eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5875092773585043257.mp3
804.8K
سرود ياد واره ولادت حضرت رقيه سلام الله عليها شب غم و پس بزنيد ماه اومد يكي يكي يكي يه دونه ي شاه اومد دوباره ستاره مي باره نور مثه مهتاب اومده دختر دلبره حضرت ارباب شد دل ارباب شاده شاده شاد بگو كه نوكر باز عيدي ميخواد مي دونم آقا كه نه نميگه وقتي رقيه پاش وسط بياد يا رقيه من دخيلتم ✨✨✨✨✨✨ با نفسش زنده ميشه آسمون از مژه هاش ميريزه رنگين كمون وقتي كه مي خوابه رو دوش اكبر ليلا انگاري رو دوش مصطفي خوابيده زهرا بال فرشته فرش زير پاش اكبر آورده گوشواره براش وقتي ميبينه چشم عمه رو خنده نميره از روي لباش يا رقيه من دخيلتم ✨✨✨✨✨✨✨ برا باباش تا جانماز مياره از سجاده گلبرگ گل مي باره به باباش ميگه كه ميگم حرفمو به چشمات بابايي اومدم تا بشم ام ابيهات مثل يه كوثر دنيا اومدم شبيه روي زهرا اومدم تا كه ببينه زهرا رو عمو فقط به عشق سقا اومدم يا رقيه من دخیلتم @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخر جواب داد سحر ربنای ما دیدی گرفت این دم آخر دعای ما دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم روشن شد از فروغ چراغی سرای ما نامش رقیه است، رقیه؛ ولی بدان آمد سه سال فاطمه باشد برای ما زینب بیا و صورت او را نگاه کن مثل گل است صورت خیرالنسای ما دستان کوچکش گره های بزرگ را وا می کنند از همه ی خلق، جای ما در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان این دختر است همسفر کربلای ما همواره فکر می کنم این پای کوچکش دارد توان آمدن پا به پای ما دق می کند اگر که ببیند به راه شام پا می خورند روی زمین نیزه های ما شاعر: امیر_عظیمی
من سفیر پسر فاطمه ناموس خدایم در دل شام چراغ دل مصباح هدایم گر چه بین اسرا از پدر و عمّه جدایم تا صف حشر پیام آور خون شهدایم غنچه کوچک و نورسته ای از گلبن عشقم زینب دیگری از کرب و بلا تا به دمشقم من زبان علی و معجزۀ فاطمه دارم کنج ویرانه ام و جای به قلب همه دارم با خدا گرم مناجات و به لب زمزمه دارم دخت شیرم نه ز رو به صفتان واهمه دارم شیر دخت پسر شیر خدا دختر شیرم مشمارید در این گوشۀ ویرانه حقیرم گاه گردیده پدر شیفتۀ گفت و شنودم گاه با گردش چشمم دل عبّاس ربودم گاه با مهر رخم ماه بنی فاطمه بودم گاه زینب زده گلبوسه به رخسار کبودم جامه ام پاره و خود دخت کریم ابن کریمم خوشتر از فرش سلیمان بود این کهنه گلیمم استاد حاج غلامرضا سازگار
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 💠 اشعار وداع با ماه شعبان ماه شعبــان المعظم شـد تمـــام از افق کم کم نمایان شد صیـام سفره شعبـان دگـر برچیـــده شـد تا هلال مــاه رحمت دیـــده شــد ماه شعبان ماه ختـــم الانبیاست مــاه مـیلاد معـز الاولیـاست رفت ماه حضرت ختـــــمی مآب چشم گردون از فراقــــش پر زآب میرود شعبان مـه پاک رســـول مــاه گل های گلستـان بتـول دوریش برما بســی دشــوار باد هر کجا رفتی خدایــش یار باد می­رسد سال دگر باعشــــق وشور ماه شعبان ماه رحمت ماه نور لیک عمــر ما شود روزی تمـام چون دهد پیک اجل بر ما پیـام پس بیــا قدر مـه شعبــان بدار تا که هستی زنده ای پرهیزگار می­رسد اینک ببین مـاه صیـــام ماه توبه ماه محبوب صیـام می وزد بوی دل انگیز نســـیم خیز در کوی هوالهـو شو مقیــم ای گنه کـار به دام افتـاده خیـز اشک حسرت بر در این خانه ریـز می­دهد راهت خــدای چاره ســاز می کند درب سرایش بر تو باز از ندامت اشک خود جاری نما تا سحرگاهان سویش زاری نمـــا دست ابلیس و شیاطین بستـــه است روزه دار از دام شیطان رسته است درب توبـه باز باشد این زمان رو نمـــا ای دل بسوی آسمـان صبحگاهان در قیام و در رکـوع کن تضرع با خضوع و با خشــوع پشت این در شو مقیم و در بزن گو به صاحب­خانه بر من سربـزن صاحب این خانه باشد ذوالـکرم مقدم مهمان بدارد محتـــرم ربنـا انـا سمعنــا از سمـا میرسد بانگ منادی بهر مــا ربنا اغفر لنــا آید به گوش دیگ رحمت آمده اینک بجــــــوش خیز و ازاین فیض رحمانـــی بچش بـر معاصی خط بطلانــــی بکـش گر در این مه توبه ات گردد قبول هم خدا خشنود گردد هم رســـــول من که (مقـــدادم) ندارم توشه ای شاید از این مـــه بچینم خوشه ای @babollharam 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
وداع با ماه شعبان ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان کي گفته که این و من نمیتونستم؟ من بندگی خدا نکردم ای وای ای کاش که قدرِ تورو می دونستم ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان تو رفتی و قلب من چقدر غمگینه من با چه رویی بگم الهی اَلعَفو خیلی کوله بار گناهام سنگینه ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان ای کاش به قلبم آبرو میدادم با ((وَاسْمَعْ نِدَائِي)) و ((إِذَا نَادَيْتُكَ‏)) ای کاش دلم رو شستشو میدادم ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان اشک خجلتم شده رَوونه از دو عین کن دعا منم بشم با مادر پدرم زائرِ بهشت نورِ بین الحرمین ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان میگن لبِ تشنه نور عین و کشتن بعضیا به لب خدا خدا میگفتن با ذکرِ خدا امام حسین و کشتن 🌙
وداع با ماه شعبان میرود ماه ضیافت میرسد هرچه بر ما میرسد از سوی غفلت میرسد غافل از عقبا شدیم و دل به دنیا داده‌ایم از سوی دنیاست بر ما هر خسارت میرسد من هنوز آماده‌ی مهمانیِ تو نیستم از همه اعمال من بوی خیانت میرسد من سحرهای رجب از دست دادم ای خدا ماه شعبان نیز دارد به نهایت میرسد من سحر را دوست دارم، وقت خلوت با تو است لیک ابلیس است که با خواب غفلت میرسد بنده‌ی نفسم شدم، شیطان مرا تزویر کرد تا ز او فرمان رسد از من اطاعت میرسد خسته‌ام از این‌همه بار گناهِ روی دوش "قَدْ هَرَبْتُ" سوی تو آغوش بازت میرسد من خودم "اَفْنَیْتُ عُمْری" را به چشمم دیده‌ام مطمئنم که به زودی روز حسرت میرسد ترسم از این است دریای گُنَه غرقم کند گرچه میدانم که کشتیِ نجاتت میرسد گرچه روی من سیاه است و تنم بو میدهد لطف اربابم همیشه به رعیّت میرسد من به اربابم حسین زحمت فراوان داده‌ام از حسین اما به من همواره رحمت میرسد رحمة‌الله هست او، باب نجات امت است چون به زیر قبه‌ی او استجابت میرسد یک شب جمعه اگر مهمان شوم در کربلا مطمئنم از سوی مادر عنایت میرسد من به دستان بریده میدهم او را قسم روز محشر با همین دستان شفاعت میرسد گفت زینب مشک را دست عمویت داده‌ام قول داده آب آرد پس برایت میرسد تو دعا کن که عمو برگردد از این راه چون گر عمویت رفت، خیمه‌ها به غارت میرسد برنگردد قدّ بابایت شکسته میشود در زمان کوتَهی وقت اسارت میرسد کوچه و بازار و دور ما پر از نامحرمان از سوی هر ناکسی بر ما اهانت میرسد
وداع با ماه شعبان: ____ خداحافظ ماه بخشش و غفران خداحافظ ماه پر نورِ شعبان خداحافظ نورِ چشم تر ما خداحافظ ماه پیغمبر ما زده غنچه در تو گلشنِ حیدر حسین و عباس و سجاد و اکبر خداحافظ ماه عشق و خوش عهدی خداحافظ ماه میلاد مهدی خداحافظ ماه گفتنِ حاجات خداحافظ ماه خوب مناجات به سوز دل و آه و اشکِ روانم وَ اِن لَم تَکُن قَد غَفَرتَ بخوانم دعا کن عبدِ راهِ خدا شم دعا کن تا زائرِ کربلا اَلا ای ماهِ عزیز و مُکرّم دعا کن تا که رِسَم به مُحرّم دعا کن تا که زِ نیکیِ اِقبال کنم گریه بر مصائبِ گودال ((خداحافظ ای برادر زینب به خون غلطان در برابرِ زینب)) 🔺استفاده از این اشعار با ذکر پنج صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در امر فرج امام زمان(عج)بلامانع است. __________________
امیر: بسم‌الله الرحمن الرحیم رمضان آمده از ره که من انشاءالله با خداوند شوم هم‌سخن انشاءالله رمضان آمده از راه که شب تا به سحر شویم از ذکر الهی دهن انشاءالله رمضان آمده تا روزه بگیریم همه پاک سازیم دل و جان و تن انشاءالله رمضان آمده تا شمع صفت آب شویم نور بخشیم به هر انجمن انشاءالله رمضان آمده تا بال و پری باز کنیم پا بـرآریـم ز دام دل و پرواز کنیم رمضان آمده تا سوی خدا پر بزنیم وقت آن است که با دست دعا در بزنیم رمضان آمده تا در پی آمرزش خویش دست بر دامن اولاد پیمبر بزنیم رمضان آمده تا بهر تقرب به خدا اشک ریزیم و در خانۀ حیدر بزنیم رمضان آمده کز خواندن قرآن مجید خود به آیینۀ دل صیقل دیگر بزنیم رمضان آمده تـا اشک فشانیم همه جمع گردیم و ابوحمزه بخوانیم همه رمضان ماه خدای احد ذوالمنن است رمضان ماه سراپای خدایی‌شدن است رمضان سفرۀ مهمانی مخصوص خداست سر این سفره ‌ببین جای‌ تو و جای‌ من است رمضان ماه مناجات و دعا و قرآن ماه زهرا و علی، ماه حسین و حسن است ماه اشک و مه شوق و مه سوز و مه شور ماه توبه مه آمرزش هر مرد و زن است رمضان آمده تا جمع کند یاران را می‌خرد لطف خدا ناز گنه‌کاران را به سر دوش اگر کوه خطا را داریم ناله و اشک و مناجات و دعا را داریم دست خالی به سوی دوست نیاریم نیاز فرق بشکافتۀ شیر خدا را داریم عوض اشک به رخ،خون دل ما جاری است به جگر زخم امام شهدا را داریم چادر خاکی زهراست شفیع همگان فاطمه شافعۀ روز جزا را داریم ذات معبود بر آن است که بخشد همه را تا کنـد شـاد از ایـن کـار دل فاطمه را روز آغاز که پروندۀ ما را دیدند شک نداریم که ما را به علی بخشیدند خوش به احوال کسانی که در این ماه عزیز با دعا بهر تقرب به خدا کوشیدند خوش به احوال کسانی که به هنگام عطش بادۀ معرفت از دست خدا نوشیدند چشم از غیر خداوند تعالی بستند هر چه دیدند، ندیدند خدا را دیدند «میثم» از غیر خدا دیده اگر بربندی هر کجا باشی بر روی خدا می‌خندی
اگرعبدگنه کارم تورادارم چه غم دارم اگرمرغ گرفتارم تورادارم چه غم دارم اگرآلوده وپستم وگرخالی بوددستم وگرسنگین بودبارم تورادارم چه غم دارم اگرآتش برافروزی تن وجان مراسوزی چه باک ازشعلۀ نارم تورادارم چه غم دارم هم ازلطفت بودهستم هم ازجام توسرمستم هم ازشوق توسرشارم تورادارم چه غم دارم چه درصحراچه دردریاچه درپایین چه دربالا به هرجانب که روآرم تورادارم چه غم دارم کیم من عبدشرمنده سیه روی وسرافکنده که بااین جرم بسیارم تورادارم چه غم دارم تهی ازبرگ وازبارم میان لاله هاخارم نباشدکس خریدارم تورادارم چه غم دارم قرارمن شکیب من طبیب من حبیب من دوایم ده که بیمارم تورادارم چه غم دارم توستّارالعیوب ستی توغفّارالذّنوب ستی الاستّاروغفّارم تورادارم چه غم دارم سیه رویم سیه بختم بدین پروندۀ سختم بدین اشکی که میبارم تورادارم چه غم دارم نه آبی درسبودارم نه نائی درگلودارم نه برروآبرودارم تورادارم چه غم دارم منم"میثم"که پیوسته به احسان تودل بسته به غیرازتوکه رادارم تورادارم چه غم دارم
توصیه‌اے براے ایام آخر ماه شعبان 🌸 استاد فاطمے نیا:🌸 اےن ایام باقے مانده از ماه شعبان را خیلے غنیمت بشمارید؛ این روزها بسیار حساس است و باید قدر بدانیم ، سعے ڪنیم با آمادگے ڪامل وارد ماه رمضان، ماه مهمانے خدا، شویم! در این ایام باقے مانده خیلے چیزها میتوان ڪسب ڪرد! ڪسی درماه شعبان از امام رضا (ع) تقاضاے دستورالعملے را ڪرد ڪه در ماه شعبان انجام دهد. حضرت به آن شخص میفرمایند:" در ماه شعبان به خدا عرضه دار و بگو : اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَڪُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضے مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِیَ مِنْهُ خدایا اگر در این روزهاے گذشته از شعبان مرا نیامرزیده اے ، در روزهاے باقیمانده از آن بیامرز @babollharam
شعر مناجات با خدا گریز به روضه حضرت عباس علیه السلام آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی چشم امید مرا تار نکن یا الله باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی تا که آب از سر من رد نشده کاری کن مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی دم افطار فقط یاد لب عطشانم به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی قسمت می دهم اینبار به عباس علی به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی وحید محمدی @babollharam
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام دور از گرمای تو، سرما خرابم می کند غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که آخرش این حرف ها، یکجا خرابم می کند جرم هایم را که تو می بخشی و خط می زنی آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند اشک هایم را بگیر و معصیت ها را ببخش شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند دل پریشانم از اینکه معصیت های زیاد پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند دست من را بین دست مهدی زهرا گذار هرکسی غیر از خود آقا خرابم می کند قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند روضه ی بی دستیِ سقا خرابم می کند های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین بر سر نعش گل لیلا خرابم می کند وحید محمدی
اگر به حال دل خسته ام توان ندهی اگر که اشک بصر را به من روان ندهی به وقت یوم حسابم، حساب من پاک است اگر که صبح قیامت به من امان ندهی هزار توبه شکستم ولی حواسم نیست برای توبه تو شاید دگر زمان ندهی بزن ولی جلوی چشم بندگانت نه مرا به خلق خودت اینچنین نشان ندهی اگر بدم تو ولی خوب باش و خوبی کن حواله ام به سر کوی این و آن ندهی زبان و غیبت و حال دعا؟ تو حق داری اگر دعای مرا ره به آسمان ندهی همیشه بند دلم را گره زدم به حسین خدا نکرده دلم را به دیگران ندهی من آخر از سر این ضطراب می میرم اگر دوباره حرم را به من نشان ندهی ... فدای دست کریمت نمی شد آقا جان نگین دست خودت را به ساربان ندهی؟ وحید محمدی @babollharam
اصلا حواسم نیست که فرصت ندارم خیلی برای بندگی همت ندارم اینقدر زیر خاک خوابیده اند مردم چشمی برای دیدن عبرت ندارم امروز و فردا می کنم هنگام توبه حالی برای ترک معصیّت ندارم ارزان خودم را باختم در دار دنیا اما حواسم نیست من قیمت ندارم افتادم اما باز دستم را گرفتی جایی به جز این خانه من عزت ندارم وای از شبی که صورتم بر خاک قبر است چیزی برای خانه ی غربت ندارم باب نجات شیعه ی زهرا، حسین است چشم امیدی جز به این رحمت ندارم وقتی حسین بن علی را دوست دارم از هیچ چیز دیگری وحشت ندارم شب های جمعه مادری قامت خمیده هی بوسه می گیرد ز رگ های بریده وحید محمدی برچسب‌ها: شعر مناجاتی, اشعار مناجاتی, شعر مناجات با خدا, گریز روضه قتلگاه,اشعار مناجات با خدا @babollharam
بیچاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده ام من اشکم نمی آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلا کاری نمی آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می دانم اصلا اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش میشد سر بر آن تربت گذارم این روزه ها، روضه به پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم ..... قربان آن خواهر که پای نیزه می گفت: حالا ببین بر ناقه ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم وحید محمدی @babollharam
مناجات با خدا و گریز به روضه حضرت علی اکبر علیه السلام حال بکاء و دیده ی گریانمان بده بغض مدام و اشک فراوانمان بده این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد چشمی شبیه چشم شهیدانمان بده همت برای توبه و ترک گناه نیست اما بیا و قلب پشیمانمان بده حال خراب این دل ما را درست کن در بین روضه حال پریشانمان بده دلمرده ایم بسکه حرم را ندیده ایم یک یا حسین دم بده و جانمان بده حالا که راه کرببلا بسته، لطف کن برگ برات شاه خراسانمان بده ما و پناهِ درگهِ سلطانِ عالمین خط امان ز بار گناهانمان بده جان مؤذن حرم، اذن زیارتِ پائین پای حضرت جانانمان بده قربان آن پدر که ز داغ پسر خمید داغی دگر شبیه علی اکبرش ندید ... وحید محمدی @babollharam
مناجات با خدا گریز به روضه ی حضرت زینب سلام الله علیها مویم سفید گشته و رویم سیاه شد رویم سیاه... هر چه که شد از گناه شد سرمایه ی جوانی ام ارزان فروختم طی شد جوانی من و عمرم تباه شد تو اختیار دادی و گفتی که بنده باش صد حیف از این اراده که خرج گناه شد یک بار هم شده بزنم ... امتحان بکن شاید گدای شب به شبت سر به راه شد رویی برای توبه نمانده است ای کریم اما دوباره ذکر لبم یا اِلٰه شد لطف تو بود، فاطمه ما را قبول کرد اشکم همیشه خرج مصیبات شاه شد این جمله را به نیت روضه نوشته ام آقا که رفت، زینب او بی پناه شد اهل زمین و اهل سما ناله می زدند شمر لعین که واردِ در قتلگاه شد *وای از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم* بعد از غروب نیت شان خیمه گاه شد یک سو سنان و یک طرف دشت، حرمله زینب میان قائله بی تکیه گاه شد وحید محمدی - ۱۴۰۰/۲/۴ @babollharam
🌙سبک زمزمه مناجات با خدا استقبال از ماه مبارک رمضان الکریم بند 🌙 سلامٌ علٰی ماهِ خدا سلامٌ علٰی ذکر و دعا علیکَ السلام ای ماهِ خوب امیدی برای قلب ما تو امواج دریایی،بهاری مصفایی نوید شکوفایی تو بحر کراماتی،و ماهِ مناجاتی بشارت جناتی دریای غفران،بهار قرآن علیک السلام یا رمضان (علیک السلام یا رمضان) بند 🌙🌙 سلامُ علٰی ماه خدا یا رمضان شهر الهدیٰ علیک السلام ای ماه عشق تویی نور چشم اولیا تو عالی و اعلایی،تو پایان غمهایی عجب ماه زیبایی تو جانی و جانانی،تو زندانِ شیطانی تو ناجی انسانی ای روح ایمان،بهار قرآن علیک السلام یا رمضان (علیک السلام یا رمضان) بند 🌙🌙🌙 سلامٌ علٰی خیر العمل یا رمضان ماه عسل علیک السلام ماه صیام صیام تو دستورالعمل تو نورٌ علٰی نوری،و از هر بدی دوری به پاکی تو ماموری تو عالی و اعلایی،تو پایان غمهایی عجب ماه زیبایی ای ماه احسان،بهار قرآن علیک السلام یا رمضان (علیک السلام یا رمضان) 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🌙زمزمه مناجات با خدا استقبال از ماه مبارک رمضان بند 🌙 سلام ما به تو ای،ماهه نزول قرآن ای ماهه بندگی و،بهار نور و ایمان سلام ما به تو ای،دریای