eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.6هزار دنبال‌کننده
721 عکس
389 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•ای مصحف ورق ورق.... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام میر باقری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السلام علیک یا ابا عبدالله اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ مقاتل نوشتن حضرت زینب سلام الله در ابتدای شب یه خیمه ی نیم سوخته ی به پا کرد همه رو قریب صد و اندی زن و کودک رو‌ تو‌ خیمه جمع کرد یکی مجروحه یکی غصه داره.از دختر امام حسین علیه السلام نقل شده. من هدف کعب نی دشمن قرار گرفتم بی هوش رو زمین افتاده بودم دیدم سرم تو دامن عمه ام زینبه. همه رو یکی یکی از تو این بیابون جمع کرد آرامشون کرد. سرشماری کرد دید دوتا از بچه ها گم شدند.نقل شده خود بی بی زینب به همراه خواهرشون کمر بستن و در این بیابان نا امن که در معرض خطر دشمنند.جست و جو می کردند. گشت و گشت دید این دوتا آقا زاده دست گردن هم انداختند زیر بوته ی خار از تشنگی، از ترس، از غصه جان دادند. آمد تو خیمه همه رو سراپا کرد به همه رسید احیاشون کرد. وقتی همه رو آرام کرد مشغول به مناجات با خدا شد.. از امام سجاد علیه السلام نقل شده فرموده نماز شب عمه ام شب عاشورا ترک نشدولی نمیتونست سراپا بایسته نمازش رو نشسته خواند. مناجات با خدا کرد عباداتش رو انجام داد. بعضی از مقاتل نقل کردن فرصت کوتاهی پیدا شد دیدن خودش رو به قتلگاه رسانید شب را به صبح رسانید.سر صبح همه رو آماده و مهیا کرد برا سفرِ اسارت. لذا وقتی آمدند کاروان را ببرند دیدند همه آماده اند. بی بی زینب سلام الله فرمود: اگه بناست مهلتی به ما بدین به ما اجازه بدین وداعی با سیدالشهدا و شهدامون داشته باشیم .لذا مسیر کاروان را از کنار قتلگاه قرار دادند وقتی آل الله به کنار قتلگاه رسیدن تعبیر اینه مثل برگ پاییزی خودشون رو از مرکب ها به زمین انداختن... بی بی میگرده تو این گودی قتلگاه بدن را پیدا نمی کند. تا این که ندایی شنید إِلَیَّ..إِلَیَّ خواهرم به طرف من بیا.. حضرت جلو رفت با بدنی مواجه شد قطعه قطعه، عریان، غرقه در خون،"الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ"با تعجب صدا زد.. "اَأنْتَ أَخی.. اَأَنْتَ ابْنَ والِدی"....* ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادرم نیست باورم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ای به قربان عمر کَمت.. و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حجت الاسلام میر باقری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَأهلِک أعدائَهُم..يا أَبا مُحَمَّدٍ، يا حَسَنَ بْنَ عَلِي، أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.... ای به قربان تو و عمر کَمت قلبِ مهدی داغدار ماتمت بی تو مهدی بی کس و یاور شده طفلِ تنهای تو تنهاتر شده آه از آن ساعت که با سوز و گداز خواند مهدی بر تن پاکت نماز *حضرت امام‌حسن عسکری مسموم بود، تشنه شده بود فرمود:"يَا سَيِّدَ أَهْلِ بَيْتِهِ اسْقِنِي الْمَاءَ"امام زمان علیه السلام پدر رو سیراب کرد وصایای امامت رو دریافت کرد. در حالیکه فرزند بزرگوارش سرش رو به دامن داشت رحلت فرمود.امام زمان بدن پدر رو تدفین کرد، غسل داد، بر بدن پدر نماز خواند. .... اما کربلا، امام سجاد فرمود: پدرم برا خداحافظی آمد. آمد ودایع امامت رو بسپرد،بدنش در محاصره ی تیرها بود مجروح بود نفس میکشید، خون از زخمهای بدنش جاری میشد. سوال کردم احوالِ اهل بیت رو فرمود: همین قدر بهت بگم جز من و تو، مردی در این خیمه باقی نمانده... وقتی ابی عبدالله میدان میرفت خیمه هاش،بی پناه بود یا بقیة الله..وقتی دیگه ذوالفقار از دستش افتاد توان دفاع به حسب ظاهر نداشت از اسب روی زمین آمد تشنه بود، مسموم بود، خسته بود، غصه دار بود مجروح بود، کسی نبود سرش رو به دامن بگیرد، خاکهای گرم کربلا رو جمع کرد صورت روی خاکها گذاشت زبانش به ذکر خدا مشغول بود،"إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ" از یک طرف "وَ اَسرَعَ فَرَسُکَ شارِادً اِلی خِیامِکُ قاصِدَاً"ذوالجناح خبرشهادت رو آورد، اهل بیتِ حسین آمدند بالای تل زینبیه، ناگهان احساس کرد سینه اش سنگین شده...الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•غَسِّلنِی بِالَّیْل.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام میرباقری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "يا فاطِمَةُ الزَّهْراَّءُ، يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا، اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهَةً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ ... يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ." شنیده اید روزهای آخر فاطمه ی زهرا دیگه بستر نشین شده بود نمی‌توانست از جا برخیزد، حتی از بعضی نقل ها استفاده میشود. نمی‌توانست از این پهلو به اون پهلو بچرخد....وقتی اون دو نفر امیرالمومنین رو واسطه کردند برا دیدار حضرت، آمدند روبه روی بی بی نشستند، فرمود: روی من رو از اینها برگردانید. شما از این جمله چه استنباط میکنید؟ دوباره آمدند مقابلِ روی حضرت نشستند.باز فرمودند: صورت من رو از اینها برگردانید. درد امانش نمی‌داد ولی نمی‌دونم چه اتفاقی افتاد چه کرد بی بی، با کدام توان معجزه کرد؟ مثل امروز گفتن از بستر برخواست به امور‌ خانه رسیدگی کرد. گفتن عزیزانش رو شستشو داد، لباس هاشون رو تغییر داد.حتی گفتن خودش رو شستشو داد، بدن رو شستشو داد،کار امیرالمومنین رو آسان کند...لذا وقتی حضرت وارد منزل شدند،دیدن شرایط خانه تغییر کرده. نقل شده فرمودند: دختر رسول خدا الحمدلله،حالتون بهتر شده؟ فرمود: نه علی جان، دارم دست و پای خودم رو جمع میکنم، آمادهٔ رفتنم. پدرم به من فرمود: فردا شب مهمان ما هستی... غوغا در دل امیرالمومنین به پا شد. وقتی کار سخت‌تر شد که فرمود: علی جان! کنار بسترم بنشین می‌خوام وصیت کنم، سفارش ها و وصایایی فرمود. بعد فرمود: آقاجان! آمادگی دارید برای دفن خودم‌ وصیت کنم ؟ اگر معذورید دیگری رو وصی قرار بدم...آقا فرمود: نه فاطمه جان! دختر رسول خدا هر چه باشه عمل میکنم. فرمود: پس علی جان!"غَسِّلنِی وَ کَفِّنّی وَ دَفِّنِّی ِبالَّیْل وَ لَا تُعلِن بِهِ أَحَداً" کسی با خبر نشود خودت شبانه مراسم من رو انجام بده. میدونست خیلی به امیرالمومنین سخت میگذره ولی چاره نبود. نمیدانم با اینکه حضرت می‌دانست این روز، روز آخر فاطمه اش هست چگونه با فاطمه خداحافظی کرد این یه وداع بود... خداحافظی کرد وقت نماز مغرب مسجد رفت. در مسجد نشسته بود،دید حسنین وارد شدند اشک می ریزند،"ماتَت أُمّنا فاطمه"تعبیر علامه مجلسی اینه،" غُشیَ عَلَیه" در بعضی تعابیر آمده امیرالمؤمنین با صورت به زمین خورد... به سرعت خودش رو به خانه رسانید ولی دید کار از کار گذشته این هم یک وداع سخت بود. هر چه صدا زد جواب نشنید.. کمر بست به وصیت فاطمش عمل کنه. لذا شنیده اید فرمود: ابوذر به مردم بگو متفرق بشن، بیگانه ها برن نباشن، وقتی همه رفتند چراغهای مدینه خاموش شد، خودش شمعی به پا کرد. به عزیزانش هم سفارش کرد می‌خوام مادر رو غسل بدم مبادا بلند گریه کنید دشمن بیدار بشود، لذا گفتن آستین ها رو به دندان گرفته بودند.مبادا صداشون بلند بشه، فرمود: حالا اسماء تو آب بریز من بدن فاطمه رو از زیر پیراهن شستشو بدم، اسماء میگه دیدم حضرت دست از غسل دادن برداشت بلند بلند گریه میکند، سوال کرد.. آقا خودتون فرموده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنن. نقل اینه فرمود: اسماء هنوز خون تازه از زخمهای بدن فاطمه جاریه، هنوز آثار غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه باقیست...بدن رو غسل داد در کفن پیچید. بچه ها آمدند برای آخرین باربا مادر خدا خافظی کردند.."والله فقد حنت و أنت و أخرجت یداها و ضمتهما الی صدرها" با محبت بچه ها رو از مادر جدا کرد، بند کفن رو بست، اینم‌ وداع دوم حضرت بود... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop