eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲ رمضان 🌹بند ۱ ایها الناس شهر مدینه پر از شادی و شوره شب شب شادی و شب سروره دل ها از غصه و غم ها دیگه دوره آخه شب عیده ۲ خانه ی مرتضی ، غرق شور و صفا دلبری یکتا اومد اولین پسر ، حضرت فاطمه مجتبی دنیا اومد یابن الزهرا سبط پیمبری تو فرزند فتاح خیبری مولا چقدر شبیه مادری یابن الزهرا جانم حسن حسن ... 🌹🌹بند ۲ یابن الزهرا دل ما پر می زنه برا مدینه بغضی مونده یا حسن به کنج سینه کِی میشه بیاد بقیعتو ببینه تو بده براتی ۲ ایشالله به زودی ، گنبد و بارگاه ما برا تو می سازیم می یاد اون روزیکه ، بر ضریحت آقا ماها همه بنازیم از راه دور می دیم سلام تو می دونیم ما جاه و مقام تو جود و سخا بوده پیام تو یابن الزهرا جانم حسن حسن... 🌹🌹🌹بند ۳ یابن الزهرا مهدی صاحب زمان آقا کجایی؟ الامان الامان از این جدایی؟ دعای ماها شده آقا بیایی؟ پس کی می یایی۲ آرزومونه که ، حجت بن الحسن تا ببینیم ظهورت جون ناقابل و ،هر چی دارم آقا نذر راه عبورت چی میشه که حاجت روا کنی امشب ما رو نوکر صدا کنی قسمت ما کرب و بلا کنی یا مولانا یا صاحب الزمان ... https://eitaa.com/babollharam
جلوه ی هل اتی امام حسن لطف و مهر و صفا امام حسن حُسن و حجب و حیا امام حسن چشمه سار سخا امام حسن پای تا سر کرامتی مولا در محبت قیامتی مولا سکه ی معرفت به نام شماست کرم و جود در مرام شماست جوهر نور در کلام شماست صلحتان پایه ی قیام شماست تو حسینی حسین هم حسن است سبز و سرخ عقیق از یمن است خانه ی تو بهشت دل ها بود باغ سبز خدا شکوفا بود در نگاهت حضور پیدا بود درِ دار الضیافه ات وا بود هر کسی سایل درت می شد مست از فیض محضرت می شد جاهلی بد شروع و نیک انجام با دلی پر رسیده بود از شام بی ادب لب گشود بر دشنام خنده کردی به روی او که : سلام ای مسافر ز راه آمده ای ؟ خسته و بی پناه آمده ای ناسزا گفتی ام ، ثنا بدهم مرکب و آب یا غذا بدهم دردمندی اگر ، دوا بدهم هرچه خواهی بخواه تا بدهم ... آب شد از خجالت آن شامی گفت : الحق که اصل اسلامی به سوی حج چه ساده می رفتی خسته پای پیاده می رفتی که دل از دست داده می رفتی با شکوه و اراده می رفتی کعبه مشتاق استلام تو بود حجرالاسودش غلام تو بود صبر ، مبهوت بردباری تو کس ندیده است بیقراری تو کوثر و زمزم ، اشک جاری تو سیلی کوچه زخم کاری تو جگرت را نه همسرت سوزاند داغ جانسوز مادرت سوزاند
زهی ز نور جمالت جهان جان روشن جهان ز فیض وجود تو غیرت گلشن توئی خزینۀ سرّ الاه را خازن توئی جواهر علم رسول را مخزن به چشم عالمیان سرمه خاک درگاهت به فرق پادشهان نعل مرکبت گرزن جهان علم و کمالی و کوه حلم و وقار سپهر جاه و جلالی و بحر فهم و فطن حضیض درگهت از اوج نُه سپهر، اعلا فروغ طلعتت از نور آفتاب، اعلن گر ازجبین تویک قطره خون چکد برخاک دمد ز خاک، گل وضیمران و نسترون امین وحی خدا روز و شب چو دربانان بر آستانۀ درگاه تو کند مسکن سزاست اطلس چرخش به جای شادروان به هر کجا که شود خیمۀ تو سایه‌فکن تو آن کسی‌که رسول خدا به حکم خدای ز راه لطف و شفقت نهاده نام حسن توئی که کرده رسولت به دوش خویش سوار توئی که فاطمه ات پروریده در دامن توئی خلیفه به جای نبی ز بعد علی توئی ز بعد علی رهنمای اهل زمن تو آن امام به حقی که دوستان تورا شمیم لطف تو آرد روان تازه به تن تو آن امام غیوری که دشمنان تو را شرار قهر تو سازد بسان ریماهن ز بردباری و حلم تو ای گزیدۀ ناس همی گزند ز انگشت عاقلان جهن ز شامیان جفا کار در حق پدرت چه حرفها که شنیدی تو زیر چرخ کهن تو ای امام به حق گوشوار عرش مجید تو ای مروّج شرع نبی به سرّ و علن هر آن کسی‌که شود منکر امامت تو تنش به چوبۀ دار فنا شود آون بنی امیه نکرده ست پاس حرمت تو ز حرمت تو نشد کم به قدر یک ارزن توهمچو مرغ بهشتی وعرش مسکن توست دگر چه باک تو را از گروه زاغ و زغن هماره جغد به ویرانه آشیان سازد تو خود همائی و عرش خدا ترا مأمن اگر معاویه شد غاصب حق تو چه غم طلاشناس شناسد لجین را ز لجن کجاست قدر خزف با جواهر شهوار کجاست قیمت فقر الیهود و مشک ختن ز دوستان تو چون کس تورانشد ناصر به جای جنگ نمودی تو صلح با دشمن در این مصالحه بی‌شک نهفته سرّی بود که کس نداند و جز ذات قادر ذوالمن کسیکه واقف ازاسرار این مصالحه نیست دهن به هرزه گشاید کند به یاوه سخن هزار حیف که ناباک پور بوسفیان شکست عهدو ز پیمان خود گسست رسن شها به ماتم تو جای اشک خون جگر چکد ز دیدۀ "ترکی" چنان عقیق یمن https://eitaa.com/babollharam
آیینه ی حُسن کبریایی ای روح علی چه دلربایی هم جان بتول وعشق زهرا هم راحت جان مصطفایی ای مظهر حلم ربِّ یکتا سر تا به قدم تو مرتضایی داریم امید اینکه سازیم بر قبر تو گنبد طلایی ای خاک بقیع چه سوز داری این نغمه به زیر لب سُرایی اوست کریم آل احمد بفرست درود بر محمد ای بنده و چاکرت سلیمان ای کشته ی عشق تو فراوان آدم شده آدم از نگاهت ایوب ز صبر توست حیران پیراهن یوسف از شفا بود یک دم ز دم تو خورد بر آن یونس که اسیر حوت غم شد بر او پدر تو کرد احسان بر عصمت مادرت ملائک هم کُلِّ رُسُل نموده اِذعان زین مادر و آن پدر عجب نیست چون مثل تو در جهان بگو کیست؟ امشب همه با تو کار داریم از حُبِّ تو افتخار داریم یک دم به پدر سفارشی کن ما هم ز تو انتظار داریم چون حب تو در دل است و در جان با غیر تو ما چه کار داریم رحمی که ز کثرت گناهان بر دوش هزار بار داریم دستی به دعا برآر امشب زیرا غم هجر یار داریم هر مجلس ما چه خاص و عام است بی ذکر حسین ناتمام است
🏴بند ۱ مدینه باز دیده داغ یاری غریبونه اون کسی که بوده غریب حتی توی خونه امون از این بی کسی ها ای مدینه امون از این زهر جفا ای مدینه شده حسن حاجت روا ای مدینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام... 🏴بند ۲ غریبی که محرمی نداشت حتی توی خونه جون میده از زهر کینه ها ای وای از زمونه اگر چه از زهر جفا خون شد دلِش غم فراق فاطمه شد حاصلش عزا و داغ مادرش شد قاتلش آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ... 🏴بند ۳ یه تشت خون پیش چشمای خواهری غریبه شبیه این تشت غرق خون حالتی عجیبه این جا غم فراق دلبر می بینه حال غریبیِ برادر می بینه یه روزی تو تشت طلا سر می بینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ 🔴بامابه روزباشیدهم سبک،هم شعر👆
سبک گلپونه ها بند ۱ ای خواهرم زینب بیا خون شد دل من وقت جداییست در خانه ام جز درد و غم یک همصدا نیست وقت جداییست جان می دهم تنهای تنها جان می دهم تنها میان خیل غم ها خواهرم شمع غم ها زینب بیا نامهربانی قاتلم شد قاتلم شد زینب بیا بی هم زبانی قاتلم شد قاتلم شد مانده صدای بی صدایی در گلویم در حال مرگ افتاده ام ناید صدایم ای خواهرم ای خواهر من ای خواهر غم پرور من ، ( زینب من ) ۲ بند ۲ جان بر لبم آمد گل عمرم خزان شد از دست قاتل آتش زده قلب مرا زهر هلاهل زهر هلاهل راحت شدم از دست غم ها راحت شدم از طعنه و زخم زبان ها زینبم گل زهرا آخر فلک رخت محن را بر تنم کرد بر تنم کرد قاتل مرا از دست غم ها راحتم کرد راحتم کرد خونی که خوردم از زمانه ریزد از لب افسرده ام ، پژمرده ام ، آزرده حالم ای خواهرم ای خواهر من ای خواهر غم پرور من ، ( زینب من ) ۲ بند ۳ آخر زمانه ما را دریغ از هم جدا کرد ماتم به پا کرد با زهر کینه همسرم حقم ادا کرد ماتم به پا کرد من کشته ی زهر جفایم من کشته ی بغض تمام کینه هایم عاشق کربلایم ای خواهرم نالان مشو چون قسمت این است قسمت این است زینب بدان که نگرانیم بر حسین است بر حسین است من می روم اما تو همراه حسین باش در کربلا ، همراه او ، غوغا به پا کن ای خواهرم ای خواهر من ای خواهر غم پرور من ، ( زینب من ) ۲
🏴بند ۱ مدینه باز دیده داغ یاری غریبونه اون کسی که بوده غریب حتی توی خونه امون از این بی کسی ها ای مدینه امون از این زهر جفا ای مدینه شده حسن حاجت روا ای مدینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام... 🏴بند ۲ غریبی که محرمی نداشت حتی توی خونه جون میده از زهر کینه ها ای وای از زمونه اگر چه از زهر جفا خون شد دلِش غم فراق فاطمه شد حاصلش عزا و داغ مادرش شد قاتلش آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ... 🏴بند ۳ یه تشت خون پیش چشمای خواهری غریبه شبیه این تشت غرق خون حالتی عجیبه این جا غم فراق دلبر می بینه حال غریبیِ برادر می بینه یه روزی تو تشت طلا سر می بینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ...
بسم الله الرحمن الرحیم سرود ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام : بند اول ستاره ی سحره - که گل می ریزه به پات تموم قافیه ها - ردیف میشه برات ۲ دوباره پنجره مون - به سمت تو وا شده تو اومدی و دیدم - که ماه پیدا شده ۲ اویس از - قرن می خونه بلبل تو - چمن می خونه هرکس رو - که می بینم داره از - حسن میخونه ۲ چراغ خونه ی زهرا - حسن امید امروز و فردا - حسن ذکر لب همه ی شیعه ها - یاحسن ۲ " کریم آل الله - حسن " ۳ بند دوم سرود تو رو لب - هَزار گل می کنه میای و تو رمضون - بهار گل می کنه۲ برای قبله شدن - شد ابروی تو هِلال به یُمن مَقدم تو - اذون میگه بلال۲ سرمست - نیسم توام مدهوش - شمیم توام محتاج - یه لقمه نون از دستای - کریم توام ۲ شافع ما تو دو دنیا - حسن ردیفه کاروبار ما با - حسن ذکر لب همه ی شیعه ها - یاحسن ۲ " کریم آل الله - حسن " ۳ بند سوم نبی شمایلی و - علی خصائل تو میذاری زندگیتو - برای سائل تو۲ شب ولادت تو - شب گدایی ماست تموم خواهش ما - برات کرببلاست۲ تا دیدیم - کرم تو رو چسبیدیم - علم تورو تو روز - ظهور آقا می سازیم - حرم تو رو ۲ تموم آیات قرآن - حسن ذکر لب مادرش "جان حسن" تو مدینه میگه صاحبْ زمان - یا حسن ۲ " کریم آل الله - حسن " ۳ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
