او که تنها با عدو پیکار کرد دست و چشم و سر، نثار یار کرد او که از ضرب عمود آهنین گشت سرو قامتش نقش زمین این شنیدم حضرت ختمی مآب بر شهیدان یک به یک می داد آب تا رهد عبّاس از رنج و تعب جام آبی داد بر آن تشنه لب آن سرا پا مظهر صدق و صفا تشنه‌لب جان داد نزد مصطفی لب نزد بر آب و کامش تشنه بود بر لب دریا امامش تشنه بود بحر را چون شعله ای در کام دید عکس اصغر را میان جام دید تا که باران زآسمان آید فرود بر لب عبّاس از «میثم» درود
کوه وسنگ ودشت این صحرابه چشمم آشناست دوستان محمل نگه داریداینجاکربلاست حاجیان کعبهءوصلیم و این صحرای خون کعبهء ما،مشعرما،حج ما،میقات ماست چشم مازمزم،طواف ماست دورکشته ها خیمه گاه ماست مروه،قتلگاه ماصفاست حاجیان را سرتراشیدن بوَدسنّت ولی درمنای حج خون سرهای ماازتن جداست سنگ دشمن:مهرسجده،خون سر:آب وضو قتلگه سجاده وتسبیح،نوک نیزه هاست نخلهاباماسخن گوینددر این سرزمین کاین زمین شط الفرات و این بیابان نینواست چشم من پیوسته میبیند درین صحرای خون دست سقا،جسم اکبر،تربت اصغرکجاست این زمین گلخانه ای ازلاله های فاطمه ست این بیابان لاله‌گون دریایی ازخون خداست آب گرددازخجالت،آب دراین سرزمین آه آه تشنگان فریادهای بی صداست ماسراسرکشتهء اشکیم وبرهرزخم ما اشک"میثم"گرهزاران بارخون گرددرواست
ياکريم هواي پيغمبر مستحق دعاي پيغمبر حامي باوفاي پيغمبر عموي باصفاي پيغمبر همه جا ياور رسول ا... حيدر ديگر رسول ا... * شير ميدان غزوه هايي تو يل اردوي مصطفايي تو يار و همرزم مرتضايي تو تيغ برنده ي خدايي تو غيرت جاري ات تماشايي ست ضربه ي کاري ات تماشايي ست * از بزرگان مومنين هستي از دبيران درس دين هستي خار چشمان مشرکين هستي شک ندارم که بهترين هستي کاشف الکرب احمد مختار اسد ا... اي سپه سالار * اَحَد از شوکت تو ميخواند اُحُد از غربت تو ميخواند نبي از قربت تو ميخواند علي از هيبت تو ميخواند سر نيزه نشانه رفته تورا چشم بد دور سيدالشهدا * تاکه زوبين اجاره کرد وحشي جدلت را نظاره کرد وحشي شکمت را اشاره کرد وحشي پهلويت پاره پاره کرد وحشي از اشارات سخت سر نيزه نفست بند آمد اي حمزه * علم افتاده است؟ فداي سرت من به قربان زخم بال و پرت چه خبر گشته است به دور و برت زير دندان هنده است جگرت آخرالامر اسير و يکه شدي واي من تکه تکه تکه شدي * اي محاسن سپيد آل ا... همه چشم و اميد آل ا... اي غيور شهيد آل ا... اي عموي رشيد آل ا... ذکر و خير تو بر لب همه است زائر تربت تو فاطمه است * از بلا ، کربلا به ياد آمد از نوا ، نينوا به ياد امد از جفا ، نيزه ها به ياد آمد از عبا ، بوريا به ياد آمد کاش در کربلا پيمبر بود يا که مقداد بود و حيدر بود * کربلا غرق در محن شده يود کربلا قحطي کفن شده بود تشنه لب پاره پاره تن شده بود مثل يک لايه پيرهن شده بود نيزه اي که به پهلويش کردند گرگ ها از تنش در آوردند *
کسی که راه به باغ تو، چون نسیم گرفته صراط را ز. همین راه مستقیم گرفته تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله که عطر، مرقدت از جنة النّعیم گرفته گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته همیشه سفرۀ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته بَرین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت به کف برات نجات خود از جحیم گرفته همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سمت عبد باعظیم گرفته؟ ملک غبار ز قبر تو تا نرُفته نرفته در این مُقام، فلک خویش را مقیم گرفته چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم که هر کبوتر تو ذکر یاکریم گرفته کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو از آن حریم گرفته
بیا! و گرنه در این انتظار خواهم مرد  اگر که بی تو بیاید بهار، خواهم مرد  به روی گونه ی من، اشک سالها جاری است  و زیر پای همین آبشار خواهم مرد  خبر رسید که تو با بهار می آیی  در انتظار تو من تا بهار خواهم مرد  نیامدی و خدا آگه است، من هر روز  به اشتیاق رُخَت، چند بار خواهم مرد  تمام زندگی من در این امید گذشت  که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد  پدر که تیغ به کف رفت مژده داد که من  به روی اسب سپیدی، سوار، خواهم مرد
🔹سبک همه جاکربلا پسر فاطمه آمده در منا السلام علی ساکن کربلا یا حسین یا حسین بوسه زد بر اجل لب عطشانشان این زمین میرسد عید قربانشان یا حسین یا حسین تا پیاده شده زینب از محملش داغ و ماتم نهاد پا به روی دلش یا حسین یا حسین