eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
باب الحرم _ نریمانی.mp3
11.66M
|⇦•غروب جمعه‌ها، که اشکا جاریه.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● من برایِ آن پدر و جدی که اول بار مذهب تشیع را پذیرفته‌اند هر روز فاتحه می‌خوانم و به این وسیله از آنان قدردانی می‌کنم چرا که زحمت ما را از این جهت کم کرده‌اند.. «آیت‌اللّٰه کوهستانی» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بوی دود از خانۀمولا به.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● «بوی دود از خانۀ مولا به عالم می رسد بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است» پشت در خونه صدای ناله‌ش بلند شد، دو سه‌تا ناله زده همه رو بیچاره کرده... اول ناله‌ش بلند شد صدا زد:« بابا! بیا ببین با دخترت دارند چه می‌کنند؟!» نالۀ آخر صداش بلند شد:« مهدی جان پسرم!...» اما نالۀ دوم، یه مرتبه همه دیدن صدای ناله‌ش بلند شد:« یافضّه! بیا محسنم و کشتن...» دیدی یه نفر پهلوش درد می‌کنه یا بازوش درد می‌کنه، یا سرش درد می‌کنه؛ میخواد به رو خودش نیاره؛ همه می‌بینند هی لبش و می‌گزه. یه وقت نکنه یه آهی بکشه کسی متوجه بشه... حالا امیرالمومنین داره به زهراش میگه: زهرا جان! « با گزیدن‌های لب این درد را پنهان مکن هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن یا که جارو می‌زنی یا که غذا را می‌پزی جانِ زینب این مکن، جان حسینت آن مکن من‌ که می‌دانم که از این زخم می‌پیچی به خود تا که می‌آیم به زور این چهره را خندان مکن» تا منو می‌بینی می‌خندی. یه وقت نکنه به چهره‌ی علی اخمی بیاد. یه‌وقت علی نفهمه... سلمان اومده عیادت این خانم؛ عرضه داشت:« بی‌بی‌جان حالتون چه طوره؟!» تا این حرف و زد شاید بی‌بی دورش و نگاه کرد ببینه کسی توو حجره نباشه. میخواد یه حرف خصوصی به سلمان بزنه تا دید بچه‌ها نیستند، علی نیست صدا زد:« سلمان چی داری میگی؟! شبا از درد پهلو خوابم نمیبره. سلمان شبا این پهلو به اون پهلو میشم. اما نکنه یه وقت علی بفهمه، یه وقت بچه‌هام نفهمند.» « زینبت را می‌کُشی وقتی که خود را می‌کِشی مردِ خود را بیش از این شرمنده از طفلان مکن سرفه‌هایت را رها کُن لااقل آهی بکش شیشه‌ام می‌پاشی از هَم سینه‌را زندان مکن بر تَرک‌هایت ضرر دارد بغل وا می‌کنی با بغل واکردنت این جمع را گریان مکن بشکند دستِ کسی که‌دستِ او دستت شکست هیچ‌کس آنجا نگفت اینگونه با قرآن مکن چهره پنهان‌کن وصیت کن شکایت‌کن ولی با فشردن‌های دندان درد را پنهان مکن» شاعر: ـــــــــــــــــــ تو را فاطمه‌ بی‌هوا می‌زنند برای رضای خدا می‌زنند اگر مرد خانه غرورش شکست زنش را همه مردها می‌زنند مرا چندتایی کشیدند و بعد بمیرم تو را چندتا می‌زنند صدا گم شده در صدا همهمه‌ست تو را بین این سرصدا می‌زنند تو را در مدینه زدند این همه حسین تو را کربلا می‌زنند گروهی زدند و گروهی دگر فُرادیٰ، فُرادیٰ جدا می‌زدنند تو را با غلاف پُری کشته‌اند حسین تو را با عصا می‌زنند همان آتشی که به در گُر گرفت پس از ظهر بر خیمه‌ها می‌زنند اگر نیزه‌ها مانده در قتلگاه سپر‌ها همه عمه را می‌زنند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ سید رضا نریمانی.mp3
20.25M
|⇦•بوی دود از خانۀمولا به.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سید رضا نریمانی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● من برایِ آن پدر و جدی که اول بار مذهب تشیع را پذیرفته‌اند هر روز فاتحه می‌خوانم و به این وسیله از آنان قدردانی می‌کنم چرا که زحمت ما را از این جهت کم کرده‌اند.. «آیت‌اللّٰه کوهستانی» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نفس ها ناله های زار شد.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا _ حاج حسن شالبافان •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اَللهُّمَ صَلِّ عَلی مُحَّمد وَ آلِ مُحَّمد وَ عَجِّل فَرَجَهُم اَستغفِرُاللهَ الذی لا ِالهَ اِلّا هُو، اَلحُی القیّوم اَلرحمنُ الَرحیم، ذوالجلالِ وَ اِلاکرام، بَدیعُ السَماواتِ وَ الاَرض، مِن جَمیعِ ظُلمی وَ جُرمی وَ اِسرافی عَلی ََنَفسی وَ اَتوبُ اِلیه .. «اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ،و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا» نفس ها ناله های زار شد، آقا نمی آیی؟ جگرها شعله های نار شد، آقا نمی آیی؟ پناهِ مؤمنین! از مؤمنین حالی نمی پرسی؟ به شیعه زندگی دشوار شد آقا نمی آیی؟ به جرم شیعه بودن، ای بسا بی پا و دست و سر هزاران میثم تمّار شد، آقا نمی آیی؟ جهانّ کفر از بابی و از صهیون و وهّابی فقط با شیعه در پیکار شد، آقا نمی آیی؟ چه سرها که یزیدی ها بریدند از حسینی ها دوباره کربلا تکرار شد، آقا نمی آیی؟ به شیعه چارده قرن آنچه شد تا دامن محشر میان آن در و دیوار شد، آقا نمی آیی؟ فزون از برگ های نخل ها و ریگ صحراها ستم با حیدر کرّار شد، آقا نمی آیی؟ تو می دانی چرا در روز روشن بین آن کوچه جهان در چشم زهرا تار شد، آقا نمی آیی؟ پس از قتل شه آزاد مردان، عمّه ات زینب اسیر کوچه و بازار شد، آقا نمی آیی؟ به دشواری غم های علی از فتنة امّت به شیعه زندگی دشوار شد، آقا نمی آیی؟ به قرآن چارده قرن است از آل ابوسفیان به آل فاطمه آزار شد، آقا نمی آیی؟ شُریحانی دگر، فتوای قتل شیعه را دادند قلم ها، چوبه های دار شد، آقا نمی آیی؟ شرار آه "میثم" از دل ابیات جانسوزش به پا تا گنبد دوّار شد، آقا نمی آیی؟ شاعر: استاد غلامرضا سازگار @hasanshalbafan ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
باب الحرم _ حسن شالبافان.mp3
4.46M
|⇦•نفس ها ناله های زار شد.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا _ حاج حسن شالبافان •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● [یا صاحِبَ كُلِّ مُسافِرٍ يا حافِظَ كُلِّ غَرِيبٍ ..] چه جوان هایی که پیر شدن و چه پیرهایی که از دنیا رفتن و شما رو ندیدن !!! «دعای شب عرفه» 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•همین که بهتری الحمدلله... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● همینکه بهتری الحمدلله جدا از بستری الحمدلله همین که در زدم دیدم دوباره خودت پشت دری الحمدلله شنیدم بسترت را جمع کردی و با سختی پرت را جمع کردی شنیدم آب دادی به حسینم حواس دخترت را جمع کردی تو دیگر با حجابت خو گرفتی به چندین علت از من رو گرفتی گمان کردی ندیدم زیر چادر چطوری دست بر پهلو گرفتی؟! جواب حرف هایم شد همین!«نه؟!» غریبه بودم اما اینچنین نه! ببینم!قصد رفتن که نداری؟ نرو!جان امیرالمومنین،نه! حسین رستمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Shab1Fatemieh1-1399[03].mp3
4.17M
|⇦•همین که بهتری الحمدلله... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● شب هایِ هجر را گذراندیم و زنده ایم ما را به سخت جانی خود این گمان نبود !! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•ای شفایت آرزوی مرتضی.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای شفایت آرزوی مرتضی اشک تو آب وضوی مرتضی داغت ای بانوی خانه سوخته آتشی در جان من افروخته با فراق خود سیه پوشم مکن بی تو تنهایم فراموشم مکن ای بهشتِ آرزو لبخند زن چینیِ قلب علی را بند زن داغِ تو چشمِ مرا چون نیل کرد خانه ام را بی پرِ جبریل کرد ای تو را بالش ز بالِ جبرئیل بسته ام بر گوشه ی چشمت دخیل یا به خنده لب گشا یا اخم کن کم دلِ زار علی را زخم کن *الان زهراش هست،داره با زهراش حرف می زنه...یه شبی رسید،علی داشت غسل می داد...اسماء آب می ریخت...به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنند...بچه ها مردمِ مدینه بیدار نشن...آروم گریه کنید...حرفاشُ با عزیزش زد،اما زهرا عمرش به دنیا نبود...یه وقت دست از غسل کشید...سر به دیوار گذاشت...شروع کرد بلند بلند گریه کردن...علی مگه نگفتی بچه هات آروم گریه کنند،چرا خودت بلندبلند گریه می کنی؟!...* دل بریدن از تو دیگر مشکل است این جدایی از پیمبر مشکل است ای شب قدرم، سحر را دور کن ناله را در نامه ام منظور کن سهم من جان کندن و جا ماندن است بر سر قبر تو قرآن خواندن است خیز و شب را راهی از این خانه کن گیسویِ طفلانِ غم را شانه کن اندکی آهسته پَر زن از کویر مرغکانت را به زیرِ پر بگیر *من همیشه فکر می کنم اون موقعی که زهرا رو دفن کرد، وقتی کارِ دفن تمام شد، گفت: حسنم بلند شو .. حسینم دیگه گریه نکن .. یه مرد تنها .. با چند تا بچه کوچیک حرکت کرد .. ‌آرام آرام .. من میگم وقتی به کوچه بنی هاشم رسید،چه حالی پیدا کرد علی .. وقتی درِ نیم سوخته رو باز کرد ..* وایِ من! با دست زخمی و کبود شوقِ طبخِ نان تو دیگر چه بود؟ آخر ای زهرا پس از تو صبح و شب کِی خورند این کودکان نان و رطب؟! کی پذیرد قلبِ پُر احساس تو دختر و چرخاندن دستاسِ تو.... *سلمان میگه رفتم محضر بی بی، دَرِ خانه؛ با امیرالمومنین کاری داشتم .. امیرالمومنین خانه نبود .. دیدم صدای گریه بچه هاش از خانه بلنده .. در زدم .. دیدم بچه هاش دارند گریه می کنند..‌ زهرا خودش نشسته یه گوشه؛داره دستاس می چرخونه ..‌ قطراتِ خونِ دستش روی دستاس می چکه .. اومدم مسجد،به علی گفتم .. علی شروع کرد بلند بلند گریه کردن...* جانِ زهرا روز من را شب مکن چادرت را بر سر زینب مکن کاش در پیشت بمیرم فاطمه تا عزایت را نگیرم فاطمه رزم تو در را به پهلو راندن است سهم من پهلوی این در ماندن است کشتیِ صبر علی پهلو مگیر محرمِ دل، باز از من رو مگیر غرقِ در امّن یجیبم، فاطمه.. تازه دانستم غریبم، فاطمه.. نیست وقتِ پر زدن در آسمان آسمان ابری شده، لَختی بمان جواد محمد زمانی *زهرای من! اگه تو بری،این بچه هات از همیشه تنهاتر میشن.. زینبِ من هنوز کوچیکه.. چقدر کنار بسترش نشست با زهرا دردِ دل کرد .. امیرالمؤمنین آرام آرام گریه می کرد،کنار بسترِ زهرا... اما یه اتفاقی افتاد اون روزی که زهرا به شهادت رسید پسراش اومدن نزدیک مسجد؛"وَ رَفَعَ اَصواتَهُما بِالبُکاء .."شروع کردند بلندبلند گریه کردن.. امیرالمؤمنین تا شنید صدای گریۀ بچه ها رو که اصحاب دارند صدا می کنند: "یَاابْنَیْ رسولِ الله" چی شده؟! اینا صدا زدند: "ماتَت اُمُّنا فاطِمَة... فَوَقَعَ عَلیٌّ،عَلی وَجهِه..‌" (1) امیرالمؤمنین تا شنید، با صورت به زمین افتاد .. امیرالمؤمنین اینجا با صورت به زمین افتاد.. چرخ روزگار چرخید... یه روز هم پسرش، عباسش .. بالای اسب .. بدون دست .. مشک به دندان .. چنان عمودِ آهن به سرش زدند،عباس با صورت به زمین افتاد .. منبع: 1- بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
Shab3Fatemieh1-1399[03].mp3
9.24M
|⇦•ای شفایت آرزوی مرتضی.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● می‌گفت هر وقت یادم می اُفته قراره به طولِ تاریخ تو خونۀ قبرم بخوابم !! خواب از سرم می پره .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نبینم علی جان که‌ غمگین.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سیدمجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● نبینم علی جان که‌ غمگین نشستی بگو‌ تا بدونم‌ ازم راضی هستی؟ برات زخم دارم به پهلو به سینه اینارو‌ قبول کن‌،که وسعم‌ همینه ببخشم که واسه تو کم‌ زخم خوردم ببخش تا الانم برا تو‌ نمردم میخواستم برا تو‌ بسوزه وجودم که یار تو باشم به روی کبودم خداحافظِ تو، دارم میرم امشب همه‌چیز و دیگه سپردم به زینب حلالم‌ کن آقا، که بی یار میشی سَرِ کفن و دفنم گرفتار میشی از این‌ خونه‌ جمع کن لباسای من رو‌ نذار بشکِنه باز غرور حسن رو‌ علی جان تو یادت، بمونه همیشه حسینِ غریبم شبا تشنه میشه *علی خیبر شکنه، همه عالم میدونن علی خیبر شکنِ، اما یه صحنه ای مردم از علی دیدن تا به حال ندیده بودن، همۀ مدینه شاهد بودن هی زمین میخورد بلند میشد، میگفت: فاطمه.‌!.. کار علی به جایی رسیده حالا میخواد با خانمش حرف بزنه* بگو فاطمه جان نمیشه بمونی کجا داری میری تو‌ خیلی جوونی *(زبان حال) فاطمه جان! بچه های قد و نیم قدت رو‌ کجا میخوای بذاری بری عزیز دلم؟... الهی برات بمیرم که تو هیجده سالگی مثل پیر زنها راه میرفتی مادرجان!.. راحت بگم .. آخه بین در و دیوار چنان لگد زد، گفت: صدای شکستن استخوان هاش به گوشم رسید * ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
991028-Babolharam-banifatemeh-roze.mp3
3.06M
|⇦•نبینم علی جان که‌ غمگین.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ سیدمجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● به عیسی‌بن‌مریم (ع) عرض شد: چه‌ کسی‌ تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ‌ کس‌ ادبم‌ نیاموخت‌، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن‌ دوری‌ گزیدم .. ❤️ 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦• / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _سید مجید بنی فاطمه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● (بچه هر چقدر بهترین غذارو‌ جلوش بذارن میگه هیچ‌ دست پختی، دست پخت مادرم نمیشه، اگه مادر سفر بخواد بره برا بچه اش غذا درست میکنه ..) امروز فاطمه وقتی از بستر بلند شد بچه ها خوشحال شدن .. مادر خونه رو آب و جارو میکرد .. همچین که‌ جارو‌ میزد گاهی میگفت: آخ پهلوم .. گفت: امروز خودم‌ میخوام برا بچه هام‌ نان‌ درست کنم .. خیلی وقته برا بچه هام نان‌ درست نکردم، امروز گفت: میخوام‌ خودم بچه هامُ شستشو بدم .. موهای زینب رو‌ هی شونه میکرد، نگاه میکرد به صورتش .. زیر لب شاید میگفت: مادر الهی هیچ‌ وقت این موهارو پریشون نبینم .. حسنش رو حمام‌ کرد لباس تنش کرد، هی لبای حسنش رو‌ میبوسه .. کنایه از اینکه میبینی یه روزی این لبا در اثر زهر سبز میشه .. همه یه طرف،حسین یه طرف .. همچین‌ که به حسین رسید، شروع کرد بدنش رو بوسیدن .. الهی هیچ‌ وقت این سینه ات سنگین نشه مادر .. هی دست به موهاش میکشه .. الهی مادر .. هیچ‌وقت این موها پریشون نشه .. الهی سرت دست به دست نگرده .. بچه ها رو‌ که‌ حمام‌کرد فرستاد برن بیرون، خودش غروبی غسل کرد رفت تو‌ حجره رو به قبله دراز کشید، یه روپوشی رو ‌صورتش کشید، صدا زد: اسما تا چند لحظه دیگه منو صدا کن، اگه دیدی جواب نمیدم‌ زود برو‌ مسجد علی رو خبرکن ..(1) اسما میگه چند لحظه ای گذشت دل تو دلم نبود یه مرتبه گفتم یا فاطمه! .. دیدم جواب نمیده .. یا بنت محمدالمصطفی! دیدم‌جواب نمیده .. یا زوجة ولی الله! .. یا اُم‌الحسنین والزینبین! به سروصورتم زدم دیدم دیگه دستاش جون نداره .. اومدم برم مسجد علی رو‌خبر کنم .. دیدم دو تا آقازاده وارد شدن اسما چه خبرت شده؟بگو‌ مادرمون‌کجاست ؟ گفتم بچه هارو سرگرم‌کنم، گفتم بیاین برید غذاتون رو بخورید .. یه وقت دیدم آقا زاده امیرالمؤمنین فرمود: تا به حال کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟گفتم بچه ها از حالا به بعد باید بی مادر غذا بخورید. یکی میگه مادر من حسنم، مادر بلند شد مادر، پایبن پا یکی میگه مادر من حسینم... مگه‌ میشه حسین مادر رو صدا بزنه مادر جواب نده .. میدونی کجا جواب داد گفت: تو‌گودی روی سینه اش نشستم، خنجر رو کشیدم هر چه کردم‌ دیدم نمیبره .. عاقبت بدن رو برگردوندم ، شنیدم‌ گوشه‌ گودال یکی میگه: غریب مادر حسین ..‌.* منبع: 1- بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187 ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net