سید محمد جوادی-42.mp3
4.49M
|⇦• #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
فرزندِ شهید بود
و نوّه شهید هم!
سهمش از #انقلاب_پیامبر امّا
فقط #گلزار_شهدای_کربلا بود...
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من برایت پدرم پس تو برایم پسری
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری
یاد شب هایِ مناجات حسن می افتم
می وزد از سر زلف تو نسیم سحری
همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو
نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری
من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم
می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری
بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد
نیست ممکن بروی و دل ما را نبری
قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم
قمری را به روی دست گرفته قمری
نوعروست که نشد موی تو را شانه کند
عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری
تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی
دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری
بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم
از روی قامت تو رد شده هر رهگذری
جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم
وای عجب درد سری وای عجب درد سری
شاعر : علی اکبر لطیفیان
پاگشای قاسم داماد ، پای نیزه بود
لاجرم گلبانگ تبریکش ، صدای نیزه بود
سنگها کِل میکشند و نعلها دف میزنند
این عروسی ، سر گرفت اما دعای نیزه بود
جایسالمدر تناین شاخهی شمشاد نیست
هر کجایی را عمو بوسید ، جای نیزه بود
از فرس افتادقاسم ، استخوانش خرد شد
باعثش هم ضربه های بی هوای نیزه بود
آنبلاییکه عظیمستُ عظیمستُ عظیم
هم بلای نعل بود و هم بلای نیزه بود
وقت رفتن یک سرُ گردن زنیزه داشت کم
وقت برگشتن قد قاسم دوتای نیزه بود
نو عروس خیمه ها در لا به لای سلسله
تازه داماد حرم هم ، لا به لای نیزه بود
شاعر : علیرضا وفایی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
شب ششم.mp3
2.23M
|⇦• #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#قاسم_بن_الحسن نوجوانی بود که نه جنگ را،
نه پیامبر را، و نه انقلاباسلامیاش را دیده بود.
امّا آن مفاهیم صدر اسلام را
با همان روشنبینی و با همان اقتدار که
روزی یک نوجوان فهمیده(علیبن ابیطالب)
دنبال کرده بود،با #بصیرت دنبال میکرد...
#احلی_من_العسل
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لالا لالا گلم ، ای پاره ی تنم
هر جور شده برات آب پیدا میکنم
الان میاد عمو ، یه کم طاقت بیار
عمو نمیزنه زیر قول و قرار
آروم بخواب عمو میاد
جون ربابِ عمو میاد
به هرکی رو زدم نداشت
یه قطره آب عمو میاد ..
از تشنگی سرت ، خمِ رو گردنت
وای اگه با یه تیر ، از شیر بگیرنت
میترسم تیر اگه پیچیده شه به موت
رو دستایِ بابا ، گیر کنه تو گلوت
از حرمله بدم میاد
اون قاتل بدم میاد
چون بین حلقُ پیکرت
زد فاصله بدم میاد ..
ــــــــــــــــــ
چرا قهری مگر تقصیر دارم؟
به جایت بر کفم زنجیر دارم
کف آبی فقط خوردم عزیزم
بیا از نیزه پایین شیر دارم
مرا آزار با زنجیر میداد
به من نان خشک با تحقیر میداد
زنِ شامی مرا سوزاند وقتی
کنارم طفل خود را شیر میداد
سرم شد خاک عالم نیزه رد شد
به پشتِ خیمه دیدم نیزه رد شد
به دنبال تو میگشتم بر خاک
چنان زد از سرت هم نیزه رد شد
کاش میشد که حسینم به کسی رو نزند
کاش میشد که سنان نیزه به پهلو نزند
تو اگر بی سر و سامان بشوی میمیرم
وسط معرکه عریان بشوی میمیرم
ــــــــــــــــــ
بس کن رباب نیمهای از شب گذشته است
دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است
کم خیره شو به نیزه علی را نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان مده
با دست هایِ بسته مزن چنگ بر رُخَت
با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
اینجا دوباره حلقه انظار میشود
ترسم که نیزه دار کمی جابهجا شود
از روی نیزه رأس عزیزت رها شود
یک شب ندیدهایم که با غم نیامده
حتی هنوز زخم گلو هم نیامده
گرچه امید چشم تَرت ناامید شد
بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد
پیراهنی که تازه خریدی نشان نده
گهواره نیست دست خودت را تکان نده
با خنده خواب رفته ، تماشا نمیکند
مادر نگفته است و زبان وا نمیکند
اینجا به نیزه کودکِ تو خواب میکنند
فرقی نمیکند که چه پرتاب میکنند
بر نیزههای قافله سنگی اگر خورد
هر سر که کوچک است بر او سختتر خورد
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
شب هفتم(1).mp3
3.04M
|⇦• #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
این #امتحان_خدا خیلی عجیب است!
فُرات را بر #علی_اصغر مسدود میکند،
امّا آب زَمزَم را زیر پای اسماعیل، رَوان!
چاقو را برگلوی اسماعیل نرم میکند
امّا خَنجر را بر قَفای #حسین بُرنده!
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم
خبــر ریختن بال و پرت را ببرم
واژه های بدنت سخت به هم ریخته است
سینه ات یا جگرت یا که سرت را ببرم؟
مثل مادر وسط کوچه گرفتار شدی
تن پامال شده در گذرت را ببرم
ولدی لب بزن و نام مرا باز ببر
تا به همراه نسیم این اثرت را ببرم
ارباً اربا تر از این قامت تو قلب من است
چونکه باید بدن مختصرت را ببرم
سفره ات پهن شده در همه ی دشت کریم
سهم من هم شده سوز سحرت را ببرم
بدنی نیست که تشییع کنم ، مجبورم
تکه تکه تنی از دور و برت را ببرم
عمه ات آمده بالای سرت می گوید :
تو که رفتی بگذار این پدرت را ببرم
شاعر : مصطفی هاشمی نسب
پاشو از جا علی ، که اومده بابات
حرفی بزن چرا ، بند اومده صدات
دستُ پا میزنی ، گم میشه دستُ پام
از داغِ تو علی ، رفته سویِ چشام
بگو چیکار کنم برات
تا که واشه بازم چشات
این نیزه ی کیه علی
گیر کرده تویِ دنده هات
وای وای وای وای ، حسین ...
راوی میگه همچنین که اومد وسط میدان همه گفتن نکنه علی اومده وسط میدان صدا صدای امیرالمومنین جمال جمال پیغمبرِ .. همه شک کردن .. یا صاحب الزمان .. کاری با علی اکبر کردن که مقاتل نوشتن : فقطعو بالسیوف اربا اربا ..
ای حسین .....
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
شب هشتم(1).mp3
2.11M
|⇦• #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#حزب_باد هم یکی از اصلیترین
تشکلهای سیاسی در #کوفه بود!
#بصیرت
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
هدایت شده از کانال استوری و وضعیت
آنها که در #کربلا دست به شمشیر نشدند،
با زبانهایشان دل حسین(ع) را تیشه زدند!
#خواص_بی_خواص
@babolharam_maktab
|⇦• #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کمی آرام برو کم شود این خون جگری
برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری
من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم
چقدر زود شد ایام وصالت سپری
با تنِ پر پر اکبر چه وداعی کردی
بی عصا مانده ای و دست به رویِ کمری
تک تکِ اهل حرم دست به دامان تواند
سر پیری چقدر ناز تو باید بخری
مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش
که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری
نا امیدم که تو را باز ببینم اما
روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری
ساربان مینگرد بد به دلم افتاده
می روی کاش که انگشتر خود را نبری
چادر خاکی من را نتکان گریه نکن
که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری
شاعر : #موسی_علیمرادی
*اجازه بدید زبان حال بگم : داداش نکنه منو فردا تنها بزاری .. فردا با یه مشت اراذل و اوباش باید همسفر بشم .. داداش شنیدم شامی ها نقشه کشیدند منو میخوان ببرن مجلس نامحرما حسین ..*
ته گودال پیکرش افتاد
پیشِ چشمانِ خواهرش افتاد
نیزه ای رفت سمتِ پهلویش
ناگهان یادِ مادرش افتاد ..
مادرش آمده گودال مچرخان بدنش
استخوان هایِ گلویش ز قفا ریخت بهم
جز نوکری به درگه میخانه ی شما
کاری بلد نبودم و یادم نداده اند
میخواستم که سر به سر کویتان دهم
دیدم سرا بدان سر خود هدیه داده اند
ای تشنه لب ، حسینِ من ...
جان زینب ، حسینِ من ...
داغ یعنی که شیرخوارت را
جای گهواره بین گور کنی
بند قنداقه اش به دستانت
از کنار رباب عبور کنی
هیچ داغی شبیه داغت نیست
همه بر غربت تو خندیدند
هیچ دردی فراتر از این نیست
که به تل خواهر تو را دیدند
تشنه بودی و جای آب اما
نیزه ای در گلو فرو کردند
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
شب عاشورا(1).mp3
3.2M
|⇦• #روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
آنجا که #حسین
در صحنه است،
اگر در صحنه نباشی،
هرکجا که میخواهی باش!
چه ایستاده به نماز،
و چه نشسته بر
سر سفره شَراب!
#هر_دو_یکی_است
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• #روضه
توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
شبهای جمعه حال تو یک جور دیگر است
حال و هوات ، از همه اوقات بهتر است
مگه چه خبر میشه شبهای جمعه؟!
شبهای جمعه ، کربُبَلا ظرف سینهات
لبریز بوی سیب و پر از عطر مادر است
مادر کجایی این شب جمعه .. مادر به داد ما برس .. چقدر زیبا شما به ما یاد دادید باید چه کنیم ، فرمودید:
مرحوم حقیقت رفت داخل حرم ، عرض کرد بیبی یعنی ما باید مهمان تو باشیم و گرسنه باشیم !؟ اینقدر آبرو داشت که بره شکایت کنه ، من با خودم گفتم منِ بیچاره کجا برم ؟! به کی بگم ؟!
درد من خیلی سنگینتره ، آقا شکمم رو سیر کرده ولی روحم گرسنه هست .. جانم تشنهی توئه حسین جانم ، جان علی اکبرت یه نگاهی ..
بیا راضی نشو مهمونات گرسنه و تشنه باشن حسین جانم .. گرسنهی فهم و معرفتت هستم آقا جانم ..
تا کی همینجوری بیام و برم .. آخه میخوام دورت بگردم .. حسین ..
قربونتون برم ، شماها که میدونم چقدر مارو دوست دارید ..
نفسهای آخر حسن ابن علی هست فرمود زینب جان بگو بچههام بیان یکی یکی وداع کنن ، هشت، نه تا بچه های امام حسن توی کربلا فدایی عمو شدند علاوه بر حضرت قاسم ، حضرت عبدالله علیهماالسلام ..
خانوم زینب دید نوبت رسید به قاسم
حضرت قاسم سه سالشه .. قاسمُ چسبوند به سینهش ، پدر و پسر توی آغوش هم ... یه چیزایی زمزمه میکنه کنار گوش قاسم ، قاسم هم عرض میکنه سمعاً و طاعتا ..
خیلی طولانی شد ، زینب سلام الله جلو آمد گفت حسن جان انگار قاسم رو یه جور دیگه دوستش داری توی بچههات ؟!
فرمود آری زینب جان .. توی کربلا یه بلایی سر این بچهم میارن ، اون بلا فقط سر حسین میاد ..
عرضم اینجاست ، خانوم زینب سوال کرد حسن جان . هست زیر این آسمون کسی که شما به اندازه قاسم دوستش داشته باشی ؟!
فرمود بله زینب جان هست ..
حضرت زینب فرمود داداش ، اون خوشبخت باسعادت کیه که شما اندازه قاسم دوستش داری ؟!
فرمود هرکسی برای حسینم گریه کنه من اندازه قاسمم دوستش دارم ..
امام حسن ، ببین قاسمات امشب دارن برای حسین گریه میکنند .. آقا بخدا وقتی دیگه نمونده ، کار همه مارو یه کاسه کن ..
یه نگاه کردی زهیر رو گرفتی، یه نگاه کردی حر رو گرفتی، یه نگاه کردی وهب مسیحی رو گرفتی ، یه عمر باباهامون رو درست نمیشناختیم ، لفظ حسین رو درست نمیتونستیم بگیم .. مادرامون کیف میکردن ، میگفتن بچهم زبون باز کرده .. به بابام میگفت نگاه کن ببین چه جور بچهم داره حسین حسین میکنه ..
آقا امام صادق فرمودند: هرجا مجلس امام حسین برقرار میشه دوستان ما دور هم مینشینند ، برای جد غریب ما گریه میکنند ، مجلس میگیرند ، وقتی روضه خوان شروع میکنه به روضه خوندن ، روح مادرم زهرا میاد توی مجلس بالاسر عزاداران به پرواز درمیاد ، وقتی روضه خون شروع میکنه به روضه خوندن قلب مادرم پاره میشه .. میخواد گریه کنه ولی مادرم به عزادارها احترام میذاره میفرماید اول شما تا شما گریه نکنید ..
لذا امام صادق به یکی از دوستانشون فرمود میخوای مادر ما زهرارو یاری کنی ؟! عرض کرد آقاجان مگه میشه ؟! زمانه بین من و مادر شما فاصله انداخته . فرمود نه؛ اگر میخوای مادرمُ خوشحال کنی هرچی میتونی برای حسین گریه کن ..
جان ابی عبدالله ساکت نباش حس کن کربلایی ، شب ششم تموم شد، چهار روز دیگه مونده دهه محرم امسال هم تموم بشه ها ..
آی ملائکه به ما غبطه بخورید ، ما توی مجلس روضه شاه سرجدای عالم حضرت اباعبدالله نشستیم ، داریم میگیم حسین ..
این صدارو رها کن ، مرهم بذار رو زخم دل مادر سادات ، حسین ..
واله و مست سوی معرکه عازم شده است
به لفظ نگاه نکنیا... این دولت مقدسه مستیشون با همه عالم فرق میکنه .. همه چیزشون با همه عالم فرق میکنه ، اونقدر مست که بند نعلینش رو نبسته .. تا عمو اجازه داد پرید پشت زین ..
واله و مست ، سوی معرکه عازم شده است
رفتنش بدرقه با اشک محارم شده است
خانومای حرم ابی عبدالله به قد و بالای قاسم نگاه میکنند ، پاش به رکاب نمیرسه ..
از مقامات این آقا یکیش اینه ..
او به دست ولیالله ، معمم گشته
قطب علمیِ دو صد مرجعُ عالم شده است
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• #روضه
توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
عمامه رو بست ، تحتالحنک عمامه رو آورد رویِ صورت قاسم ، عزیز دلم چشمت میزنن ..صورت حسن رو در صورت تو میبینن ، سوار بر اسب نه زره پیدا شد به اندازهش ، نه کلاهخود پیدا شد به اندازهش... پاهای مبارکش به رکاب نمیرسه ..
هِی زد به اسب ..
ان شالله امام حسن صدقه سر حضرت قاسم مهمون نوازی کنه ، یه ذره معرفتش رو به ما بچشونه ، ما بفهمیم با کی طرف هستیم ..
مرگ بازیچهی دست همه اولاد علیست
اومد توی میدان ، امیری حسین و نعم الامیر ..
روی زین نشست رفت توی میدان ، ابن سعد ملعون صدا زد کسی نیست جواب این جوونرو بده !؟ هیچکس جرأت نمیکرد جلو بره ..
ازرق شامی یه گوشه ایستاده از شجاعان عربِ، ازرق شامی کسی بود که تا اون لحظه هنوز زره به تن نکرده بود و میگفت این جنگ جنگی نیست که من بخوام خودنمایی کنم ، اینقدر مدعی بود . عمر سعد خطاب به ازرق گفت توأم که وایسادی ! تعریف شجاعت و رزم تورو زیاد کردن ، زیاد شجاعتتو شنیدیم ، چیزی ندیدیم ازت هنوز ! بهش برخورد ..
پسرشو فرستاد گفت برو سر این جوون رو بردار بیار ..
ملعون پسر اولشُ فرستاد ، پسر اول اومد توی میدان ، حضرت قاسم دست آموخته و پرورش یافتهی قمر بنی هاشم ..
عباس داره نگاه میکنه ، ببینم چیکار میکنی قاسم ..
آمد جلو، حضرت قاسم یه جوری با اسب مانور داد تا دشمن اومد بیاد به خودش بپیچه ببینه چه خبره یکدفعه کلاهخود از سرش افتاد ، آقای ما قاسم ابن الحسن دستارو پیچید به موهاش ، دشمنرو با اسب میکشید ... بلند کرد و به زمین کوبید و درجا به درک واصلش کرد .
ازرق شامی داره نگاه میکنه دید کار پسر اول تموم شد ، نگاه به پسر دوم کرد گفت برو سر این جوونرو بردار بیار که داغ به دل ما گذاشت ..
آقا قاسم ابن الحسن از اسب پیاده شد ، شمشیر گران قیمتی داشت پسر اول .. شمشیر رو برداشت ، این خیلی توهینه توی عرب ، دشمن رو کشت و شمشیرشو برداشت گرفت به دست ..
برادر دوم اومد گفت چه کردی ، داغ به دل بابام گذاشتی ، داغ به دل بابات میذارم ، شمشیر داداشم توی دست توئه ، تا آمد به خودش بپیچه حضرت نیزه رو برداشت به پهلوش زد ، درجا افتاد . برادر دوم به درک واصل شد .. برادر سوم آمد به درک واصل شد .. چهارمین پسرش رو فرستاد ، گفت اومدم انتقام هر سه برادرم رو بگیرم ازت .
حضرت قاسم فرمود : برادرانت جلوی در جهنم منتظرت هستند ، الان میفرستم تو هم بری کنار برادرانت .. هفتا از بچه های ازرق ملعونُ به درک واصل کرد ..
خوده ازرق رفت زره پوشید اومد ، گفت اومدم انتقام بچه هامو بگیرم .. الحمدلله خدا دشمنان اهلبیت رو ، دشمنان شیعه رو از احمقها آفریده ، حضرت بهش فرمود :
تو میخوای انتقام بگیری ؟! تو اومدی بجنگی با من؟! تویی که هنوز زین اسبتُ کامل نبستی؟! تو چه رزمنده ای هستی ؟!
برگشت تا نگاه کنه ، حضرت یه جوری از وسط نصفش کرد .. دوست و دشمن تکبیر گفتند .. هم لشکر آقا اباعبدالله ، هم لشکر دشمن ..
یه چرخی زد توی میدان ، برگشت سمت خیمه ، رفت پیش عمو عباس ، عرض کرد عمو جان ، خیلی تشنم شده ..
آقا قمر بنی هاشم فرمودند عزیز دلم ، صبر کن ، میدونی که آخه .. منو خجالت نده ..
نمیدونم از کجا خبردار شدند وقتی دوباره قاسم ابن الحسن رفت میدون یکی داد زد : اومد داماد حسین ..
