#ولادت_حضرت_رقیه_س
به روى پر جبرئیل آرمیده
همانكه دلم را به مستى كشیده
فرشته بیا در زمین بار دیگر
ببین كودكى هاى زهرا رسیده
عجب سیب سرخ قشنگى خداوند
براى خود سیب سرخ آفریده
گمان مى كنم اینكه مانند زهرا
فداها ابوها ز بابا شنیده
همانكه به پاكى بود شهره آمد
به دامان خورشیدمان زهره آمد
پدر، عاشق بوى پیراهنش بود
و گرم طواف ضریح تنش بود
میان همه خانواده یكى هم
همیشه خراب عمو گفتنش بود
سحرها سرش روى دامان بابا
شبى هم پدر بر روى دامنش بود
شبى كه رد ریسمان هاى این راه
به جامانده بر بازو و گردنش بود
همان شب كه از گریه او بى رمق شد
و یك مرتبه روبرو با طبق شد
سلام آنكه بى تو دلم وا نمى شد
كویر زمین مثل دریا نمى شد
اگركه نمى آمدى تا همیشه
كسى مثل تو شكل زهرا نمى شد
به غیر از تو و عمه زانوى سقا
براى كس دیگرى تا نمى شد
تو در كربلا تشنه،بى آب بابا
ولى آب هم بود بابا نمى شد
چه شد در میان بیابان بماند
چه بهتر كه این راز پنهان بماند
مسیح از نگاه تو درمان گرفته
به یمن تو درشهر باران گرفته
براى سفر تا خدا بار دیگر
نخ چادرت را سلیمان گرفته
نگاه شما مى برد سمت دریا
كسى را كه راه بیابان گرفته
تو مانند زهرا تو بانوى آبى
تو هم بازى طفل ناز ربابى
شبى كه بهارنگاهت خزان شد
زمان وداع تو با كاروان شد
زمین خوردى از ناقه،دربرهه اى كم
تمام تنت پاره اى استخوان شد
تو دیدى كه قران برنیزه رفته
ورق در ورق خیزران خیزران شد
تو دیدى كه بر نیزه مى رفت بابا
و انگشترش قسمت ساربان شد
خلاصه ترك خورد بغض گلویت
پدر آمد اما بدون عمویت
#علی_زمانیان
#حضرت_رقیه
#مدح_حضرت_رقیه
خورده گره به مویش دلهای خانواده
تعبیر شد به خوبی رویای خانواده
در این سه سال آخر باور کنید عوض شد
با بودنِ رقیه دنیای خانواده
یکباره زیر و رو شد دنیای آل هاشم
وقتی که شد رقیه زهرای خانواده
زینب حسین عباس ، اکبر رباب قاسم
مجنون زیاد دارد لیلای خانواده
می شد رقیه هر روز شیرین تر از گذشته
پر شور تر از امروز ، فردای خانواده
دستش ز دست بابا هرگز جدا نمی شد
دختر دلش بُود با ، بابای خانواده
یک آسمان ، دو تا ماه ، این که عجب ندارد
او را بغل گرفته سقای خانواده
بسکه شبیهِ زهراست حق داشت باشد این طفل
دُردانۀ حسین و یکتای خانواده
هر جای بارگاهش یک قطعه از بهشت است
طفلی که بود روزی ، گرمای خانواده
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
_____
#سرود_شور
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بند ۱
آسمون ، شده گل بارون ، هر فرشته ای ، شده پر زنون
میره تا ، عرش بی نشون، هر ندایی از ، دل مهربون
( اومده کسی که نور دو عینه
اختری ، که فروغ مشرقینه
میلادِ ، گل یاسی از حسینه ) ۲
( مدد مدد مدد، یا رقیه ۴ ) ۲
بند ۲
هر سحر ، مث نوبهار ، داره میشکفته ، گل آرزوش
میره تا ، اوج آسمون ، وقتی باشه رو، شونه ی عموش
( تا باشه ، به روی دستای بابا
میشه با ، خنده ی عمو شکوفا
عمه گفت ، خیلی هست شبیه زهرا ) ۲
( مدد مدد مدد ، یا رقیه ۴ ) ۲
#سرود_ولادت_حضرت_رقیه
محمدمبشری
به سبک زیر
═══✼🍃🌹🍃✼═══
ولادت حضرت رقیه س
به سبك : گل دراومد امشب...
🌹🌹🌹➖➖🌷🌷🌷🌷➖➖🌺🌺🌺➖➖🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸
چه شد باز دل امشب امشب بهونه داره
مثه بلبل بلبل نغمه مستونه داره
بگیره پر امشب امشب مثه کبوتر
برا رفتن عزمِ عزمِ شبونه داره
گل در اومد امشب-یک گوهر اومد امشب
عشق مولا حسین و مادر اومد امشب
اومده به دنيا- غنچه گلی ز زهرا
ميدرخشه مثل قرآن رو دست مولا
يا رقیه مدد ۲
اشفعی لنا عندالله
🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸
خدا درهای رحمت را گشوده
گلی. تقدیم ِ برمولا نموده
بده مژده مژده. به نا امیدان
اونو حلّاله. مشکلها نموده
شبه روی زهراست / امیده قلب باباست
ماه آسمونه چقدر او ناز و زیباست
جون ما فدایش _گل میریزیم به پایش
چی میشه که زائر بشیم صحن و سرایش
يا رقیه مدد ۲
اشفعی لنا عندالله
🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸
بده ساقی ساقی می از ولایت
کند مولا مولا امشب عنایت
امّ اسحق گل را آغوش گرفته
رقیه جان محتاجیم. بر شفایت
یک نظر به ما کن / مارا تو خود سوا کن
از روی عنایت درد ما دوا را کن
دست ما بسویت / دلها اسیره کویت
بی بی جان رقیه می بده از سبویت
يا رقیه مدد ۲
اشفعی لنا عندالله
🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
#رباعیات
در بحر ولا گوهرِ نایاب آمد
در شامِ سیاه،دخترِ مهتاب آمد
با ذکرِ حسین همه گل ریزید
میلادِ رقیّه بِنتُ الارباب آمد
در محفل عشقتان ادب آوردم
غم از دلتان برده طرب آوردم
یادت نرود یک صلواتی بفرست
تا نام رقیه را به لب آوردم
دامن شب ستاره باران است
جلوهاي از خدا نمايان است
كودكي آمده كه گيسويش
شرح واليل و قدر قرآن است
ليلي ايل سبز خورشيد است
آيههاي قدش فراوان است
سلام من به رقیه ، به خاندان کریمش
به گوشواره و زلف و ، به اجتهاد رفیعش
سلام من به رقیه ، به شام و کنج خرابه
به دست و بال عمویش، به تشنگی حبیبش
آمده دخت پدر تا دلبری احیا کند
بهر بابایش حسین هردو جهان زیبا کند
آمده تا عالمی درس ولایت پس دهد
در سه سال عمر خود ، خونخواهی زهرا کند
مده دخت پر از مهر حسین
دلبر و دلبرده و عشق حسین
روشن است چشمان عالم هرزمان
از قدوم احسن بنت حسین
مرغ دلم عاشق هوای رقیه است
عالم امکان همه برای رقیه است
عرش ، قلم ، لوح ، همه ارض و سماوات
شمس، قمر، نور، مبتلای رقیه است
.
ای پاک تر از اشکِ زلالِ مهتاب
در بحرِ ولا گوهرِ ناب و کمیاب
دل گشته دخیلِ چادرِ خاکی تو
یا سیِّدتی رُقیّه بِنــتُ الاربــاب
در چهره خود هیبت زهرا دارد
بر دوش ابالفضل علی جا دارد
.
