eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.1هزار دنبال‌کننده
721 عکس
388 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•زرق و برق سفرۀ شاهانه .. ویژۀ ولادت حضرت اباعبدالله علیه السلام و سرداران کربلا به نفس حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّه" زرق و برق سفرۀ شاهانه میخواهم چه کار ؟ اشک چشمم هست آب و دانه میخواهم چه‌کار ؟ اولین شرط سلوک عاشقی اواره گی ست از ازل دربه درم کاشانه میخواهم چکار؟ چشم‌های من که با خواب سحر بیگانه اند قصۀ شمع و گل و پروانه میخواهم چکار ؟ من خراب باده نه بلکه خراب ساقی ام در غیابِ حضرتش میخانه میخواهم چه کار؟ آنقدر دیوانه ام که از فرط جنون از قدح سر میکشم، پیمانه میخواهم چه کار ؟ مست کرده شهر را عطر خوش پیراهنش انبیا و اولیا چشم انتظار دیدنش مرتضی با دست خود آیینه قرآن میبرد فاطمه گهواره را در زیرِ ایوان میبرد شور و شادیِ طلوع آفتاب هاشمی غصه و غم را ز دل های پریشان میبرد با دو تا خورشید روی گونه هایش دیدنی ست آبرویی را که از ماهِ فروزان میبرد جامه اش را انبیا در باغ جنت دوختند حور عبا، عمامه اش را نیز غِلمان میبرد بوسه بر قنداقه اش عیسی بن مریم میزند مرهم از خاک رهش موسی بن عمران میبرد با وجود یوسف زهرا یقیناً بعد از این یوسف کنعانیان زیره به کرمان میبرد افتخاری شد نصیب قومِ سلمان بی گمان مادرش دارد عروس از خاک ایران میبرد سفرۀ سوری پیمبر با علی انداخته هرکسی که میرسد رزق فراوان میبرد هر که هرچه هدیه اورده به یمن مقدمش با دعای فاطمه دارد دو چندان میبرد حاتم طایی برای شام خود سر میرسد از میان سفرۀ آقای ما نان میبرد بیقرارم مثل آن موری که روی دوش خود تکه ای ران ملخ نزد سلیمان میبرد خلق میخوانند کشتی نجات عالم است هرچه که بنویسم از خوبی این آقا کم است شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•بعد سرما بهار می آید .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد سرما بهار می آید لطف پروردگار می آید بی قراری؟ قرار می آید به سر این انتظار می آید جام اعلاتری دهید امشب بادۀ کوثری دهید امشب مژده بر عسکری دهید امشب دلبرِ گل عذار می آید عید موعودِ نیمۀ شعبان روز مسعودِ نیمۀ شعبان برکت و جودِ نیمۀ شعبان ناجی روزگار می آید پسر نرجس، آفتاب زمین بهجت و شور هر دل غمگین آرزوی تمام صدیقین نور لیل و نهار می آید مهر جانانِ خود نگه دارید در دل، ایمان خود نگه دارید عهد و پیمان خود نگه دارید مرد باشیم، یار می آید لحظه لحظه گناه من را دید واسطه شد، خدا مرا بخشید باز چشم از معاصی ام پوشید با بدی ام کنار می آید دیده ام اشک بار می بیند همه را جز نگار می بیند مثل یعقوب، تار می بیند مرهمِ چشم تار می آید از کرامات حضرتش خجلم مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم... ...با نگاهش به بار می آید شده قلبم به ذکر او مأنوس مُحرمش نیستم هزار افسوس خسته ام از فراق، نه مأیوس مژده بر دل، نگار می آید چهره اش انعکاسی از مادر روی دوشش عبای پیغمبر بر سر خود عمامه ی حیدر یار با اقتدار می آید هیبتش مثل هیبت زهرا وارث نور عصمت زهرا باز با یادِ غربت زهرا... ... بر دل او فشار می آید می شود دولتش به نام حسین سر دهد در جهان، پیام حسین می رسد روز انتقام حسین صاحب ذوالفقار می آید روضه با آه و ناله می خواند روضه از باغ لاله می خواند گر که از آن سه ساله می خواند چشم ما هم به کار می آید یاد عمه رقیه و حالش یاد آتش گرفتنِ بالش یاد حال کنار گودالش اشک، بی اختیار می آید شاعر : محمد جواد شیرازی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•سی سال هرشب روضۀ .. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام به نفس حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سی سال هرشب روضۀ زهرا گرفتم شب‌های عمرم را همه احیا گرفتم در بین نخلستان کوفه جا گرفتم شکرخدا که اذن رفتن را گرفتم زهرای من در آسمان‌ها هم خبر شد دیگر زمان دیدنش نزدیک‌تر شد سی سال دست بسته دیدم گریه کردم از این و آن طعنه شنیدم گریه کردم از خانه تا مسجد رسیدم گریه کردم خودرا به سمت در کشیدم گریه کردم تو رفتی و شرمندگی مانده برایم مسمار خیلی روضه‌ها خوانده برایم بهتر که رفتی و عذابم را ندیدی دیگر سلام بی‌جوابم را ندیدی بی خوابیِ دروقت خوابم را ندیدی از خون فرق سر خضابم را ندادی بعد از تو این مردم غرورم را شکستند دربین مسجد پشت برمن می‌نشستند حالا منم با روضه های رفتن تو هستم همیشه در عزای رفتن تو عمرم تماماً سوخت پای رفتن تو هرروز جان دادم برای رفتن تو یک عمر هرشب روضه خوانت می‌شدم من سینه زن قد کمانت می‌شدم من سینه زن قدی که با مسمار خم شد افتاد ما بین در و دیوار خم شد از خانه تا مسجد برای یار خم شد پشت سرم در راه چندین بار خم شد دیدار ما روز دهم پایین گودال دور تنی که رفته با سرنیزه از حال یک عده آوردند بر نیزه سری را یک عده می‌ریزند برهم پیکری را یک عده می‌بندند دست خواهری را یک عده می‌دزدند از سر معجری را زن‌ها به پریشان دم وا غربتایند نامحرمان عازم به سمت خیمه‌هایند شاعر: سیدپوریا هاشمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• کوفه دلبستگی اش را .. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل ویژۀ 5 شوال ورود آن حضرت به شهر کوفه _ حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد هیچ مردی به در بسته الهی نخورد غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم .. سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟ دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟ کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین! راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین! حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد اشکم از غربت گودال شکایت دارد در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند شاعر: وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام نمیکنی؟ گفت امیری حسین و نعم الامیر .. یا مسلم ابن عقیل .. ای کشتۀ بی وفایی ها .. حضرت رو بردن بالای بام دارالاماره، رو کرد سمتِ مکه یه سلامی به ابی عبدالله داد ..بعضیا فرمودن در همان سلام دادن، نانجیب سر از بدن مسلم جدا کرد .. مردم کوفه پایین دارالاماره اجتماع کرده بودن و دربارۀ مسلم گفت و گو میکردن .. اُف بر شما مردم بی غیرت .. میانِ همهمۀ مردم یه وقت یه صدای مهیبی به گوش آمد .. نگاه کردن دیدن یه بدنِ بی سر از بالای دارالاماره رویِ خاک افتاد .. ای حسین .. امام زمان ببخشید .. بعضیا گفتن اراذل کوفه خبردار شدن، ریسمان به پایِ مسلم بستن .. بدنُ خاک کشیدن تا بازار قصابا بردن .. بدن رو به قناره آویزان کردن .. اینجا به بدنِ سفیرِ ابی عبدالله بی حرمتی کردن .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. با بدنِ اربابتون چه کردن .. امام رضا فرمود جد ما رو فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ منابع: بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۱ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۶۲ عیون اخبار الرضا علیه السلام ۱، ۲۹۹ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• کوفه دلبستگی اش را .. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل ویژه ایام مسلمیه و شب اول محرم به نفس حاج حسین سازور* •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد هیچ مردی به در بسته الهی نخورد غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم .. سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟ دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟ کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین! راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین! حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد اشکم از غربت گودال شکایت دارد در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند شاعر: وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام نمیکنی؟ گفت امیری حسین و نعم الامیر .. یا مسلم ابن عقیل .. ای کشتۀ بی وفایی ها .. حضرت رو بردن بالای بام دارالاماره، رو کرد سمتِ مکه یه سلامی به ابی عبدالله داد ..بعضیا فرمودن در همان سلام دادن، نانجیب سر از بدن مسلم جدا کرد .. مردم کوفه پایین دارالاماره اجتماع کرده بودن و دربارۀ مسلم گفت و گو میکردن .. اُف بر شما مردم بی غیرت .. میانِ همهمۀ مردم یه وقت یه صدای مهیبی به گوش آمد .. نگاه کردن دیدن یه بدنِ بی سر از بالای دارالاماره رویِ خاک افتاد .. ای حسین .. امام زمان ببخشید .. بعضیا گفتن اراذل کوفه خبردار شدن، ریسمان به پایِ مسلم بستن .. بدنُ خاک کشیدن تا بازار قصابا بردن .. بدن رو به قناره آویزان کردن .. اینجا به بدنِ سفیرِ ابی عبدالله بی حرمتی کردن .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. با بدنِ اربابتون چه کردن .. امام رضا فرمود جد ما رو فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ منابع: بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۱ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۶۲ عیون اخبار الرضا علیه السلام ۱، ۲۹۹ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•یا علی! ای شاهکار تک... ویژه عیدالله الاکبر عید غدیر خم به نفس حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یا علی! ای شاهکار تک امیریِ تو مبارک تو آتیشه هر کی به تو داشته باشه ذره ای شک منتظر یک طلیعه ام تشنه ی آب شریعه ام تا تو علی جان امامی منم دو آتیشه شیعه ام علی علی علی... معجزه هات بیشماره فقط یکیش ذوالفقاره وقتی میچرخونی شمشیر بهترین کارا فراره ذکر علی رو لبامه من پسرم اون بابامه مُردنِ توی صحن نجف خدایی که از خُدامه علی علی علی... یا قاهر العدو و یا والیِ العلی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی خیبر شکنه مشت تو زره نداره پشت تو چرخِ زمین و آسمون میگرده رو انگشت تو رَحمِ خدا خنده ی توست همه ی هستی بنده ی توست نامِ امیرالمؤمنین فقط برازنده ی توست علی علی علی... ذکری که بر دل میشینه یا امیرالمؤمنینه پرچمت آقا تو دستِ رهبر ایران زمینه علی علی علی... مسلمون اولیِ یا علی ذکر نبیِ آینه ی سیمای تو چهره ی سید علی علی علی علی... پیرو شاه علقمه ندارد از جنگ واهمه آخر بقیع رو میزنیم به نامِ اَرضُ الفاطمه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• امان از کوفه .. و توسل به حضرت زینب سلام الله و روضه دروازه کوفه_ حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بریم دروازه کوفه ببینیم چه خبره .. یااباعبدالله .. زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه آبروریزی این شهر کم از شام نبود کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد دختر حیدر کرار ، امان از کوفه نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد" پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد با عصا بر لب و دندان حسینش میزد شاعر: کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت می‌کرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین .. صل الله علیک یا اباعبدالله .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•یک اربعین برای تو... و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده ماه صفر ۱۴۰۰ به نفس حاج حسین سازور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِالله" *بریم برا اربعین گریه کنیم، از نشانه های مؤمن اینه که زیارت اربعین بخونه...* یک اربعین برای تو حیران شدم حسین مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین با چند قطره اشک دلِ من سَبُک نشد ابری شدم به پای تو باران شدم حسین زلفی اگر که ماند برای تو پیر شد در اول بهار، زمستان شدم حسین کوفه به کوفه، کوچه به کوچه، گذر گذر قاری شدی، مُفسّر قرآن شدم حسین دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سَرِ مزارِ خودم گریه می کنم ای سایۀ بلند سرم، ای برادرم آئینه ی تَرَک تَرَک در برابرم بالم شکسته است و پرم پر نمی زند اما هنوز مثل همیشه کبوترم من قول داده ام که بگیرم سَرٓ تو را از دست نیزه ها و برایت بیاورم حالا سری برای تو آورده ام ولی خاکستری و خاکی، ای خاک بر سرم! بگذار اولِ سخن و شکوه ام تو را ای ماه زینب از نگرانی درآورم هر چند کوچه به کوچه تماشا شدم ولی راحت بخواب دست نخورده است معجرم تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سَرِ مزار خودم گریه می کنم *صدا زد: حسین جان!...* هم پیرهن که ماند برایم، بدن نداشت هم که تن تو روی زمین پیرهن نداشت ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین! این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟ آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم پروانه هم دل و جگرِ سوختن نداشت مردی نبود اگر، یَلِ اُمُّ البنین که بود هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشتُ گُل های باغت همه از رنگی گرفته اند یعنی کسی نبود که دستِ بزن نداشت تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم دارم سَرِ مزار خودم گریه می کنم هر چند در مسیر سرت ازدحام بود اما درست مثل همیشه امام بود بی تو سوار ناقه ی عریان شدم حسین! من که به روی چشم علمدار جام بود یادم نمی رود سَرِ بالا نشین تو بازیچه ی نگاه اهالی شام بود با دستِ سنگ، صورت تو خط خطی شده از بس که آفتابِ تو نزدیکِ بام بود *اومد کنار قبر نشست، یه مُشتی از خاکِ قبر رو به سر ریخت، صدا زد: حسین جان! من اومدم، داداش! همه رو آوُردم برات غیر از دختر سه ساله ات... همۀ زن هارو دور خودش جمع کرد، زینب وسط نشسته میاندارِ روضۀ حسینِ، اما یه وقت نگاه کرد به دور و برش، فرمود: رباب رو نمی بینم؟ گفتن: بی بی جان! رفته پشت خیمه های سوخته صورت به خاک گذاشته... بی بی اومد کنارش، عروسِ مادرم! اینجا اومدی برا چی؟ رباب صدا زد: بی بی جان! همین جا بود طفلم رو دفن کردن... ای حسین! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦•رسول الله غرقِ احتضار... و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج حسین سازور•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسول الله غرقِ احتضار است  به دیدار اجل در انتظار است  امیرالمؤنین بالین بستر  به دامانش سر پاک پیمبر خدا را نم نمک، جان میسپارد  غمی را زیر لب بر میشمارد *این داستانِ شهادت پیامبرِ... * کنون که نخل عمرش برگ برگ است سخن از ماجرای بعد مرگ است  خطابش با علی با چشم گریان  خدا صبرت دهد زین پس علی جان اگر که بی مُعین ماندی پس از من اگر خانه نشین ماندی پس از من اگر لوح‌فدک شد پاره پاره اگر شد فاطمه بی گوشواره اگر دیدی که عهدت را گسستن منافقها حریمت را شکستن اگر کفار بر بیتت بتازند اگر سیلی به زهرایت نوازند اگر ناموس تو زیر لگد ماند اگر زهرا به زیر در تو را خواند به اینجا که رسید اوج‌ مصیبت چو‌ ناموسیٖ شد آن‌ غمها و محنت علی غش کرد باز آمد به هوشُ به دستورات احمد داد گوشُ ادامه داد پیغمبر به سختی که برتن کن علی از صبر رختی علی جان جبرئیلم این خبر داد اگر دیدی به خانه شعله افتاد اگر دیدی که شد دست تو بسته اگر پهلوی زهرا شد شکسته اگر دیدی که او‌ نقش زمین شد اگر شش ماه ات سِقطِ جنین شد علی جان! استقامت داری یا نه؟ برای داغ طاقت داری یا نه؟ به اشک همچو‌ باران گفت مولا الا ای صاحب اوصاف والا اگر چه امتحانی سخت دارم به غیر طاعتت حرفی ندارم علی باید شود سنگ صبورت فقط دارم سؤالی از حضورت اگر که دین حق باقی بماند چه باکی کوثر و ساقی نماند صبوری میکنم ای نور دیده کنم صبری که هرگز کس ندیده دراین ساعت حسین آمد کنارش حسن أمد به چشم اشک بارش یکی بر سینه احمد فتاده یکی بر پای جدش سر نهاده چه گویم شرح صَدرُ المصطفی را چه گویم روضۀ وجه و سرا را به زیردست وپا، بس دست و پا زد حسین آن‌لحظه مهدی را صدا زد *امیر المؤمنین حرفاشو زد، دَرِ حجره باز شد، ابی عبدالله اومد... عادت داشت اومد رو سینۀ پیغمبر نشست، سینه محتضر باید سَبُک باشه، امیرالمؤمنین دست برد حسین رو بر داره، چشمان پیغمبر باز شد، فرمود: علی جان بذارحسین بمانه، حسین آرامِ قلب منه .....* یا رسول الله! بشنو این سخن مانده بود جسم‌ حسینت بی کفن روز عاشورا میان قتلگاه پیش چشم زینبش با سوز و آه شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود *من یه جمله روضه بخونم: یا رسول الله! حسین آرامش قلب شماست، گفتی حسین رو برندارن، با حسین احساس سَبُکی میکردی... اما حسینت کربلا، یه وقت چشمش رو‌ باز کرد دید سینه اش سنگین شده، یه نفر با چکمه روی سینه اش نشسته... محاسن حضرت رو‌گرفت، خنجر به حلقوم گذاشت، کار گر نشد پاشد بدن رو برگرداند، شروع کرد از قفا ضربه زدن... یه وقت همۀ لشگر دیدن یه سری بالا رفت ..ای حسین ..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
|⇦• ما در این دنیا پی جاه... ویژه ولادت پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و امام صادق علیه السلام به نفس حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شِکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین ذکر طوفانی ما یا رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین از همه سیریم الا رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم با دعاهای محمد پر صِلابت مانده ایم با عنایت زیر بارانِ محبت مانده ایم تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک گیریم، محشر در جنان فاطمه غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است : از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای اَمالی نیستیم باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است ؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم آیه آیه راویِ خط غدیر احمدیم با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم پیرو آن دو خبیثِ لا اُبالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم بنده ایم و اهل تَرک امتثالی نیستیم عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم محمدجواد شیرازی *فرمود بروید یه دایه خبر کنید، آخه محمد، این کودکِ تازه متولد شده چند وقتی است شیر نخورده، از این روستا به اون روستا رفتن تا دایه ای پیدا کنن، کوکبِ اقبال بر بامِ قبیله ی سعدیه نشست، حلیمه خاتون انتخاب شد، آمد یک سینه خشک، یک سینه پر از شیر، سینه ی پر شیر رو به لب های کودک گذاشت امتناع کرد، به سینه ی خشک گذاشت، حلیمه میگه نور در وجودم تابید، سینه ام پر ازشیر شد، این کودک بعد از چند روز شیرآشامید، خبر به مادرش آمنه دادن خوشحال شد... زنها بهتر میدونن، همه ی عشق مادر اینه کودکش در آغوش، گرمای سینه رو حس کنه، از سینه ی مادر شیر بنوشه... ابی عبدالله روز عاشورا فرمود: کودکم رو بدید ببرم سیرابش کنم، دست به دست کودک رو دادن، همه وداع کردن، اما میگفتن: دیگه این بچه رو آبش میدن، ابی عبدالله عبای پیغمبر به دوش انداخت، این قنداقه رو روی دست گرفت، فرمود: ببرید خودتون بهش آب بدید، کلام حضرت تمام نشده بود، یه نانجیبی به زانو نشست، یه وقت ببینه همه ی قنداقه رو خون فرا گرفت، سَرِ علی به پوست آویزان، ای حسین!..." صل الله عَلیکَ یا سَیدنا المَظلوم یا ابا عبدالله" ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شهر ری بوی نو بهار گرفت .. و توسل ویژه ولادت حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام به نفس حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ شور و شوق از دلم قرار گرفت خبر از وصف روی یار گرفت عشق معشوقه را به کار گرفت در کرمخانه کار و بار گرفت شهر ری بوی نو بهار گرفت بوی عطر از سوی قَرَن آمد پسرِ مردِ صف شکن آمد اُسوه‌ی جنگ تن به تن آمد نوه‌ی حضرتِ حسن آمد بوسه باید از این نگار گرفت صحبت از این مقام که آسان نیست شأن تو بر زمانه پنهان نیست هر که شد نوکرت پشیمان نیست بی تو تهران به غیرِ زندان نیست شهر تهران زِ تو عیار گرفت علم فقه و کلام داری تو حکم دین از امام داری تو در کلامت پیام داری تو دسته دسته غلام داری تو حوزه از یمن تو وقار گرفت بوی تربت وزید در حرمت شده باران شدید در حرمت یوسف از ره رسید در حرمت دست خود را برید در حرمت اعتبارش از این دیار گرفت شب جمعه که من خمار شدم از گناهان پر از غبار شدم فارغ از ایل و از تبار شدم به گدا پیشگی دچار شدم دست من را سر قرار گرفت یک شب جمعه دوری ات سخت است تا تو هستی خیالمان تخت است ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop