بسم الله الرحمن الرحیم
-اشعارناب حضرت زهرا (س)-روضه
دگرازماندنم ای شیرخدا خسته شدم
دگراززندگی وسیل بلاخسته شدم
یا رب از گوشه این خانه دگرخواهم رفت
چونکه از این همه بیداد و جفا خسته شدم
منه، زهرا ز خدایم طلب مرگ کنم
اجلا بر سر من زود بیا خسته شدم
پهلووسینه ی من ازدر و دیوارشکست
من از این در به دری ها به خدا خسته شدم
من براین هق هق وبراشک شب عادت کردم
ولی از دوری محسن بخدا خسته شدم
دل من خون شده از مردم این شهر،خدا
چونکه افتاده ام از شور و نوا خسته شدم
سهم زهرای توشد، سیلی و شلاق و کتک
دگراز سفره و این آب و غذا خسته شدم
ناسزا گفت مرا دروسط کوچه کسی
دگرازقنفذ بی شرم و حیا خسته شدم
ساعد دست مرا دروسط کوچه شکست
من زدیدار مغیره،به خدا خسته شدم
بسکه دنبال علی رفتم خوردم به زمین
بسکه خوردم کتک ازمغیره ها خسته شدم
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
.#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
#_مدح امیرالمومنین_علی_بن_ابیطالب_علیه_السلام # #۱۳رجب
علی مستم ازآن می وباده ات
تلو میخورم تا سرِ جادهات
هوای رخت بر سرم زد ربود
دلم را سرِ زُلف اُفتادهات
علی را به میخانه دیدن خوش است
نشینم براین سفرهی سادهات
میانِ حسینی وهم مجتبی
که تا دل بری از دو دلدادهات
حسین گفت تاج سرمن علیست
حسن گفت پدر از برایم ولیست
علی جام توبابلا یت خوش است
نوای دلم درهوایت خوش است
علی جلوه کردی برایم خودت
همان گیسوی بس رهایت خوش است
بنا این نبود ه نباشی علی
توباشی وذکرونوایت خوش است
علمدار محوِ تو میشد فقط
که آن ضربه های دوتا یت خوش است
زمان میشود خاک طوفان زده
گمانم که حیدر به میدان زده
توحجی به حجِ خدا رفته ای
به دنبال جاماندهها رفته ای
علی کعبهای مکهای زَمزمی
به قصدزیارت کجا رفته ای
به دوشت علی بارِشان میکشی
شبیهِ شبِ مصطفی رفته ای
به دوشت تو خرماونان برده ای
کنارِ فقیر و گدا رفته ای
علی جان به بیتت حرامی نشست**
سر خوان لطفت جذامی نشست
علی بردیم تا ملاقات رب
شدم مست توبا مناجات رب
به مسجد به کعبه به دِیر وکنشت
ببر تا تماشایِ میقاتِ رب
دمی فارغ از قیل و قالم نما
مرا پُر کن از نورِ اوقات رب
به نهج البلاغه به درکَت رِسَم
لبم آشنا کن به سوقات رب
به جان خودت سر به راهم نما
به جان حسینت نگاهم نما
علی هستی وتو نعیمی نعیم
برایم توهستی وبودی عظیم
توسلطانی وبر دل من کبیر
توهستی تویی جلوه ای بس عظیم
به محشرتورا دارم ای مقتدا
تَرَحَّم علی عبدک یا رحیم
وَ غَفِّر ذنوبی و سَتِّر عیوب
وَ حَقِّق رجایی اَلا یاکریم
شدم بر حسین و حسن منتصب
حسن زاده گشتم ، حسینی نصب
،،،،
دلم در هوای غدیرت خوش است
وجودم بپای غدیرت خوش است
خدا خودشده عاشق بنده اش
به یا مرتضای غدیرت خوش است
ستونهای این آسمان یاعلی
زِ گلدستههای غدیرت خوش است
خدا خواست دنیا بهشتش شود
که خاک سرای غدیرت خوش است
مرا مست ودیوانه کردی علی
به یومن غدیریت توگشتی ولی
شهنشاه ایرانیم حیدراست
دلالت به مهمانیم حیدراست
تو زیباترین جلوههای خدا
مناجات شب خوانیم حیدراست
گرفته است بوی تو این سرزمین
دلیل مسلمانیم حیدراست
اگر خاک ما خاک عشق علی است
شب اوج عرفانیم حیدراست
به بزمم صفا یی دگر داده ای
توخودساقی این می وباده ای
زمان پُر شد از عطر گلخانهات
که بوی علی میدهد خانهات
علی هستی و همسرت فاطمه*
کَرَم در کرم داشت کاشانهات
رسیدم به بزم توشاه نجف
نگاهم به فیض کریمانهات
ببین نسل معصوم ما میرسند
به بیتِت علی، بیت فرزانهات
به (مجنون) نظرکن شده سربِزیر
امیری علی فنعم الامیر
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
-اشعار حضرت رباب(س)
حوروقلمان وملک گرم پناهت یارباب
عشق بازی حسین اندر نگاهت یارباب
عفّت وحجب وحیا درسایه سارلطف توست
پرچم اسلام از چادر سیاهت یارباب
عزت و آزادگی مدیون صبرت بوده است
عفّت حُجب و حیا مدیون راهت یارباب
روضه ای برپا شده هرجا بنامت تا ابد
عالمی محتاج تسبیح و گواهت یارباب
بهره منداست از همان صوت حزینت عالمی
هرکجا اسباب گریه سوز و آهت یارباب
سوختی ازدوری طفل صغیر وکوچکت
عرش اعلای خداشد پایگاهت یارباب
گشته ویران کاخ ظلم شامیان با همّتت
بود ه پیرو ملتّی پیش سپاهت یارباب
باد آن دستی بریده بست دستان تورا
این اسارت رفتنت شددلبخواهت یارباب
آن گلوی پاره ی اصغرتورا آواره کرد
خاک قبر اصغرت شدسجده گاهت یارباب
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
پشت زندان چه ازدحام شده ست
كار مولای ما تمام شده ست
تازیانه بدست قاتل بود
رفته ازدست ماتمام وجود
بین زندان هوای غم برپاست
مردکی گرم پاي كوبى هاست
جسربغداد بى سكون شده است
جگرپاره،حوض خون شده است
خردوگشته دوساق پاهایش
ازسیه چاله آید آوایش
گشته ارباب ماجگر پاره
مى رود خون شبيه فـــوّاره
درسیه چاله ها چه سرگشته ست
درعزایت رضا برگشته ست
غسلِ خون كرده ساق پاهایت
لرزه دارد صدای آوایت
مادری موى مي كَند برتو
پسری ضجّه مى زنـدبرتو
کنج زندان رسیده ، مـــادر تو
تازیانه نشسته بر سر تو !
بین زندان صدا زدى ، مادر
چه قدر دست و پا زدى ، مادر
اگه این مصرعو گرفتی،حقشو ادا کن
مادرش داره با نور عینش،موسی ابن جعفر حرف میزنه
تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت
داره به موسی ابن جعفر میگه...
تاکه ، سيلي زدت دو عالم سوخت
تاکه مویت كشيد قلبم سوخت
گیسوی مولا گرفت،انقده سیلی زد به صورت آقامون
😭😭
درعزا غش كنم ، ز حال رَوَم
واای، ناله ات را هنوز مي شنوَم
ناله ی غم زدل مِكش ، موسی
پنجه بر خاك كَم بِكش ، موسی
چی دارم میگم؟؟؟
خردگشته چرا دوپاهایت
درسیه چاله آمدآوایت
از تو دارد طلب ، دل پرخون
كه به تو تكـــيه داده این ملعون
ازتو عمّامه و ردا بُرده
تازیان برتو،بی هواخورده
تازیان بر سر تومیلرزد
قاتلت بی هوا تورا میزد
باسروصورت، شده نیلی
خورده ای تازیان، گهی سیلی
قتلگاه توگشته زندانت
آمده ازمدینه مهمانت
شیون وناله برتو کرده رضا
برلبانش نشسته آه ونوا
چه کند درعزای تو(مجنون)
شده درماتم شمادلخون
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
آنقدرضربه مزن چونکه سرم درد گرفت
سر شب تابه سحر چشم ترم دردگرفت
نشد آزاد دگر از قفس این جسم وتنم
دوصد افسوس که این بال وپرم درد گرفت
اهل خانه همگی چشم به راهم هستند
سوی آنان همه ی این نظرم دردگرفت
عجبی نیست که چیزی زتنم باقی نیست
بنگراین زانو و ساق و کمرم درد گرفت
وای برتخته ی در جسم مرا میبردند
رفتنم بودتماشا، بصرم دردگرفت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
#روضه_حضرت_کاظم
سروبستان نبی از دهنت خون میریخت
درسیه چاله زاعضای تنت خون میریخت
زیر آن مشت ولگدها به زمین افتادی
زیریک تکه عبا ازبدنت خون میریخت
میکشدجسم تورا سندی ملعون به زمین
ازسروصورت وزنجیره تنت
خون میریخت
جگرت سوخت زخرمای به سم آلوده
زسره رنگ عقیق یمنت خون میریخت
ضرب شلاق ولگدپای توراخرد نمود
ازدوساق سره زانوی تنت خون میریخت
بخداپای ترک خرده دگر پانشود
پامشوچونکه ازاین پاشدنت خون میریخت
دم افطار غذایت شده شلاق ولگد
دولبت پاره شد واز دهنت خون میریخت
غل وزنجیرتنت راچقدرآزرده
دم آخربه یقین از دهنت خون میریخت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_هفتم رمضان
#شاهزاده
#طفلالرضیع
شودمادر به قربان جلالت
ملک محو تو ومات کمالت
بقربان رخ نورانی تو
فدای ابروان چون هلالت
صدای حق بود روی لبانت
علی شد جلوه گر ،اندر جمالت
تویی شور و تویی عشق وتویی حال
حسین گردیده محو شور و حالت
سره دوش حسین معواگرفتی
شده سیرالی الله نقش بالت
تویی شیر ه نر شیرولایت
فدای رزم میدان قتالت
حسین دلخوش براین هنگامۀ توست
گلو ی نازکت،خون نامۀ توست
همه گردون عالم محو رویت
تو بشکفتی و عالم مست بویت
به لعل آن لب خاموشت اصغر
هزاران قصه در سرّ مگویت
ز صبحی که رسیدی عشق آمد
بود عشق شهادت آرزویت
تو آن شش ماهه ی شیری که اسلام
سرافراز است از خون گلویت
اگرچه طفلی اما پیر عشقی
مرابنماشبی، زوّار کویت
رباب ازبهررویت خنده میزد
نشسته مادرت درروبرویت
عروج خویش دیدی در یم خون
به معراج خدا رفتی تو گلگون
زدی خنده تو ازصبح ولادت
توراباشدبه سر شور شهادت
علی کوچکی وازسرآغاز
شهادت نیست بهرت جز سعادت
اگرچه شیرخواره،شیر ه حقی
دهی برعالمی درس شهادت
نخوانم کودک شیریت هرگز
که بر پیران تویی پیر سیادت
بزن مهر قبولی دلم را
که دارم هرکجا عرض ارادت
بگریم یا بخندم برتوامشب
که دانم هر دو را امشب عبادت
به دل مهر تورا دارم من ایدوست
بگریم یابخندم هر دو نیکوست
لب ناشسته از آب است وهم شیر
گلویت شدسپراز بهرآن تیر
گمانم آیه های ناب. قرآن
به خون حنجر توگشته تفسیر
تب و تاب نگاهت رادیده بابا
به خاموشی لبت گشته جهانگیر
شدی از شیرخواری محو دلبر
تو شستی دل ز آب و دست از تیر
دم مرگ است وخندیدی به پیکان
به ناگه زدملک آوای تکبیر
به ناگه گشته ای پیروز میدان
به خون حنجرت گشتی تو تطهیر
زتیره حرمله گردید خاموش
که(مجنون)رفته در این روضه ازهوش
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#روزهفتم رمضان_علی اصغر(ع)
شیر بیشه اصغراست و،شیرخواری بس دلیر
تاکند در روز عاشورا امیری همچو شیر
خلقت اصغر ببین باشد ز انواری نکو
میدهدشش ماهه برکل جهانی آبرو
شیعیان حاجت رواگردیده اند از جود او
کربلا ودیدن قبرش مراشد آرزو
سرمه ی چشمان عشّاق است خاک کاظمین
شد ضریح باصفایش بر همه نور دو عین
کیست الحق اوست باب حاجت اهل دعا
کیست آقازاده ی شهر نبی مصطفی
یک نگاه او شود بر درد بی درمان دوا
باولای اوشود مقبول طاعات خدا
برعلی اصغرخوشم هستم غلام خانه زاد
عشق این شهزاده را درسینه وقلبم نهاد
شیرخوار و جان سپردن ،وای از حال رباب
راس توبر نیزه دیدن ، وای از حال رباب
بین دریاتشنه مردن، وای از حال رباب
بین این گهواره ماندن،وای از حال رباب
کشته ازتیرسه شعبه طفل من اصغر شده
سایه بان ِ پیکرش، چشم تر مادرشده
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
ای ﺷاه عالم ﭘﯿﮑـﺮت درهجره سوزد
از زهرکین بال وپرت درهجره سوزد
پاهای تواز زهر زین کرده تورم
ازتشنه کامی ﺣﻨﺠـﺮت درهجره سوزد
از زین آغشته به زهره کینه آقا
از گریه چشمان تـﺮت درهجره سوزد
گرده تواهل خانه ات بودند اما
درگوشه ای بال وپرت درهجره سوزد
صادق به بالین سرت میکردگریه
ازرفت و..آمدهمسرت درهجره سوزد
ﺍﺯ ﭘـﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ه تو را زهره هلائل
تاب نگاه ﺁﺧـﺮت درهجره سوزد
از زهرکینه گوشه ای پیچیده درخود
ﺍﻣـﺎ ﺑـﻪ ﯾـﺎﺩ ه ﻣـﺎﺩﺭش درهجره سوزد
سوزد ز زهرکینه سلطان مدینه
طفلی کنار پیکـﺮت درهجره سوزد
تالخته ی خون در سره زانویت افتاد
دیدم که جان خواهرت درهجره سوزد
(مجنون) دگر بس کن که زهرا رفت از هوش
مولانظرکن مادرت درهجره سوزد..
✒✒
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شهادت_امام_باقر(ع)
روضه خوانی کردی وحال سرت ریخت بهم
همسرت باروضه ات درمحضرت ریخت
بهم
خاطرات کربلا هرگز نرفت ازیاده تو
روضه میخواندی وگویا پسرت ریخت بهم
پیش چشم کودکان پا برزمین کوبیده ای
ازبیان روضه ها چشم ترت ریخت بهم ریخت بهم
دیده ای درکربلا سرها به روی نیزه بود
آنقدرگریه مکن بال وپرت ریخت بهم
زین زهرآلوده ای،بال و پرت ریخت بهم
من چه گویم جگر شعله ورت ریخت بهم
زین زهرآلوده ای خورده به پاهای شما
به گمانم که ز پا تا به سرت ریخت بهم
راه رفتن درتن ودرزانوی پایت نبود
وسط کوچه همه برگ و برت ریخت بهم
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
برای کشتن تو زهر بی هوا آمد
تمام حادثه درپای کوچه ها آمد
جفای زین بنگر اینچنین بازهر
کنار پیکر سرخت چه بی حیا آمد
صدای ناله ی تو بین کوچه هاگم بود
واشک غربت تو روی گونه ها آمد
چکید نم نم اشکت،به خاک هجره شبی
درون خانه به زاری شبی صدا آمد
به زهرعاقبت ازپافتاده ای آقا
برای داغ عظیمت دل منا آمد
به تشیع تن توآمده اگرقاتل
فغان که ناله ی طفل تو،تا خدا .آمد..
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر #مرثیه_امام_باقر
من سائل دربارتوام حضرت باقر
گم گشته ی بازار توام حضرت باقر
گراشک بریزدهمه ازعنایت توست
بی مایه خریدارحضرت باقر
از دیدن گل های بهشتی نشوم شاد
چون مست ز رخسار توام حضرت باقر
با باره گنه روی به دربارتوآرم
هرچند که سربارتوام حضرت باقر
زنجیر گنه بسته اگرکل وجودم
شادم که گرفتار حضرت باقر
عمریست که مهمان به سرخوان بهشتم
سرمست به گلزارتوام حضرت باقر
شأن ونسب و نام ومقامم همه این است
خاک ره زوار توام حضرت باقر
مرغ دل من پر زده تا صحن وسرایت
من تشنه ی دیدار توام حضرت باقر
این فخرمرابس که کنم نازبه عالم
چون سائل بازارتوام حضرت باقر
(مجنونم)وعمری سره این سفره نشستم
من سائل دربار توام حضرت باقر
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم