eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
72 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم برای کشتن تو زهر بی هوا آمد تمام حادثه درپای کوچه ها آمد جفای زین بنگر اینچنین بازهر کنار پیکر سرخت چه بی حیا آمد صدای ناله ی تو بین کوچه هاگم بود واشک غربت تو روی گونه ها آمد چکید نم نم اشکت،به خاک هجره شبی درون خانه به زاری شبی صدا آمد به زهرعاقبت ازپافتاده ای آقا برای داغ عظیمت دل منا آمد به تشیع تن توآمده اگرقاتل فغان که ناله ی طفل تو،تا خدا .آمد.. ✅
بسم الله الرحمن الرحیم من سائل دربارتوام حضرت باقر گم گشته ی بازار توام حضرت باقر گراشک بریزدهمه ازعنایت توست بی مایه خریدارحضرت باقر از دیدن گل های بهشتی نشوم شاد چون مست ز رخسار توام حضرت باقر با باره گنه روی به دربارتوآرم هرچند که سربارتوام حضرت باقر زنجیر گنه بسته اگرکل وجودم شادم که گرفتار حضرت باقر عمریست که مهمان به سرخوان بهشتم سرمست به گلزارتوام حضرت باقر شأن ونسب و نام ومقامم همه این است خاک ره زوار توام حضرت باقر مرغ دل من پر زده تا صحن وسرایت من تشنه ی دیدار توام حضرت باقر این فخرمرابس که کنم نازبه عالم چون سائل بازارتوام حضرت باقر (مجنونم)وعمری سره این سفره نشستم من سائل دربار توام حضرت باقر ✅
عرفه کربلا ان شاالله.. 💟💟💟💟💟 آخربه هوای کربلامیمیرم آخر زیر بقعه ی شمامیمیرم ░░ این دل به عزاخانه ی توآمده است گر رو نزنم به آشنا میمیرم ░░ روزعرفه میان بین الحرمین.. گریه نکنم من بخدا میمیرم ░░░ عمریست دلم تنگ توکربوبلاته.. من بی توحسین جان به خدا میمیرم ░░ ░░░ اینجاعرفه هست ومرابرتونیاز. آقا نکنم توراصدا... میمیرم. (مجنون) توام دست به دامان رقیه بی لطف شما همچوگدا میمیرم .مجنون کرمانشاهی ░░░
عرفه عرفه سینه زدن در حرمت راعشق است عاشقی کردنه زیر علمت راعشق است کاش امسال شوم راهی بین الحرمین عرفه گوشه ای ازآن حرمت راعشق است روضه ی حضرت مسلم به دره قصره زیاد بخدا می‌کُشدم زهر غمت راعشق است من آلوده فقط دست به دامان توام سره میزان عمل لطف کمت راعشق است به شب اول قبرم نبودترس مرا لحظه ای هست که شافع شدنت راعشق است منه مجنون همه جا سینه برایش میزنم عرفه سینه زدن در حرمت راعشق است
بااشک ثبت شد شد ماه محرمو بازم چرا تو بزم روضه ها صاحب عزا نیس این روضه ها کم‌ داره تو رو ،وقتی نباشی، دلخوشی ،تو قلب ما نیس جای قدمت رو فرشای هیئته اما چشم ما تو رو ندیده آقای غریب کجای این‌ هیئت ما خون از نگاه تو چکیده العجل،الامان بیا به حقّ اشک عمّه های مضطرت العجل،الامان به حقّ پیکر خونین جدّ بی سرت العجل، یوسف زهرا العجل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک ثبت شد ... ای صاحب چشم بارونی، روز وشب تو میگذره با آه سینه هیشکی توی خیمه ی تو نیس تا که به پای روضه های تو بشینه بازم آقای غریب ما خون جگری با روضه ی غریب کوفه می بینی سفیر جدّ تو میگرده دنبال وفا کوچه به کوچه العجل الامان به حق مسلمی که‌ شد سرش از تن جدا العجل الامان تنش از روی بام افتاده بین کوچه ها العجل بحقّ مسلم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت مسلم علیه السلام: با دستای بسته روی بام نوشتم ای حسین نیا به شهر کوفه همراه علی ِ اصغر واکبر و زینبین نیا به شهر کوفه به دختر شیرین زبونت بگو که همراه خودش نیاره زیور در عوض بگو که همراهش بیاره توی کربلا اضافه معجر ای گل فاطمه کوفه نیا که توی این دیار قحط وفاست خواهرت رو نیار کوفه پر از سنان و شمر و زجر بی حیاست العجل بحقّ مسلم العجل 🌸🌸🌸🌸🌸 چند لحظه ی دیگه پیکرم حنا میشه به روی