|⇦•واگویه خوانی و مناجات جانسوز با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه اجرا شده آذر 1398 با نوایِ گرم حاج حیدر خمسه •✾•
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅
کم نکن سایۀ لطفت زِ سرم آقاجان
گرچه من جنس خرابم، بخرم آقاجان
آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر
از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان
*تو چقدر غریبی ما یارتیم .. تو چقدر غریبی که ما خاطرخواهتیم .. امام مجتبی علیه السلام فرمودن اگه به تعدادِ انگشتانِ دست یار داشتم قیام میکردم .. به خودت قسم تو از امام حسنم غریب تری آقا .. همه اینا الکیِ پا عمل میرسه اول خودم .. من پات نیستم .. اما به خودت قسم دوست دارم ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
*السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان
در بساط غمتان مدعیام ، اما حیف
غافل از ناله و اشکِ سحرم آقاجان
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
*رفیق ، رفیقی نیست که تو خوشی ها فقط باشه .. نقل کردن علامۀ امینی رحمت الله علیه که دارایِ اون سکنات و مقامات بوده ، بهش گفتن علامه این همه داری خرج میکنی ، عمرُ جوونیُ زندگیتُ همه رو تو این سفر اون سفر ، این شهر اون شهر ، این کشور اون کشور ، مدارک جمع کردی مستندات برایِ اینی که علی رو رو کرسیِ حقیقتِ خودش بنشانی ، این همه در رابطه با زهرایِ مرضیه مطلب نوشتی ، خوب اگه علامه و مرجع نمیشدی ، چی کار میکردی ؟ گفت اگه من علامه نبودمُ و مرجع نمی شدم زندگیمو تو یه توبْره میریختم میرفتم تو بیابونا ، (خُب ..) تا آخرِ عمرم گریه میکردم و لطمه میزدم برا بلایی که سرِ زهرا آوردن .. ما اصلاً چیزی نمیدونیم ..
بزار روضه مُ اینجور بگم .. یه وقت من عصبانی ام میگم فلانی پاشو برو فلانیُ بزن .. یه وقتم من عصبانی ام میام سلاحِ طرفُ بر میدارم ... نوشتن حرومی این شمشیرُ گرفت ، یه جوری زد .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. نه با قلاف با آهنِ بالایِ غلاف یه جوری زد به زهرا ..*
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
*رفیق تو این دورِهمی ها ، شب نشینی ها ، دید و بازدیدا شده یه بار برا امام زمان دعا کنی ، یادش کنی ؟ .. انقده بی معرفتیم ..*
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
باز کن دربه رویم ، پشتِ درم آقاجان
تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است
راهیام کن دم ایوانِ حرم آقاجان
بعد مشهد ، سفرِ کربُبَلا میچسبد
یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان
شاعر: #روح_الله_پیدایی
اباصالح .. دلم یه کربلا می خواد
اباصالح .. دلم یه گنبدِ طلا می خواد
اباصالح .. دلم امام رضا می خواد
________________________
بی نام تو زهرا گره ای وا شدنی نیست
هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست
بوسیدن دستان تو معراج رسول است
فرزند کسی ، ام ابیها شدنی نیست
اصلاً چه نیازی به پسر داشت پیمبر
نسلِ نبوی جز به تو احیا شدنی نیست
تو منحصراً بانیِ این چرخِ کبودی
در خلقت ما نقش تو حاشا شدني نيست
_______________
دستار بسته ای که نبینم سرت شکست
جایِ شکستگی به همه جای جایِ توست
تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد
جای قلاف بر سرُ بر دستُ پای توست
_______________
همین که درد زِچشم تو خواب میگیرد
تمام جانِ مرا اضطراب میگیرد
بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن
دلم از این همه حالِ خراب میگیرد
گشوده دخترِ تو آیههایِ قرآن را
نشسته رویِ سرِ خود کتاب میگیرد
عوض شده است در این خانه کارها امشب
حسین پیشِ لبت ظرفِ آب میگیرد
خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین رویِ ردِ طناب میگیرد
شاعر : #حسن_لطفی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_حیدر_خمسه
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مناجات_دعا
•┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
✅ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✘تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
✘اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam_net
🎼هرچه بادا باد! اما عشق باد ...
|⇦• مدح خوانی و توسل ویژۀ میلاد سید و سالارِ شهیدان حضرتِ اباعبدالله الحسین علیه السلام به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقیها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
عین و شین و قاف یعنی جان حسین
عشق یعنی جان سن قربان حسین
عشق حسی زیر باران خداست
عشق اسطرلاب مردان خداست
اولین ابیات دیوان خداست
عشق آری، شور طوفان خداست
حا و سین و یا و نون جان خداست
ای ظهور ذات بی پایان، حسین!
جان ما، ای جان سن قربان، حسین
عشق یعنی جلوهای در آبگین
عشق یعنی دست حق در آستین
عشق یعنی عقل اما با یقین
عشق یعنی نیست غیر از او همین
عشق یعنی یا امیرالمؤمنین
یا علی گفتیم و بعد از آن حسین
جان ما، ای جان سن قربان، حسین
اینهمه غارتگریها را ببین
از دل ما دلبریها را ببین
زیر پایت پادریها را ببین
شور و شوق نوکریها را ببین
یا حسینم! آذریها را ببین
سالدی قلبیم د عجب طوفان حسین
جان ما، ای جان سنه قربان، حسین
ما خرابیم و شراب آلودهایم
تربتت خورده، تراب آلودهایم
خواب تو دیدیم و خواب آلودهایم
ما به این احساس ناب آلودهایم
ما به نور آفتاب آلودهایم
دست ما بادا بر آن دامان حسین
جان ما، ای جان سنه قربان، حسین
روز اول که دلم را ساختند
با همین دلها حرم را ساختند
بعد آن شادی و غم را ساختند
از نوک مژگان قلم را ساختند
نقش شد نامت علم را ساختند
نعره زد میر علمداران، حسین
جان ما، ای جان سنه قربان، حسین
تو حسینی و سلامت شد حسن
خوش به حالت که امامت شد حسن
آمدی و همکلامت شد حسن
آفتابِ روی بامت شد حسن
استلامت ، احترامت شد حسن
شد حسن با هیبتت حیران، حسین
جان ما، ای جان سنه قربان، حسین
نام آقازاده هایت تا علی است
با همین سه کارهامان با علی است
یادمان دادی فقط آقا علی است
با شما شیرینی دنیا علی است
یاعلی و یاعلی و یاعلی است
گفت ایوان نجف : سلطان حسین
جان ما، ای جان سنه قربان، حسین
مادرم من را به دستش تا گرفت
ماجرای ما همانجا پا گرفت
کربلایت در دل ما جا گرفت
کار عشق و عاشقی بالا گرفت
دست ما را حضرت زهرا گرفت
درحرم گفتیم: آقا جان حسین
جان ما، ای جان سنه قربان، حسین
ای دل از این زخم پنهانی بخوان
چند بیت عمان سامانی بخوان
یاد زینب از پریشانی بخوان
از وداعی سخت بارانی بخوان
رفت پیراهن، ز عریانی بخوان
من کیام؟ عمانِ بی سامان حسین
جان من، ای جان سن قربان، حسین
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
در قفای شاه رفتی هر زمان
بانگ مهلاً مهلنش بر آسمان
اهل دل را آتش اندر جان زنان
بی تو ای وای من و طفلان، حسین
صبر کن ای جان سن قربان، حسین
شاعر: #حسن_لطفی
↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#hardrevenge
#Terrorist_America
#Baghdad_airport
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_شالبافان
#ميلاد_امام_حسين_عليه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
✅ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•نشد از چهرهام غم را بگیری..
#روضه و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیها السلام به نفس سید رضا نریمانی •✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی ..
یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره ..
شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ ..
یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد ..
اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه ..
نشد از چهرهام غم را بگیری
زِ من اندوهِ عالم را بگیری
برای رفتنم اینسو و آنسو
نشد مادر که دستم را بگیری
تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا
دو دستت را که زد مُردم من اینجا
همین که از رویِ مَرکب عزیزم
زمین خوردی زمین خوردم من اینجا
نه که امروز مادر درد دارم
که روز و شب سراسر درد دارم
از آن ساعت که با ضربه شکستند
سرت را بی هوا سردرد دارم
اگر بشکستهام مانندِ زهرا
ببین دلخستهام مانندِ زهرا
سرت را تا که رویِ نیزه بستند
سرم را بستهام مانند زهرا
مرا گفتند که بازو ندارد
دگر عباسِ تو اَبرو ندارد
بمیرد حرمله بد زد به چشمت
از آن لحظه دو چشمم سو ندارد
نشد بال و پَرِ خود را بگیرم
به دامن اصغرِ خود را بگیرم
من از شرمندگی پیشِ رُبابم
نشد بالا سرِ خود را بگیرم
پس از تو کاش زنجیری نمیماند
تو میخوردی و شمشیری نمیماند
تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد
برایِ حرمله تیری نمیماند
"ببین مادر زِ گریه آب رفته
و از سردردها از تاب رفته
به نیزه دار گفتم بچه داری؟!
کمی آرام تازه خواب رفته"
عزیزم جان جانا نور عینا
به فرقم باد خاک عالمینا
نگاهم مانده بر در تا بیایید
حسینم وا حسینم وا حسینا
شاعر :#حسن_لطفی
انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چصم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه ..
والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت
سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
یکی داره پیرهنُ میدزده
پیرهن که نه کفن میدزده
یکی داره با یه کهنه خنجر
سرُ از روی بدن میدزده
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•بوی دود از خانۀمولا به..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
«بوی دود از خانۀ مولا به عالم می رسد
بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است»
پشت در خونه صدای نالهش بلند شد، دو سهتا ناله زده همه رو بیچاره کرده...
اول نالهش بلند شد صدا زد:« بابا! بیا ببین با دخترت دارند چه میکنند؟!»
نالۀ آخر صداش بلند شد:« مهدی جان پسرم!...»
اما نالۀ دوم، یه مرتبه همه دیدن صدای نالهش بلند شد:« یافضّه! بیا محسنم و کشتن...»
دیدی یه نفر پهلوش درد میکنه یا بازوش درد میکنه، یا سرش درد میکنه؛ میخواد به رو خودش نیاره؛ همه میبینند هی لبش و میگزه. یه وقت نکنه یه آهی بکشه کسی متوجه بشه...
حالا امیرالمومنین داره به زهراش میگه: زهرا جان!
« با گزیدنهای لب این درد را پنهان مکن
هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن
یا که جارو میزنی یا که غذا را میپزی
جانِ زینب این مکن، جان حسینت آن مکن
من که میدانم که از این زخم میپیچی به خود
تا که میآیم به زور این چهره را خندان مکن»
تا منو میبینی میخندی. یه وقت نکنه به چهرهی علی اخمی بیاد. یهوقت علی نفهمه...
سلمان اومده عیادت این خانم؛ عرضه داشت:« بیبیجان حالتون چه طوره؟!» تا این حرف و زد شاید بیبی دورش و نگاه کرد ببینه کسی توو حجره نباشه. میخواد یه حرف خصوصی به سلمان بزنه تا دید بچهها نیستند، علی نیست صدا زد:« سلمان چی داری میگی؟! شبا از درد پهلو خوابم نمیبره. سلمان شبا این پهلو به اون پهلو میشم. اما نکنه یه وقت علی بفهمه، یه وقت بچههام نفهمند.»
« زینبت را میکُشی وقتی که خود را میکِشی
مردِ خود را بیش از این شرمنده از طفلان مکن
سرفههایت را رها کُن لااقل آهی بکش
شیشهام میپاشی از هَم سینهرا زندان مکن
بر تَرکهایت ضرر دارد بغل وا میکنی
با بغل واکردنت این جمع را گریان مکن
بشکند دستِ کسی کهدستِ او دستت شکست
هیچکس آنجا نگفت اینگونه با قرآن مکن
چهره پنهانکن وصیت کن شکایتکن ولی
با فشردنهای دندان درد را پنهان مکن»
شاعر: #حسن_لطفی
ـــــــــــــــــــ
تو را فاطمه بیهوا میزنند
برای رضای خدا میزنند
اگر مرد خانه غرورش شکست
زنش را همه مردها میزنند
مرا چندتایی کشیدند و بعد
بمیرم تو را چندتا میزنند
صدا گم شده در صدا همهمهست
تو را بین این سرصدا میزنند
تو را در مدینه زدند این همه
حسین تو را کربلا میزنند
گروهی زدند و گروهی دگر
فُرادیٰ، فُرادیٰ جدا میزدنند
تو را با غلاف پُری کشتهاند
حسین تو را با عصا میزنند
همان آتشی که به در گُر گرفت
پس از ظهر بر خیمهها میزنند
اگر نیزهها مانده در قتلگاه
سپرها همه عمه را میزنند
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•دوباره سَرَم در هوایِ..
#مدح و توسل ویژۀ ولادت حضرت جوادالائمه علیه السلام و حضرت علی اصغر سلام الله علیه_سید مجید بنی فاطمه•ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دوباره سَرَم در هوایِ شماست
تمامِ دلم سر سرایِ شماست
به سویِ خدا رفتم و دیدهام
فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست
خدا هم فقط از شما گفته است
گمانم خدا هم خدایِ شماست
گدایی برازندهیِ ایلِ ماست
برازنده بودن برای شماست
ندارد تفاوت کجا میرسی
که هر انتها ابتدای شماست
خیالم از این و از آن راحت است
گرههام دست دعای شماست
مرا پای حیدر هلاکم کنید
به عشق رضا سینه چاکم کنید
دلی دارم و خانه زادِ رضاست
فقط یاد دارد که یاد رضاست
نجف ، کربلا رفتم و گفتهاند
که راهش دهید از بلادِ رضاست
گره میخورد زندگی ام ولی
همین نا مُرادی مُرادِ رضاست
به خود آیم و باز بینم سرم
رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست
جوادش درِ بسته را باز کرد
گرههای من را رضا باز کرد
خبر را مسیح از مسیحا شنید
خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید
اگر گوشِ دل را دهی میتوان
که از کعبه هم ذکر مولا شنید
زمین خشکسالی تَرک خورده بود
ولی ناگهان بویِ دریا شنید
دلِ انبیا بر دری میتپید
که از آن صدایِ شما را شنید
خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد
شبی که رضا ذکرِ بابا شنید
زِ تو کوچهها تا معطر شدند
حسودانِ این شهر ابتر شدند
به کوریِ چشمان ناباوران
همه محوِ رویِ پیمبر شدند
عسلهای کندویِ لبهای توست
گر این روزها شهد و شِکر شدند
برای تماشای لبخند توست
علی اکبریها کبوتر شدند
کریمی کرامت جوادی و جود
چه خوش کُنیههایت مکرر شدند
شبی که اذان گفت بابا همه
پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند
خدا دید چشم پُر احساس تو
از آن ابتدا غرقِ مادر شدند
کسی را نگاهت معطل نکرد
دو دست مرا هیچ معطل نکرد
تو دریایی و در تماشا رُباب
تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب
تو تا آمدی آبرو دادی اش
که خندید با تو به زهرا رُباب
شبیه حسینی و ماتِ تو اند
همه دورِ گهواره حتی رُباب
تو ذات بزرگی و جایت بلند
تو را داده بر دوشِ سقا رُباب
تبسم کن و خیمه را شاد کن
بیا زنده کن عمه را با رُباب
به دستان بابا هواست نبود
که چشمش به راه است آنجا رُباب
نگو مادرت را صدا میزدی
به دست پدر دست و پا میزدی
شاعر: #حسن_لطفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باب الحوائج...
رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی
رسیدی تا برای بوسه ی عمه هدف باشی
علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد
ولی تو آمدی در دست او دُرِّ نجف باشی
گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی
تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی
علی حق است و حق هم باعلی من خوب می دانم
که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی
تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری
بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری
نوشته بر سر هر طاق و هر منبر، علی اصغر
تو هستی ساقی و خم و می و ساغر، علی اصغر
رقیه گوشه ای او را به روی پاش می گیرد
و می خواند که ای همبازی خواهر، علی اصغر
تویی که با نوازشهای پیغمبر صفا کردی
شدی در بند آغوش علی اکبر، علی اصغر
ربابه بوسه های پشت هم می زد به لبهایت
تو هستی آشنا با بوسه ی مادر، علی اصغر
ز رویت موج می زد هیبت مردانه ی حیدر
چه غوغا می کنی ای بچه شیر خانه ی حیدر
برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد
زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد
چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری
قیامت زودتر از موعدش انگار بر پا شد
چنان باب الحوائج می شوی کز مهر و احسانت
غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد
خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم
که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد
تویی که پیش پاهایت پر پروانه می ریزد
کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمی خیزد
زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم
برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم
که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه
مکانی را به عنوان "ربابیه" بنا کردم
دلم می خواست روزی خادم صحن شما باشم
نمی دانم چرا اینگونه نذرم را ادا کردم
تویی باب الحوائج، استجابت می کنی ما را
فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم
شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم
کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم...
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#ماه_رجب
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•بايد بميرم من برای تو..