همه جا داماد رو گلبارون میکنند ..
دیدند تن به تن حریف نیستند ، دورهش کردند ، هرکسی از یه طرف یه سنگی پرت میکنه ، کاشکی شماها بودید سر آقامون گل میریختید ، قربون قد و بالات برم ، داماد خوشگل حسین ..
این دوتا حرف داره :
یکیش اینه که کاش بودیم کربلا روی سر تو عزیز زهرا گل میریختیم
یه حرف دیگه اینه رفقا ، قاسم رو والله وقتی ابیعبدالله بلندش کرد از بین انگشتان حسین ..
دوبیت و التماس دعا .. همه کینههاشون از جنگ جمل رو خالی کردن .. همهی کینه هاشون از علیرو سر قاسم خالی کردند ..
خواست یکبار دگر نام عمو را ببرد
نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است
یا فاطمه الزهرا بی بی جان خاک به دهنم شما ببخشید ، میخوام روضه بخونم میترسم قلب شما جریحه دار بشه ..
خواست یکبار دگر نام عمو را ببرد
نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است
یک نفر قصد نموده که سرش را بِبَرد
آه که موقع تقسیم غنائم شده است
ای حسین ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
روضه حاج حسن خلج - شب ششم محرم 98.mp3
7.59M
|⇦• #روضه
توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یک بالِ سُرخِ #شهادت
یک بالِ سَــبزِ #انتــظار
#شــیعه پرنـدهای اســت که با #ولایت،
آسمان #عدالت_جهانی را خواهد پیمود
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• #روضه
توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیها اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
از هُرم تشنگی ، میسوزه گریههات
گلبرگ صورتت علی خشکِ مثل لبات
با گریهی گرسنگی ، آبم نکن علی
مادر نمونده از عطش شیری به سینههاش
آتیش زده به قلب من ، اشکِ رو گونههات
میخوام تورو بغل کنم ، میلرزه دستُ پام
روی ضریح کوچیکِ لبای تو علی
افتاده جای بوسهی خشکیدهی رباب
بستم دخیل حاجتی پای ضریح تو
الهی که عمو بیاد با مشک پر ز آب
عزیزم صبر کن عمو رفته آب بیاره ...
امشب مجلس واقعا روضهخون نمیخواد، من با زبان حال شروع کردم فقط یه بهانه دستت بدم ..
ز ضرب تیغ چنان دست و پای خود گم کرد ..
عزیز دردونه ای که توی بغل ابی عبدالله توی خیمه هرچی حسین سرشو بلند میکرد ، این سر میفتاد ، رمق نداشت بچه سرشو نگه داره ، یهو یه حرکتی ...
ز ضرب تیغ چنان دست و پای خود گم کرد
که خواست گریه کند ، در عوض تبسم کرد
وقت قرائت و صوت یه کودکه
این که تو رحل دستامه ، قرآن کوچکه
گفتن حسین قرآن آورده مارو به قرآن قسم بده ، راوی میگه ابی عبدالله فرمود بچهمو بدید باهاش وداع کنم ، علی اصغر رو بغل گرفت ، رباب متوجه شد ابی عبدالله میخواد علیرو به میدان ببره ، عرض کرد آقاجان میخواید ببریدش میدان ، اجازه بدید من لباس نو تنش کنم ، علیرو برد لباس گران قیمت به تنش کرد ، قنداقهی سپید بهش پیچید ، گردنبند گردنش انداخت ... پسرکم با بابات میخوای بری میدون ...
اینقدر این خانوم مؤدبه ،خودشم ایستاد فقط نگاه کرد ...
وقت قرائت و صوت یه کودکه
این که تو رحل دستامه ، قرآن کوچکه
من موندم و تلظّیِ ...
بعضیا تلظی رو اینجور معنا کردن گفتن که دیدید ماهی وقتی از آب میفته بیرون چه جور رنگش سفید میشه ...
من موندم و تلظّیِ ماهی کربلا
من موندم و یه مادر مضطر تو خیمه ها
علی جون جواب مادرتو چی بدم ...
اینا برای حنجرت ، نقشه دارن علی
من موندم و یه لشکر دلسنگ بیحیا
گفت چنان علیرو بلند کرد ، راوی میگه زیر بغل ابی عبدالله پیدا شد ، فرمود اگر شما حساب میکنید من آب برای خودم میخوام ، یکی بیاد بچهمو ببره دو قطره آب بهش بده ...
ان شاالله که این حرف دروغ باشه ..
مُنُّوا عَلَینا .. (بر من منت بذارید)
همهی دعواها سر علیه ، صدا زد حرمله چرا جوابشو نمیدی ، گفت امیر پدر رو بزنم یا پسر ؟! گفت اونی که اسمش علی هست ...
آقا داشت حرف میزد ، هنوز حرف مولا تموم نشده بود ، یه وقت دید علی یه تکون شدیدی خورد .. من گمانم اینه ابی عبدالله همونجا یاد توی کوچه افتاد .. مادرش داشت حرف میزد، هنوز حرف فاطمه تموم نشده بود ، بی ادب بیهوا زد ..
یکی یکی قتلهی کربلارو میگرفت و میکشت ، نوبت رسید به حرمله لعنت الله علیه ...
گفت بی ادب ، بی حیا ... سه تا تیر زدی ، سه جای قلب زهرارو مجروح کردی ، یه تیر زدی به چشمای خوشگل عباس ، یه تیر زدی به گلوی نازک علی ، یه تیر هم اون وقتی آقای غریبمون دامن عربیرو بالا زد ، خون پیشانی رو پاک کنه به قلب آقا .. شد یه جا دلت بسوزه ؟!
گفت حسین رو زدم دلم نسوخت ، عباسرو زدم دلم نسوخت ، اما یه جا اینقدر دلم برای حسین سوخت ..
گفت همین که تیر رو زدم ، نگاه به بچه کرد ..
دیدم ابی عبدالله حیرون مونده ، دو قدم میاد سمت خیمه چشمش به رباب میفته برمیگرده ، میاد سمت لشکر همه دارن هو میکنن ..
حسین ...
همه رو گفتم یه بیت روضه دارم امشب ...
یکی نبود به این بیشرف بگه ... جنگ هم اصولی داره ..
تیری که استخوان اباالفضل را شکست
آن تیر را به حنجر این پسر زدی
هرکجا نشستی این نفستو آزاد کن بگو ، عالم رو خبردار کن ، فردا آب رو به روی آقامون میبندن .. یاحسین ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_هفتم_محرم_الحرام.mp3
3.59M
|⇦• #روضه
توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیها اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مِنَ الوَرید اِلی الوَرید!
حَرمَله با تیر و کمان آمده...
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
#توجه
با سلام
به علت حجم زیادِ مطالبِ آماده شده مجبور به ارسال پشت هم و خارج از عُرفِ متون می باشیم.
از این باب عذر ما را پذیرا باشید
التماسِ دعا
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرمی_پر_شور
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
کانال متن روضه
#توجه با سلام به علت حجم زیادِ مطالبِ آماده شده مجبور به ارسال پشت هم و خارج از عُرفِ متون می باشیم.
#درخواست
با ارسال لینک و #معرفی_کانال به دوستان خود ، در نشر مطالب ما را یاری نمایید.
|⇦• #روضه
توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
به خاک میکِشی از بس عزیزِمن پا را
کنار پیکر خود میکُشی تو بابا را
حسین جانم حسین جانم ..
حسین جانم جانم جانم جانم ..
یه جوری بگید این صدا به گوش لیلا برسه ، یذره قلبش آرام بگیره ..
حسین جانم ، حسین جانم ..
چی میخوای بگی داری آقارو صدا میزنی ؟!.. آقا خدا صبرت بده .. حسین ..
جانم فدای تک تک شما با این ناله ها ... امام صادق فرمود رفقای ما میان برای ما آه میکشند ..
به خاک میکِشی از بس عزیز من پا را
کنار پیکر خود میکُشی تو بابا را
ز دست میروم آخر ، بیا و رحمی کن
توی یه بیت روضه چهارده معصوم رو آورده .. کیه این آقا که افتاده حسین داره التماسش میکنه ..
ز دست میروم آخر ، بیا و رحمی کن
دوباره تازه مکن زخم داغ زهرا را
کی پهلوتُ به این روز انداخته بابا .. کی سینتُ به این حال در آورده بابا ..
در اوج شعلهوری ، در اوج آتش قلب ، ولی آدم کیف میکنه با این صفات ..
مسیحِ خیمهی لیلا ، نفس نداری که
دوباره زنده نمایی ، مسیح زهرا را
علیجونم، پاشو بابا دارم میمیرم .. پاشو یه کاری برای بابات بکن .. قلب بابات داره میسوزه علی جانم ..
تو کسی نبودی جلوی بابا بنشینی ، حالا چی شده هرچی صدا میزنم جواب نمیدی ..
میخوام روضه علی اکبر بخونم .. هیأت کربلاست ، هیأت حرم امام حسینه ، آقا مارو ببخشه ..
روضه علی اکبر با بقیه روضهها چه فرق داره ..
مرحوم شوشتری فرمود ابی عبدالله یه مرگ داشتن ، یه شهادت داشتن ... مرگشون وقتی بود که اومد بالای سر علی اکبر ، شهادتش توی گودال بود ...
لا اله الا الله .. حجت خداست به چه کنم چه کنم افتاده ..
بگو بگو چه کنم ای به خاک پاشیده
چگونه حل بکنم این تنِ معما را
حسین .. این دستت بیاد بالا، میخوام روضه بخونم باید قلبت محکم بشه حسین ...
این بیت از شعرُ خواهشاً با گوش قلبت بشنو ، دو صورت داره ، اگر صورت اول باشه خیلی خوبه ،صورت دوم رو من نمیدونم خوده مستمع ایشالا بفهمه ...
گفت علی جانم ..
تمام قامت تو در عبای من جا شد ..
اگر این است تأثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن ..
بگو حسین ..
این بهترین شکل و بهترین صورت بود که بدنرو أبی عبدالله در عبا بپیچه ، بدن طوری باشه که بشه روی دوتا دست بگیره با خودش ببره خیمه دارالحرب ...
اما صورت دوم که نزدیکتر هست به واقع ..
تمام قامت تو در عبای من جا شد .. (تکه تکه بدن رو روی عبا گذاشت)
همه بمیریم با هم والله جا داره ... حسین
ایشالا که دروغ باشه همه این فرضیات ما ...
واقعیتشو میخوای بدونی ..
صورتشو گذاشت رو صورت علی ..
علی عَلَی الدُنیا بَعدَکَ العَفاٰ ..
روح داشت از بدن خارج میشد ، یه وقت دید زینب گرفته شونههارو ، حسین ، داری چه میکنی ..
سرشو بلند کرد گفت زینب ، دیدی به چه روزی افتادم ، خواهرم ، این علی اکبرمه ..
محل شهادت آقا ، شاهزاده علی اکبر علیه السلام در منتها الیه خیمه های دشمنه ...
میخوام بگم چرا به این روز افتاده ... بگم یا نگم ...
یه مشت زنهای جراحه ، با مِقراض(قیچی) ، افتاده بودن به جون علی اکبر ...
حسین ...
اصن دلیل آمدن زینب میدونی چیه ؟! یکی از دلایلش اینه ... ابی عبدالله خوده حیاست ... با این زنها که طرف نمیشه ، زینب اومد این زنهارو کنار زد ، حیا کنید ، این نوهی فاطمهس ...
دوتایی نشستند کنار بدن ، حسین به زینب نگاه میکنه ، زینب به حسین نگاه میکنه ، داداش تو میگی چیکار کنیم ؟
مگه میشه اینجا رها کنیم بریم ... برگردیم چیزی ازش باقی نمی مونه ، زینب صدا زد داداش تو زیر بغلاشو بگیر ، منم پاهاشو بگیرم ، باهم دیگه ببریمش ،
یه یازهرا بگیم ..
همین که اومدن بلند کنند ، ابی عبدالله گفت خواهر بذار باشه ، بذار باشه ..
چاره ای نموند برای ابی عبدالله ، نشست رو به سمت خیمه ها ..
جوانان بنی هاشم بیایید..
همه روضه خون باشن ..
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
این بیت رو بگم برای خانوما ضجه بزنند ، گریه کنند ...
ببگویید مادرش لیلا بیاید
تماشای قد اکبر نماید
هرکجا نشستی این نفس رو آزاد کن بگو یاحسین ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_هشتم_محرم_الحرام.mp3
5.51M
|⇦• #روضه
توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیها اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نوشتیم #علی_اکبر
بخوانید #نبی_اکرم
اَشبهُ النّاس به پیامبر
خَلقاً و خُلقاً و مَنطِقاً....❤️
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
|⇦• #روضه
توسل به باب الحوائج ابالفضل العباس سلام الله علیها اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
بر چهرهی حسین ، همان دم اثر گذاشت
درجا آقامون پیر شد ...
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
حسین آقام آقام آقام آقام ...
بعد عباس ، حسین غریب شد ...
حسین .. غریب کربلا حسین
حسین .. غریب کربلا حسین
همه باهم زمزمه کنیم جان اباعبدالله .. حسین..
روضه خونایی که توی مجلس هستید صدای منو میشنوید ، روضه هایی که من و شما میخونیم به اندازهی اخلاص و توجه و معرفتمون اثرگذاره... اما هرجا دیدی روضهت نمیگیره از همون روضه هایی بخون که خودشون خوندن .. عین کلمات خودشونو استفاده کن .. اونوقت ببین چه آتیشی به مجلس میفته .. من بشینم کنار امشب حسین روضه بخونه ..
أخا .. ألان إنکَسَرَ ظَهري
این عبارت رو باید اهل علم جلسه برامون معنی کنند که عبارت « وَ قَلَّت حیلَتي » یعنی چی ..
چه بلایی سر آقامون اومده ...
چی شد که دیگه نتونست از جا بلند بشه ..
چی شد که هی دور خودش میچرخید ..
حسین گفت داداش بیچاره شدم ..
ألان إنکَسَرَ ظَهري وَ قَلَّت حیلَتي ..
نمیدونم چیکار کنم ...
چاره ساز همه بیچاره شده ..
حسین آقام آقام آقام آقام ...
خوش به حالتون ، چشماتون سالمه دارید برای آقا گریه میکنید ..
گفت حسین جان ، این تیر رو بیرون بیار ..
امشب به این سادگی شعر نمیخونم ..
شب تاسوعاست ..
زخمی که داغ رفتن تو بر جگر گذاشت
بر چهرهی حسین همان دم اثر گذاشت
یازهرا مددی
شد پاره مثل چشمهای تو عباس ، مشک آب
یعنی چی ؟! چی داری میگی ؟! تیر اگر اصابت هم بکنه فقط سوراخ میکنه .. اما حواست نیست ، پیکان داره .. وقتی وارد میشه فقط سوراخ میکنه ، حالا گفته تیر رو بیرون بیار ..
حسین با یه دست تیر رو گرفت ، با یه دست قلبشو .. یا زهرا ..
آقا تنهاست دیگه هیچکس نیست ، نه زینب ، علی اکبر ، نه قاسم ، تنهای تنها ، دید عباس رو نمیتونه برگردونه ، دهنهی ذوالجناح رو گرفت برگشت ..
رفقا شما خیال میکنید وقتی حسین رفت ، دشمن هم رفت توی خیمههاشون ؟! ..
دیگه حرفمو گفتم دیگه ... هرچی شد
عباس رو بستن به یه نخل ..
تیر اندازان با تیر ...
نیزه زنان با نیزه ...
تبر به دستا با تبر ...
یکبار اینقدر زدند ... نخل افتاد ، بستند به یه نخل دیگه ...
حسین ... کسی آروم نباشه ها ... شب تاسوعای ابی عبدالله ... روضه قمر بنی هاشم ... اینجا نباشیا کربلا باش ...
حسین ...
خوش به حالتون وقتی رفقاتون خودشون رو میزنند ، شما هستید دستشو میگیرید ، مواظبت میکنید ... اما ....
ابی عبدالله که برگشت یه دست به عنان ذوالجناح ، یه دست به کمر ، سکینه دوید توی خیمه بچه ها ، گفت دیگه کسی اسم آب نیاره ، دیگه عمو نداریم ... تو خیمه ها کسی نبود دست کسیرو بگیره ... لطمه به صورت میزدند ، گیسوان میکشیدند ...
حسین ....
از همهی حرفام گذشتم ...
امام زمان ، آقا جانم ، شما خودتون فرمودید ببین کجا روضهی عموجانم عباس خونده میشه ، منم توی همون خیمه هستم ...
پسر نرجس خاتون ... کجا نشستی ، برای عموجانت گریه میکنی ...
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_نهم_محرم_الحرام.mp3
4.86M
|⇦• #روضه
توسل به باب الحوائج ابالفضل العباس سلام الله علیها اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اُمُّالـبَنین خـواسـته بود
که او فدائیِ حسین(ع)
و راهِ مـولـایـش بـشـود
فَنِعمَ الاَخَ الموَاسی...
ارباب هـم فرمـود که
چه خوب برادری بود
#عباس ...
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
May 11
|⇦• #روضه
توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛ خدا ، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی میکنم ... شب عاشوراست دیگه ...
همه باهم امشب روضه خون بشیم ... مادرش توی مجلسه ...
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه ... آقا انگشترشونرو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن ... نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیز زدن ...
یه جوری بشه امشب بمیریم دق کنیم خیلی خوبه ...
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید ؛ مگه تازه شنیدید ، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه ...
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد ...
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تورو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه ...)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامو به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای ...
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید ...)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پامیشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت ، به سختی جا میشه
حسین ....
عصر غریبیه ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار ... )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد یه صورت ابی عبدالله ، کثافت نجس قبل از اینکه بزنه دهنشو باز کرد ... همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود ... بعد هم نیزه رو ...
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با هربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصازنون زدن
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون ... بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم ... اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! ...
بپرسید از اعراب ... به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن ... با خشب اومدن توی گودال ... بسم الله الرحمن الرحیم ...
حسین ...
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره ... حسین
لبیک یاحسین
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
ــــــــــــــــــ
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_خلج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
روضه_حاج_حسن_خلج_شب_دهم_محرم_الحرام.mp3
3.31M
|⇦• #روضه
توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مِصباحالهُدی و سَفینهُ النجاه
تنها تویی که میتوانی مرا
به راه راست هـدایت کنی
#کشتی_نجات...
#حسین_جان❤️
🆔 @babolharam_net
📝 @babolharam_maktab
🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞#ببینید
«مَنْ أَرَادَ الله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ(ع)»
الحمدالله با یاری شما عزیزان مرحلۀ اول خرید #پرچم ، #قند و #چای_روضه جهت ارسال برای پویش #روضه_خانگی انجام شد.
____
#من_ماسک_میزنم
#حب_الحسین_هویتنا
#هر_خانه_یک_حسینیه
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net