بام با خون حنجر میشه سر من جدا ولی نمیره روی نیزه ها جلوی خواهر اینجا تن من نمیره زیر دست و پای مرکب دشمن کافر اینجا کسی با تازیونه نمیزنه به دخترم‌ کنار پیکر می بینم روزی که توی همین کوفه سرت میره رو نیزه ها روبه رو خواهرت جسارت میشه به سر جدات با یک عصا العجل بحقّ مسلم العجل ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک ثبت شد ای صاحب اصلی عزا، دلت دوباره ساکن کربوبلا شد همراه حسین و عمه ها، رفتی به اون زمینی که مهد بلا شد می بینی همین که پای زینب به زمین کربلا رسیده با درد اشکای غریبی از چشاش به روی خاک کربلا چکیده با درد العجل الامان بیا به حقّ آه عمّه ی غم پرورت العجل الامان بیا به داغ روی داغ جدّ اطهرت العجل، به حق زینب العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت زینب علیهالسلام: اینجا چه زمینیه حسین جان که غم دو عالمو گذاشت تو سینَم اما تموم غمم اینه که نکنه داغ تو رو اینجا ببینم یه کوچه ای از محارمه به دور من تا سایمو کسی نبینه چند روز دیگه کنار مقتلت میون دشمنیم من و سکینه ای داداشم نخواه ببینم رأستو رو نیزه ها چند روز بعد توی این خاک غم نخواه بشم اسیر و همسفر با ابن سعد العجل، به حقّ زینب العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 هرچند دل من پر از غمه، دلم خوشه کفیلمه حضرت عباس تا وقتی که باشه پیش من ،غربت این زمین ِغم نمیشه احساس چند روز دیگه با مشک آب، به علقمه میره ولی بر نمی گرده سهم من و اهل خیمه ها ،میون غارت حرم، غربت و درده آه از اون لحظه که دشمنا می ریزند به خیمه ها عصر دهم می بینند بی کسیم همه رو می زنند با کینه ی غدیر خم العجل، به حقّ زینب العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
کلمه کلمه این شعر با اشک ثبت شد امشب میون خرابه ای، بازم غریب فاطمه با قلب بی تاب مونده توی گوش تو یه عمر، ناله های عمّه ی تو با سر ارباب می بینی لباس پارَشو، همین بسه دلیل برا اشک روونت رو خاک خرابه سر گذاشته غریبونه عمّه ی قامت کمونت العجل الامان به تن زخمی رقیه در شام بلا العجل الامان به عمّه ی شهیده از غم سر ِ جدا العجل، به رقیّه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال سر بریده با حضرت رقیه علیهمالسلام😭: با سر اومدم‌ کنار تو ببخش منو ای دختر شیرین زبونم چشماتو ببند و اینقده نگاه نکن به این لبای غرق خونم ‌ گوشواره ی تو شبیه انگشتر من با سنگدلی رفته به غارت ای وارث درد مادرم،به گوش تو مونده چرا ،ردّ جسارت هستی تو خون جگر خیلی دلت پره از مجلس و بازار شام دیدمت از رو نی وقتی دشمن تو رو با سنگ میزد از روی بام العجل به رقیه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادم نمیره لحظه ای که با کاسه ی آب اومدی کنار گودال دیدی بدن بی سر و پاره پارمو، ناله زدی کنار گودال یک شب تن بی سر منو دیدی و امشب سر من رو دامن توس روی تو مث منه کبود ،نشون تازیونه ها روی تن توس آه توی راه شام با دیدن سرم رو نیزه ها کشیدی زجر من شدم غرق اشک وقتی دیدم‌که تو رو میزنه با کینه زجر العجل به رقیه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 پرسیدی با اشک و ناله هات، کی رگهای حنجر پاکمو بریده من هم‌دارم‌از تو یک سؤال، گیسوی نازدانه ی من چرا سفیده برده دلمو لباس خاکی تو و قدّ خمت سمت مدینه تو‌ کوچه ای که مادرمو چهل نفر زدن جلوی من با کینه وقتشه دخترم داره میشه دعای رفتن تو مستجاب مثل من جون میدی با شکم‌ گرسنه و لب ِ نخورده آب العجل به رقیّه جان العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)