B A B O L H A R A M-97- 8.mp3
4.05M
|⇦•روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_اول روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
"اَللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
آقاجان! شب عموجانتِ،نمیخوای بیای؟.... دو تا دستات رو بیار بالا،قسمش بده به دستای بریده: "یا صاحب الزمان، الغوث و الامان..." این دو تا دست رو بذار رو سرت صداش بزن: یا صاحب الزمان...
این حرف مال شب تاسوعاست. میدونید؟ می دونید از کی دست رو سر گذاشتن باب شد؟ از وقتی عباس رفت، زینب دست رو سرش گذاشت هی گفت :"وا عباسا!"...
آدم خیلی بلا و مصیبت ببینه دست رو سر می ذاره،بلا از این بالاتر دو شب دیگه دهه ي محرم تمومِ من تو رو ندیدم. امشب به خاطر عموت یه سری به ما بزن... یا صاحب الزمان، الغوث والامان.....
ای ز ثارُاللّهت سلام بیا
ثمر یازده امام بیا
اولین آرزوی اهل البیت
آخرین رهبر قیام بیا
*بیا آقا.. بیا به احترام این لباسای عزا، به احترام این گریه ها، به احترام این پرچمای مشکی بیا...*
پدر حاجیان خفته به خون
پسر مسجدالحرام بیا
تا کی از دیده ات به یاد حسین
اشک ریزد به صبح و شام بیا
زخم پیشانی عمو یابد
به قیام تو التیام بیا
*من و تو فقط نمی گیم بیا، میدونی کیا میگن بیا؟...*
دست های بریده می گویند
ای تو را تیغ انتقام بیا
*آقا بیا به خاطر ما نه. آقا بیا فقط یه کاری کن... این کار برا جدت سخته. تو کمک جدت کن، چکار کنه؟*
تیر بیرون بکش ز چشم عمو
تیغ برگیر از قیام بيا
*شب، شب گفتن یا صاحب الزمانِ،حالا با دل شکسته بگو: یا صاحب الزمان... باورت میشه امشب شب تاسوعاست؟ خدایا ممنونم رسیدیم به شب اباالفضل...کیا میخواستن بیان نرسیدن اجل اجازه نداد؟ الان خیلی ها مریض حالن. اصلاً باور کنید فکر نکنید که به همین راحتی یه جایی بهت دادن اومدی نشستی، حبیب بن مظاهرِ، شهیدِ تو بغلِ حسینِ. شهیدی که امام براش نامه می نویسه: "مِنَ الغَریب اِلَی الحَبیب". مرحوم سید احمد مستنبط تو کتاب القطره میگه: اون عالم بزرگ تو عالم رویا حبیب رو دید، گفت: حبیب! تو دیگه به این مقام رسیدی. قبرت که کنار قبر حسینه. اصلا تو به مقامی رسیدی كه کسی بخواد بِره شش گوشه رو زیارت کنه دو بار تو رو زیارت میکنه. یه بار تو رفتن یه بار تو برگشتن. این چه مقامیِ تو داری؟ هنوزم آرزويي هم داری؟ هنوزم چیزی هست تو دلت باشه دلت بخواد؟ این شهید کربلا، این پیرِ عشق، هشتاد و چهار سالشه، الله اکبر. فرموده بود: دو تا آرزو دارم. آرزوی اولم اینه یه بار دیگه زنده بشم برم کربلا، یه بار دیگه جونمو فدای حسین کنم. آرزوی دومم اینه زنده شم، عمری خدا بهم بده برم تو روضه های حسین. بین این گریه کناش بشینم هی ناله بزنم...*
سقای دشت کربلا، اباالفضل
دستش شده از تن جدا، اباالفضل
*برم ادامه روضه رو بگم ...اون چیزی که امشب تورو می کشه...*
پشت حسین بن علی تا شده واویلا
پای عدو به خیمه ها وا شده واويلا
چه جوری زدن عمود رو به سر عباس؟ یه سوال دارم، سوال منو با ناله نه، با ضجه نه، حواست باشه، یه عبارتی هست تو مقتل کنار بدن ابالفضل ابی عبدالله یه جوری گریه کرد با همه گریه هاش فرق داشت. اصلا با همه جنازه ها و بدنهایی که اومده بود فرق داشت. نوشتند کنار بدن عباس، دلشو داری بشنوی؟ نوشتند "صَرَخَ الحُسین" "صَرَخ" یعنی فریاد زدن....کنار بدن علی اکبر "وَ رَفَعَ الْحُسَينُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء" کنار بدن علی اکبر بلند گریه کرد. اما دیگه کنار عباس گریه فایده نداره، داد می زد می گفت: داداش... کیا داغ برادر دیدن؟ آخ کمرم شکست داداش...
سوال من اینه. سوال منو با دادو فریادو ضجه و جزع و فزع باید جواب بدید به خدا این فریاد زدنت رو ازت میخره مادرش. اعتقادم اینه شب اباالفضل دو تا فاطمه دم درن. لال شم اگه بخوام زبان بازی کنم، یا لفاظی. نه نیازی نداری تو همه وجودت گریه است. دو تا فاطمه دم در هستند...دو تا مادراش دارن به سینه می کوبن...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
آماده ای سوالم رو مطرح کنم؟ روضه ي من همین یه سواله، سوال، عباس رو تیر زدن چهار هزار نفر، یه عبارتی داره مقتل،فقط همینو بدون،از چهارهزار تیرانداز، اونم نه تیرانداز معمولی، تیراندازِ روي کنده زانو نشسته که یه تیرش خطا نمی رفت. هدف عباسِ، هدف مشک آبِ. خودش رو انداخته بود روی مشک. یکی از القاب ابالفضل، "اَبَاالقِربَه" است. یعنی پدر مشک، عین بابایی که بچه شو بغل میکنه مشکو گرفته بود تو بغلش تیر به مشک نخوره...
از این چهارهزار تیر نمی دونم چقدر، فقط همینو بگم یه جای سالم به بدنش نبود. تیر رو تیر، بدن سوراخ سوراخ شد، یه مرتبه دید مشک آب رو زدن. سرشو آورد بالا. خدا امیدم ناامید شد. یه مرتبه دید چشمو زدن،سوالم اینه: تیر تو چشمشه، کلاه خود نداره، کلاه به سر نداره، عمامه نداره، وقتی عمود رو زد، نوشتند: با سر، با صورت افتاد رو زمین...
سوال من اینه: باصورت بیُفتی تیر چی میشه؟ تیرِ تو چشم چی شد؟ چشمو از کاسه درآورد. هی به خودش می پیچید. یه ناله بزنه، گفت: داداش بیا... "یا اَخا..."حسين...
اینجا حسین شنید امامِ، حاضر و ناظرِ، امام می دونه عباس تو همه عمرش یه بار نگفته داداش. چی شد یهو گفت: "اَخا" چه اتفاقی افتاد؟ نوشتند خودشو رسوند کنار شریعه. لابلای نخلا از دور دید عباس رو زمینِ، دورش حلقه زدند، این عبارت مقتله: دید هی نیزه می زنن، بدن رو پر نیزه کردن، پاهاشو قطع کردن... دستاشو قطع کردن... یه صدا زد. یه فریاد زد. دیدن حسین داره میاد فرار کردن....
فرمود "اَینَ تَفِرُّون؟" کجا دارید فرار می کنید؟ اومد بالا سر عباس یه نگاه به عباس کرد مرحوم شوشتری تو خصائص می نویسه، میگه: هر شهیدی رو که اباعبدالله رفت بالاسرش، چهره ش برافروخته تر شد، سرخ تر شد، اما تا اومد بالا سر عباس، رنگش پرید. دست گرفت به کمرش، نشست بالا سرش، آخ کمرم شکست...یه نگاه کرد به سر، نمی دونم چجوری میتونم معنا کنم دیگه اصل حرفو زدم. عبارت میگه : سر متلاشی شد.. معنای این عبارت اینه، هر شهیدی رو که اباعبدالله میومد بالا سرش، یه دستی سر رو بر میداشت می گذاشت رو پاش، اما سر عباس رو دو دستی آروم برداشت. چیزی از این سر باقی نمونده بود. گذاشت سرو تو بغلش.....*
پاشو عباس! پاشو جانِ زهرا و اُم البنین
پاشو عباس! پاشو التماسِ حرم رو ببین
*هی می دید عباس داره یه کاری میکنه، پا که نداره، دست که نداره، تو عمرش جلو حسین رو زمین نخوابیده...*
پاشو عباس! نکش اِنقدر بازوتُ رو زمین
*هی بازوهاشو میذاشت رو زمین بلند شه. ...*
پاشو بازم علم رو ، بردار از رویِ خاکا
بچه ها آب نمی خوان ، یا ساقی العطاشا
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
*یه نگاه کرد دید از چشم سالمش داره اشک می ریزه... چشم پر خون که دیگه اثری ازش نمونده. چشم سالم. حضرت فرمود: عباسم! من بی برادر شدم تو چرا گریه می کنی؟ من کمرم شکست تو چرا گریه می کنی؟ یه ذره جون داشت آروم گفت حسین جان واسه شما گریه می کنم. چرا واسه من؟ صدا زد داداش الان شما سر منو از رو خاک برداشتید خیالم راحته تو بغل شما جون میدم ...اما یه ساعت دیگه کی میاد سر شمارو برداره؟ ابی عبدالله آرومش کرد. غصه نخور داداش. من نگرانیم چیز دیگه است. هی میخواست یه کاری کنه عباس بلند شه برگردن.... *
پاشو عباس! نرفته تا دشمن به سمت حرم
پاشو عباس! تا پاره نشه گوشایِ دخترم
پاشو عباس! وگرنه اسیری میره خواهرم
*میخوای زینب رو ببرن اسارت پا نشو، میخوای دستاشو ببندن پا نشو...*
دلت میاد بری و ، زینبم خون جگرشه
سخته با قاتل تو ، تا کوفه همسفر شه
چهار تا جمله گفت، من همین رو بگمو هر کی ناله نزده، شب تاسوعاست. چهار تا جمله کنار بدن گفت بی نظیره...اوج روضه رو می رسونه. بذار هر کی میخواد ناله بزنه امشب ناله بزنه. بذار راحت بگم. اول گفت: "اِنْكَسَرَ ظَهْرِی "معناش واضحِ یعنی کمرم شکست. مداحا معمولا همین یه جمله رو میگن. بعد فرمود "وَ انقَطَعَ رَجائی" امیدم نا امید شد. بعد فرمود: " وَقَلَّتْ حِیلَتی " یعنی دیگه صبرم از کف رفت. طاقتم طاق شد، بیچاره شدم. این آخریش منو می کشه. نمی دونم شب تاسوعا نبود محال بود بگم. می دونم همه منتظرید یه جوری ناله بزنید حق شب تاسوعا ادا بشه ،آماده ای یا نه؟ بعد فرمود و "وَ شَمَّت بی عَدُوّی". معنا کنم یا نه؟ عباس پاشو ببین روی دشمن به حسین وا شده. ببین نزدیک من دارن ناسزا میگن. ببین روشون به خیمه ها وا شده. دارن زینبتو نشون میدن....*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M- 9-97.mp3
6.87M
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سیدمهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
چطور باورم شه، چه قَدِّ رشیدی
زیر نعل اسبا، چه قَدّی کشیدی
حسن شد کفن، تن قطعه قطعت، توی خاک و خون
رو سرت، پیکرت، با هرچی که داشتند زدند بی امون
پا نکش، رو زمین، تنت رویِ دستم شده نیمه جون
وای..، غَمِ مادرم، شده پهلویِ تو برام روضه خون
چکمه اش را که از گلو برداشت
دشت را ناله ی عمو برداشت
نیزه را قاتل از تنش بعد از
سیزده ضرب،زیر و رو برداشت
پنجه ای آمده گلو بکشد
بعد هم جنگ شد، که سو برداشت
تا می آید حسین، وَ گریه کند
زدنش ناله ی عمو بکشد
او یتیم است مبهم اش نکنید
زیر این نعل ها کَمَش نکنید
آه ای نیزه ها میان حرم
مادرش هست دَرهَمش نکنید
نه به لبخند و گریه، لب وا کرد
جای دو نعل روی لبها بود
جای دو نعل، نعل بعدی خورد
حفره هایی به سینه پیدا بود
روی دوش عمو که جاشده بود
قسمتی بر زمین رها شده بود
تیغ از لابلای او می ریخت
چون حصیری که نخ نما شده بود
نیمه جان بود و اندکی حس داشت
کاکُلَش را گرفت،ناکِس داشت
می کشید و به پشت می چرخاند
ناله دیگر نبود، خِس خِس داشت
نفسش بین دنده ها مانده
سیزده جای رد پا مانده
سر و کِتفش بروی کِتف حسین
وای پایش به خاک جا مانده
*ریختن سرش،یکی موهاش رو گرفت،یکی نیزه میزد به گلوش...*
چگونه جسم تو را تا به خیمه ها ببرم
تو تکه تکه ای باید جدا جدا ببرم
نشسته ام به کنارِ تن تو گریه کنم
به فکرِ رفتنم، آخر چه سان تو را ببرم؟
مرا که داغ علی اکبرم زمین زده است
نمی شود که تنت را بروی پا ببرم
برای این که دگر خُردتر از این نشوی
تن شکسته ات از زیر دست وپا ببرم
یتیم بودی این ها زودتر نوازشت کردند
بزودی این خبرت را به مجتبی ببرم
چکار می کنی اینجا به زیر پای نعل
عمو رسیده کنارم بیا بیا ببرم
*اگر میخوای امشب تذکره ی کربلا رو برات امضا کنن...یا امام حسن! ای سفره دارِ عالم،ببین نوکرات نشستن برا پسرت امشب اومدن گریه کنند...این دستات رو بیار بالا...زن و مرد صدا بزنند:حسین...*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M- 6-97.mp3
2.33M
|⇦• #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
#توجه
♻️ یه کانال خوب برایِ دهه اول ماه محرم
(زمینه ، واحد ، شور و ....)
⬇️⬇️⬇️⬇️
@javazenokari
|⇦• روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْكَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِيَاءَ النِّعَمِ وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ *
*آقا .. یه سال منتظر این دهه بودم .. خیلی زود داره تموم میشه ، خیلی داره به غفلت میگذرونم حسین جان ... به یادِ همه گذشته ها گوشِت اگه باز باشه میشنوی دارن حسرتِ این مجالس و میخورن ، مرگ بغلِ گوشتهِ ، قدر بدون این ساعات*
عمریست دم زدم ز غمت دم به دم حسین
بوده ست هر دمم حسن و بازدم حسین
مادر مرا میانِ حسینیه داده شیر
قد کرده ام علم بغل این علم حسین !
رویم سیاه بود و لباسم سیاه شد
مدیون توست یک دهه یک رنگی ام حسین!
می آیم اربعین به نیابت ز دخترت
جانِ سه ساله ات ببرم تا حرم حسین
بعد از سجود ، خاکِ تو را بوسه می زنیم
شد مُهر هم به حرمتِ تو محترم حسین
با دست خالی از در هیأت نمی رویم
وقتی تو را دهیم به قاسم قسم حسین
______________
بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید
کیست این ماه که حیدر به نظر می آید
اینچنین که سویِ میدانِ خطر می آید ..
پدر ازرقِ شامی ست که در می آید
از جلال و جبروتش همه می ترسیدند
بعد ده سال همه رویِ حسن را دیدند
این عمامه که به سر بسته برای حسن است
تنکرونی است شعارش زرهش پیرهن است
ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است
چقدَر تیغ کجش تشنه گردن زدن است !
کِیْفْ کرده است حسین از رجز فاطمی اش
جان فدای هنر رزم بنی هاشمی اش
مثل باباش چه با غیظ و غضب می جنگد
میرود هم به جلو هم به عقب می جنگد
یکتنه با همه یلهای عرب می جنگد
همه گفتند که این تشنه عجب می جنگد
خسته شد ! دور و برش آه چه غوغایی شد
*یه نانجیبی گفت این بچه ی امام حسن فقط از دور سنگ بارانش کنید*
سنگ باران شدن کعبه تماشایی شد
یا زهرا مهی شد نمایان
از رزمش عدو شد هراسان
خروشان آمد رجز خوان آمد
حسن سوی میدان ..
تیغ علی به دستان او
خشم علی به چشمان او
زلزله شد ز طوفان او
یا قاسم یا قاسم ....
این آه عزای کریم است
گیسویی به دست نسیم است
به خاک افتادن چنین جان دادن
بلای عظیم است ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Arzi shab6.mp3
5.48M
|⇦• روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
@babolharam_ir
|⇦• #قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
نمی خوانم شبیه قبل آهم را نگه دارم
به تو رو میزنم تا تکیه گاهم را نگه دارم
نمی خواهم ببینم هیچ چیزی را به غیر از تو
برای دیدنت باید نگاهم را نگه دارم
*یا صاحب الزمان .. یا صاحب الزمان .. به به ، هر چقدر که آقاتُ صدا میکنی حالت بهتر میشه ..*
از این همه فراق ، دل کباب شد بیا دگر
زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر
سکینۀ زمین و آسمان امام مهربان
زمانه سینه اش پُر از اضطراب شد بیا دگر
مرا زیاد در گناه دیدیُ دلت شکست
دلم شکستُ از خجالت آب شد بیا دگر
*ای گل نرگس .. یوسفِ فاطمه ..*
خجالت آور است گفته ام نمایِ شهرمان
چقدر بی حیا و بد حجاب شد بیا دگر
هوا بدون بودنت جهنم است بی گمان
نفس زدن برایِ ما عذاب شد بیا دگر
گل نرگس بیا بیا .. گل نرگس بیا بیا ..
هزار و یک طریق خواندمت نیامدی
به هر دری زدم دلم جواب شد نیامدی
هنوز میرسد نوا حسین زیر دست و پاست
میان خون محاسنش خضاب شد نیامدی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab7.mp3
16.83M
|⇦• #قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
یکی از علما محضر اربابمان رسید (بعد از 40 شب که رعایت کرده بود) تا محضر ارباب رسید صحبت رو شروع کرد گفت آقاجان مردم خیلی گرفتارن پس کی شما می آیید؟ تا گفت مردم خیلی گرفتارن ، آقا جواب داد مگه علی اصغرِ ما نیست .. چرا به مردم نمیگید در خانۀ علی اصغر ما را بزنن .. امشب ما هم گرفتاریم ، اومدیم در خانه باب الحوائج رو بزنیم. همه امشب اومدن یه جور دیگه میخوان برا علی اصغر گریه کنن ..
آنقدر لب تشنه و معصوم بود
گریه هم می کرد نامفهوم بود
صورتی کوچک شبیه غنچه داشت
استخوانش نرم مثل موم بود
مادرش از تشنگی شیری نداشت
در میانِ خیمه ها مغموم بود
جان بقربانِ غریبیِ حسین
از دو قطره آب هم محروم بود
با سه شعبه طفلِ شش ماهه زدن
در میان کفرِ هم مذموم بود
بینِ دستش یک طرف جسم علی
یک طرف هم صورت و حلقوم بود
*یه اشاره و رد شم و برم ..*
گوش تا گوش علی پاشیده شد
لالایی بخواب ای عمرم ..
لالایی تن نازی کن ..
می باره از چشات بارون
با گونه هام بازی کن .. بازی کن ..
گریه میکنی ، بدنم میلرزه
ناله میزنی ، جگرم میسوزه
دست و پا نزن ، مادرت میمیره
رفتنی شدی پسرم چند روزه
لالایی لالا .. ای جونم ...
*امشب همه لالایی بخوننا*
لالایی لالا مرده میدونم ..
*رباب داره حرف میزنه .. پسرم ، پسرم علی اصغرم*
آماده ای برا میدون
اگه که بند بیاد ناله ات
برا خودت یه پا مردی
بده برا تو این حالت ، این حالت
تشنه تِ ولی ، ندارم شیر مادر
تشنه لب برو ، پسرم تو میدون
گریه میکنم برا اینکه تازه
شش ماهت شده درآوردی دندون
لالایی لالا .. ای جونم ...
پسرم نالۀ عمه بالا رفت ..
یهو دلم هواتو کرد
یه ذره فکرِ مادر باش
میون گهواره برگرد ، برگرد
پر زدی علی ، باشه تنها رفتی
مادرت ولی ، کناره گهواره ست
چی اومد سرت ، که دیدم انگشت
بابا رو گرفتی تو از درد تو دست
لالایی لالا .. ای جونم ...
*اما بزار برم جلوتر ، حرف خیلی دارم امشب .. ببخشید منو خیلی زود میرم سر اصل مطلب بعضی از روضه ها رو باید بی هوا آدم بخونه .. دو تاروایت داریم برا این بچه ، یه روایت میگه همچین که بی بی زینب این بچه رو داد دستِ اربابِ منو تو ؛ تا این بچه رو بغل گرفت ، اون نانجیب امان نداد حتی نذاشت حسین این صورت رو ببینه .. تا این بچه رو تو بغل گرفت .. یهو دید سر نداره .. فَذُبِحَ الطِّفلُ . یعنی سر از بدن جدا شده .. فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ ... برم جلوتر؟..*
به دستانم غل و زنجیر دارم
گلایه زیر لب از تیغ دارم
چرا قهری مگر تقصیر دارم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
دو دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم ..
ای حسین جان ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab7_1.mp3
32.33M
|⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
حلالم کن نبودی آب خوردم ..
*یه حرفِ دیگه ام میزنم و رد میشم شما هم گریه کنید . بعضی از قضایا رو نمیشه به این راحتی ازش رد شد .. تا برات پیش نیاد نمی فهمی من چی میگم .. نمیگم من درک کردم .. میگه ابی عبدالله آن لحظه ای که بدن این شیرخواره رو زیر عبا پنهان کرده بود راوی میگه دیدم حسین مستاصل .. نمیدونه میخواد چکار کنه .. یه قدم میره سمت خیمه .. یه قدم برمیگرده .. هی زیر چشم به خیمه ها نگاه میکنه .. این بچه رو زیرِ عبا پنهان کرده .. از زیر عبا داره آروم آروم خون میریزه .. چه خبره؟ چی شده؟ چرا حسین اینجوری میکنه؟ .. هی برمیگرده .. اما یه مرتبه دیدن راهشُ عوض کرد .. پشت خیمه ها زمین نشست خنجرو درآورد یه قبر کوچولو شروع کرد کندن .. علی رو داخلِ قبر گذاشت .. تا اومد خاک رو این قنداقه بریزه .. یهو دید یکی داره پشت سرش میگه صبر کن .. بزار یه بار دیگه بچه مُ ببینم ... بزار یه بار دیگه صورت ماهشُ ببینم ..
نمیدونم اینجا ابی عبدالله اجازه داده به رباب بچه رو ببینه یا نه ، اما دیر نگذشت یک مرتبه دیدن یه عده ای نیزه ها رو برداشتن پشت خیمه ها .. انگار دنبال چیزی دارن میگردن .. هی نیزه به زمین میزنن .. هی نیزه رو درمیارن .. دنبال چی دارن میگردن؟.. یه مرتبه دیدن سر علی بالایِ نیزه ... این سر و به نیزه ها بستن ... هی مادرش به سینه اش میزنه ... پسرم ..پسرم ..
چقدر نیزه بلند است نیفتی پایین
همه بگید حسین ...
حسینُ ببینید ، پریشون و حیرون
داره با یه بچه میاد سمت میدون
کی میتونه سیراب کنه اصغرش رو
بچینه با ریشه گلِ پرپرش رو
کی میتونه طفلُ ، بگیره نشونی
بیا حرمله که تو راشُ میدونی
تو خوب میتونی این گلا رو بچینی
سفیدیِ زیر گلوشُ میبینی ..
بگذار ، آروم بخوابِ طفلُ
یه جرعه آب بده به طفلُ
سیراب کن با سه شعبه طفلُ
تیری که آوردم یکی از هموناست
که قبلاً باهاشون زمین خورده عباس
بده مزدِ من رو تیرم به هدف خورد
زدم بچه رو دیدم که باباش مُرد ...
تیری که بهش خورد ، گلوشُ دریده
حالا بچه رو دستِ باباش خوابیده
حسین و دیدم که پریشون و حیرون
میرفت سمتِ خیمه میومد تو میدون
تیرم ، قلبِ حسین و چاک کرد
با دست ، خون گلوشُ پاک کرد
پشت خیمه گُلِش رو خاک کرد
حسین ....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab7_2.mp3
20.05M
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
رحمت واسعه ی حَیِّ تعالاست حسین
سایه ی رحمت او بر سَرِ دنیاست حسین
ما همه عبد خدا ، اوست اباعبدالله
ما عبیدیم ، همه سرور و مولاست حسین
زینت دوش نبی ، نور دو چشمان علی
ضربان دلِ صدیقه ی کبراست حسین
تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود
ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین
همه ی خواسته اش بود که دستی گیرد
ورنه از دست کسی آب نمی خواست حسین
چون پدر داغ پسر دید ، خودش می میرد
کشتنش نیزه و شمشیر نمی خواست حسین
#شاعر_حسین_میرزایی
__________
نمانده شیر برای رباب عزیز دلم
تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم
تو رو به قبله ای از تشنگی و میگردد
برای تو جگر آب، آب عزیز دلم
هنوز راه نیفتاده ای مبارز من
مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم
بگو برای سه شعبه میان این همه یل!
چرا گلوی تو شد انتخاب عزیز دلم
نگو که می شود آخر محاسن بابا
به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم
دعای آب نشد مستجاب حیف اما
دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم
#شاعر_میلادحسنی
__________
برای دل من یه بار دیگه بخند
فقط روی نیزه علی چشاتو ببند
یادت باشه مادر به من نگفتی همین
یه وقت از رو نیزه با سنگ نیوفتی زمین
میگن تو علقمه سقا شهید شد
دیدی اُمیدِ دلِ ما نا امید شد
لالایی گُلِ نازم
بیا دیدنم بازم
دوباره خودم واست
یه گهواره میسازم
*ابی عبدالله خودشون صاحبِ آب بودن،مهریه مادرشون بود...*
__________
می دانم عاقبت کار امام عشق به تحقیر میکِشد
با آنکه دیر آمدم بالای قبر تو
دیدم پدر زحنجرِ تو تیر میکِشد
این جسم غرق خون تو، حالتِ پدر
آن ماجرای کوچه به تصویر میکِشد
بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست
بر روی خاک نیزه و شمشیر میکِشد
باور نمیکنم بدن توست روی نی
دشمن میام هلهله تکبیر میکِشد
چشمان باز و حنجره ی ریش ریشِ تو
حال دلِ رباب به تحریر میکِشد
تا نیزه در گلوی تو جای باز میکند
انگار از وجود من اِکسیر میکِشد
دیده ببند تا که نبینی عدوی من
ناموس خانواده به زنجیر میکِشد
مادرِ اصغر بیا، اصغر به میدان می رود
وای علی اصغرم،ای وای علی اصغرم
