eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.6هزار دنبال‌کننده
721 عکس
389 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊 ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ز عرش از میان حسینیه ی خدا آمد صدای ناله ی حی علی العزا جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت یا رب اجازه هست شوم فرش این عزا آدم ز جنت آمد و ناله کنان نشست در بزم استجابت بی قید هر دعا او که هزار بار به گریه نشته بود یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا آری تمام رحمت خود را خدا گرقت گسترد بر محرم واین اشک و گریه ها *آدمم اگر بخواد توبش قبول بشه باید گریه کنه برا حسین،آدم به آدمیت نرسید مگر به اینکه گریه کن حسین شد....* آنگاه گفت روضه بخوان ایها الرسول جانم فدای تشنه لبِ دشت کربلا روضه تمام گشت ولی مادری هنوز آید صدای گریه اش از بین روضه ها این کشته ی فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست *شب جمعه مادرش کربلاست، هی صدا " بُنَیَّ قتلوک ، ذبحوک ، و من الماء منعوک"...تشنه کشتنت مادر...حیووناشون سیراب بودن اما امامشون و تشنه سر بریدن... الحمدلله زنده موندم شب اول محرم و دیدم، فیض ببرن اونایی که امسال نیستن...ناله بزن بگو :حسین... *الان یه خانومی میگه اگه حسین خودتو میگی؟ خدا برات نیگهش داره، اما اگه حسین منو میگی ؟بین دوتا نهر آب بود لبش تشنه بود،جلو چشم خواهرش ...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 ذکر توسل و روضه ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ سید مجید بنی فاطمه↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ رسیده مسلم ؛ خراب و نا امید و قد خمیده مسلم به چشم کوفه چه صحنه ها ز رزم آفریده مسلم چنان عمویش چقدر طعنه از همه شنیده مسلم شنیده ها را میان کوچه ها به چشم دیده مسلم ز خولی و شمر چه زجرها که از سنان کشیده مسلم خبر رسیده به جز سپر دو تا زره خریده مسلم دم شهادت خبر ندارد آه از حمیده مسلم امامشان را نخواستند و ریختند جامشان را که پهن کردند دوباره در میان کوفه دامشان را به خون مسلم گشوده اند کوفیان صیامشان را به رسم کوفه گرفته اند دست و انتقامشان را ادامه دادند دو مرتبه نماز بی سلامشان را به سمت منکر کشانده اند مسجد الحرامشان را دوباره این قوم نگه نداشتند احترامشان را به رسم کوفه بلند ساخته اند پشت بامشان را عذاب را دید، همین که روی بام ظرف آب را دید میان آن ظرف لب علی اصغر رباب را دید چه شد رقیه، میان چشم زینب اضطراب را دید به جز حمیده به دست های کودکان طناب را دید میان بزمی سر حسین و خوردن کباب را دید کباب که هیچ به دست های کوفیان شراب را دید *آوردن بالا دارالعماره مسلم رو،روضه زیاد شنیدی اما یادت باشه اونایی که تو جبهه بودن،میگه تا وقتی رفیقمون مجروح میشد اول حرفی که میزد میگفت: آب..... شمشیر به لبش خورده، گفت: اکه میشه دم دمای آخر یه جرعه آب به من بدید،دستارو از پشت بستن بالا دارالعماره،ظرف آب و آوردن هرجه کرد نتونست بخوره لب بریده است.... این خون قطراتش تو ظرف آب ریخت نتونست آب بخوره،همون جا گفت مسلم یه سِرّیِ که تو نمیتونی آب بخوری،از همون بالا دارالعماره نگاه کرد یه صدا زد: :صل الله علیک یا اباعبدالله..." مسلم و زنده زنده از بالا دارالعماره پایین انداختن،مردم بعضیا میگفتن الان آزادش میکنن اما یه وقت دیدن مسلم و پرت کردن... میگه: یه وقت دیدن ما بین مردم یه پیر زنی اومده میگه آقام کجاست؟این آقا مهمان من بود تو خونه ی من دستگیرش کردن، ننگ به این کوفه چه کردید با پیک حسین.... گفتن: طوعه! مسلم و بردن بازار قصاب ها...."یادت باشه این کوفه دوتا زن داشت که معرفتشون به همه ی مردای کوفه می ارزید،یکی طوعه بود، یکی هم زن خولی، نیمه ي دل شب از خواب بلند شد،گفت من که دم غروب تنور و خاموش کردم،این چه نوریه داره به آسمون میره؟همچین که نزدیک شد، میگه: یه وقت دیدم به هودجی بین زمین و آسمان پایین آمد،چندتا خانوم مُجللّه پایین اومدن،اما دور یه خانوم قد خمیده ای رو گرفتن، اون خانوم جلو تنور اومد، دستشو جلو آورد،آره با همون دست شکسته یه سر بریده رو بغل گرفت،هی میگفت حسین مادر برات بمیره،...حسین...* ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊 ذکر توسل و روضه جانسوز ویژۀ ایامِ محرم _ شب اول محرم 96_ حاج حسین سازور↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ دو سه روز است بی کَس و کارم مثلِ ابر بهار می‌بارم جانِ تو مضطر و گرفتار با تو آقا نگفته‌ها دارم ردِ اشکم به خاک جا انداخت کوچه گردی مرا زِ پا انداخت به نمازِ من اِقتدا نشده آشنا با من آشنا نشده در یک خانه روُم وا نشده چه کنم که غمم دوا نشده بویِ شب می‌دهد سحرهایم خبری نیست از پسرهایم کوفیان خویش را به خواب زدند پشتِ من بی حد و حساب زدند دستهایِ مرا طناب زدند به لبِ خشکِ من که آب زدند ناگهان جسم ناتوانم سوخت یادت افتادمُ دهانم سوخت دخترِ من فدایِ دختر تو مادرم خاکِ پای مادر تو پسرانم گدایِ اکبرِ تو هستم آقا به فکرِ خواهر تو کوفه چشمش اصالتاً تنگ است کوچه هایش برایِ زن تنگ است نگرانم که دردسر بشود به خیامِ تو حمله ور بشوند صاحبِ چند کیسه زر بشوند دخترانِ تو در به در بشوند ببرند از خیام معجر را ریز ریز کنند اکبر را ... بینِ خُرجین سرِ تو را ببرند گرگ ها پیکرِ تو را ببرند چادرِ خواهرِ تو را ببرند با لگد دخترِ تو را ببرند ... *قافله که حرکت کرد از کربلا ، دخترانِ سیدالشهدا (ع) (خوب سرها هم همراهِ قافله می آوردند) میدید همه دختر بچه ها می گفتن این سرِ بابایِ منه ... این سرِ اکبرِ ... این سرِ عباسِ ... این سرِ قاسم ابن الحسنِ ... اما دخترِ مسلم یه گوشه ای کز کرده بود ... بابام کشته شده ... سر و بدنش کجاست .... همچین که رسیدن دروازۀ کوفه ، دیدن دخترِ مسلم دوان دوان آمد ... صدا زدن خانم جان سرِ بابام رو ببین بالایِ دروازه ... به بچه ها خبر داد بیاید تماشا کنید ، سرِ بابام آویزۀ دروازه ست ....* حسین .... ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ @babolharam_mihanblog_com
⇦🕊ذکر توسل کوتاه ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام _حاج مهدی سماواتی_97↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ *جاداره اشاره کنم ایام مسلمیه هم هست ... بالای دارالعماره دیدن داره گریه میکنه ؛ گفتن : مسلم! باید فکر اینجا رو هم می کردی ... فرمود: گریه ام برای خودم نیست برای اون آقاییِ که به دعوت شما دستِ زن و بچشُ گرفته داره میاد* نوایِ بانوان کاروان هردم به گوش آید به حالِ زینبُ و این کوچه بازار میگریم نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه ، نیا کوفه ولی صد حیف بگذشت کار از کار میگریم حسین جان! اینجا به همه حرمله با دست نشان داد تیری که جدا کرده برای پسر توست ... غوغاست برای زدن چشم ابالفضل اینجا همه خارند برای قمرِ تو .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. JOin 🔜 @babolharam_ir ™ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
« إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون» ☑️ |اطلاعیه| با نهایت تاسف به اطلاع می رساند ذاکر و پیرغلام اباعبدالله علیه السلام در سن 72 سالگی دارِ فانی را وداع گفت. این ضایعه را خدمت خانوادۀ محترم آن مرحوم تسلیت عرض نموده و برای آن عزیز سفر کرده علوِ درجات را از خداوند منان خواستاریم. _______ ↶ بابُ الحَرَم @babolharam_net
|⇦• توسل به راوی دشت کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شبایِ جمعه فاطمه میره کربلا شبای جمعه گریونه بینِ روضه ها شبای جمعه .. شبهای جمعه .. میگه میونِ حرم حسین ای شه بی سرم چرا تنت رو خاک نکردن ؟!.. میگه الهی فدات بمیرم برا بچه هات چرا تنت رو خاک نکردن ؟!.. مادر بمیره .. با لب تشنه کشتنت مادر بمیره .. به زیر دشنه کشتنت مادر بمیره .. مادر بمیره .. پیشِ چشای ترم به پیشِ چشم دخترم ای وای تنت رو پشتُ رو کرد .. تو جنگ غریبه کشی میخواست مثه من بشی نیزه ای به پهلوت زدن .. دوباره بازم همه زِ سوز غم میگن تو سینه زنا بهم میگن ای داد بیداد .. ای داد بیداد .. کم کم داره میرسه محرم داره میرسه کاری برا خودم نکردم .. کم کم داره میرسه محرم داره میرسه الهی من دورت بگردم .. *هر کجا هستی ، صدا ناله تُ با امام باقر آزاد کن ، اینقدر این آقا به روضه برا جد غریبش اهمیت میداد ، (این بنایی که الان هست تو منا حاجیا روضه میخونن بنایی ست که امام باقر گذاشته) هر کی میرفت منا و میومد خداحافظی کنه با حضرت ، حضرت یه مقدار پول بهش میداد میگفت خرج روضه ای که من بهت میدم ، اونجا میری منا برا جد غریب من روضه بخوان .. حالا چرا منا؟‌اینهمه جا برا روضه است !.. حضرت میخواد اونجایی که گوسفندها رو ذبح میکنن اینا حواسشون باشه .. (حواست هست چی گفتم؟!..) آخه وقتی این قربانی ها رو دارن بهشون آب میدن یادِ جدِ غریبش بیفتی .. آخه بین دو نهر آب با لب تشنه ... حالا هر کجا هستی صدا ناله تو آزاد کن .. حسین ...* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|⇦گریونه یادگارِ کربلا.. و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفسِ حاج حنیف طاهری•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دلِ صد پاره‌ی ما را نگاهی جمع می‌سازد که از یک رشته بتوان بخیه زد چندین جراحت را 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
و یعنی: از هر دست آویزی استفاده کنی تا صدا مردم در بیاد .. حالا میخواد به تعطیل کردن و بستنِ درِ حرم باشه یا بدونه تماشاگر فوتبال .. فقط مردم بدبین بشن و فحش بدن، تو وظیفه ت رو انجام دادی .. و ... 🆔@babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• کوفه دلبستگی اش را .. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل ویژۀ 5 شوال ورود آن حضرت به شهر کوفه _ حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد هیچ مردی به در بسته الهی نخورد غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم .. سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟ دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟ کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین! راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین! حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد اشکم از غربت گودال شکایت دارد در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند شاعر: وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام نمیکنی؟ گفت امیری حسین و نعم الامیر .. یا مسلم ابن عقیل .. ای کشتۀ بی وفایی ها .. حضرت رو بردن بالای بام دارالاماره، رو کرد سمتِ مکه یه سلامی به ابی عبدالله داد ..بعضیا فرمودن در همان سلام دادن، نانجیب سر از بدن مسلم جدا کرد .. مردم کوفه پایین دارالاماره اجتماع کرده بودن و دربارۀ مسلم گفت و گو میکردن .. اُف بر شما مردم بی غیرت .. میانِ همهمۀ مردم یه وقت یه صدای مهیبی به گوش آمد .. نگاه کردن دیدن یه بدنِ بی سر از بالای دارالاماره رویِ خاک افتاد .. ای حسین .. امام زمان ببخشید .. بعضیا گفتن اراذل کوفه خبردار شدن، ریسمان به پایِ مسلم بستن .. بدنُ خاک کشیدن تا بازار قصابا بردن .. بدن رو به قناره آویزان کردن .. اینجا به بدنِ سفیرِ ابی عبدالله بی حرمتی کردن .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. با بدنِ اربابتون چه کردن .. امام رضا فرمود جد ما رو فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ منابع: بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۱ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۶۲ عیون اخبار الرضا علیه السلام ۱، ۲۹۹ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• کوفه دلبستگی اش را .. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل ویژه ایام مسلمیه و شب اول محرم به نفس حاج حسین سازور* •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد هیچ مردی به در بسته الهی نخورد غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم .. سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟ دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟ کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین! راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین! حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد اشکم از غربت گودال شکایت دارد در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند شاعر: وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام نمیکنی؟ گفت امیری حسین و نعم الامیر .. یا مسلم ابن عقیل .. ای کشتۀ بی وفایی ها .. حضرت رو بردن بالای بام دارالاماره، رو کرد سمتِ مکه یه سلامی به ابی عبدالله داد ..بعضیا فرمودن در همان سلام دادن، نانجیب سر از بدن مسلم جدا کرد .. مردم کوفه پایین دارالاماره اجتماع کرده بودن و دربارۀ مسلم گفت و گو میکردن .. اُف بر شما مردم بی غیرت .. میانِ همهمۀ مردم یه وقت یه صدای مهیبی به گوش آمد .. نگاه کردن دیدن یه بدنِ بی سر از بالای دارالاماره رویِ خاک افتاد .. ای حسین .. امام زمان ببخشید .. بعضیا گفتن اراذل کوفه خبردار شدن، ریسمان به پایِ مسلم بستن .. بدنُ خاک کشیدن تا بازار قصابا بردن .. بدن رو به قناره آویزان کردن .. اینجا به بدنِ سفیرِ ابی عبدالله بی حرمتی کردن .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. با بدنِ اربابتون چه کردن .. امام رضا فرمود جد ما رو فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ منابع: بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۱ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۶۲ عیون اخبار الرضا علیه السلام ۱، ۲۹۹ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net