🏴بند ۱ مدینه باز دیده داغ یاری غریبونه اون کسی که بوده غریب حتی توی خونه امون از این بی کسی ها ای مدینه امون از این زهر جفا ای مدینه شده حسن حاجت روا ای مدینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام... 🏴بند ۲ غریبی که محرمی نداشت حتی توی خونه جون میده از زهر کینه ها ای وای از زمونه اگر چه از زهر جفا خون شد دلِش غم فراق فاطمه شد حاصلش عزا و داغ مادرش شد قاتلش آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ... 🏴بند ۳ یه تشت خون پیش چشمای خواهری غریبه شبیه این تشت غرق خون حالتی عجیبه این جا غم فراق دلبر می بینه حال غریبیِ برادر می بینه یه روزی تو تشت طلا سر می بینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم
🏴بند ۱ مدینه باز دیده داغ یاری غریبونه اون کسی که بوده غریب حتی توی خونه امون از این بی کسی ها ای مدینه امون از این زهر جفا ای مدینه شده حسن حاجت روا ای مدینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام... 🏴بند ۲ غریبی که محرمی نداشت حتی توی خونه جون میده از زهر کینه ها ای وای از زمونه اگر چه از زهر جفا خون شد دلِش غم فراق فاطمه شد حاصلش عزا و داغ مادرش شد قاتلش آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ... 🏴بند ۳ یه تشت خون پیش چشمای خواهری غریبه شبیه این تشت غرق خون حالتی عجیبه این جا غم فراق دلبر می بینه حال غریبیِ برادر می بینه یه روزی تو تشت طلا سر می بینه آقام آقام ، غریب آقام ، آقام آقام ... ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم
قبله ارض و سما خاک مزار حسن سجده گه انبیا خاک مزار حسن فوق بهشت خدا خاک مزار حسن شعبه ای از کربلا خاک مزار حسن تربت خیرالنسا خاک مزار حسن اهل کرم میرود سوی امیر کرم با قد خم میرود سوی امیر کرم غرق قسم میرود سوی امیر کرم زیر علم میرود سوی امیر کرم خورده به غم میرود سوی امیر کرم دلبر حیدر وقار ای پسر مرتضی نوکریت افتخار ای پسر مرتضی برده ای از دل قرار ای پسر مرتضی لطف شما بیشمار ای پسر مرتضی سر به سرت جان نثار ای پسر مرتضی در طلب روی تو سجده کنانم صنم بر خم ابروی تو سجده کنانم صنم دم همه دم سوی تو سجده کنانم صنم سائل و در کوی تو سجده کنانم صنم با گذر بوی تو سجده کنانم صنم حاتم طایی بود خادم دربارتو مست و هوایی بود خادم دربار تو شوق رهایی بود خادم دربار تو غرق خدایی بود خادم دربار تو اوج صفایی بود خادم دربار تو ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✅کانال سبک وشعر باب الحرم
بندی از یک اشک در دیدگان من تنهاست ناله زندانی و سخن تنهاست آسمان مدینه اشک بریز ماه زهرا در انجمن تنهاست ماهیان هم به بحر می گریند بر غریبی که در وطن تنهاست با توام ای مدینه پاسخ گوی با که گویم امام من تنهاست در دیوار شهر می گویند امّت مصطفی، حسن تنهاست وارث غربت پدر حسن است از برادر غریب تر حسن است
روزه بودی و همسرت ایکاش با تو روراست بود و می شد قهر تا مگر کینۂ پدر وَ جمل- را نمی ریخت در پیالۂ زهر جعده(لع) بد وعده داشت با ابلیس کرَمت را چطور بُرد از یاد؟! تشنه بودی و جای آبِ خنک آتش ِ زهر را به خوردت داد رنگت از رخ پرید و افتادی همسرت بد به تو خیانت کرد جگرت سوخت! با پریشانی- خواهرت رفت و تشت را آورد گریه میکرد و سینه ات شد تنگ جان او بسته بود بر جانت بر گلوی حسین(ع) خیره شدی اشک جاری شد از دو چشمانت درد پیچیده بود دورِ تنت لااقل کاش میزدی فریاد زنده شد در مقابل چشمت خاطراتِ بدی که دقّ ات داد بغض کردی و بعدِ چندین سال بر دلت مانده بود تأثیرش بعدِ مسجد؛ مقابلت قنفذ(لع) بوسه زد بر غلافِ شمشیرش داغ مادر، مزارِ بی زائر از تمام مدینه سیرت کرد تکیه زد بر ورودیِ کوچه خنده های مغیره(لع) پیرت کرد!
هنوز راه ندارد کسی به عالم تو نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو نسیم پنجرهء وحی!  صبح زود بهشت "اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟ به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو تو کربلای سکوتی و چارده قرن است نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست و سالهاست همین جمله است مرهم تو هوای روضه ندارم ولی کسی انگار میان دفتر من می نویسد از غم تو گریز می زند از ماتمت به عاشورا گریز می زند از کربلا به ماتم تو فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
گفته بودم که به غیر از تو، به کس رو نزنم طلب از خانه ی تو،لذت سائل شدن است چشم بر دست کسی در پی مشتی گندم کفتر جلد تو چندیست به بام دگر است من بدنام کجا؟ سائل کوی تو کجا؟ وصل نام منو و تو؟اینکه خود آقا شدن است ما که حاجت به در خانه ی هر کس بردیم طعنه ای زد: که برو کوی تو جای دگر است مقصود من این بود که بر بام طلا بنشینم کفتر کاخ شدن در نظرم شیرین است با اینکه ندارد حرم و بارگه و گلدسته ارباب من اما به جهان شهره به شاه کرم است هر کجا میروم اما سخت دلتنگ توٵم شرف و عزت این بال به خاکی شدن است چو به در گاه کسی غیر تو حاجت ببرم طلب از غیر تو شاها زیر منت رفتن است گفته بودم که به غیر از تو،به کس رو نزنم طلب از خانه ی تو لذت سائل شدن است ...
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن چه شد قرائت قرآن چه شد دعای حسن؟ بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن بـه حشـر بـا گـل لبخنـد می‌شـود محشور خوشا کسی که بگرید به غصه های حسن گمـان نبـود نمـک‌ناشناس‌هــا بـه ستـم کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن میان طشت عیان شد ز پاره‌های جگر که بود خون جگر سال‌ها غذای حسن تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف که باز زهر هلاهل شود جزای حسن هنـوز بـر بـدنش زخـم‌ تیرهــا پیــداست هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است به روز حشر شهادت دهد خدای حسن غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک غریب‌تر حرم و صحن باصفـای حسن نه مهلتی که توقف کنند در حرمش نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را  دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن
یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این یک نور، ولی نور همه پنج‌تن است این یک روح، ولی روح علی در بدن است این زیبارخ و شورافکن و شیرین‌دهن است این ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این -این خلق عظیم است عظیم است عظیم است -فرزند کریم است کریم است کریم است گل‌بوسۀ احمد، گل بستان جمالش قرآن، ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش پیغمبر و زهرا و علی، محو جمالش شیری که به او فاطمه داده است، حلالش بالاتر از اوهام همه، اوج کمالش جاری ز کف او کرمِ احمد و آلش -این محشر کبراست بیایید ببینید -این یوسف زهراست بیایید ببینید خورشید، دمیده به شب تار مدینه گردیده چراغ دل بیدار مدینه روییده گل وحی ز دیوار مدینه خیل ملک آیند به دیدار مدینه ارواح رسولان شده زوار مدینه گردیده فلک غرق در انوار مدینه -تابد به سرِ دست محمّد، قمر امشب -تبریک بگویید!علی شد پدر امشب ای صبح الهی!اثرت باد مبارک ای بحر نبوت!گهرت باد مبارک ای باغ ولایت!ثمرت باد مبارک ای ماه خدایی!اثرت باد مبارک ای شمسۀ عصمت!قمرت باد مبارک میلاد گرامی پسرت باد مبارک -ای حُسن فروشان!حسن آمد حسن آمد -با آمدنش جان محمّد به تن آمد این است که در پاسخ دشنام، دعا کرد این است که از دشمن بی‌شرم، حیا کرد این است که پیوسته جفا دید و وفا کرد این است که از خلق، ستم دید و دعا کرد در صبر، همان کار علی- شیرخدا- کرد در صلح، همان معجزۀ کرب‌وبلا کرد -گر جنگ کند، صلح، حرام است حرام است -ور صلح کند، حکم قیام است قیام است از صلح حسن، دین خدا یافت سلامت این صلح، قیامی‌ست به معنای قیامت با آنکه همانند علی داشت شهامت هر ظلم که دید آن خلف پاک امامت تا حفظ شود دین خدا کرد کرامت چون کوه برافراشت به هر حادثه قامت -با آنکه غریب وطن و غرق مِحن بود -پیروزترین رهبر تاریخ، حسن بود او مَحکمۀ مُحکمۀ صبر و رضا داشت با صبر و رضا پرچم توحید بپا داشت در صلح و قیامش به زبان حکم خدا داشت پیوسته ولایت به همه ارض و سما داشت ده سال، امامت به امام شهدا داشت در حنجرۀ سوخته این طرفه ندا داشت: -من کیستم؟ احیاگر قانون خدایم -بنیادگر واقعۀ کرب‌وبلایم من وارث شمشیر علی، رهبر صبرم من ذات خدا را به خدا مظهر صبرم من روح شکیبایی در پیکر صبرم من وارث صبر پدر و مادر صبرم من صاحب فتح و ظفرِ لشکر صبرم من حیدر شمشیر و پیام‌آور صبرم -این صبر، همان صبر خدای ازلی بود -تفسیر کلام الله و شمشیر علی بود با آنکه بوَد بازوی من بازوی حیدر با آنکه مرا دست خدایی‌ست به پیکر این صبر بوَد سخت‌تر از غزوۀ خیبر این صبر بوَد یک اُحد و خندق دیگر این صبر بوَد نهضتِ ثاراللهِ اکبر سوگند به اسلام و به قرآن و پیمبر -ما بیم ز بیداد معاویّه نداریم -حاشا که ستمگر را راحت بگذاریم ما نخل ولاییم و شهادت ثمر ماست بر جان عدو هر نفس ما شرر ماست چون تیر برآید جگر ما سپر ماست در بحر بلا موج خطر همسفر ماست پیکار جمل نیز گواهِ دگر ماست هرگز نهراسیم، که حیدر پدر ماست -بازوی علی حیدر خیبر شکنم من -«میثم،»حسنم من حسنم من حسنم من @babollharam
"هواللطیف" دل داده‌ی مِهر حسن بن علی هستم خوشحالم از اینکه بین نوکراش نشستم خوشحالم از اینکه از زمون بچگی‌هام دل رو به نگاه پسر فاطمه بستم اسمت ذکر اعظم یاحسن.یاحسن مِهرت توی قلبم یاحسن.یاحسن خوشم از اینکه نشستم به زیر پرچم تو به زیر پرچمی از بخشش مسلم تو غبار راه تو سازد هزار حاتم را کریم‌ها همه وابسته‌اند به یک دم تو مولانا یاحسن جان &&&&&&&& عالم میدونه اینو که تا روز قیامت دارم به امام مجتبی خیلی ارادت اسمت رو نوشتم روی این سینه‌ی خسته دارم همه جا با سند مِهر تو عزت نقش روی پرچم یاحسن یاحسن مِهرت توی قلبم یاحسن یاحسن عزیز فاطمه هستی و دلربایی تو شبیه حیدر و زهرا و مصطفایی تو امید ما به تو و دست با کفایت توست به کار بسته‌ی نوکر گره گشایی تو مولانا یا حسن جان &&&&&&&& پر میزنه این دل همه شب تا به حریمت محتاج نگاه توام و دست کریمت من رو همه می‌شناسن آقا با این لقب که بودم آقاجون جزو گداهای قدیمت می‌خونم تو هر دم یاحسن.یاحسن مهرت توی قلبم یاحسن.یاحسن رسیده مژده که دلها ز غصه آزاده به دام عشق دل آرا و دلبر افتاده نداره غصه و غم دیگه پیش ما معنی خدا به جمع گدها امام حسن داده مولانا یاحسن جان
شهادت 👇 آخر ماه صفر، اول ماتم شده است دیده‌ها پرگهر وسینه پرازغم شده است آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال! خون دل خوردن خورشید،مسلّم شده است آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است عرشیان، منتظر واقعه‌ای جان‌سوزند چشم قدسی نفسان،چشمهٔ زمزم شده است شب تودیع پیمبر، شهدا می‌گفتند: آه ازاین صبح قیامت،که مجسم شده است تاکه برچیده شد ازروی زمین سایهٔ وحی آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است مجتبی گلشنی از لاله به لب،کرد وداع داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود لاله،دل تنگ‌تر ازحجلهٔ ماتم شده است میهمانی،که خراسان شد ازاو باغ بهشت میزبان غم او عیسی مریم شده است ازهمان روز،که زد سکّه به نامش درطوس شب،پی کشتن خورشیدمصمم شده است تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول زهر در ساغر انگور فراهم شده است راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است پایتخت دل صاحب‌نظران است این‌جا مشهد انگشت‌نمای همه عالم شده است گر چه بسیار خطا دیده‌ای از ما، اما سایهٔ مهر تو،کی ازسرِ ما کم شده است؟ گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس! بازپیوند من وعشق تومحکم شده است. شاعر
عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا! همه‌دنیای حسین است حسن بی نیازِ دو جهان،کلِّ نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن خَلق فهمید که آقای حسین است حسن جان ؛ حسین است ولی جانِ همین جان ، حسن است مثل یک روح در اجزای حسین است حسن بیرقِ خونِ خدا ، پرچمِ سبزِ حسنی‌ست در حقیقت خودِ معنای حسین است حسن قاب شش‌گوشه نشسته است به دیوار بقیع دائماً محو تماشای حسین است حسن با دعاهای حسن دور حسین است شلوغ عاشق دیدن غوغای حسین است حسن حرم فاطمه را شخص حسن خواهد ساخت خالق مرقد زهرای حسین است حسن یا حسن حک شده بر مشکِ علمدار حسین ذکر توحیدیِ سَقای حسین است حسن دو حسن داد به شاهِ شهدا..،شاهِ کرم چِقَدَر با دل و جان پای حسین است حسن روضه خوانده است که لایَوم کَیومَک،عطشان! فکر پاخوردنِ لب‌ها‌ی حسین است حسن ▪️ تو ندیدی که چه کردند سُمِ مرکب ها... این طرف، آن‌طرف اعضای حسین است، حسن! @babollharam
گریه کن های حسینیم و گدای حسنیم خاک پاهای حسینیم و برای حسنیم جمع ما را حسن آورد سوی کرببلا کربلایی شده ی خیر دعای حسنیم صور این الحسنیون  که قیامت بزنند با حسین بین صفوف رفقای حسنیم کوری چشم همانها که رهایش کردند.. تا خدایی خدا هست به پای حسنیم  نوکر آن است که قربانی یارش باشد هم فدایی حسینیم و فدای حسنیم ما به این کرببلا شهر حسن میگوییم که در آن خیره به شش گوش طلای حسنیم.. کربلا آمده ای خرجی تو با حسن است اربعین ما همه مهمان عطای حسنیم به حسن بوده اگر حاجت مارا دادند زیر این قبه همه زیر عبای حسنیم عطر سیب حرمش را ز بقیع آوردند بخدا پیش حسین مست هوای حسنیم. هیچکس نیست زیارت کند اورا امروز داغداران غم صحن و سرای حسنیم تشت خونین حسن مقتل خونین حسین هم عزادار حسین هم به عزای حسنیم @babollharam