eitaa logo
کانال ‌متن روضه
71.2هزار دنبال‌کننده
725 عکس
393 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی فاطمیه تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش•✾• ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. با رفتنت خالی مکن دور و برم را پاشیده تر از این مگردان لشکرم را ای نیمه ی مجروحِ من،ای کاش با تو در خاک بگذارند نیمِ دیگرم را بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را باور نمی کردم که روزی پیش چشمم از پا بیندازد غلافی همسرم را تو بینِ آتش رفتی و من گُر گرفتم حالا بیا و جمع کن خاکسترم را هرشب حسن در خواب می گوید:مغیره دست از سرش بردار کُشتی مادرم را دیروز اگر در پیشِ طفلانم حرم سوخت فردا بسوزانند با طفلان حرم را *صَلَّ اللهُ عَلَی العُریان، صَلَّ اللهُ عَلَی العَطشان....* از کربلا دیشب صدایی را شنیدم انگار طفلی گفت: عمه! معجرم را... محسن عرب خالقی همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می گیرد تمامِ جانِ مرا اضطراب می گیرد بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن دلم از این همه حالِ خراب می گیرد گشوده دخترِ تو آیه هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیشِ لَبَت ظرفِ آب می گیرد مواظب نَفَسَت باش ای ترک خورده یواشتر که تنت را عذاب می گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می گیرد سلام می کند،اما علی از این مردم فقط زِ خنده یِ قنفذ جواب می گیرد ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد که خانومم به رُخِ خود نقاب می گیرد کسی به سینه ی دیوار و در فِشارت داد شبیه آنکه زِ گلها گُلاب می گیرد سه تا کفن به رویِ دستِ زینب و غش کرد به طفل حق بده این روضه تاب می گیرد حسین بی کفن و تو به شام می آیی و بند بندِ تو را التهاب می گیرد تمامِ دُخترکانت گرسنه اند اما خرابه را همه بوی کباب می گیرد همانکه تَرکه ی او می خورَد به طشتِ طلا نشسته پیش حسینت شراب می گیرد صدای چوب بلند و صدای نامحرم میان دست، سرش را رُباب می گیرد لطفی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam_net
|⇦•یابن‌الشبیب! عمه‌ی ما... / و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هنوز خونِ تو در قتلگاه میجوشد چه کرده با دلِ عشاق جسمِ درهمِ تو دوباره ماهِ غمِ تو تمام شد اما چگونه دل بِکَنم از لباسِ ماتمِ تو *امشب امام رضا میخواد برای همه ی ما روضه بخونه، روضه خون امام رضاست، ما هم گریه کن...* یابن‌الشبیب! عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب! عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیشِ بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب! بر سرِ او داد می‌زدند یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را زدند یابن‌الشبیب! آتش خیمه امان نداد فرصت به روی زخمی دختران نداد یابن‌الشبیب! بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت از پیشِ نیزه‌هایِ شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت لطفی غریبِ گودالی، یارالی تشنه و بی حالی، یارالی زیرِ سُمِ اسبا، یارالی زخمی و پامالی، یارالی چیزی نموند از بدنت با همه چیز میزدنت تنها تویِ یه گُلِ جا غریب گیر آوُردنت صدات چه آرومِ، یارالی تیغِ رو حُلقومِ، یارالی مادرمون میگه، یارالی بچه ام مظلومِ، یارالی رگات چه نامرتبِ شمر چقدر بی ادبِ به من میگه تَنِ حسین به زیرِ نعلِ مَرکبِ تنها نذار مارو، یارالی خیمه ی زن هارو، یارالی می سپاری دستِ کی؟ یارالی زینبِ کبری رو، یارالی غصه مگه امون میده بی تو رقیه جون میده خولی داره به لشکرش خیمه هارو نشون میده *اباصلت دید امام رضا عبا به سر کشیده و افتان و خیزان داره میاد، جوری که روایت میگه: پنجاه بار امام رضا به زمین نشست و بلند شد، همینطور مثل مار گزیده امام رضا داره به خودش میپیچه... فرمود: اباصلت! فرش های حجره رو جمع کن، میخوام مثلِ جدم حسین جون بدم، میخوام این صورتم رو رویِ خاک بذارم، هی بگم: حسین!...اما جوادش اومد سرِ امام رضا رو بغل گرفت... تویِ این عالم قرار نیست، سرِ هیچ کشته ای رویِ زمین بمونه اِلا حسین... همه رو یکی بود سرشون رو بغل بگیره، اما اربابِ من و تو اون لحظه های آخر صورتش رو گذاشت رویِ خاکِ کربلا، از زیر چشم هی داره خیمه هارو نگاه میکنه، دید یکی از دور داره میاد، به سر میزنه، به سینه میزنه...