رحمت حق ای ماهه خوب توبه،از کوله بار عصیان بر تو سلام ای بهترین ماهه خدا عید بزرگ اولیا(ای رحمتت بی انتها)۲ ای لحظه هایت بی نظیر شیرین تر از طعم عسل در تو شکوفا میشود حی علی خیر العمل (ماهه خدایی السلام) بند 🌙🌙 سلام ما به تو ای،افضل ترینه هر شهر پنهان شده به قلبت،اسرار لیلت القدر ای چشمه سار جاری،بر تشنه ی حقیقت پنهان شده به قلبت،آثار جلوه ی صبر ای با حضورت میشود دل با صفا با ذکر و قرآن و دعا(میگیرد این دلها جلا)۲ ای لحظه هایت بی نظیر شیرین تر از طعم عسل در تو شکوفا میشود حی علی خیر العمل (ماهه خدایی السلام) بند 🌙🌙🌙 سلام ما به تو که،هستی نزول برکت بر بندگان الله،می آوری تو نعمت سلام ما به تو که،هستی بشیر جنت تو آمدی که ما را،در آوری ز نقمت بر تو سلام ای نور چشم اولیا ای بهترین ماهه خدا(ای رحمتت بی انتها)۲ ای لحظه هایت بی نظیر شیرین تر از طعم عسل در تو شکوفا میشود حی علی خیر العمل (ماهه خدایی السلام) 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🌙سبک زمزمه مناجات با خدا استقبال از ماه مبارک رمضان و فراق کربلا بند 🌙 میرسه از راه ماهی که ماه مناجات و دعاست روز و شباش قشنگه و بهار بخشش خداست میرسه از راه ماهی که میاره برکت برامون می باره رحمت خدا میسوزونه گناهامون ماه کرامت،درای رحمت روی همه گنه کارا وا میشه این ماه ماه سخاوت،می باره نعمت روی سر هر بنده ای توی همین ماه تو ای خدای چاره ساز ای خالق بنده نواز بگذر تو از تقصیر من ای چاره ساز بی نیاز (یاربی اغفرلی خدا) بند 🌙🌙 داره میاد اون ماهی که ماه ضیافت خداست کناره سفره ی کریم حاتم طائی ام گداست داره میاد اون ماهی که عید بزرگ اولیاست فرموده پیغمبرمون افضل ترین شهر خداست ماه عبادت،درای رحمت روی همه گنه کارا وا میشه این ماه ماه سخاوت،می باره نعمت روی سر هر بنده ای توی همین ماه تو ای خدای چاره ساز ای خالق بنده نواز بگذر تو از تقصیر من ای چاره ساز بی نیاز (یا ربی اغفرلی خدا) بند 🌙🌙🌙 یادش بخیر شبهایی که تو کربلا مهمون بودیم کناره اون نخلا بودیم حیرون و سرگردون بودیم خیره به گنبد می شدیم شبیه ابر،بارون بودیم یاد غم زینب بودیم بی سر و بی سامون بودیم یاد اسارت،یاد جسارت افتادیم و اومده بود جون به لبامون کنار گودال،میرفتیم از حال باید میمردیم تو ببخش زینب براتون تو ای خدای چاره ساز ای خالق بنده نواز دوباره روزی کن بریم به کربلا ای بی نیاز (غریب مادر یا حسین) 🙏التماس دعای خیر ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
توصیه حضرت (علیه السلام) برای روزهای پایانی ماه شعبان ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در  آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (علیه السّلام) رفتم. حضرت فرمود: که اى ابوالصَّلْت اکثَر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آن چه از این ماه مانده است تقصیرهایى را که در ایّام گذشته این ماه کرده اى و بر تو باد که بر آنچه نافع است براى تو رُو آورى و دعا و بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و توبه کن به سوى خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآید خالص گردانیده باشى خود را براى خدا و مگذار در گردن خود و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و مگذار در دل خود کسى را مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که مى کرده اى مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس کن بر خدا در پنهان و آشکار امور خود و هر که بر خدا توکّل کند خدا او را بس است . و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را: 🤲 🔰🔰 اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان. به درستى که حقّ تعالى در این ماه، بنده هاى بسیاری را از آتش جهنّم به ماه مبارک آزاد مى گرداند.  متن کامل روایت؛👇👇 عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع فِي آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَى أَكْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْهُ فَتَدَارَكْ فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ تَقْصِيرَكَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ وَ عَلَيْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى مَا يَعْنِيكَ وَ تَرْكِ مَا لَا يَعْنِيكَ وَ أَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكَ لِيُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَيْكَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِي عُنُقِكَ إِلَّا أَدَّيْتَهَا وَ لَا فِي قَلْبِكَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَكِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلَانِيَتِكَ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً وَ أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُعْتِقُ فِي هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَةِ شَهْرِ رَمَضَان‏. 📚منبع: عیون اخبار الرضا، جلد2، صفحه 51 🍂🍃
صدای پای رمضان صدای گام های رمضان را از کوچه پس کوچه‌های پایانی شعبان می‌شنوم که نوید می‌دهد ای گنهکاران چه نشسته اید که ماه غفران می آید، هر چه بودید و هر خطا کردید در کشکول خود گذارید و با خود به این میهمانی بياوريد که یک ماه ابلیس در غل و زنجیر است... کافی ست لب ببندید بر طعام و جوارح را بازدارید از گناه.... آنگاه حتی خوابتان تسبیح می‌شود و ذکرالله... پس بشتابید و خود را آماده سازید برای حضور در این ضیافت الهی... اَللّهُمَّ بَلِّغنا رَمَضان… خدایا ما را به رمضان برسان و از برکات آن بهرمند گردان
🌙 فرخنده طلوعی که بشارت به جهان است از عطرِ دل انگیزِ هلالِ رمضان است آغوشِ پُر از مِهرِ خدا بر همه باز است از عرش ندا آمده این ماهِ امان است این بوی بهشت است که پیچیده به عالم خیرش به تو در باغِ ضیافت به عیان است به به چه لطیف است نسیم سحری اش از پنجره ی رو به خدا عشق روان است آری که چه زیباست گل افشانیِ توحید آری که چه دلچسب تماشای اذان است فخرِ تو همین بس که تو مهمانِ خدایی مزدِ تو همان ساغرِ تسنیمِ جنان است جا دارد اگر در تبِ معشوق بسوزی آنکه همه جا یادِ رُخش مرهمِ جان است در آینه ی قدر ببین روی علی (ع) را آرامشِ دل، بردنِ نامش به زبان است قرآنِ خدا، قدرِ خدا، جمله علی است نفرین به هرآنکس که پُر از شک و گمان است از بعدِ گلِ یاس چه آمد به سر او؟ دردش همه سر بسته دلِ چاه نهان است حس کردی اگر بوی خدا را به مشامت یادِ دلِ او کن که پُر از سوزِ خزان است خوش باشد اگر لب به تلاوت بگشایی قرآن که همان عافیتِ روح و روان است تصویر بکش باغِ مناجات و دعا را امید که سهمِ دلِ تو هر دو جهان است هر کس ز سبوی رمضان جرعه ای نوشید در بحرِ کرامت طلبش دُرِّ گران است آمالِ تو از دوست همان روی نگار است این خواهشِ چشمِ همه ی منتظران است او می رسد از کعبه که در وعده ی حق است در تحتِ لوایش همه جانها به امان است خاکِ قدمش سرمه ی چشمانِ ضعیفم مهدی که همان صاحبِ وَالعصر و زمان است جانم به فدایش که گلِ فرشِ عبورش از رایحه ی نابِ نسیمِ رمضان است 🌹