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-97-7- 2348093.mp3
3.35M
|⇦• #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•#قسمت_اول روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
"سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّكور"
جمع صفات پنج تن یکجاست زینب
* تنها اسمی که یه ذره میتونه آرومت کنه همینِ، گرچه امشب، شب طوفان و هیجان و ناله و ضجه است. اما یه ذره باید آروم شی بعد دوباره گُر بگیری، دوباره فریاد بزنی. حالمون امشب حال عمه ي ساداته. امشب بي بي زينب هم گُر می گرفت،داد میزد،ابا عبدالله آرومش می کرد،دو ساعت آروم بود دوباره گریه می کرد...*
جمع صفات پنج تن یکجاست زینب
اثبات ذات مادرش زهراست زینب
نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست
"اِنا هَدیناهُ السَبیلِ" ماست زینب
اورا صداکردم" وَ ما ادراک" گفتند
از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب
*کیه این خانم؟*
زنجیره ي وصل امامت بر امامت
در امتدادِ روز عاشوراست زینب
دارد گره وا میکند از کار عالم
وقت نماز شب اگر تنهاست زینب
*اصلاً امشب شبِ ساکت بودن نیست، فردا شب مثل این ساعت همه چی تمومِ. سادات ببخشن، فردا شب مثل امشب،ابي عبدالله لباسشم بُردن، عمامه شو بُردن، کفشاشو بردن، چی بگم دیگه؟ انگشترشو بردن....*
وقتي حسين انا اليه راجعون گفت
مرگ خودش را از خدا مى خواست زینب
*از کنار خیمه رد شد دید داداشش داره نجوا می کنه. " يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيلٍ" دید صدا، صدای همیشگی نیست. لحن، لحن همیشگی نیست. این ناله ها ناله های همیشگی نیست. فهمید شب آخره. دید داداشش زیر لب داره از مرگ حرف می زنه. رفت تنهایی تو خیمه. مقتل میگه نشست هی زد تو صورت خودش. هنوز هیچ خبری نشده، عاشورا نیومده، آنقدر خودشو زد بیهوش شد. الله اکبر. چندین بار ابا عبدالله اومد خواهر رو به هوش آورد. صدا زد: خواهر دیگه از فردا قافله سالار تویی...*
محکم گره زد معجر خود را از امشب
یعنی علمدار حرم فرداست زینب
*من میخوام آروم امشب برات روضه بخونم اما شبِ عاشورا، شبِ آرامش نیست،شبِ اشکِ. سعی کنید امشب اشک داشته باشید. ضجه و ناله همش سر جاش، اما امشب چشم پر اشک بخواهید... امشب شب قدره، شب احیاست. امشب رو ابی عبدالله وقت گرفت بیشتر گریه کنه. امشبُ ابی عبدالله تا صبح تو خیمه ها سجده کرد و دعا کرد.*
عاشقا چشم به هم زدیم شب دهم بازم رسید
مضطرب فردائیم و غصه به دل شرر کشید
سهم همه اشک و غمِ، سهم همه تاب و تبِ
هر نوکری خون به دل و هر عاشقی جون به لبِ
*چرا؟...*
این آخرین شبیِ که حسین کنار زینبِ
امشب چشا بارونی و تموم دلها مُضطَرِّ
مصیبتا منتظرِ این خواهر و برادرِ
عمه سادات امشبُ سایه روی سر داره
نمی تونه که از حسین دمی نگاشو برداره
صدا زد: داداش! جایی نرو بشین تو خیمه تا من تا صبح تورو نگاه کنم. "واي یاد مدینه افتادم" یه روزی امیرالمومنین صدا زد پیغمبر رو، یا رسول الله! زهرا نگرانه. پیغمبر وارد خانه شد. دخترم نبینم نگرانی، بی بی فرمود: یا رسول الله !یه صحنه ای دیدم از صبح حالم منقلبِ. پیامبر فرمود: چه صحنه ای فاطمه جان؟ بی بی فرمود: بیا بابا خودت از روزنه ي در نگاه کن. پیغمبر نگاه کرد دید حسین یه طرف، زینب یه طرف، هر دو کوچکند، خواهر و برادر دو زانو روبروی هم نشستن فقط تو چشمای هم خیره خیره نگاه می کنند. هیچ کاری نمی کنند. فقط نگاه می کنند. پیغمبر فرمود: دخترم! خُب خواهر و برادرن به هم علاقه دارن این صحنه تو رو چرا اذیت می کنه؟ صدا زد: بابا! این کار هر روز این خواهر و برادرِ. ساعتها می شینن به هم خیره خیره نگاه می کنند. کافیِ حسینم از در بِره بیرون، پشت در منتظرش می مونه زینب. بابا غصه ام مال الان نیست. برا اون روزی نگرانم كه حسینم رو میخوان ازش جدا کنن.حسين...."نگه ندار این صدارو تو سینه ات،صدای سالم نبری خونه امشب.." *
امشب باید شب تا سحر بشینه و دعا کنه
توی قنوت عاشقی همش خدا خدا کنه
فردا باید که مقتل رو از روی تل نگاه کنه
*چی می بینه؟*
چجوری من از اونا که با نیزه اومدن بگم؟
چجوری من از قتلگاه از دست و پا زدن بگم؟
او می دوید و "چیزی نمونده چند ساعت دیگه... "من می دویدم،او می نشستُ....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦•#قسمت_دوم روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
سخته برای روضه خون که روضه رو شروع کنه
چه محشری به پا میشه این صبح اگه طلوع کنه
*چه خبر میشه فردا؟*
سهم همه اهل حرم میشه فغان و اشک و آه
یه مادری با قد خم میرسه بین قتلگاه
*فردا چی می بینه؟*
می بینه نور عینشُ به روی خاکا بی پناه
می بینه با سنگ می زنن به سر شاه بی کفن
می بینه خنجر رو روی حنجر شاه بی کفن
*او می بریدُ... حسین... ای تشنه لب... حسین،حسین،حسین...عشقِ زینب،حسين.... ای بی کفن،حسین،... عریان بدن، حسین،...ببرمت روضه ي وداع، امشب حرف از گودال نزنم....*
كجا داری میری؟
انگار می خوای راس راسی از خواهر جدا بشی
كجا داری میری؟
بدون خواهرت می خوای بری فدا بشی
كجا داری میری؟
تنهام بذاری و عزیزِ نیزه ها بشی
پشت سرت برادر،از نفس افتاد خواهر
وایسا می خوام ببوسم،گلوتُ جای مادر
آروم آروم برو
بذار تنت كنم داداش دستباف مادرم
بذار بفهمم كه قرارِ چی بیاد سرم
*داداش!*
برا چی محكم میزنی گره به معجرم؟
تو شاهد ِ اشكمی،باخبر از دردمی
دعا بكن خواهرُ نبینه نامحرمی
* دیگه کم کم لحن زینب داره عوض میشه*
اگه میشه نرو،دلم نمیخواد جلو چشای مادرت
اگه میشه نرو، دلم نمی خواد دربیاد صدای حنجرت
الهی هیچ پنجه ای، سراغ گیسو نیاد..
الهی هیچ نیزه ای، سراغ پهلو نیاد
*با خواهر وداع کرد. چندین بار وداع کرد. از هفت تا وداع تا ده تا وداع... با اهل حرم یه جور وداع کرد، با زنها یه جور وداع کرد، تو خیمه دارالحرب با شهدا یه جور وداع کرد، با کشته ها یه جور وداع کرد، با زینبش یه جور خاص وداع کرد، با زین العابدین یه جوری وداع کرد جیگر رو کباب می کنه. اومد تو خیمه ي امام سجاد تنهایی با پسرش نشست. امام سجاد دید از حلقه های زره داره خون میاد. باباشو تا حالا تو این وضع ندیده بود. صدا زد: بابا! این چه حالیِ؟ مگه داداش اکبرم نیست؟ ابی عبدالله گفت: داداشت رفت. مگه داداشای عمو عباس نیستن؟ اونا هم رفتن. زهیر رفت، بُریر رفت، همه همه رفتن. گفت: علی جان! خیالتو راحت کنم، عباسم رفت. داداش اصغرتم رفت. غیر منو تو مَردی تو خیمه ها نمونده. امام سجاد تکیه داد به ستون خیمه، گفت: بابا! من هستم. گفت: بشین عزیزم. تو امام بعد از منی. با زین العابدین وداع کرد حرفای آخر رو زد. اما من روضه ي امشبم یه وداع دیگه است. همه وداع هارو انجام داد، سوار ذوالجناح شد، "روضه ام عاطفیِ. دیگه حرف از نیزه و خنجر نمی زنم... اونایی که عاطفی بلدن گریه کنن" یهو دید ذوالجناح حرکت نمی کنه. نگاه کرد دید سکینه دستای اسبو بغل کرده. بیا پایین بابا. بیا باهات کار دارم. با همه وداع کردی با دخترت وداع نکردی...*
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦•#قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اگر نازی کند دختر، خریدارش پدر باشد
بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را
بابا رو از اسب آورد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته؟ "دختر داری یا نه؟ دیدی وقتی زبون وا می کنه شیرین زبونی می کنه دلتو می بره؟ خبر داشت چه خبر شده" بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ "از اون موقع این دختر یادش بود، تو ذهنش بود." بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من دایی تَم من سایه سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم...بابا داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! "یه حرفی زد صدای گریه ي حسین رو بلند کرد. یکی از اون جاهایی که نوشتن بلند گریه کرد "وَ غُشِیَ عَلَیهِم" اینجاست که انقدر گریه کرد که از حال رفت" صدا زد" بابا! ز دورادور می دیدم... بابا یه صحنه ای دیدم سوال دارم. من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، چونه شو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو میخواد ببوسن. عمه م چرا زیر گلوتو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. "لاتحرقی قلبی بدمئک حسرتا" ايقدر منو آتیش نزن دخترم بذار برم. با هم گریه کردن. بغلش کرد نوازشش کرد آرومش کرد. "آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی... قول دادم خیلی اذیتت نکنم" اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودشو انداخت رو بدن. اي حسین... لااله الا الله. یه دختر روي بدن باباش بیفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن، بوسش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله. نمی دونم جرأت دارم معنا کنم؟ شب عاشوراست. سکینه بابارو بغل کرد. "فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فجروها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا با سیلی تو صورت زینب زدن. اي حسین...
بعضی از مقاتل نوشتن رقیه خواب بود اون ساعتا. از حال رفته بود بیهوش تو خیمه افتاده بود. خوب شد رقیه بیهوش بود، خواب بود. و اِلا اونم می اومد تو گودال. زیر دست و پا بچه سه ساله از بین می رفت... دستت رو بیار بالا. شب عاشوراست. شب استغفاره. هنوز روضه داریم... دستتو بیار بالا، اشکتم بمال کف دستت. با همه وجودت... با همه عشقی که به حسین داری... "باالحسینِ، الهی العفو..." شب قدرِ. جامونده های عرفه، جامونده های ماه رمضون، الهی العفو...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
B A B O L H A R A M-97-Mirdamad-10.mp3
8.36M
|⇦•#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
تو را قسم به نگاهت نیفتم از چشمت
به برقِ چشم سیاهت نیفتم از چشمت
قدم قدم زِ شما دورتر شدم ، حالا
نشسته ام سر راهت نیفتم از چشمت
چو دل ز قید بریده ام تو واکنی آغوش
من و امیدِ پناهت نیفتم از چشمت
*آقاجانم .. چی داریم رو کنیم این شبا ..*
نییَم چنان شهدا رو سفیدِ تو ، اما
منم غلام سیاهت نیفتم از چشمت
مرا جدا نکن از اشکِ روضۀ ارباب
فدایِ ناله و آهت نیفتم از چشمت
*دیگه این شبا هر کاری بلد بودم کردم که یکم به چشمت بیام .. گفتی بیا ، اومدم؛ گفتی گریه کن، گریه کردم؛ گفتی سینه بزن ، سینه زدم؛ دیگه کاری از دستم برنمیاد .. آقام آقام .. آقام آقام .. به اندازه ای که دلتنگ آقات شدی بگو آقام آقام .. آقام آقام ..*
به اشکِ صبح و مساء ت به دیدگان تو
مرا که نیست شباهت نیفتم از چشمت
*این شبها یه وجه مشترک بین من و آقامِ .. این شبها آقام برا حسین گریه میکنه ، منم میشینم برای حسین گریه می کنم .. اما گریۀ منِ بیچاره کجا ، گریه و نالۀ امام زمان کجا .. هی به سینه اش میزنه هی میگه جد غریبم .. ای عمه جانم ..*
کنون قریب هزار و چهارصد سال است
به قتلگاه ست نگاهت نیفتم از چشمت
قسم به روزِ نجات اسیریِ زینب
مرا بخوان به سپاهت نیفتم از چشمت
*خوش به حال همه بچه هایی که در دفاعِ از حرم بی بی رفتن و جونشونُ برا این خانم دادن. الان جایِ همشون اینجا خالیِ اما اگه صدایِ آنها رو هم می شنیدیم میگفتن جایِ همۀ شما دور حسین خالیِ ..
دیگه این شبها همه دورِ حسین حلقه می زنیم به به .. آقا برا ما از جوونِش میگه .. میگفت خوابِ رفیق شهیدمُ دیدم. چه خبر جعفر؟ گفت اینجا هر شبِ جمعه دور حسین حلقه می زنیم .. آقا به ما میگه شما از لحظۀ شهادتتون برا من تعریف کنید .. ما برا آقا تعریف می کنیم ، تعریف ما که تموم میشه همه به آقا میگن آقاجان حالا نوبت شماست ... آقا شروع میکنه برا ما شهدا روضه میخونه .. ما هم ناله میزنیم و گریه می کنیم ..*
به سمت کربُبَلا هر سحر سلامم باد
در انتظارِ نگاهت نیفتم از چشمت
هر شب سلام میدیم ، امشبم یه سلام محضر آقامون بدیم:
السَّلام عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ
الحُسَين.
میگه دیدم دم میدون مین ایستاده بودن جر و بحث میکردن. فکر کردم دعواشون شده. رفتم جلو ، دیدم پیرمرده با یه جوونی هی این به اون میگه بابا بزار من برم .. پدرِ میگه نه پسرم تو جوونی من دیگه سنی ازم گذشته محاسنم سفید شده .. تازه من نمیتونم ببینم جوونم چطور جلو چشمام بال بال میزنه .. من باید برم. میگه چند قدم که برداشت مین منفجر شد ، پسرِ تو سرش میزد ، رفت پیکرِ باباشو بغل گرفت. بازم خیلی خوبه، خوب شد پسرِ نرفت والا باباهِ جون میداد ..*
به روی خاک جگر ریخته و یا پسرم
ابراهیم پیغمبرم وقتی میخواست اسماعیل رو ذبح کنه ، هر چی خنجرُ میذاشت به گلو میدید نمیبره .. خنجرُ پرت کرد به تخته سنگ خورد ، تخته سنگ دو نیم شد. گفت این چه سِرّیِ چرا هر چی میبرم نمیبره؟ خنجر به زبان آمد خدا نمیزاره من ببرم .. پرده ها کنار رفت ، ابراهیم این کار ، کار تو نیست میخای بهت نشون بدم کار کیه؟ یهو صحنه ای از کربلا برایش مجسم شد ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam _narimani Shab8.mp3
2.98M
|⇦• #قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
لشکر کوفه و شام ایستاده
به تماشایِ شه و شهزاده
شه رویِ نعش علی افتاده
همه گفتند حسین جان داده ..
*امشب باید مثه جوان از دست داده ها گریه کنی .. دوتا جوون هستن که باید براشون بلند بلند گریه کنی .. یکیش مادرمون فاطمه .. برا 18 ساله با همه وجودتون باید گریه کنید، یکی هم برا جوانِ حسین .. (چرا؟ ..) اگر کسی از اینجا رد شد گفت امشب چه خبره؟ اینها گریه شان با شبهای قبل فرق داره ، بگن آره اینا امشب جوان از دست دادن ..
به رویِ خاک جگر ریخته و یا پسرم
به روی خاک پسر ریخته و یا جگرم
بلند می شوم و باز می خورم به زمین
بلند می شوم و میخورد زمین کمرم
هزار بار بمیری ولی نبینی که
به روی دست جوانِ تو دست و پا بزند
شکستن کمرم سخت و سخت تر اینکه
جوان تو نتواند تو را صدا بزند ..
*هی صدا میزد وَلَدی چرا جوابمو نمیدی؟ سابقه نداشت صدا کنم جوابِ باباتُ ندی ... تا اومد جلو ، سر و بغل گرفت ؛ فهمید چرا صداش در نمیاد ..
یهو دیدن حسین انگشتِ مبارکُ انداخت تو گلویِ علی ..*
یک فزع کردی تمام صورتم را خون گرفت ..
لخته خون هارو از دهنِ علی درآورد .. دو تا نفس کشید جان داد جلو حسین .. ان شاءالله پدرای شهدا امشب صدایِ منو نشنون ..*
تو را همین که زدم بوسه ای پشیمانم
که کاش بوسه بر این نیمه جان نمی دادم
بغل گرفتمُ دیدم به خاک میریزی
ببخش کاش تنت را تکان نمی دادم
نشسته مادرمُ میزند به پهلویش
زدند نیزه که حرف مدینه را نزنند ..
خدا بخیر کند خواهران تو جمع اند
خدا کند که پس از تو سکینه را نزنند
یکی به سینۀ خود میزند یکی به سرش
یکی یکی ز تنت نیزه می کشد بیرون
ببین که مادرم اینجاست تا نفس بکشی
ببین که از دهنت نیزه می کشم بیرون
شاعر : حسن لطفی
*به خدا هیچ روضه ای سخت تر از روضۀ علی اکبر نیست. شیخ جعفر گفت نگید روضۀ علی اکبر بگید روضۀ جون دادنِ حسین .. آخه از دور دید خداحافظیش با زنها تموم شد ، سوار مرکب شد ، صدا زد علی جان بیا پایین .. چیه بابا؟ یکم جلو بابا قدم بزن .. میخام قد و بالایِ قشنگتُ ببینم .. با یه حسرتی ابی عبدالله نگاه به جوونش می کنه .. بعضی جاها نوشتن ابی عبدالله محاسنشُ به دست گرفت آه میکشید خدا میبینی دارم کی رو روانۀ میدان میکنم .. شبه پیغمبرِ .. علی اکبرِ ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
رفت جنگ نمایانی کرد ، یاد داده به این اسب، هر وقت دست گردنت انداختم منو برگردون .. خودش رو انداخت روی گردن اسب، کنایه از اینکه منو زودتر برگردون سمت خیمه ، اما این قطرات خون اومد جلو چشمایِ اسبُ گرفت (یه لحظه تصور کن) اسب راهشُ گم کرد ، بعضیا میگن اسب رفت سمت میدان تو دل لشکر ، اما بعضیا هم میگن تا یه نفر دید اسب حیران شده اومد افسار اسبُ گرفت .. اسب برداشت .. بریم یه جایی که حسین دستش بهت نرسه .. کوچخ باز کردن .. یکی با یه نیزه .. یکی با شمشیر .. یه نفر داد زد گفت اسمش علیِ .. آوردنش .. (ارباً ارباً میدونی یعنی چی؟ این حرفا فقط ماله محرمِ) عرب به زخم نامنظم ، به قطعات نامنظم میگه ارباً اربا .. فلذا چون دشمن وقت نداره، با عجله داره میزنه .. نامنظم میزنه .. چون هر لحظه میدونه الان حسین سر میرسه .. پسرشِ جوونشِ .. فلذا با عجله هی میزدن .. یهو اربابِ من و تو دید علی رو گم کرده ، اما یه گوشه از میدان شلوغه .. علی رو زمین افتاده .. این نیزه ها هی بالا میره، شمشیرا بالا میره .. گرد و خاک به هوا شده .. چه خبره؟ علی رو همه دارن میزنن .. ای حسین*
یک نفر بیش نبودی که به میدان رفتی
این همه نیزه چرا دور و برت افتاده
*بگم چجوری زدنش؟ مثلِ مدینه .. تو کوچه .. هر کی با هر چی دستشِ مادر ما رو .. حسین ..*
با خونت تو صحرا ، چه گلهایی کاشتی
با جسمت برا من ، چه ردی گذاشتی
با تو تیکه تیکه ، راهُ پیدا کردم
تو این دشتِ تاریک ، ماه و پیدا کردم
از اون ماهِ کامل .. قد یه ستاره ..
نمونده به جز این تنِ پاره پاره ..
فرستاده بودم .. علی اکبرم رو ..
ولی میبرم من علی اصغرم رو ..
*همه اومدن، عباس اومده، همه جمع شدن ، دیدن یه زنی از دم خیمه هی بی سر و سامانِ ، هی به سر میزنه .. وای پسرِ برادرم .. وای حسینم ..*
خیز و از جا آبرویم را بخر ...
عمه را از بین نامحرم ببر ..
*اینجا ابی عبدالله غش کرده رو بدن، یهو دید یه دست گرمی اومد رو شونه اش سرُ برگردوند ، خواهرم تو چجوری این مسیرُ اومدی نگفتی نگاهت میکنن نامحرما ؟.. دقیقا مثل اون لحظه ای که علی رو بردن مسجد .. مادر سادات یه دست به کمر گرفت تو این کوچه ها هی میدوید هی میخورد زمین .. علی .. حالا اومد کنارِ این بدن ، علی جان :*
میشینم رو زانو ، دیگه جون ندارم
علی اکبرامُ پیشِ هم میزارم
چجوری من از این ، بدن سردرآرم
کجاشُ ببوسم ، کجاشُ بیارم ..
یه لشکر حرومی ، پر از بغض و کینه
یه کوچه وا کردن شبیه مدینه ..
علی بود و بغضش ، یه لشکر به حیدر
می گفت یا علی میزدن چند برابر ..
حالِت رو که می بینم اکبر
یادم میفته حالِ مادر
هر دو یاس جوون پر پر ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Narimani shab8_1.mp3
5.12M
|⇦• روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ»
«اَلسَّلامُ عَلَي الطِّفلِ الرَّضیعِ»
«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ»
ما تا خدا خداست ، گدایانِ این دریم
زیرا که بی تو راه به جایی نمی بریم
*شبِ هفتمِ .. از امشب دیگه آب رو میبندن به خیمه ها ...
امشب حرم آل علی آب ندارند ..
طفلان همه از تشنه لبی خواب ندارند*
از درک فیضِ سجده بر تربت عاجزند
آنان که گفته اند ما خاک بر سریم
اشکِ عزای توست همان مایۀ حیات
عین جهالت است از این آب بگذریم
ما را مجال دوستی ات نیست بیش از این
جایی که پیش جُؤنِ تو از هیچ کم تریم
ما را به ادعایِ وفا داشتن چه کار
ما با هزار مرتبه اِرفاق نوکریم
اندازۀ تمام نفس هایِ خسته ات
نه بلکه زیر دین تو صدها برابریم
نزدیک مغربِ همۀ روز هایمان
گریان برای آن تن در خون شناوریم
هم زخم خورده از غم نیزه شکسته ها
هم داغ دارِ روضۀ مکشوفِ حنجریم
ما اهل غیرتیم و ادب حکم می کند
از غارتِ خیام کلامی نیاوریم ...
حسین ...
*وقتی امام چهارم تو بازار داشت رد میشد دید بچه ای داره گریه میکنه ..صدا زد مادرش رو .. بله یابن رسول الله ؟!! .. فرمود این بچه رو آب بهش دادید یا نه ؟! عرضه داشت الان میدم .. یه وقت دیدن امامِ چهارم سرشُ به دیوار گذاشت شروع کرد گریه کردن .. فرمود من یه برادرِ شیرخواری داشتم ..*
تشنه شدی و ساقۀ شعله ورت شکست
چون چوبِ خشک هر دو لبِ لاغرت شکست
هر سو دوید مادرِ تو زمزمی نبود
طفلِ ذبیحِ خیمه ، دلِ هاجرت شکست
با گریه ی تو هر دویِمان آب می شویم
با گریه ات غرور پدر مادرت شکست
نامت علی ست ، محترمی مثل مرتضی
این احترام ، ارثیۀ حیدرت شکست
می خواستم برای تو کاری کنم ، نشد
خیلی دلم برای دو پلک ترت شکست
تا بادِ تیر حرمله از چله اش گذشت
مانند یاس خشک شده حنجرت شکست
تو گریه میکنی قلبم کباب است
میانِ خیمه ها قحطیِ آب است
تلظی میکنی اما عزیزم
بدان که تشنه تر از تو رباب است
سلام ای کودکِ عطشانِ مادر
سلام ای غنچۀ نشکفته پرپر
فدای خنده های دل نشینت
سرافرازم نمودی بینِ لشکر
الهی خون زچشمت پاک میشد
گلویِ من به جایت چاک میشد
تمام حاجت مادر همین است
کنار تو تنِ من خاک میشد
حسین ....
شاعر : محمد جواد شیرازی
____
شش ماهه شده یارِ بابا
ای جانم به غمخوار بابا
شبیه عباس ، به جنگ خناس
علمدار بابا ..
بی کسیِ پدر را دیده
آمده با لب خشکیده
لشکرِ کفر ز هم پاشیده
واویلا ..
پاشیده چرا حنجر تو
ای وای از دلِ مادر تو
ندارم جز آه ، الهی در راه
نیفتد سر تو ..
هلهله شد میان لشکر
طاقت شر ندارد دیگر
منتظر تو مانده مادر
واویلا ..
____
غم مخور ای کودک دردی کشم
من خودم تیر از گلویت میکشم
غم مخور صید خوارج میشوی
عاقبت باب الحوائج میشوی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Arzi.mp3
5.37M
|⇦•روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
↶ بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• #روضه و توسل به اشبه الناس برسول الله حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
ناباورانه می برم ای باورم تو را
ناباورانه غرق به خون تا حرم تو را
سخت است روی سطح عبا جمع کردنت
پاشیده اند بس که به دور و بَرم تو را
پا را مَکِش،که شیوَن زنها بلند شد
سوگند میدهم به دِلِ دخترم تو را
لبخندها بلندتر از قبل میشود
وقتی که میکشم به دو چشمِ ترم تو را
حالا صدای هلهله ها هم بلند شد
یعنی که آمده ببرد خواهرم تو را
ای غیرتی به خاطر عمه بلند شو
مگذار از میان حرامی برم تو را
جای من شکسته ببین در میان خون
با دست خود شانه زده مادرم تو را
وای از حرم که می نگرد ساعتی دگر
بر نیزه می بَرند کنارِ سرم تو را
میخواستم بغل کنمت باز هم نشد
تکه به تکه در بغل می برم تو را
____
از اکبرم چه ریخت و پاشی نموده اند
این تکه تکه در بغلم جا نمی شود
اشکم کفافِ این همه زخمش نمی دهد
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
یک نیزه از بلندیِّ اسبش زمین زده
جا کرده خوش به پهلو ی او ،پا نمی شود
افتاده بس که فاصله در این "فَقَطَعوا"
در یک عبا تمام تنش جا نمی شود
یک پیرمردِ داغ ِ جوان دیده، هیچ جا
اینگونه بین خنده تماشا نمی شود
یارم شوید، آه، رفیقانِ اکبرم
تا خیمه بُردنش تک و تنها نمی شود
تا گیسوان عمه پریشان نگشته است
کاری کنید، اکبر من پا نمی شود
____
* "وَلَدی عَلی، عَلَی الدُّنیا بَعدَكَ الْعَفا"...ببینید چه جوری جوانم رو از من گرفتند...کمک کنید نیزه رو از دهانش بکشم بیرون...یه وقت نکنه خواهرم زینب بیاد،این صحنه رو ببینه میمیره...ای حسین...*
بادی وزید و پیراهنت را به هم زدند
یک باره کافران بدنت را به هم زدند
با تیغ و نیزه ، کُل تنت را به هم زدند
با نعل اسب ها دهنت را به هم زدند
حسین...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_mihanblog_com
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam.ir