#توسل ومناجات به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بايد بميرم من براي تو ، چرا نه؟
آقا غريبی كن، ولی با آشنا نه
ما روز و شب حاجت نگفتيم و گرفتيم
جايي نديده چشم هامان كه گدا نه
پشت در اين خانه ايم و چشم بر راه
ما را بكُش اما نگوئي كه شما نه
جز ماجراي عشق در مقتل نديدم
جد تو یادم داد گویم جز خدا نه
من بالهايم را به دست تو سپردم
من را ببر اما به غير از كربلا نه
بر سينه ي خود نام زينب را نوشتيم
گفتيم آري بر بلا ، بر ادعا نه
زهرا حسيني گفت و ما آتش گرفتيم
بنويسمان جز در صف ديوانه ها، نه
در كربلا ديدم هنوز اشك رباب است
ديدم عروس فاطمه در آفتاب است
شاعر: #حسن_لطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_مهدی_رسولی
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•باز هم نوبت مدینه شد و ..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال 1400 به نفس کربلایی حامد خمسه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باز هم نوبت مدینه شد و
در غمش باز کربلا میسوخت
باز در کوچۀ بنی هاشم
خانهای بین شعلهها میسوخت
نیمه شب ریختند درِ خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
در آتش گرفته را اما
ناگهان روی کودکان بستند
به پر دامنی ولی این بار
آتش چوب شعلهور نگرفت
پدر از خانه رفت شکر خدا
پهلوی او به میخ در نگرفت
نفسش بند آمده، نامرد
در پی خود دوان دوان نبرش
پیرمرد است، میخورد به زمین
بین کوچه کشان کشان نبرش
*خدا رحمت کنه همه بزرگترا رو .. روح همهشون شاد .. شیخ الائمه رو سر برهنه دنبال مرکب دارن میدوانن .. یه نفر نگفت :
پیرِمرد قبیلۀ ما را
بی عصا بی قبا نبرید
بگذارید عبا بردارد
پا برهنه به کوچه ها نبرید
سن و سالی از حضرت گذشته .. نفس نفس زنان وارد شد .. الهی بمیرم برات .. *
شرم از رنگ این محاسن کن
رحم کن حال کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده استخوانش را
حق بده که به یاد او انداخت
گرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا در مسجد
داغِ بابا عزایِ محسن داشت
*برا آبرودار بده آبروش رو ببرن .. صدتا تازیانه به آدم بزنن، یه حرف بد نزنن ..*
حق بده که به یاد او انداخت
عرق سرد روی پیشانیش
خون روی جبین جدش را
عمه و رنج کوچه گردانیش
حق بده که به یاد او انداخت
عمه اش را گذر گذر بردند
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راه تنگ تر بردند
حق بده که به یاد او انداخت
گیسوانش که خاک آلودهاند
گیسویی را که در دل گودال
غرق خون روی خاکها بودند
روی این کوچهای که از سنگ است
همه جایش نشانی او بود
یاد یک حنجر است این دفعه
نوبت روضهخوانی او بود
هرچه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را
سر شب کودکان همه در خواب
تا سحر میزدند زینب را
یک نفر در میان گودال و
صد نفر میزدند زینب را
شاعر: #حسن_لطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حامد_خمسه
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•کاش ایران می آمدی آقا..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام صادق علیه السلام به نفس حجت الاسلام شحیطاط •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِيآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَاَبْوابَ الاْيمانِ، وَاُمَنآءَ الرَّحْمنِ، وَسُلالَةَ النَّبِيّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلينَ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمينَ، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ
کاش ایران می آمدی آقا
نزد ما اهلبیت محترمند
پیر مظلوم بی حرم، اینجا
پسران تو صاحب حرمند
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش رأفت و حیاء دارند
ریسمان دست هم نمی بندند
همه دل های با صفا دارند
کاش ایران می آمدی آقا
در مدینه غریب افتادید
من بمیرم برایتان؛ گیرِ
عده ای نانجیب افتادید
کاش ایران می آمدی آقا
مردمش از مغیره بیزارند
حرمت گیسوی سپیدت را
در مدینه نگه نمی دارند ..
دیدن بین شعله ها داره گریه میکنه ..
مرغ دل یک بام دارد دو هوا
گه مدینه میرود گه کربلا ..
دیدن گریه میکنه سوال کردن آقاجان آتش که گریه نداره فرموده باشن دیدم این بچه ها از ین حجره به اون حجره یادِ دویدن بچه های جدِ غریبم تو کربلا افتادم .. گفت بابا :
اینجا چقدر دور و بَرَم داد میکشند
اُفتاده هر کجا گذرم داد میکشند
از نیزه دارها که توقع نداشتم
طفلانِ شام هم به سَرَم داد میکشند
بر میخورَد به من،چقدر بر سرِ رباب
تا ناله میکند پسرم داد میکشند
تقصیر من که نیست عمو روی نیزه نیست
عمه بگو که بی خبرم داد میکشند
با این طناب حق بده من هم زمین خورم
وقتی نمیشود بپرم داد میکشند
میمانم از مسیر که قدری نفس کشم
تا تیر میکشد کمرم داد میکشند
این چشمهای خیره به یک نقطه را ببین
خود را نمیشود بِبَرم داد میکشند
زنجیر میکشند کمی داد میکشم
چسبیده است روی پرم داد میکشند
بر نیزه بودی و دل من رفت عمه گفت
آهسته تر بگو پدرم ، داد میکشند
بابا نمی شود که بخوابیم میپریم
هِی وقتِ خواب رویِ سرم داد میکشند
شاعر : #حسن_لطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حجت_الاسلام_شحیطاط
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•علیٌ حُبُهُ جُنَه قسیم النار..
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ دهۀ کرامت و ولادت حضرت امام رضا علیه السلام _ کربلایی محمدحسین پویانفر•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش
کشید او پرده از غیب الغیوبش از شبستانش
خدا وقتی خودش را دید در آیینه بندانش
علی را آفرید و رفت با اسماء تابانش
به قربانش به قربانش به قربانش به قربانش
علیٌ حُبُهُ جُنَه قسیم النار یعنی او
امامُ الاِنس و جِنَه هزاران بار یعنی او
وصی مصطفی تکرار در تکرار یعنی او
فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او
چگونه شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش
ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را
تمام دلخوشی خانۀ موسی ابنجعفر را
علی یعنی تپش یعنی نفس زهرایِ اطهر را
علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را
علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش
دوباره رو به ایوانت امین الله های ما
سلام الله های ما نگاه و آه های ما
به درهای حرم خورده گره گر راه های ما
سر سال است دور تو بگردد ماه های ما
خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش
پشیمان میشود هرکس ننوشد جام سلطانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی
سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی
فدای جذبۀ چشمی که سلطان شد سلیمانش
چنان موری که خود را این همه پروانه گم کرده
که هر زائر که می بینی دل دیوانه گم کرده
چنان مجذوب این جایم که مستی خانه گم کرده
کنار آب سقا خانه ات پیمانه گم کرده
شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش
هنوز عطر تو از شبهای نیشابور می آید
هنوز از این ضریحِ نقره باره خوشۀ انگور می آید
هنوز از کفشهای زائرانت نور می آید
هنوز آن روستایی از مسیر دور می آید
دوباره پا برهنه ساده آمد پیش جانانش
تو عیدی رو به سوی تو نماز عید می خوانم
زیارت نامه را در خانۀ خورشید می خوانم
تو را ما با قنوت عشق با امید می خوانم
خیال ماست راحت تا که بی تردید می خوانم
که پیش از عرض حاجت حاجتم را داده دستانش
همیشه دیدهام اینجا مریضی که شفایش دید
زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید
کنار بچهای معلول ، مردی گریههایش دید
هنوز اشکش به چشمش که؛پسر را روی پایش دید
من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش
بیا اردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را
کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ رو سیاهی را
قبول از ما کن امشب این نماز اشتباهی را
کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را
نگاهی نه به من بر مادر و بر دست لرزانش
تویی تنها که می فهمی سلام آخری ها را
تویی که دوست می داری دعای آذری ها را
کنار کفشداری ها مقام پادری ها را
به جان مادرت تحویل گیر این مادری ها را
فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش
شب جمعه حرم بودم کمی در پشت در خواندم
نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم
شنیدم مادرت رفته که از داغ پسر خواندم
دو خط از روضه اکبر کنارت مختصر خواندم
چه بد سر نیزه ها کرده پریشانش پریشانش
فقط شمشیر میآمد فقط تکبیر میآمد
به بالا نیزه میرفت و به پایین تیر میآمد
به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر میآمد
خدایا عمه از خیمه اگر که دیر میآمد
پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش
شاعر : #حسن_لطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#میلاد_امام_رضا_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•آخرین حج است و در گرمای ..
#مدح_خوانی ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آخرین حج است و در گرمای طاقتسوز عالمسوز
در قلب کویری سخت پای برکهای خوشبخت اینگونه او فرمود:
هرکس پیش رو رفته است برگردد
و هرکس پشت سر مانده است میمانیم تا آید
و در پیش نگاه دوستدارانش محمد (ص)
از شتر پایین که آمد تا سه روز اُتراق کرد
حرف رفتن گفت و بازی با دل عشاق کرد
آخرین حج است، اما اولین عید من است
بعد از این شکر خدا تکلیف عالم روشن است.
این روایت از تمامی بزرگان آمده
مستند، واژه به واژه ست و فراوان آمده
عالمانِ اهل سنت با تواتر گفتهاند
با تجاهل یا که حتی با تفاخر گفتهاند
فخر رازی اسقلانی ابن ماجه بن کثیر
ابن عبدُالبِّر بخاری مسلم و ابن حریر
ابن جوزی ابن شاهین و زهبی شافعی
تَرمزی و ابن حنبل جَزَری و نافعی
آنقدر نام است آید میشود خود یک کتاب
گفتهاند از خطبه پیغمبر ختمی مآب
رفت بر روی جهاز و گفت با اهل حجاز
گفت با اهل حقیقت گفت با اهل مجاز
بعد حمد و بعد تسبیح خدایش دم گرفت
دست حق را بین مشتش دست حق محکم گرفت
گفت: حق فرمود بعد از من تمام دین علیست
این علی و این علی و این علی و این علیست
آی مردم با پیمبر با خدا بیعت کنید
یک به یک با دست من با مرتضی بیعت کنید
دست او را برد بالا دست را بالا کشید
پیش آن سیل تماشا دست را بالا کشید
آنقدر بالا که حضرت با خدایش دست داد
پیش از هرکس خدا با مرتضایش دست داد
اَشهدُ اَنَّ امیرالمومنین تنها علی
اَشهدُ اَن لا امیرالمومنین الّا علی
کربلا هم آخرین حج بود و تنها مانده بود
حاجیان در خاک و خون بودند، اما مانده بود
یک نفر جا مانده بود
تشنگی بود و خجل از طفل بابا مانده بود
روی دست خود علی را برد بالا برد بالا
آه بابا آه بابا
آخرین بار است دستِ غم به زانو میزند
اولین بار است، اما حرف مُنّوا میزند
اولین بار است مردی اینچنین رو میزند
شاعر : #حسن_لطفی
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#عید_غدیر_خم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦•کیست این معنی اشراق ..
#سرود و شور ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کیست این معنی اشراق ازل
کیست این لطف خدا عزوجل
کیست این صوم و صلوة و صلوات
کیست این حی علی خیر العمل
کیست او همهمهی دِیر و کنشت
کیست او زمزمهی تاج محل
کیست او تیغِ اُحُد تیر حُنین
فاتحِ خیبر و صفین و جمل
هرچه در عین علی فکر کنی
میرسی باز به جای اول
عقل یا عشق چه پاسخ دارند
به سؤالی که بود لاینحَل
که بشر میشود اینگونه مگر
ها عَلیٌ بَشرٌ کیفَ بَشَر
در غدیر آمد ندا قُل یا نبی
لا امیرالمومنین اِلا علی
عرشیان گویند با صوت جلی
لا امیرالمومنین اِلا علی
«علی علی مولا علی علی
مولا علی علی، مولا علی علی»
عشق باید به جگرها برسد
تا که از یار خبرها برسد
دل که عاشق بشود شوقِ جنون
اثرش زود به سرها برسد
سنگ هم باشی اگر آب شوی
از دمِ عشق اثرها برسد
خطبهی روز غدیر ارث خداست
از پدرها به پسرها برسد
چقدر نام علی میچسبد
از نجف بارِ شکرها برسد
وقت مدحش شده و جامهدَران
شعر از بین هنرها برسد
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
در غدیر آمد ندا قُل یا نبی
لا امیرالمومنین اِلا علی
عالم ذَر معنی قالو بَلیٰ
لا امیرالمومنین اِلا علی
حق علی، احمد علی، زهرا علی
لا امیرالمومنین اِلا علی
«علی علی مولا علی علی
مولا علی علی، مولا علی علی»
بر جهاز شتران بالا رفت
نه که از کُون و مکان بالا رفت
دست در دست علی پیشِ همه
حضرت جانِ جهان بالا رفت
چشم حجاج یکی را میدید
در دو تن یک دل و جان بالا رفت
از ملک تا به فلک نادِ علی
از کران تا به کران بالا رفت
در حدیث است که هنگام غدیر
بانگ جبریل چنان بالا رفت
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
حق علی، احمد علی، زهرا علی
لا امیرالمومنین اِلا علی
بس شَهنشاه امیر آمد ولی
لا امیرالمومنین اِلا علی
«علی علی مولا علی علی
مولا علی علی، مولا علی علی»
شب معراج به بالا که رسید
نوبت سورهی اِسرا که رسید
رفت بر پشت بُراقی تا اوج
از ثرا تا به ثریا که رسید
یک شمایل همه جا دید فقط
یک نفر بود به هرجا که رسید
خویش را دید در آئینهی خویش
این معما به کجاها که رسید
یک صدا بود فقط در گوشش
چشم وقتی به تماشا که رسید
همه جا حرف علی بود علی
گفت در پیش خدا تا که رسید
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
فاش گوید شافعی و حَنبلی
لا امیرالمومنین اِلا علی
«علی علی مولا علی علی
مولا علی علی، مولا علی علی»
لشکر کفر پشیمان میشد
هرچه صف بود پریشان میشد
بانگ حق بود که ماشاالله
لحظههایی که به میدان میشد
جمع میکرد همه سرها را
ذوالفقاری که به جولان میشد
وقت میداد اگر ضربِ علی
عَمرووَد نیز مسلمان میشد
عمر و عاص است به اوحق بدهید
به خودش دست به دامان میشد
آنقدر جذبهی مولا میدید
ملکالموت رجز خوان میشد
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر
با تو عشق آغاز میگردد علی
لا امیرالمومنین اِلا علی
در شب تاریخ تنها مشعلی
لا امیرالمومنین اِلا علی
«علی علی مولا علی علی
مولا علی علی، مولا علی علی»
شاعر: #حسن_لطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#عید_غدیر_خم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
|⇦• کیست این معنی اشراق...
#مدح_خوانی ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفس حاج محمد طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کیست این معنی اشراق ازل
کیست این لطف خدا عزوجل
کیست این صوم و صلوة و صلوات
کیست این حی علی خیر العمل
کیست او همهمهی دِیر و کِنشت
کیست او زمزمهی تاج محل
کیست او تیغِ اُحُد تیر حُنین
فاتحِ خیبر و صفین و جمل
هرچه در عین علی فکر کنی
میرسی باز به جای اول
عقل یا عشق چه پاسخ دارند
به سؤالی که بود لاینحَل
که بشر میشود اینگونه مگر
هٰا عَلیٌ بَشرٌ کیفَ بَشَر
عشق باید به جگرها برسد
تا که از یار خبرها برسد
دل که عاشق بشود شوقِ جنون
اثرش زود به سرها برسد
سنگ هم باشی اگر آب شوی
از دمِ عشق اثرها برسد
خطبهی روز غدیر ارث خداست
از پدرها به پسرها برسد
چقدر نام علی میچسبد
از نجف بارِ شِکرها برسد
وقت مدحش شده و جامهدَران
شعر از بین هنرها برسد
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلیٌ بَشرٌ کیفَ بَشَر
بر جهاز شتران بالا رفت
نه که از کُون و مکان بالا رفت
دست در دست علی پیشِ همه
حضرت جانِ جهان بالا رفت
چشم حجاج یکی را میدید
در دو تن یک دل و جان بالا رفت
از مَلک تا به فَلک نادِ علی
از کران تا به کران بالا رفت
در حدیث است که هنگام غدیر
بانگ جبریل چنان بالا رفت
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلیٌ بَشرٌ کیفَ بَشَر
لشکر کفر پشیمان میشد
هرچه صف بود پریشان میشد
بانگ حق بود که ماشاالله
لحظههایی که به میدان میشد
جمع میکرد همه سرها را
ذوالفقاری که به جولان میشد
وقت میداد اگر ضربِ علی
عَبدُوَد نیز مسلمان میشد
عمر و عاص است به اوحق بدهید
به خودش دست به دامان میشد
آنقدر جذبهی مولا میدید
مَلکالموت رجز خوان میشد
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلیٌ بَشرٌ کَیفَ بَشَر
عقل مبهوت از آن جاه و جلال
چشم کور است و زبان الکن و لال
درک او بیشتر از حد خلیل
فهم او دورتر از صید خیال
کیست او مُبغِض هر صُلبِ حرام
کیست او معنی هر نان حلال
می شود عین علی آید؟ خیر
مثل او نیز نه با فرض محال
ما شرابیم از انگور ضریح
ما گداییم گدای سر سال
از ازل روحِ قدس درگیر است
تا ابد هست چنین غرق سؤال
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلیٌ بَشرٌ کَیفَ بَشَر
چه خیالی است که دشمن داریم
ما که این نام مُطَنْطَن داریم
خط سرخ من و تو نام علی است
پای او یک رگ گردن داریم
حرز زهراست برای این خاک
شُکر از فاطمه جوشن داریم
خاک ما از نجف آباد شده
باز هم حسرت رفتن داریم
اربعین آرزوی ماست ببین
شعله ای ما همه خِرمَن داریم
باید او مدح خودش را گوید
به علی دست به دامن داریم
که بشر می شود اینگونه مگر
ها عَلیٌ بَشرٌ کَیفَ بَشَر
شاعر: #حسن_لطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#عید_غدیر_خم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net