* به سمت گودال از خمیه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من *نوشتن امام رضا اینقدر غریب بوده، کسی رو نداشته براش گریه کنه، زنهای توس مهریه هاشون رو بخشیدن، گفتن: مهریه هامون رو میبخشیم، فقط به ما اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه امام رضا، میگن: امام رضا کسی نداره، ما بریم زیرِ تابوتش رو بگیریرم، زنهای شهر توس همه گُل آوُردن، رویِ تابوتِ امام رضا ریختن، همه گریه میکردن برا امام رضا، اما یه شهر دیگه هم من سراغ دارم، زنهای اون شهرهم همه جمع شدن، روی پشت بامها رفتن، بعضی هام اون پایین می رقصیدن، کف میزدن، هلهله میکردن، چه خبر شده؟ میگن: یه عده خارجی آوُردن، ای حسین! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•عالم علی و نورِ جهان تاب... وتوسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عالم علی و نورِ جهان تاب زینب است مثلِ علی و مثلِ نبی ناب زینب است از جلوه‌های فاطمه سیراب زینب است تشنه حسین تشنه حسن آب زینب است یعنی که پنج تَن دلِ یک قاب زینب است این کیست این عقیله‌ی آقای کربلاست این کیست این که غیرت فردای کربلاست این کیست این رَاَیتُ جمیلای کربلاست این کیست حضرت زهرای کربلاست عصمت کم است، صاحب القاب زینب است آورده رویِ دست خودش جانِ خویش را آماده کرده است دو قرآن خویش را رو کرده است بر همه شیرانِ خویش را دو گِرد باد خویش دو طوفان خویش را خورشیدِ این دو اختر نایاب زینب است *تاريخ نوشته: اين دو تا آقازاده ها از اولش از مدينه همراه كاروان نبودن، تا چند منزل فقط بي بي حضرت زينب سلام الله عليها خجالت ميكشيد، ميديد نجمه بچه هاش رو آوُرده، اُم ليلا علي اكبرش هست، رباب بچه اش توي آغوششه، هي به خودش ميگفت: زينب! همه فدايي هاشون رو آوُردن، اما تو دستت خاليه، چه جوري ميخواي تو روي داداشت نگاه كني؟ چند منزل گذشته بود، عبدالله بن جعفر اين بچه ها رو فرستاد، پيغام هم فرستاد، بي بي جان! نكنه مراعات كني بگي بچه هاي من هستن، هر كجا ديدي داداشت تو غربته، اول بچه هاي من رو بفرست، چقدر بي بي خوشحال شد، فدايي هاي داداشم از راه رسيدن...* زخمِ دلِ شکسته‌ی خود را که هَم گذاشت اذن دخول خواند به خیمه قدم گذاشت از خود گذشت و تُحفه‌ای از بیش و کم گذاشت سنگِ تمام پیشِ امیرِ حرم گذاشت قبله حسین باشد و محراب زینب است زینب رسید و باز امام احترام کرد مثلِ علی، حسین به پایش قیام کرد تا او سلام کرد خدا هم سلام کرد زینب که است؟ آنکه ادب را تمام کرد در کربلا معلمِ آداب زینب است * يه وقت ديد آقازاده هاش دارن با چشم گريون از خيمه ي دايي ميان، چي شده مادر؟ چرا داريد گريه مي كنيد؟ چرا برگشتيد؟ گفتن: مادر! هر كاري كرديم دايي قبول نكرد بريم ميدون، گفت: برگرديد نميتونم جوابِ باباتون رو بدم، شما امانتيد پيشِ من...* دو مرد از قبیله‌یِ خود انتخاب کرد آئینه بود و رو به سوی آفتاب کرد با التماس دامنِ خود را پُر آب کرد بر روی نام مادرش اما حساب کرد فرمود این شکسته‌ی بی تاب زینب است *گفت: داداش! به حق مادرمون زهرا روم رو زمين نزن... تو هم امشب اگه گره ي كوري توي زندگيته اينجوري بگو: آقا! به جانِ مادرت آن مادر غم پرورت ما را نراني از درت جانم حسين! جانم حسين!* بالی اگر نیست برادر دلی که هست آورده‌ام شعله کشم حاصلی که هست حل کن به دست خویش مرا مشکی که هست از من بخر دو هدیه‌ی ناقابلی که هست باور بکن که اولِ اصحاب زینب است *حالا ديگه اجازه رو گرفت، خيالش راحت شد؛ رفت توي خيمه نشست، گاهي پرده ي خيمه رو بالا ميزنه، شير بچه هاش رو نگاه ميكنه، چه رَجزي خوندن:" اَميري حُسينٌ وَ نِعمَ الاَمير"...* رفتند سمت معرکه پَر در بیاورند عباس گشته‌اند جگر در بیاوَرَند چون ذوالفقار تیغِ دوسر در بیاورند از یک یکِ سپاه پدر در بیاورند این دو دو موج بوده و سیلاب زینب است از دور دید و گفت: علمدار مرحبا بر ضربه‌هایشان صد و ده بار مرحبا بر دو امیر به دو جگردار مرحبا زینب شدند و حیدر کرار مرحبا اما میانِ خیمه‌ی بی آب زینب است اما رسید لحظه‌ی در خون صدا زدن خونین نَفَس نَفَس زدن و دست و پا زدن یک بار تیغ و بار دگر نیزه را زدن دور از نگاهِ مادرشان بی هوا زدن در بینِ خمیه شاهدِ گرداب زینب است یک نانجیب دشنه به اَبرویشان کشید یک بی حیا دو نیزه به پهلویشان کشید یک ناصبی که چکمه سَر و رویشان کشید یک پیرمرد پنجه به گیسویشان کشید آنکه دو چشم او شده خوناب زینب است لطفی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop