eitaa logo
کانال ‌متن روضه
72.4هزار دنبال‌کننده
754 عکس
413 ویدیو
58 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•عطری از یوسف اگرخواهی.. وداع حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ انقلابی‌نماها در کربلا می‌خـواســتند کــه از دینِ خُدا کنند سَرِ را بُریدند تا انقلابی بودنشان را به دیگـران اثـبات کـنند! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نیزه میرفت و برمیگشت .. و مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نیزه میرفت و برمیگشت .. *کاشکی داد بزنی خیلی این کلمه هارو نشنویم بهتره ..* نیزه میرفت و برمیگشت .. چشماش باز و بسته میشد هرکس تو مقتل می اومد اونقدر میزد خسته میشد .. *خداکنه متوجه نشی من چی گفتم .. یه چیزی بگم سر بسته؛ خبر داری کشتنِ ارباب ما سه ساعت طول کشید؟.. چرا؟* زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید .. پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟!! .. آی نا مسلمونا باید اول بکشید بعداً غارتش کنید .. *آدم زنده رو غارت نمیکنن .. حسین ...* لب هاش مثلِ چوبه خشکه تشنه ست دائم از حال میره خواهر رویِ تل ایستاده مادر تویِ گودال میره .. آتیش به ما نزن اینقدر پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن *آه .. یه تیکۀ مقتل رو میگم که بیچارم کرده .. وقتی افتاد از اسب ، وقتی تیرُ از کمر کشید دسته دسته میریختن حسینُ بکشن.. ، منصرف میشدن برمیگشتن .. دسته دسته میومدن تو گودال شمشیر بکشن ، چهره‌ی حسینُ میدیدن میگفتن ما پسر پیغمبر و نمیکشیم .. مینداختن شمشیر هارو میرفتن *حتى جاءه رجل من كندة ..* یه بی حیا اومد .. *يقال له مالك بن النسر ..* اسم نحسش مالک ابن یسره .. مال همین یکی دو ساعت دیگه س .. یه نگاه به حسین کرد *فشتم الحسين ..* شروع کرد به حسین ناسزا گفتن .. فحش میداد .. ناسزا میگفت .. ابی‌عبدالله چشماشُ ُ بست .. آه .. یه سیلی تو صورت آقای ما زد .. *وضربه على رأسه الشريف بالسيف ..* این مال الانِ لال بشه کسی غیر عاشورا این حرفُ بزنه .. خنجر نمیبره .. هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره هی ضربه میزنه .. هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبره انصافتون کجاست .. هیچکسی انگشتُ واسه انگشتر نمیبره *حسین ... میخوای مثل مادرش بگی؟ بُنَّی .. حسین ...* عریان روی خاک اُفتادی زهرا چادر روت میندازه مرهم رو زخمات میذارن اما با نعلای تازه .. ای شاه کم سپاه .. پناه عالمیان زینب مونده بی پناه از روی نی ببین .. که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکشن به کجا فرار کنن دخترهای بی پناه به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدن من .. وای .. حسین ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•نیزه میرفت و برمیگشت .. و مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ از بیعت در غدیر تا کُشتار در کربلا به قدر یک فاصله بود! های دشـمن با بمباران اعتقـادی مردم، حامیان علی را به دشمنان حسین مُبدّل کردند 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خیلی امشب شبِ سختیِ برا اهل بیت .. امام صادق علیه السلام فرمود سخت ترین مصیبت اسارتِ برا غیورها .. برا امام سجاد .. ولی فرمود خودِ اون اسرا سخت ترین لحظه براشون لحظه فراقِ سیدالشهداست .. امشب این بچه ها باباشون رو نگاه میکنن .. آقا با یارانش صحبت کرد اصحاب رو فرستاد رفتن .. فرمود میخوام نماز بخونم ، میخوام قرآن بخوانم (آدرس به ما داد دیگه) .. این یارها رفتن عبادت کنن .. این اصحاب میگفتن به به ما یه عمری فکر میکردیم اون که پیغمبر فرموده یه عده ای با پسرم قیام میکنند کیا هستند حالا ما شدیم .. سرخوش بودن با هم هم شوخی میکردن .. سیدالشهدا بود که به خیمه ها سر میزد آخه دختر سه ساله داره ، همسرِ جوان داره .. رفت اینها رو آرام کنه .. بعضی نقل ها میگن همین امشب بعضی نقل ها میگه فردا دخترش اومد مقابلش ایستاد .. گفت بابا ، خداحافظی داری میکنی ؟!!... سی هزار تا نامردن ، با ما چرا خداحافظی میکنی؟!.. رُدِّنا الی حرم جدنا ... ما رو اینجا بین اینها تنها نذار ... بمیرم برات .. فرمود *لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة .. * اینطوری جلوم گریه نکن .. برا چی مثل یتیم ها گریه میکنی؟! .. *مادام منی الروح فی جثمانی* .. من هنوز زنده ام .. حسین جان تحمل گریه ی دخترت رو نداشی .. اما کجا بودی آقا .. تو مسیر خیلی به گریه ش خندیدن .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا به کلام حجت الاسلام حامد کاشانی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ این خیلی عجیب است! فُرات را بر مسدود میکند، امّا آب زَمزَم را زیر پای اسماعیل، رَوان! چاقو را برگلوی اسماعیل نرم میکند امّا خَنجر را بر قَفای بُرنده! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•کجایی که شبِ غم آخر اومد.. و توسل به حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیرُ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَأتُوبُ إلَيهِ *شب عاشورا ابی عبدالله که بی هیچکسی حتی برا آب رو نزد ، امشب فرمود عباسم برو از اینا وقت بگیر ما میخوایم امشب مناجات کنیم ، قرآن بخونیم ، استغفار کنیم.. شایدم یه دلیلش این بود که امشبُ صبر کنیم اونایی که نرسیدن برسن به ما تا فردا .. تاریخ میگه ۳۰ نفر روز عاشورا به ابی عبدالله ملحق شدند.. به اون ساعتی که خواهرش اومد تو گودال دستهاشُ برد زیر اون بدنِ پاره پاره .. این بدن رو آرام بلند کرد .. خدا به اون زیارتِ زینب محضر ابی عبدالله الهی العفو ..* کجایی که شبِ غم آخر اومد ببین آهِ دو بیتی هم در اومد دل تو انقدر خونِ که امشب به دادِ حالُ روزت مادر اومد الهی دردِ آقا رو نبینیم بمیریم و مداوا رو نبینیم دعایی کن که عاشورا نیادش دعایی کن که فردا رو نبینیم اگه از ذوالجناح با سر زمین خورد اگه تو خیمه‌ها دختر زمین خورد همه تقصیرِ اون نامرده آقا که آتیش زد در و مادر زمین خورد وای مادرم .. وای مادرم .. گردیده بود قنفذ همدست با مغیره *امام صادق فرمود خدا رحمت کنه اون شیعه ای رو که روضه ی مادرِ ما رو میشنوه بلند بلند گریه میکنه.. گردیده بود قنفذ همدست با مغیره او با غلاف شمشیر او تازیانه میزد حالا بگو : وای مادرم .. حالا صداش بزن : یابن الزهرا ...* امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند یک دسته حق ، یک دسته باطل برگزیدند در انتظار صبحِ فردا می خروشند یک دسته جان یک دسته جانان میفروشند یک دسته راهِ نار را در پیش دارند یک دسته عشقِ یار را با خویش دارند امشب حسینیون نمی گنجند در پوست فردا بوَد معراجشان از دوست تا دوست امشب بلاجویانِ عاشق در نمازند فردا به نوکِ نیزه ، سرها سرفرازند امشب شودوقف ولایت هستِ عباس فردا جدا گردد زِ پیکر دستِ عباس امشب به جایِ آب سقا اشک دارد فردا نه دستُ نه عَلَم نه مشک دارد امشب شب استُ نغمه‌ی قرآن اکبر فردا عطش بازی کند با جان اکبر امشب علی دور پدر گردد هماره فردا بود زخمش به پیکر بی شماره امشب فلک بازی کند با جان لیلا فردا شود نقش زمین قرآن لیلا امشب علی اصغر کند شب زنده داری فردا شود خونش ز حلق تشنه جاری امشب سکینه چون کبوتر می زند بال فردا زیارت نامه می خواند به گودال امشب شب است و زینبُ اشکِ شبانه فردا بگیرد اجر خود از تازیانه .. *امشب که همه حرفارو ابی‌عبدالله زد اومد یه نگاه به زینبش کرد ، گفت داداش دل تو دلم نیست.. امشب ابی‌عبدالله خیلی باخواهرش حرف زد .. ابی‌عبدالله چند تا وداع داره فردا یه وداع با امام سجاد علیه السلامِ تاریخ میگه امام سجاد با اون حالش توی اون ضعف حضرت هر طوری بود خودشو رسوند دم خیمه ، یه وقت امام دیدش سراسیمه اومد به سمتِ امام سجاد .. یه وقت شمر چشماش دید ، فریاد زد یه نفرِ دیگه از اینا هنوز زنده ست .. حضرت اومد محضر امام سجاد با هم دوتایی تو خیمه ردای امامتُ حرفای آخر ، یه وقت امام سجاد یه نگاه کرد به آقا دید ای وای از روزنه هایِ جوشن حضرت داره خون میچکه.. یه نگاه تو صورت بابا کرد، گفت بابا یعنی دیگه همه رفتن؟!.. یعنی عمو عباسمم نیومد ؟.. یعنی فقط من و تو دیگه محرم زینب باقی موندیم؟.. لذا ابی‌عبدالله اومد بیرون از خیمۀ امام سجاد به خانم سفارش کرد مبادا علی بن حسین بیرون بیاد این ذخیرۀ امامتُ ولایتِ .. تازه اول غصۀ زینب شد .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•کجایی که شبِ غم آخر اومد.. و توسل به حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ همه رو صدا زد ، با همه محارمش وداع کرد.. اما یه نفر روش نشد بیاد جلو .. میدونید اون یه نفر کی بود؟! تو مجلس نامحرما دیدن یکی دوید سر ابی‌عبدالله رو برداشت .. (فهمیدی بگم یا نه؟!..) بی بی زینب اومد نگاه کرد دید ای وای .. عروسِ مادرش ربابه .. گفت رباب جان چرا این کارُ کردی؟.. گفت خانم عاشورا یادته شما خواهرا و دختراش دورشُ گرفتید من روم نشد بیام جلو ببوسمش .. از کربلا دلم برا آقام تنگ شده بود .. دیگه طاقت نیاوردم .. اربابِ ما یه وقت دید ذوالجناح حرکت نمیکنه یه نگاه کرد گفت بابا بیا پایین کارت دارم .. دید دخترش دستایِ اسبُ بغل کرده (دختر داری یا نه؟!) ابی ‌عبدالله پیاده شد این دخترُ بغلش کرد .. گفت بابا داری میری بابا یادته تو راه داشتیم میومدیم خبر شهادت مسلمُ دادن دختر مسلمُ بغل کردی یه دست رو سرش کشیدی .. بابا الان داری میری من چیکار کنم.. اینقدر ابی عبدالله گریه کرد .. هر طوری بود دخترشُ گذاشت آروم بغل زینب دوباره سوار شد بر ذوالجناح .. نوشتن از مُخیم تا گودیِ قتلگاهُ میدان ، صد و پنجاه مترِ .. آروم آروم داره میره.. یه وقت دید یکی میگه مهلاً مهلاً یابن الزهرا .. تا دید داره با نام مادر صدا میزنه برگشت دید زینبه گفت داداش .. چیه خواهرم؟.. گفت داداش وصیتِ مادرم .. داداش پیاده شو .. دیدن زینب زیر گلوشُ داره میبوسه.. (چه بوسه ای زد حالا میگم برات..) نانجیب هر چی خنجرشو کشید نبرید ... اینجا میگن ابی‌عبدالله پیراهنُ طلب کرد ، پیراهنُ آورد یه نگاه به پیراهن کرد دیدن حسین پیراهنُ بغل گرفت هی داره میبویه و میبوسه .. (یه سوال بپرسم؟..) مادرش کی پیراهنُ دوخت؟.. اون روزا که دیگه دستش بالا نمیومد.. نوشتن ابی عبدالله این پیراهنم لحظۀ آخر گذاشت رویِ زمین ، دیدن با خنجر داره پیراهنُ پاره پاره میکنه .. گفت داداش چرا پیراهنُ پاره میکنی؟.. گفت خواهرم اینا رحم و مروت ندارن .. میخوام بلکه ببینن این پیراهن پاره ست منو برهنه نکنن .. اما براش بمیرم ، کاش میبردن ، غارت کردن پیراهنُ .. بسم الله الرحمن الرحیم .. یا صاحب الزمان آقاجان منو ببخشید ، بذارید من روضۀ شبِ عاشورا رو شروع کنم .. ارباب ما رفت یه وقت دیدن حسین ذوالجناحُ نگه داشت .. داره نفس نفس میزنه پیرمرد کربلا .. یه نانجیبی چنان یه سنگ به پیشانیش زد .. ارباب ما پیراهن عربی شُ بالا زد .. صدرُ الحسین نمایان شد .. (عاشورایی باید گریه کنی..) عاشورا با یه تیر شروع شد با یه تیرم تمام شد .. اولین تیرُ فردا صبح عمر سعد انداخت آخرین تیر میدونی چی بود؟ دیدن حرمله نشست چنان به قلب حسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•کجایی که شبِ غم آخر اومد.. و توسل به حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بلند مرتبه شاهی یه صدر زین افتاد... اربابِ ما خورد زمین دیدن دیگه تکون نمیخوره .. بعضیا گفتن کارش تموم شده .. بعضیا گفتن هنوز زنده ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده ست یا نه؟.. (خدا بهت رحم کنه امشب..) گفت از کجا بفهمیم ؟.. رفت رو بلندی داد زد گفت به خیمه ها حمله کنید .. یه وقت دیدن شمر داره با یه عده میره سمت خیمه ها .. (حواست بود چی گفتم تو وداع دیدن با نیزه رفت تو خیمه گفتن چیکار میکنی گفت یه نفر هنوز تو خیمه ست) یه وقت شبث بن ربعی صدا زد گفت شمر برگرد سه ساعته معطلیم هنوز کار حسینُ تموم نکردیم .. میگن شمر عصبانی شد برگشت .. دید اربابِ ما به رو افتاده تو گودال .. اول با جکمه اربابِ ما رو برگردوند .. دیدن با چکمه نشست رو سینۀ حسین .. والشمر جالس علی صدرک والشمر جالسٌ قاتل رو سینه تِ هر کی که میرسه در فکرِ غارتِ والشمر جالسٌ ای وای برادرم بالایِ قتلگاه گریونِ مادرم والشمر جالسٌ خنجر نمیبرید اربابِ ما دیگه چشماش جایی رو نمیدید ، چشمایِ بی رمقشُ باز کرد فرمود تو کی هستی رو سینۀ من نشستی؟ گفت شمر بن ذي الجوشن (لعنت الله) حضرت فرمود میدونی من کی ام ؟.. تا ارباب ما فرمود میشناسی منو ؟ گفت آره یابن فاطمه ؟.. گفت مگه تو پسر زهرا نیستی؟ تا دید لباش خشکه گفت مگه بابات ساقی کوثر نیست چرا تشنه ای بگو بیاد سیرابت کنه .. اینجا اربابِ ما دیگه حرفی نزد .. هی میگفت انا المظلوم .. دید شمر بلند نمیشه ، میدونی کجا نشستی نامرد.. صدا زد صدق جدی رسول الله .. شمر تا حرف پیغمبر شد به خودش اومد ، گفت حسین پیغمبر چیُ راست گفت ، گفت بابام به من گفته بود کی منو میکشه .. حضرت فرمود بابام نشونی هایِ صورت تو رو داده بود گفت یعنی چی؟. گفت به من گفته بود صورت تو پیسه داره شمر بهش برخورد ، بلند شد گفت الان یه کار میکنم دیگه صورتمو نبینی .. اربای مارو برگردوند رو خاک .. نشست خنجرُ دوباره بیرون کشید .. ضربۀ اولُ زد .. ضربۀ دومُ زد .. ضربۀ سومُ .. هی میزنه هی مادرش میگه وای ... والشمر جالسٌ خونین گلو شدی با چکمۀ سنان تو پشت و رو شدی یه وقت دیدن زمین کربلا داره میلرزه .. خانم زینب دوید تو خیمۀ امام سجاد گفت چیشده عزیز برادرم؟.. یه نگاه کرد گفت عمه جان کار بابامُ یه سره کردن .. لحظه ای طول نکشید نامرد دستُ بدنش میلرزید سر و آورد داد به خولی .. گفت سه ساعته میگم کارُ تمام کنید.. گفت چه کنم؟.. گفت سرشو بذار رو نیزه .. یه وقت خواهرش دید ای وای .. سری به نیزه بلند است در برابر زینب ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•کجایی که شبِ غم آخر اومد.. و توسل به حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بلد نبود! همین شد که در صفّین برای علی(ع) شمشیر زد اما در کربلا بر پسرش حسین(ع) شمشیر کشید! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•نرسیده به ضریح تو دوباره.. تقدیم به ارواح همۀ گذشتگان و خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دستم نرسیده به ضریح تو دوباره این نوکرت آقا ، بگو جز تو کیُ داره مدیون توام نه حرف امروز منه احوالِ دلم همیشه پا سوزِ منه رو زخمایِ من تویی که مرهم میزاری دنیا اومدم گفتن ابوالفضلُ داری دستامو رها نکن ، قلبم پر ماتمه تنگه دلِ من برات ، ای امیر علقمه اباالفضل ذکر مادرمی .. اباالفضل سایۀ سرمی .. اباالفضل اباالفضل اباالفضل حرف از کرم تو توی عالم شده رایج هرکی پر درده بگه یا باب الحوائج هستیِ منی برادرت هستیِ تو دستم رو بگیر ، فدایِ بی دستی تو تنها تویی که عالمُ داری زیر دین لبریز غمم یا کاشف الکربِ الحسین تو نا امیدیِ من ، ذکر رو لب تویی در بند مرامتم ، سلطانِ ادب تویی اباالفضل ذکر مادرمی .. اباالفضل سایۀ سرمی .. اباالفضل اباالفضل اباالفضل ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•نرسیده به ضریح تو دوباره.. تقدیم به ارواح همۀ گذشتگان و خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اَلآن اِنکَسَرَ ظَهری... کنار نَهر علقمه، دست بر کمرش نشسته بود، و خاطرات برادر را مرور میکرد... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•با این که غم داشتیم.. تقدیم به ارواح همۀ گذشتگان ، خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج محمود کریمی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تشنه بودیم، بوی آب می رسید از علقمه از تو نخلا، می رسید رایحۀ فاطمه از میونِ، گرد و خاک سمت حرم می رسید بابا گریون، قدّه خم روی لباش زمزمه با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... عمو جونم! تا تو بودی، سر و سامونی داشتیم تو که رفتی، چشِ گریونی داشتیم بعد تو بیچاره شدیم، دنبال زینب همه آواره شدیم بی هوش و گوشواره شدیم با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... رفتی و رفت، دشمنت سمت حرم صف به صف ناله ها و ضجه ها می رسید از هر طرف تا عمودِ خیمتُ، دستای بابا کشید عمه میزد بر سرش، دستشُ رو به نجف عمه هزار بار مُرد خیمه گرفت آتیش همه میگن: بابا! چرا نیاوردیش؟ عمه هزار بار مُرد خیمه گرفت آتیش عمه میگه:داداش! چرا نیاوردیش؟ عمو جونم! تا تو بودی دشمنامون می ترسیدن تا تو رفتی، چشم تو رو دور می دیدن ماها گریون بودیمُ، اونا همش می خندیدن با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... اشک باباس، که نشوند ما رو به روزِ سیاه بی قرارُ، تشنه و بی کَسِ و بی پناه جای خالیت، میکِشه پنجه به زخم دلش اون دمی که، قاتلش می رسه تو قتلگاه چشمت و دور دیدن غارتمون کردن سر بسته باید گفت همه چیُ بُردن عمو جونم، تا تو بودی چاره داشتیم کی لباس، پاره داشتیم؟ تو که رفتی سر به صحراها گذاشتیم پا برهنه، روی خارا گذاشتیم با این که غم داشتیم صاحب عَلَم داشتیم عَمومونُ کُشتن همینُ کم داشتیم... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•با این که غم داشتیم.. تقدیم به ارواح همۀ گذشتگان ، خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج محمود کریمی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مثل عباس باشید! فقط دنبال نبود! رزمنده‌ای بود که برای حفاظت از آرمانش تا آخرین لحظه مبارزه میکرد 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣‼️ صاحب شریف برای (عج) کنار می گذاشتند و می گفتند: امشب آن حضرت در است. ↶ بابُ الحَرَم 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•الهی کم نشه سایه ت.. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ الهی کم نشه سایه ت یاحسین ازسرنوکرها به فدای مادرت حضرت زهرا همه مادرها لاله ی سرخ دشت باورها من مینویسم اسمتُ با اشک کمه برایِ تو یک دریا اشک من اومدم بزاری گریه کنم تو روضه ها بگیری از ما اشک اشکِ روضه نمکِ زندگیِ سینه زناست تو سر دادی که الان آقا سر ما بالاست یادمه روضه که داشتیم پدرِ من ازتو دم میزد غذایِ نذریتُ هر شب مادرم با گریه هم‌ میزد غم تو آتیش به دلم میزد من‌ از غم‌ تو خاطره دارم با پرچم تو خاطره دارم من بیشتراز تموم عمرم با محرم تو خاطره دارم .. غرقه آهم یارفیق من لارفیق له بی پناهم یا شفیق من لاشفیق له اشکِ روضه نمکِ زندگیِ سینه زناست تو سر دادی که الان آقا سر ما بالاست ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•الهی کم نشه سایه ت.. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر انگشتر میخواستند، باید به خودش میگفتند این‌ها خاندان کرامت‌اند... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•مستان همه افتاده و .. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برایِ باغبان ما باقی نمانده ساقی غریبُ میکده میسوزد امشب یک غنچه یاسِ گمشده میسوزد امشب گل بویِ زهرا میرسد از سوی مقتل سوی بهشتم میبرد گل بوی مقتل مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده آتش گرفته دامنِ طفلی سه ساله سویِ شهیدان میرود با آه و ناله در دست دژ خیمی افتاده گشواره آهُ واویلا خون میچکد ازگوش هایِ پاره پاره آهُ واویلا ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•مستان همه افتاده و .. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ وَانْتَهکت فیک حُرمَة الاِسلام... و با کُشتن تو حُرمت اسلام را زیر پا نَهادند... 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•طفلِ یتیمی زِحسین.. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ امشب شب بیقراریِ زینبِ .. اجازه بدید همه با هم شریک بشم ، همه بلدید : طفلِ یتیمی زِحسین گمشده ساربان ساربان قامت زینب زِعلم خمشده ساربان ساربان *عزیزبرادرم چه کنیم ریختن خیمه هارو غارت کنن ..خیلی برای امام سجاد سخت بود اینو بگه ولی مجبور بود ناموسش توخطربود .. چه کنه فرمود عمه جان به بچه هابگو فرارکنن .. زن وبچه تو این بیابون میدوییدن یا الله .. میگه دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته داره میدوه .. تو تاریکی صحرا معلومه از دور آتش و مسیر دختر . میگه اسبم رو هی کردم دلم سوخت گفتم برم آتش دامنش و خاموش کنم تا رسیدم از اسب پیاده شدم دیدم دستاشو گذاشت رو سرش ، منو نزن من یتیمم .. فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ... پیاده شدم آتش دامنش و خاموش کردم فهمید باهاش کاری ندارم دخترم آرام باش ، یه وقت یه نگاهی به من کرد صدا زد شیخ آب آزاد شده یا نه ؟! گفتم آری آب آزاد شده . طبیعیه سه روزه آب نخورده تشنه است یه ظرف آب براش آوردم گفتم الان آبُ ببینه آب و میخوره اما دیدم هی آبُ نگاه میکنه هی گریه میکنه ... یه وقت صدا زد شیخ راه گودالِ کدوم سمته ؟!.. گودال چیکار داری ! آب نوش جان کن ، گفت وقتی بابام میدان میرفت لباش از تشنگی ترک خورده بود .. میخوام برای بابای غریبم آب ببرم ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•طفلِ یتیمی زِحسین.. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دشمن با هدف را شروع کرد! اما (ع) برای نبود 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•پیمانه خالی است و .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ پیمانه خالی است و کرم بی‌نهایت است اما همین گدایی ما، اوج عزت است کودک به غیر خانۀ بابا نمیرود یعنی همیشه خانۀ عشاق، هیئت است *امشب وقتی خانم بچه های ابی عبدالله رو جمع کرد همشون سوخته بودن .. همۀ بچه هارو با یه دردسری با یه مکافاتی زیر یه خیمه نیم سوخته جمع کرد ، همه رو یکی یکی خوابوند برای همه یکی یکی لالایی خوند ، تا همه خوابیدند تا بی بی اومد یه کم استراحت کنه بشینه تا نشست رو زمین گفت کمرم چقدر از صبح تا حالا دویدم .. شام غریبان باید آروم بسوزی و گریه کنی ، تا اومد بشینه یهو دید از پشت خیمه ها صدای ضجه شیون بلند شد گفت ای بابا من که همه رو خوابوندم صدای کیه؟ اومد آروم آروم پشت خیمه ها دید رباب جان خانم جان شما اینجا چیکار میکنی .. گفت زینبم خوابم نمیبره چرا آخه؟.. رباب جان کمک من باش میبینی که من با چه مکافاتی بچه هارو خوابوندم اومدی گریه میکنی ،گفت خانم جان میدونم اما دست خودم نیست از دم غروب که آب و آزاد کردن حواسم نبود یه کم آب خوردم .. تا دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم خانم جان سینه هام شیر آورده یادم اومد ظهر همین چند ساعت پیش این بچه هی چنگ می انداخت ولی شیر نداشتم بهش بدم حلالم کن حلالم کن ..(زبانِ حال) گفت حالا چرا پشت خیمه ها ؟.. بیا تو بشین گفت نه آخه دیدم اون لحظه هم خیلی خودم و کنترل کردم دیدم آقام این بچه رو زیر عبا پنهان کرد منم نمیخواستم آقام خجالت زده بشه نرفتم جلو اما از لای پردۀ خیمه میدم اومد همینجا پشت خیمه ها نشست دیدم یه قبر کوچولو کند .. خودم دیدم زینب جان همین جا خاک کرد ولی هر چی میگردم پیداش نمیکنم ..* اینجا حسینیه است، در این خانۀ حسین حتی نفس کشیدن ما، هم عبادت است آغوش اگر که باز کنی ، خوب‌ها چرا هرکس گناه بیشتر آورده ، دعوت است خاکی شدم برای تو خاکم، درست شد زحمت برای روضۀ تو، عین رحمت است ما پرورش گرفتۀ ، زهرای اطهریم از مادر آنچه میرسد اصلا، محبت است روی در، خون سر انگشت مرا، میبینی خانه‌ات را، کسی اندازۀ من، در نزده گر به زهرا برسد نامۀ من، نیست غمی هرکسی بچۀ بد را زده، مادر نزده محشر همه به دور حسین ، جمع میشویم فردوس بی‌حضور تو خاموشُ خلوت است نزدیک اربعین شده ، کاری بکن حسین دیگر برات را بده ، وقت زیارت است ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•پیمانه خالی است و .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ در داعیه‌ی فضل داشتند! (ع) از آنها کرد، با تَشَر و تیشه جوابش را دادند! 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦•گودال سخت بود برای.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ گودال سخت بود برای دلش ولی اشک امام عصر، برای اسارت است ای سر بریده، بال و پرم را، نگاه کن داغی که مانده بر، جگرم را، نگاه کن پاشو کمک بده، که سوار شتر شوم نامحرمان دور و برم را، نگاه کن با شمر و، حرمله، طرف کوفه میروم برخیز همسفر، سفرم را، نگاه کن رفتم‌ پِی،ِ لباس تو اما مرا زدن بر روی گونه‌ها، ورمم را، نگاه کن عباس را، بگو که زمین خورد زینبت حالا کبودی، کمرم را، نگاه کن ای آفتاب، کم به تن، دلبرم بتاب ای آفتاب، چشم تَرم را، نگاه کن چادر نماند، تا بکشم روی پیکرت شرمندگی، اهل حرم را، نگاه کن خیلی شرمنده شد زینب .. گفت:« داداش! یادمه یه روزی خواب بودم، یهو از خواب بیدار شدم؛ دیدم تو بالا سرم وایسادی، گفتم:«داداش چرا منو بیدارم نکردی»؟! _گفتی:« خواهرم دیدم خوابی؛ از لای این درم داره آفتاب رو صورتت می‌تابه؛ ایستادم جلو آفتاب، آفتاب به پوستت نخوره به صورتت نخوره. یادته، گفتم:« ان شالله برات جبران کنم»... ای آفتاب! من که کاری ازم‌بر نمیاد؛ میبینی که من رو دارن دست بسته میبرن‌... امشب خیلی شب عجیبیه، امشب همچین که بی‌بی خیلی از این بچه‌ها رو با یه دردسری جمع کرد، دید دو سه تا از این بچه‌ها کم‌اند. یکی‌یکی دست سر این بچه‌ها میکشید. _عمه‌جان چرا گوشت اینجوریه؟! _گفت:« عمه جان! آخه تو این صحرا دنبالم میکردن؛ منم بهش میگفتم:«خودم گوشوارم و بهت میدم، اما اینا میکشیدن». _عمه ببین گوشم و... هی این بچه اون بچه؛ یکی‌یکی دلداری، _ پس دوتا بچه‌ها کم‌اند! گفت:« خواهرم ام‌کلثوم؛ عزیزم، میدونم خسته‌ای، پا میشی با همدیگه تابی تو این صحرا بخوریم دوتا بچه‌ها کم‌اند؟! تو این تاریکی‌ها، هی این طرف و بگرد؛ اون طرفا بگرد. _ای خدا! چیشدن این بچه‌ها؟! یهو دیدن زیر یه بوته‌ای، دوتا از این بچه‌ها دست گردن هم کردن، تا اومد برشون گردوند دید دوتایی جون دادن و مردن... این اسبا وقتی برا غارت میدویدن، این بچه‌ها زیر نعلای این اسبا، جون دادن و مرده بودن... خواهرم ‌یکی دیگه نیست! بازم بگردیم، خیلی کمرمم درد میکنه... این طرف اون طرف؛ _ای خدا! کجا رفته این بچه؟! یهو بی‌بی فرمود:« خواهرم فکرکنم ‌من‌میدونم». _چرا از کجا؟! _آخه وقتی آب آزاد شد، بچه‌ها رو من یکی‌یکی زیر نظر داشتم. دیدم یکی از این بچه‌ها گریه میکرد یه ظرف آبم برداشته بود. دیدم از این مردا هی سوال میکرد:« گودال کدوم طرفه»... خواهرم فکرکنم رفته گودال؛ چون از اون‌ موقع به بعد دیگه ندیدم ‌این بچه رو... سریع دویدن تو گودال، دیدن یه بچه‌ای خودش رو انداخته رو این بدن بی‌سر. این بچه رو بلند کردند. _اینجا چیکار میکنی آخه؟! عزیز دلم، چجوری این همه راه اومدی تا اینجا؟! _گفت: عمه جان! خیلی دلم هوا بابامو کرده... دم خیمه که ایستاده بودم،بابام و از دور میدیدم این لباشو میدیدم بهم میخورد؛ هی میگفت:« جگرم»... _عمه‌جان! بابام سر نداره خب؛ _عمه‌جان مگه نمیبینی بابام سرنداره؛ ولی من خودم صدا بابامو شنیدم. _چی میگفت عمه جان عزیز دلم؟! _عمه‌جان! تو این صحرا، تو این تاریکی‌ها هی صدا میزدم:« اباَ، بابا»؛ دیدم از یه سمتی هی صدا میاد:« اِلَیَّ؛ بیا»... دو سه تایی خودشون رو انداختن رو این بدن انقد گریه کردن ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦•گودال سخت بود برای.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ، انفجار از (ع) بود 🆔@babolharam_net 📝@babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net