با این که سه ساله است مانند عمو
در دادن حاجت ید طولا دارد
بر طاق جنّان حك شده سیمای رقیه
خورشید كمی از رخ زیبای رقیه
مهتاب كه شب ها دل عالم برباید
یك نور ز رخسارِ دل آرای رقیه
هر جا سخن از رقیه جان می آید
صوت صلوات عرشیان می آید
در مجلس این سه ساله من معتقدم
عطر خوش صاحب الزمان می آید
خاك قدم رقیه باشی عشق است
زیر علم رقیه باشی عشق است
با مهدی صاحب الزمان از ره لطف
یك شب حرم رقیه باشی عشق است
صد یوسف مصری بخدا مست رقیه ست
جبرییل امیـــن نوکر دربست رقیه ست
در لشکر ارباب ، پس از حضرت عباس
فــرماندهی کل قـــــوا دست رقیه ست
من رقیـــه دخترشیرین زبان شـــاه دینم
غنچه ی پژمرده ی بـــاغ امیــرالمومنینم
هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مـن
تاابدحاجـــت رواگردنـــدازیک آمینــــم
محسن بلنج
سرود ولادت حضرت رقیه سلام الله علیها
خورشید جهان تابی
تابنده چو مهتابی
تو ریحانهٔ عشق و
گل گلستانِ اربابی
ای همهٔ زندگیمون نذرِ یک نگات
خادم دست به سینَتَن کلّ کائنات
فاطمهٔ امام حسین جون ما فدات
یا رقیّه ثمر حسین قمر حسین جگر حسین
یا رقّیه گل فاطمه...
از درگاهِ کراماتت
نمیشم من جُدا اصلاً
اومدی تو به دنیا و
گداهاتون خیلی خوشحالن
بابات به لب نغمهٔ مدح تو رو داره
نگاهش و از نگاهت بر نمیداره
سر تو رو میگیره رو شونه میذاره
یا رقیّه ثمر حسین قمر حسین جگر حسین
یا رقّیه گل فاطمه...
بی بی جان کن دعایم تا
همیشه محترم باشم
تا روز آخر عمر از
مدافعانِ حرم باشم
منم منم سائلِ یک دم نگاهتون
آرزومه کربلایی شم به راهتون
نگاهی کن به عاشقِ روسیاهتون
یا رقیّه ثمر حسین قمر حسین جگر حسین
یا رقّیه گل فاطمه...
#حضرت_رقیه
#ولادت_حضرت_رقیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات
#روح_الله_پیدایی
▶️
گره افتاده به کارم نگرانم آقا
ذکر استغفار دارم بر زبانم آقا
خورده ام من به در بسته به هرجا رفتم
تو بیا و بده یک راه نشانم آقا
خاطر آزرده شدی از بدیِ اعمالم
با گناه انس گرفته تن و جانم آقا
غافل از لطف و عطایت شده ام شرمندم
همه ی عمر تو دادی آب و نانم آقا
دل بریدم ز همه آمده ام با گریه
تا همیشه در کنار تو بمانم آقا
گرد و خاکی ز معاصی به تن من مانده
لطف خود شامل من کن بتکانم آقا
خوشبحال همه ی سینه زنان ارباب
خاک پای همه ی سینه زنانم آقا
خبر از حال و هوای دل زارم داری
ببرم کرببلا تا که جوانم آقا
⏹
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود
بَسکه میریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود
باز هنگامهیِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود
شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است
مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است
-
چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد
بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد
جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد
یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد
مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد
زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد
-
لاله شوریدهیِ هر لحظهی دیدارش بود
ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود
مِهر همسایهیِ دیوار به دیوارش بود
خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود
چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد
چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد
-
موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت
باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت
آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت
خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت
اولین آینهیِ جاریِ کوثر آمد
دومین فاطمهیِ خانهی حیدر آمد
-
آسمان از قدمش تا که شکوفا میشد
عشق شیرازهی هر واژهی دنیا میشد
هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا میشد
عالم از یاسترین عطر مسیحا میشد
باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود
لحظهی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود
-
کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد
کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد
کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد
به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد
تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت
تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت
-
نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری
بینِ منظومهی خورشیدیِ دل جا داری
زیرِ پا وسعتِ شش گوشهی دنیا داری
که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری
مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است
دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است
-
حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت
دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت
پایِ پُر آبلهاش با تنِ تبدارش سوخت
از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت
چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید
از همان فاصلهیِ دور لبش را بوسید
#حسن_لطفی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#غزل
قائم مقامِ حضرت زهرای اطهر است
در عفت و حجاب و حیا از همه سر است
بابِ حوائج است شبیه عموی خود
یعنی به دردهای گدا آشناتر است
دریای بی کران و عظیم فضائلش
از انتهای باور ما هم فراتر است
اصلا بعید نیست به مُرده نفس دهد
دستان کوچکش به خدا معجزه گر است
با قدسیان قافله هم خانه می شویم
وقتی دهان به نام رقیه معطر است
زینب حماسه ساخت وَ نقشِ رقیه هم
در انقلاب کرب و بلا حداکثر است
افتاد بر زمین و نیفتاد از سرش
کوچکترین مدافع سرسخت معجر است
سیلی حرمله وَرَمَش داد می زند
تصویر پرکشیدن او مثل مادر است
فردوس هم برای غمش سینه میزنیم
«نوکر بهشت هم برود باز نوکر است»
#علی_علی_بیگی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
صاحب عطایخانهی ارباب آمده است
زیباترین ترانهی مهتاب آمده است
از بحر معرفت گوهر ناب آمده است
گویا مسبّب همه اسباب آمده است
چون او به مثل فاطمه چشمی ندیده است
زهراترین ستارهی صبح سپیده است
در سایه سار او همه عالم مقیم شد
نوزاده خانوادهی ذبح عظیم شد
با دست کوچکش به دو عالم کریم شد
گویا که فاطمه به شباهت دو نیم شد
زهرا در این میانه ظهوری دوباره کرد
زینب به روی ثانی مادر نظاره کرد
عاشقترین شقایق باغ ولا رسید
هنگامهی ولادت مهر وفا رسید
گویاترین لسان به قالوا بلی رسید
زهراترین نشانهی کرببلا رسید
لحن نوای گریهی او لحن دیگر است
وقتی جدا ز دست علمدار و اکبر است
ای شانه بلند ابوالفضل جای تو
ای عرش کبریا به تمنای پای تو
شاهان عالمند همه چون گدای تو
مرغ دلم نشسته به صحن و سرای تو
آب و گلم به عشق شما تا سرشته شد
در لوحهی نگاه تو نامم نوشته شد
من کمترین کجا و تو بالاترین کجا
لیلا کجا و جلوهی لیلاترین کجا
بی تن کجا و یک تن نازکترین کجا
ناقه کجا و محمل حوراترین کجا
ای آسمان حسن، ز نور امامتی
درپیش خصم، کوه وقار و شهامتی
با زانوان خسته چرا راه میروی
از پشت نیزهها ز پی ماه میروی
درددانه حسینی، دل آگاه میروی
ای لالهی سه ساله چه دلخواه میروی
با رفتنت چنان دل ما آب میشود
عمه کنار جسم تو بیتاب میشود
دلبستهی نگاه غریبانهی توام
من جرعه نوش ساغر و پیمانهی توام
من سائل و گدایِ درِ خانهی توام
من روضه خوان خلوت ویرانهی توام
یاسی، شقایقی، به مَثَل باغ لالهایی
باب الحوائج همهایی گر سه ساله ایی
بال و پرت شکسته، سرت درد میکند
از کعب نی هنوز کمرت درد میکند
گفتی به عمه چشم ترت درد میکند
از دوری پدر جگرت درد میکند
چشمان نیمه باز ترا باز بسته اند
در مجلس یزید حرمتتان را شکستهاند
#مرتضی_محمودپور
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
تا که خدا به بال ملک پر درست کرد
در آسمان عشق کبوتر درست کرد
با آیه های سوره ی زیبای قدر خود
قدری گریست، سوره ی کوثر درست کرد
خلقت به حال خویش معلّق نمی شود
بر آن خدای فاطمه محور درست کرد
تا که بهشت پر شود از عطر آشتی
با قلب خویش صورت مادر درست کرد
بابا به یاد مادر خود گریه تا نمود
مادر گرفت آینه… دختر درست کرد
شأن نزول سوره ی کوثر بزرگ شد
دختر تجلّی رُخِ مادربزرگ شد
دختر همیشه دلبر باباست شک نکن
در اوج دلبریش دلارآست شک نکن
این زمزمه شده است سرود ملائکه
این نو رسیده دختر مولاست شک نکن
هنگام خنده هاش وَ هنگام گریه هاش
این فاطمه به فاطمه همتاست شک نکن
خواهر بیا بیا و به دقت نگاه کن
صورت شبیه صورت زهراست شک نکن
حس می کنی تو را به خدا، بعد سال ها
این عطر مادر است که بر پاست شک نکن
او بیشتر از اینکه به من دختری کند
نازل شده است تا که به ما مادری کند
ای ماهتاب نیمه ی شب های اهل بیت
ای دلبر حسین، دلارآی اهل بیت
چادر به سر چو می بری و راه می روی
هستی شبیه حضرت زهرای اهل بیت
بر صورت حسین و ابالفضل و زینبین
گلبوسه های توست مداوای اهل بیت
اغراق نیست این که بگویم تو یک تنه
زهرا شدی و اُمّ ابیهای اهل بیت
در بین اهل بیت شبیه تو نیست، نیست
بنت الحسین اوج کمالت سه سالگی ست
کاش ای سه ساله قوت پایت نمی شکست
دستان پر ز جود و عطایت نمی شکست
آغوش حور بود بهای وجود تو
ای کاش در مسیر بهایت نمی شکست
ای نی نوای حضرت ارباب بی کفن
در شام و کوفه کاش نوایت نمی شکست
رفتی به خلوت عمه ی خود را دعا کنی
از زجرِ زجر کاش دعایت نمی شکست
کاش آن زمان که سرّ طبق آشکار شد
با دیدن حسین صدایت نمی شکست
ای عمه زخم های تنم گر چه بستنی ست
این شیشه پر ترک شده دیگر شکستنی ست
#امیر_عظیمی
🕊💕مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس استاد حاج منصور ارضی💕
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
آنجا که شور عشق نباشد کمال نیست
آنجا که گریه هست صحبت مجال نیست
آنجا که هجر نیست امید وصال نیست
در پیشِ ما مقام به سن و به سال نیست
اینجا سه ساله حجت حق بر بزرگ هاست
ارث نواده عصمت مادر بزرگهاست
آیینه مقابل زهراست صورتش
خیلی کشیده است به زینب نجابتش
اسلام را کشیده به دوش رسالتش
حوریه های عرش نِشینند کلفتش
مانده دخیل چادر او مریم از نخست
محتاج یک دمش شده عیسی هم از نخست
برده حجاب درسِ حیا از حجاب او
خورشید رو گرفته زشرم نقاب او
دارد هزار شرحِ سه جلدِ کتاب او
چشمان عالمی است سویِ انقلاب او
گرچه اسیر سلسله ها شد، اسیر نیست
کوچه به کوچه رفت ولی سر به زیر نیست
پای برهنه پایۀ تکفیر را شکست
بت های شام و کوفه ازین ردِّ پا شکست
با دست بسته اش کمرِ فتنه را شکست
کاخ یزید را شب موعود تا شکست
آمد خلیل و از برکاتش اثر گرفت
از قطره هایِ اشک دوچشمش تبر گرفت
مجنون ترین شده ست که لیلا ترین شود
ویران نشین شده ست که بالا نشین شود
او آمده است قبلۀ این سرزمین شود
جا دارد اینکه مالک یوم الدین شود
در شام با وصیت بابا سفیره شد
از بس که در صغیره شدن هم کبیره شد
تکیه به عمه کرده است و فانیِ زینب است
یعنی عصای قد کمانی زینب است
تصویری از وقار جهانی زینب است
پامنبری مرثیه خوانی زینب است
هرگز ندیده است کسی این شکوه را
بالا گرفت پرچم فتح الفتوح را
تقدیر او شده است پر از در به در شدن
از طعنه ها شکسته شدن خون جگر شدن
با پلک زخم چشم به راه پدر شدن
با یک طبق ز روضۀ بابا خبر شدن
وقتی عبور حس خطر داشتن بد است
در ازدحام درد کمر داشتن بد است
دارد دوباره گردن او تیر میکِشد
این درد را ز حلقۀ زنجیر میکِشد
از کعبه نی مصیبت شمشیر میکِشد
صد روضه از مدینه به تصویر میکشد
رفته است چادر سر او بر سری به زور
از او گرفته مقنعه را لشگری به زور
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
🕊💕مدح و توسل زیبا ویژۀ میلادِ حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس حاج سید مهدی میرداماد💕
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
از عشق می نویسم و از بیقرارها
از باده می نویسم و از می گسارها
از چشمه می نویسم و از آبشارها
از شاخه می نویسم و بانگِ هزارها
از غنچه ای که آمده با آن بهارها
از جلوه ای که آمده تا محشری کند
از میوه ای که آمده تا نوبری کند
از آیه ای که آمده تا کوثری کند
از دختری که آمده تا مادری کند
پس می رود ز آمدنش انتظارها
اصلاً بعید نیست که آقاترین شود
این خانمی که آمده لیلاترین شود
زینب رسیده است که کُبراترین شود
در اوج جلوه آید و زهراترین شود
طفلی سه ساله با همه این وقارها
پر کرده است آمدنت جایِ عشق را
عشقت کشانده باز وسط پایِ عشق را
می دید در نگاه تو دنیای عشق را
باعث شده است خندۀ بابای عشق را
لبخند تو که برده ز بابا قرارها
کار دلم به خواندنِ چاووش می کشد
وقتی تو را حسین در آغوش می کشد
فریاد عشق از سر خاموش می کشد
وقتی تو را عمویِ تو بر دوش می کشد
تا روی دامنت ننشیند غبارها
عشقت دلیل اوج مقاماتمان شده
میخانۀ غم تو خراباتمان شده
نام تو ذکر اغلبِ اوقاتمان شده
وقف مزار عمۀ ساداتمان شده…
…این جان و؛ وقف راه تمام مزارها
باید که پایِ عشق تو دل را خراب کرد
نام تو را به سر در هر سینه قاب کرد
مابین عشق با تو ، تو را انتخاب کرد
خون خورد و غصه خورد و جگر را کباب کرد
خطی کشید بر همه کار و بارها
ما از قدیم در تب و تابِ خرابه ایم
بدمست هایِ بادۀ ناب خرابه ایم
ویران نشین قلبِ کباب خرابه ایم
دیوانۀ توایم و خراب خرابه ایم
ای گنج خفته در دل اندوه زارها
کوهی ز درد و رنج و تب و زخم و آبله
از خاطراتِ نیمه شبِ تلخ قافله
از سنگ و تازیانه و زنجیر و سلسله
از دست زجر و خولی ، از دست حرمله
داری به جسم کوچک خود یادگارها
سوگند میخورم به شررهایِ ناله ات
بر گونه هایِ سرخ تر از برگ لاله ات
بی بی قسم به عمر تو ، عمر سه ساله ات
بنویس … بلکه از برکاتِ حواله ات
راهی شویم تا حرمت باز بارها ..
#سید_مهدی_میرداماد
#میلاد_حضرت_رقیه_سلام_الله
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
⚜سه بند شور حضرت #رقیه_س:
بند اول:
نشدنی هام با تو میشه
عشق تو توی رگ و ریشه
میگیره دست سردمو
دستای گرم تو همیشه
کوچیکی اما با کرمی
همیشه سایه ی سرمی
علیه حرف اولمو
رقیه حرف آخرمی
دنیامه رقیه
عقبامه رقیه
دردونه ی قلب
آقامه رقیه
جانم یا رقیه
بند دوم:
سه ساله اما بی نهایت
داری به نوکرها عنایت
شبای هیات خیلیا
با نظرت میشن هدایت
دیده بان کربلا تویی
قهرمان کربلا تویی
همراه عمه تو این مسیر
روضه خوان کربلا تویی
روزیم توی دستات
بسته به نفس هات
جونم به فداته
ای عمه ی سادات
جانم یا رقیه
بند سوم:
جدا شدن از تو محاله
کار ما با تو رو رواله
هر کسی میره کربلا
میده حوالش رو سه ساله
دلخوشیه حضرت قمر
به دل بیچاره کن نظر
کاری نداره برای تو
همه مون و کربلا ببر
ای آخر رویام
بیچاره و تنهام
از دست کوچیکت
کرب و بلا میخام
جانم یا رقیه
🖊#علی_علی_بیگی
#حضرت_رقیه
#مدح_حضرت_رقیه
خورده گره به مویش دلهای خانواده
تعبیر شد به خوبی رویای خانواده
در این سه سال آخر باور کنید عوض شد
با بودنِ رقیه دنیای خانواده
یکباره زیر و رو شد دنیای آل هاشم
وقتی که شد رقیه زهرای خانواده
زینب حسین عباس ، اکبر رباب قاسم
مجنون زیاد دارد لیلای خانواده
می شد رقیه هر روز شیرین تر از گذشته
پر شور تر از امروز ، فردای خانواده
دستش ز دست بابا هرگز جدا نمی شد
دختر دلش بُود با ، بابای خانواده
یک آسمان ، دو تا ماه ، این که عجب ندارد
او را بغل گرفته سقای خانواده
بسکه شبیهِ زهراست حق داشت باشد این طفل
دُردانۀ حسین و یکتای خانواده
هر جای بارگاهش یک قطعه از بهشت است
طفلی که بود روزی ، گرمای خانواده
🔸شاعر:
#مهدی_مقیمی
_____________________
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
ﺭﺥ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺭﺥ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﯽ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﺛﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﺧﺎﻧﻪ ﻏﻮﻏﺎ ﺷﺪﻩ ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ
ﻧﮑﻨﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ
ﺯﯾﻨﺐ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﻒ ﺑﺮ ﻟﺒﺶ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﻥ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻔﺴﺶ ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺰﻧﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﺤﺸﺮﯼ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ، ﺑﺎﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺎﻟﻔﻀﻞ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﺁﻣﺪﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮔﻞ ﺍﮐﺒﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﻔﺴﯽ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ ﺍﺻﻐﺮ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺎﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ
ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﻭﺭﺩ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻧﺬﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁورد
یاد ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺍﻭﻝ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺕ کردند
🔸شاعر:
#مجید_تال
_______________
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
دختری آمد از قبیله ی عشق
نذر راهش سبد سبد احساس
عالمی غرق شور لبخندش
کاشف الکرب حضرت عباس
جبریل آمده که از حالا
بین این خانه نوکرش باشد
پدر او حسینفاطمه و
ام اسحاق مادرش باشد
مادرش از عطا و لطف خدا
دختری ماهپاره آورده
عمه جان هم به یمن امدنش
دو عدد گوشواره آورده
صد ملک آمدند اینجا تا
از کف پاش بوسه بردارند
بین این خانه همهمه افتاد
نام او را رقیه بگذارند
ای برادر بیا نگاهش کن
حالتی بین چهره اش پیداست
به که رفته رقیه ؟ میبینی
چِقَدَر مثل مادرم زهراست
آمدی تا که باز بابایت
بین این خاندان پدر بشود
آمدی تا زشوق آمدنت
دیده ها عاشقانه تر بشود
ای فراتر ز هاجر و مریم
ای گل یاس شاخه طوبا
نازنین دختر عشیره عشق
نور پاک سلاله ی زهرا
از تماشای روی زیبایت
مرغ دلهای ما غزلخوان شد
تا زمینی شدی در این دنیا
آسمان خدا چراغان شد
کیستی ای همیشه دردانه
کیستی ای ستاره،ای مهتاب
ای فدای تو عالم امکان
نازدانه ی حضرت ارباب
هی بهانه نگیر ، عمه ببین
پیش قنداقه ی تو هرشب هست
از همین ساعت تولد تو
پیش تو تا همیشه زینب هست
تا همان لحظه های در کوفه
تا همان لحظه های کرب و بلا
تا اسیری ما و بزم حرام
تا همان جا که میبرند تورا
در کنارت همیشه میبینم
لحظه ها شور و حال عمرت را
و فدای حسین خواهی کرد
همه ی این سه سال عمرت را
🔸شاعر:
#امیر_فرخنده
_______________________