shab charom02.mp3
1.76M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری..
#توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری
آه آقایِ غریبم ، چقدر غم داری
تا ابد هر که بخواند همه مرثیه ات
باز هم روضۀ ناخوانده به عالم داری
این همه زائرِ دل سوختۀ خاکت را
از ازل داشته ای ، تا به ابد هم داری
*اول روضه خوانِت خودِ خداست .. بخون کتابِ "اشک روان بر امیر کاروان" ، "خصائص الحسینیه" از آدم تا خاتم همه اول برا حسین گریه کردند ..*
روضه خوان هات زیادن یکی شان قرآن
مطلع فجر خدا سوره ی مریم داری
*قربون این چشماتون برم .. با همه سختیا دست زن و بچتون رو گرفتید اومدید روضه ..*
درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت
خواهرت هست کنارت تو که محرم داری
بهترین نوحۀ ما هست غریبِ مادر
صاحبِ روضه بگو بهتر از این دم داری؟!
*جانم .. زن و مرد بگن .. به خدا این شهر به این حسین حسینت ، به این نفس کشیدن های شما احتیاج داره ها ..*
تا که نومید نگردد ز درت محتاجی
تو هم انگشت ، هم انگشترِ خاتم داری
وقت تدوین تو ای شعرِ غریبی پسرم
دید در وزنِ تنت چند هَجا کم داری
*رفیق مواظب باشداز غافلۀ عشق کربلا عقب نیوفتی .. برا همه مون نامه نوشته حسین .. نامه رسید دست اون پیرمردِ با صفا و نورانی که تمام وجودش از مَحَبت حسین پره .. همچین که خواست با زن و بچش وداع کنه بره کربلا ، تا زد بیرون دید مسلم بن عوسجه داره میره .. صداش زد گفت مسلم ابن عوسجه السلام علیک جواب سلام داد حبیب چی شده چرا انقدر آروم حرف میزنی؟ چون اوضاع کوفه بهم ریخته بود گفت: بیا جلو بیا جلو، اومد اومد ، در گوشی بهش گفت.
گفت کجا داری میری؟ گفت دارم میرم سنت پیغمبر رو به جا بیارم ، میخوام برم خضاب کنم ..
گفت مسلم بن عوسجه میخوای یه خضابی یادت بدم تا قیامت بمونه؟!.. گفت چه خضابی؟ یه وقت دید نامه ای رو آورد بیرون دست خط اربابِ بی کفنِ
گفت نگاه کن ببین آقامون برامون نامه نوشته ؛
بسم الله الرحمن الرحیم ، حبیب بلند شو بیا، آقات رو غریب گیر آوردن ..*
این نامه رو هنوز حسین برا رفیقاش میفرسته ، کیا رفیق حسینن؟...
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
shab charom001.mp3
2.47M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#روضه و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یه نگاه کرد دو تا پسر ها رو گفت برید سراغ دایی جانتون بگید اجازه بده بریم میدان ..
همچین که رفتن زینب دل تو دلش نبود گفت الان میرن اجازه میگیرن از دایی شون .. آخه زینبِ طاقت نداره غریبیِ حسینُ ببینه .. وقتی تو گهواره بود تا بویِ حسین بهش نمیخورد فقط گریه میکرد .. هرجا حسین می آمد زینب آروم میشد..
امشب من آروم آروم میگم ببینم تو چیکار می کنی .. امشب شبِ خواهرا و مادرای شهداست .. آخه هم خواهر شهیدِ هم مادرِ شهیدِ .. وقتی ام میخواست ازدواج کنه گفت بابا من حسینی ام .. هرجا حسین بره منم باید برم .. حتی کار به جایی رسید از عشق زینب مادرش فاطمه به پیغمبر گفت ، صدا زد بابا یا رسول الله حسنم هست ، حسینم هست اما نمیدونم چرا حسین از زینب دور میشه زینب بی قرار میشه ..
حالا همچین خواهری دو تا بچه هاشُ فرستاد گفت الان اذن میگیرن.. لحظاتی گذشت دید دو تا پسرا دارن میان سراشون پایینِ .. گفت چی شده مادر ، چرا غم تو دلتونِ ؟!.. صدا زدن مادر ما رفتیم دست دایی جان رو بوسیدیم گفتیم دایی جان اجازه بده .. دایی مون فرمود نمیشه .. شما کنارِ مادرتون بمونید .. همچنین که گفتن دایی اجازه نداده به زینب خیلی بر خورد .. با عجله اومد جلو خیمه ی حسین .. صدا زد حسین نکنه بچه هام رو قابل نمیدونی ..
گفت الان یه کاری میکنم دیگه رو حرف زینب حرف نزنی .. صدا زد داداش جان مادرت اجازه بده بچه هام میدان برن ..
همچنین که حسین اجازه داد انقدر زینب خوشحال شد .. زینب بچه ها رو صدا زد خودش موهاشونُ شانه کرد ، سرمه به چشمانشون کشید .. هی میگفت بچه ها میخوام یه جوری شمشیر بزنید همه بفهمن شما نوه های حیدرید .. من زنم نمی تونم برم وسط میدان عوضِ مادرتون شمشیر بزنید .. عوض اون روزی که نبودید مادرمُ بینِ در و دیوار زدن .. رحمت خدا به این گریه ها ..
کوچه ای تنگُ دلی سنگُ صدایِ سینه..
رفتن جنگ نمایانی کردن گفتن ما بچه های زینبیم .. یه نانجیبی گفت داغشون رو به دل مادرش بزارید .. دورشون کردن .. فقط یه جایی یه صدایی شنیدن اهلِ خیمه .. یکی صدا میزنه دایی حسین .. ابی عبدالله مثلِ بازِ شکاری اومد بالاسرشون .. سرشونو به دامن گرفت .. اما زن ها هی نگاه کردن دیدن هر کی از صبح می افته ، زینب میاد وسط میدان کنارِ حسین .. هرچی نگاه کردن دیدن زینب نیومده .. بدن ها رو آوردن تو خیمه .. اومدن جلو خیمه ی زینب .. دیدن زانویِ غم بغل گرفته .. گفتن خانم جان اینجا چیکار میکنی مگه نمیبینی بچه هاتُ دارن میارن ؟!.. چرا بیرون نیومدی ؟! فرمود آخه بیام بیرون میترسم داداشم خجالت بکشه ..
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
shab charom03.mp3
2.2M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
دلا بکوش که آینۀ خدات کنند..
#روضه اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ
دلا بکوش که آینۀ خدات کنند
به خود بیایی و از دیگران جدات کنند
اگر خلافِ رضایِ خدا قدم بزنی
به اشکِ چشم تو البته التفات کنند
تو روزها ، گره از کار غنچه واکردی
که رهروانِ وفا ، نیمه شب دعات کنند
کمر به تزکیۀ نفس بسته ای که تو را
مقیم خیمۀ آتَيْتُمُ الزَّكاة کنند
سفر به محضر محبوب شرطها دارد
حبیب باش که دعوت به کربلات کنند
اگر چو حُر زِ اشتباه برگردی
تو را در آینۀ عشق محو و مات کنند
*یه وقت خبر دادند آقا حر داره میاد چکمه هاشُ دورِ گردنش انداخته اومد جلو خیمۀ ابی عبدالله هنوز نرسیده دیدن حسین داره میاد بیرون ، تا رسید ؛ ابی عبدالله دید حر سرش پایینه ، اول از همه دست گذاشت زیرِ محاسن حر صدا زد یا شیخ ؛ ارفع راسک .. حر چرا سرت پایینِ ؟.. دیگه اینجا اومدی نباید سرت پایین باشه ..
وقتی خورد زمین باخودش میگفت نه حر تو دلِ زینبُ لرزوندی .. نه " حسین بالا سر تو نمیاد .. یه وقت دید یکی آروم سرشُ برداشت .. یه نگاه کرد دید به به ؛ آقاش حسینِ ..
سرم خاک کف پای حسینِ ..
به همین جا هم بسنده نکرد ابی عبدالله ، یه وقت دید فرق این سردار شکافته ، دیدن دستمالشُ درآورد پیشانی حرُ بست .. دلتون کجا رفت خبره هایِ روضه ؟.. یه دستمال داشت اینجا خرج شد ، یه وقتی هم خودش یه سنگ به پیشانیش خورد دستمالی نبود .. پیراهنشُ بالا زد صدر الحسین نمایان شد ..
حالا با ناله هایی که داری دستتُ بیار بالا بلند بگو الهی العفو ..
السلام علیکم یا انصار اباعبدالله
یک به یک آمدند کربُبَلا
دور اربابِ عشق جمع شدند
مثل هفتاد و دو گلِ عاشق
همه پروانههایِ شمع شدند
زینب آرام میشد آن وقتی
یار سوی غریب میآمد
آن طرف سی هزار میرفتند
این طرف یک حبیب میآمد
زن و فرزند را رها کرد و
رفت با عشق آشنا بشود
عشق یعنی زهیرِ عثمانی
خواست صد مرتبه فدا بشود
بیست سالِ تمام هر شب وروز
از اجل خواست تا امان بدهد
آرزوی بریر این بوده است
در رکاب حسین جان بدهد
تیر باران شروع شد بعدش
شد فدایی حُجَیر با پدرش
دست در دست هم شهید شدند
ای به قربان جُندَب و پسرش
در میان سوارههای یزید
این دلاور پیاده میجنگید
بویِ صفین داشت شمشیرش
مثل حیدر جُناده میجنگید
رفت عابس برهنه در میدان
مست مست از میِ سبوی حسین
ما همه عاشقیم اما اوست
شاهِ دیوانگانِ کوی حسین
آن زمانی که عشق میآید
هیچ چیزی مقابلش سد نیست
رو سفیدیِ «جون» ثابت کرد
روسیاهی همیشه هم بد نیست
کم کَمَک ظهر شد اذان گفتند
شد فدای نماز خواندن او
تیرها را به جان خرید سعید
تا نباشد گزند بر تن او
*همچین که ارباب ما سلام نمازُ داد دیدند سعید بن عبدالله با صورت خورد زمین ، ارباب ما اومد سرشُ برداشت یه نگاه تو صورت آقا کرد ، گفت : آقا راضی شدی یا نه؟ آقا وفا کردم یا نه ؟..
اجاره بدید اینم از زهیر بگم پیغام بهش فرستاد ابی عبدالله ، نمیخواست بره همسرش گفت : پاشو برو مرد ، میدونی این کیه ؟ پسر فاطمه است..
زهیر رفت ولی وقتی برگشت تا پردۀ خیمه رو کنار زد گفت : هر که دارد هوس کربُبَلا بسم الله .. گفت اگر میخوای بری برو حسین منتظر منه .."
با حبیبان که راه می افتی
عشق را انتخاب باید کرد
مسلم عوسجه به ما فهماند
چهره با خون خضاب باید کرد
اومد دم خونش خانم مسلم گفت :نیست رفته بیرون ، حبیب گفت: نمیدونی کجا رفته؟ گفت میرم بازار ، اومد تو بازار دید مسلم ایستاده ، گفت بیا بریم ، نمیخواد حنا بخری".. دستشو گرفت باهم اومدن کربلا ، رفیقِ چند ساله هستند از زمانِ پیغمبر با رسول خدا بودند تو تمام جنگ ها با امیرالمومنین بودند با امام حسن بودند ، تو کوفه هم بودند لذا با نائب امام هم دست بیعت دادند ، امر بر این بود که نمیتونستند خودشونُ نشون بدن ، اینا ذخیرۀ کربلا بودن ، لذا دوتایی باهم اومدن کربلا
....
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
دلا بکوش که آینۀ خدات کنند..
#روضه اصحاب حضرت اباعبدالله سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
آی بچه سیدا قبل از اینکه برسن ، عمه جانتون اومد گفت داداش لحظه به لحظه داره به لشگر دشمن اضافه میشه کسی برا یاری ما میاد یا نه؟ گفت نگران نباش ، لشگر ما هم میرسه .. یه وقت گفت زینبم نگاه کن .. دید دو تا سوار دارن میان ، حبیب با مسلم عوسجه .. وقت گذشته ، از همه التماسِ دعا .. روز عاشورا اول مسلم رفت میدان جنگ نمایانی کرد با صورت خورد زمین .. یه وقت دیدن حبیب سوار بر اسبش شد رفت وسط میدان .. رسید سرشُ برداشت ، نگاهش افتاد تو چشم مسلم لحظۀ آخر گفت رفیق حرفی نداری ؟ وصیتی نداری ؟ یه وقت تو اون حال امام رو نشون داد امامی که بالا سرش بود ، گفت حبیب حواست به حسین باشه .. بعد حبیب رفته میدان ؛ حبیب که اومد میدان جنگ نمایانی کرد حبیب هم خورد زمین .. ابی عبدالله رسید بالا سرش .. چند کلامی با ابی عبدالله حرف زده ولی جانِ کلامم چیزه دیگه ست ؛ یه وقت دیدن دارن هلهله میکنن دوتا از بزرگای کوفه رو زده بودن که ما مسلم و حبیبُ کشتیم .. یه وقت دیدن شبث ابن ربعی ملعون ، کسی که نامه نوشت به ابی عبدالله ، با اون خباثتش فریاد زد ساکت باشید میدونید کی رو کشتید؟.. این حبیبِ .. این مسلم ابن عوسجه ست.. اما بگم صدا ناله ت بلند بشه .. یه ساعتی هم بود که عمه امام زمان اومد بالاِی گودال .. دید یکی رو سینۀ حسین نشسته .. دستهاشُ رو سرش گذاشت ..
وقتی از حبیب سوال کردند بعد از شهادت ، حبیب آرزویی داری؟ گفت بله آرزوم اینه که دوباره زنده بشم بیام تو روضه هایِ حسین بشینم براش گریه کنم ، سر حبیبُ که جدا کردن دعوا شد سر اینکه کدوم قبیله سر حبیب رو ببره امتیاز داشت براشون ... یه وقت هم خواهر حسین دید یه جا دعوا شده یکی گفت سرش برای منه .. یکی گفت انگشترش برای منه .. یکی گفت پیراهنش برا منه .. یکی صدا زد عمامه اش برای منه ..
ای تشنه لب حسین ..
ای بی کفن حسین ..
یه وقت دید خولی وارد گودال شد سر و از بقیه گرفت .. خواهرش دید سر حسینش شام غریبان نیست خولی انقدر نامرد بود همون شب راه افتاد بیاد کوفه جایزه بگیره .. رسید دید دروازه ها بسته است دارالاماره بسته است اومد خونه نامرد ، هر چی نگاه دید سر بریده رو کجا بزاره ، یه نگاه کرد چشمش افتاد به تنور خونه .. درِ تنورُ باز کرد ..
زن خولی میگه نیمه های شب دیدم یه صدایی داره میاد ، میگه آروم آروم اومدم دیدم یه نوری داره به آسمان میره یه خانم قد خمیده میگه
کشتنت عزیزم خاکت نکردند ..
حسین ..
غریب گیر آوردنت
با هر چی داشتن زدنت ...
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
shalbafan Babolharam.mp3
7.06M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
الا ای شهیدی که خونِ خدایی..
#سینه_زنی ویژۀ ایام محرم و صفر تقدیم ارواح همۀ گذشتگان خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج امیر عباسی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
الا ای شهیدی که خونِ خدایی
شهی که به فکرِ گدایی
امام دلها عزیزِ زهرا گل پرپر کربلایی
یا غریب الغربا ..
بنفسی انت مولا ..
یا سید الشهدا ..
« یا سید الشهدا ... »
بمیرم عزیز پیغمبر برایت
بسوزد دلها در عزایت
گلِ پیغمبر غریب مادر
زنم ناله در روضههایت
هستی مصباح الهدی ..
شهید راه خدا ..
ای مظلوم سرجدا ..
« یا سید الشهدا ... »
شنیدم تو خوردی نیزه از لعینان
تنت غرق خون شد حسین جان
سرت جدا شد به نیزهها شد
و تو خواندی بر نیزه قرآن
*من بمیرم برای اون خواهری که از بالای تل زینبیه نگاه کرد دید این شمشیرا بالا میره .. نیزه ها بالا میره پایین میاد صدای نالش بلند شد .. وا حسینا ..*
دل و دلبر زینب ..
سایۀ سر زینب ..
غریب کرب بلا..
« یا سید الشهدا ... »
الا ای شهیدی که خونِ خدایی
شهی که به فکرِ گدایی
امام دلها عزیزِ زهرا گل پرپر کربلایی
یا غریب الغربا ..
بنفسی انت مولا ..
یا سید الشهدا ..
« یا سید الشهدا ... »
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_امیر_عباسی
#ویژه_ایام_محرم
#سینه_زنی
#اربعین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
الا ای شهیدی که خون خدایی.mp3
6.8M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
سرباز ولایتم از روز ولادتم..
#سینه_زنی ویژۀ ایام محرم و صفر به امید باز شدن راه کربلا و پیاده روی اربعین به نفس حاج امیر عباسی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله ..
سرباز ولایتم از روز ولادتم
سر دادن برات حسین، شد اوج سعادتم
دلدارم، بدون تو چی تو دنیا دارم
هستی من هستیُ دلدارم
توی روضه هابرات میبارم
دلدارم بدون توچی تو دنیادارم
هستی من هستیُ و غم خوارم
توی روضه ها برات میبارم
ارباب میدونی دلتنگم
اسمت ذکر رو سربندم
هر شب روضه میرم اقا
هر شب به تو من پابندم
مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله ..
ای تاب و تبم حسین ، ذکر رو لبم حسین
دیدن ضریح تو شد خوابِ شبم حسین
مهتابی ، میشه با تو شام تارم آقا
با تو چیزی کم ندارم آقا
تویی آروم و قرارم آقا
ارباب از غمت گریونم بی تو اَبریُ بارونم
رویام شده پابوس تو بی تو آقا سرگردونم
مولا یا اباعبدالله .. مولا یا اباعبدالله ..
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_امیر_عباسی
#ویژه_ایام_محرم
#سینه_زنی
#اربعین
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
Shab08Moharram1395[09].mp3
2.94M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
بر کویر سفره های سائلان ..
#روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ
*شب پنجم از ماه محرم الحرام رسید .. به آقا و مولامون کریم اهل بیت امام مجتبی (ع) ؛ آخه چند نفر اومدن محضر امام حسن یکی گفت آقا فرزندی میخام پسر باشه چیکار کنم؟! حضرت فرمودند استغفار کنید طلب مغفرت کنید. دیگری آمد هرکسی هر چیزی خواست امام فرمود استغفار کنید .. لذا آی زنُ و مردی که صدامُ میشنوید با این روایتی که امروز از امام مجتبی کریم اهل بیت دیدم هر کاری داری تو همین استغفار اول مجلس بگیر .. میگن وحشی قاتل حضرت حمزه سیدالشهدا توبه کرد ، خبر آوردن برا پیغمبر یا رسوالله وحشی توبه کرده پیغمبر یه سری تکون دادند ، رحمت اللعالمینِ بچه ها .. حضرت فرمود بگید جلو رویِ من نیاد ، نمیخام ببینمش .. بگید توبش قبوله اما نیاد من باهاش چشم تو چشم نشم .. (خبره ها فهمیدن چی میخام بگم..)
میخام بگم اینجا پیغمبر طاقت نداشت قاتل عمو جانشُ ببینه اما دلا برا آقامون بسوزه .. هر روز که میومد بره مسجد میدید مغیره دم در ایستاده .. (فهمیدی چیشد).. هر روز مینشست میدید نامرد بالا اون تخته چوبا به باباش علی جسارت میکنه .. آی قربون غریبیت برم یا امام حسن ..حالا این آقا فرمودند استغفار کنید. اگه یه مرد بیرون از خانه غریب باشه همه دلخوشیش اینه میگم میرم خونه .. آی گریه کن ها .. تازه وقتی میومد خونه زنه نانجیب زهرُ بهش داد ..
قربون ابی عبدالله برم این شبا براش گریه میکنیم ، حسینِ فاطمه یکی از همسرانش خانم ربابه .. لذا وقتی زهرُ داد (ببین چقدر کریمه این آقا) ..یه نگاه بهش کرد گفت کار خودتو کردی؟!.. حالا زود برو بیرون از در پشتیِ حجره .. میدونید چرا گفتن چرا آقا فراریش دادید؟! فرمود آخه الان خواهرم زینب میاد نمیخوام با قاتلم چشم تو چشم بشه ..
اما من برا زینب بمیرم .. چهل منزل ...
تو همین حال دستتُ بیار بالا ، هر حاجتی داری به کرامتِ امامت مجتبی خدا رو قسم میدیم :
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ وَأتُوبُ إلَيهِبه امام مجتبی ده مرتبه الهی العفو ...
بر کویر سفره های سائلان باران تویی
رحمت بی انتهای حضرت منان تویی
آنکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم
آنکه بوده خاندانش از ازل سلطان تویی
جودُ و احسان تو را نازم که بین خانه ات
سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی
هرکجا حرف از کریمانِ دو عالم میشود
اولین نامی که هرکس میکند عنوان تویی
ظاهرت هرگز ز مسکین بهترُ بدتر نبود
آنکه قبرش نیز باشد با سائلان یکسان تویی
*کربلا شلوغ ، حرم سریع الرضا شلوغ
همۀ امام زاده ها شلوغ ، اما تو که زائر نداری
کسی دور و برت نیست
شبا حتی یه شمع هم آقا بالاسرت نیست ..*
ظاهرت هرگز ز مسکین بهترُ بدتر نبود
آنکه قبرش نیس شد با صاعران یکسان تویی
پاسخت بر ناسزایِ دشمت لبخند بود
*ببخشید اینطوری میگم یه لحظه خودمونُ بزاریم تو این لحظه ، اگه یه نفر بهمون ناسزا بگه اون لحظه آدم میتونه خودشُ نگه داره یا نه؟! طرف اومد جلو امام حسن ایستاد شروع کرد به آقا ناسزا گفتن هرچی از دهنش درومد به آقا گفت .. آخر از همه یه دست گذاشت رو شونش گفت پیداست غریبی .. گفت پیداست گرسنه ایی جا نداری .. آخر الامر حضرت برد مهمانش کرد دو سه روز مهمان حضرت بود .. میگن وقتی خاص برگرده بره حضرت گفت صبر کن مرکبشم براش عوض کنید مرکبشُ عوض کردن ، فرمود توشه راه بهش بدید اینم هیچی یهو گفت صبر کن بیا پایین از این به بعد اگر رفیقیم نداشتی ما رو رفیق خودت بدون .. یا رفیق من لا رفیق له ..
چطور دلشون اومد از زیر پای این آقا سجاده بکشن ..(حرف خیلیه اما وقت نیست زود میگذرم) .. آقاجان :
پاسخت بر ناسزایِ دشمت لبخند بود
خیرخواهِ مهربانِ خیل بدخواهان تویی
صلح تو فرقی ندارد با نبردت در جمل
اتحاد کاملِ آرامش و طوفان تویی
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
بر کویر سفره های سائلان ..
#روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*امشب میخاییم برا این آقا و آقازاده هاش گریه کنیم .. از این جا به بعد سادات ببخشن منو ..*
یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر
آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی
بعد از آن کوچه فقط روی لب تو آه بود
غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود
وای مادرم .. مادرم .. اجازه بدید یه اشاره کنم هرکی میتونه عاشورایی گریه کنه .. میگه تو کوچه ها رسید به امام حسن گفت آقا منو شما هم سن و سالیم چرا انقدر زود موهاتون سفید شده؟! حضرت یه نگاه بهش کرد ، گفت ما بنی هاشم زود پیر میشیم ..
سادات ببخشید این حرف حضرتُ من اینطور تکمیل کنم برات ..آره اینا ارثِ شونه یه مادر ۱۸ ساله ی پیرم دارن .. (خانوما صدامو میشنون بگم..) آره دو سه شب قبل گفتیم یه دختر سه ساله پیرم دارن ..
جناده میگه حضرت اینو بهش گفت رفت ، میگه دیدم حضرت داره های های گریه میکنه .. گفتم یابن رسول الله چرا گریه میکنید آقاجان؟!
فرمود جناده میدونی کجا موهام سفید شد؟!.. اون روزی که دستم تو دستِ مادرم بود .. (خواهش میکنم هرکی میتونه ناله بزنه من راحت بگم..) یه وقت دیدم کوچه تاریک شد .. یه وقت دیدم یکی داره میاد جلو .. مادرم نقش زمین شد .. ان شالله هیچ وقت نبینی چادر مادرت خاکی بشه ..
دورو بر این گودال چقدر هوا تاریکه
امامشونُ کشتن قیامتی نزدیکه
شب پنجم ماه محرمه بدون مقدمه از عبدالله بگم برات .. یه وقت عبدالله دید صدا هل من ناصر امامش بلند شد .. اومد بالایِ بلندی
بی کس و بی سپر نه سپر نه پسر ..
چی میشه ای خدا میسوزه از جگر
تو عطش یه نفر تشنه تو قتلگاه
شمشیرو با خنجر میزاره رو حنجر
پیش چشم خواهر رو به رویِ مادر
میون قتلگاهش ببین غوغاست
برا چی من بمونم عموم تنهاست
این جا یه لحظه خانوم دست عبدالله رو رها کرد بی بی دستاشو گذاشت رو سرش .. عبدالله یه نگاهی این طرف و اون طرف کرد گفت الان وقتشه مگه تو از پسر جناده کمتری؟!.. میگن دوید به سمت عمو جانش دید یه عده دورش حلقه زدن .. اجازه بدید یه لحظه برگردم مدینه سادات ببخشید .. میدونید یاد کجا افتاد ؟ اون حلقه ایی که دور علی زدن .. مادرش زهرا رفت جلو دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت یه نامردی گفت قنفذ زهرا نمیزاره علی رو ببریم چه کنم ؟.. گفت دستشو کوتاه کن .. انقدر با قلاف به دستِ مادر زد ..
رسید به اون حلقۀ کینه .. رفت میون این نامردا .. یه وقت دید یه نامردی شمشیرشُ برد بالا .. دوید دستشو سپر کرد .. چنان زد رو دست عبدالله ، افتاد رو سینۀ حسین ..
فکر کردی روضه عبدالله اینجا تموم میشه؟.. یهو یه نفر گفت برید کنار حرمله داره میاد گفتن حرمله بچه مزاحمه .. یه حرفی بهت بزنم ببخشید توروخدا برو امشب فکر کن رو این حرف من .. حرمله تیر زیاد زده کربلا اگه به عباس تیر زد فاصله داشت اگه علی اصغرُ زد با فاصله زد .. اگه به سینه حسین زد فاصله داشت .. اما اینجا راحت ایستاد از یه فاصلۀ نزدیک
تیرُ گذاشت رو کمان چنان زد تو گلویِ عبدالله ..*
دوتا داغ دوتا مصیبت عظما مدینه رو دل امام حسن سنگینی میکرد .. یکی بازویه مادر بود .. که هر دو تا رو تو کربلا بچه هاش دیدن .. یکیش امشب عبدالله بود ، یکی ام شکستن سینه استخوان های مادر فردا شب برات میگم با قاسمش چه کردن ..
حالا با همین اشک چشمت دستتو بیار بالا شب پنجمه شبِ امام حسنُ یتیمشه به نیت پنج تن تو همین حالتون همه باهم پنج مرتبه همه باهم اللهم عجل لولیک الفرج ..
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
shalbafan Babolharam(1).mp3
6.5M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
کریم کار ندارد به اسم و ..
#روضه و توسل به کریم آل الله امام مجتبی علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
كريم كاري به جز جود و كرم نداره
آقام تو مدينه است ولي حرم نداره
همیشه غم نصیبی بی یارو بی حبیبی
الهی من برات بمیرم توخونتم غریبی
فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
فقط به خاطر خوشنودی خدا بخشید
در ابتدا پدرش فکر ما گداها بود
که سفره کرمش را به مجتبی بخشید
کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی
غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید
ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت
مدینه زائر خود را به کربلا بخشید
*الان مدینه چه خبر؟.. ان شاالله اقامون بیاد براش حرم درست کنم برا امام حسن(ع)برا امام صادق(ع) برا امام باقر(ع) ...*
دو ماه گریه برای حسین باعث شد
که رزق اشک حسن را خدا به ما بخشید
گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد
خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید
*انقدر غریبه .. امشب بچه هاش بهانه شدن براش روضه بخونیم .. بعدِ کوچه هی غصه میخورد .. همه بچه ها گریه میکردن اما حسن یه جور دیگه گریه میکرد .. اخه اون چیزی که حسن دیده حسین ندیده .. ان شاالله هیچ وقت زمین خوردنِ مادرتُ نبینی ...*
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
shab panjom01.mp3
1.6M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هوا زِجور مخالف چو ..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
به این چشمات یاد بده هر چیزیُ نبینه تا بتونه گریه کنه .. امشب بگو آی کریمه اهل بیت امشب اومدم دره دلم روخودت قفلش کنی .. آقا میخوام فقط جای شما باشه ..
همچین که این دو تا داداش باهم شوخی میکردن زور آزمایی میکردن بی بی فاطمه (س) نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. امیرالمومنین نگاه کرد هی میگفت جانم حسینم .. یه وقت دیدن پیغمبر آروم آروم گریه میکنه هی میگه جانم حسن ..
_بابا شما فرمودی بچه کوچکترُ تشویق کنن چطور شما حسنُ تشویق میکنی؟!.. صدا زد دخترم دیدم تو میگی حسین ، علی میگه حسین ، نگاه کردم دیدم همه ملائکه دارن سرکشی میکنن همه میگن جانم حسین .. دیدم اینجا حسنم غریبه ...
امشب یه عهدی ببند با آقا بگو اگه اربعین رفتم کربلا برا امام حسن روضه میخونم و گریه میکنم .. آخه انقدر داداششُ دوست داره .. وقتی همه رفتن اومد وداع کنه ، صدا زد خواهرم حواست به این بچه ها باشه .. اما خواهرم من یه امانتی دارم دسته عبدالله رو گذاشت تو دست زینب .. گفت حالا که من دارم میرم این تنها یادگارِ داداشمه ..
صدا زد علی اکبرم رفت .. قاسمم رفت .. زینب خیلی مراقب این بچه باش این بچه یه غرور عجیبی داره .. دستش تو دست عمه بود جلو خیمه داره نگاه میکنه ..
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا برجدال طاقت داشت
هوا زِجور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
یه وقت زینب نگاه کرد دید یه گوشه شلوغ شده .. حسین از ذوالجناح افتاد .. این تیرها تو بدنه شکسته .. یه وقت دیدن عبدالله دست عمه رها کرد ، عمه بزار برم .. عمه مگه نمیبینی عموم رو غریب گیر آوردن .. مگه من مردم بزارم عموم رو شهید کنید .. من پسرِ حسنم ، من نوۀ پهلو شکستۀ مدینه ام ..
یه مرتبه رسید دید عمو بیحال اُفتاده .. خون جاریِ .. هر نفسی که میکشه از این شبکه ها داره خون بیرون میزنه .. پرید بغل عمو ..
حرمله گفت من سه تا تیر بردم کربلا .. این سه تا تیرُ کجا خرج کردی؟.. گفت اون وقتی که حسین یه بچه شیرخواره رو ، رو دست گرفت ..
یکی از تیرای دیگرُ وقتی حسین خطبه میخوند زدم تو سینه ش .. هرچه کرد از جلو تیر در نیومد .. عاقبت تیرُ از پشت درآورد ..
اما سومین تیر" رسیدم تو گودال دیدم یه بچه ای خودشُ رو بدنِ عموش انداخته ، داره از عموش دفاع میکنه .. شمشیرُ بالا آوردن دستشو آورد جلو به عمو نخوره دیدم دست به پوست آویزان شد .. گفتم این بچه کیه که نمیزاره حسینُ بکشید! آخرین تیرُ نشونه گرفت میگه زدم به این بچه .. عبدالله به سینه حسین دوخته شد ...
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
shab panjom02.mp3
2.16M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
خدا کنه که عمه جون نبینه ..
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خدا کنه که عمه جون نبینه
که صورت عمو رویِ زمینه
ببین که راه نفسش رو بستی
بی حیا پا تو بردار از رو سینه
تو معرکه هلهله بود و فریاد
تیره سه شعبه که به سمتت افتاد
اونی که عمامه رو از تو دزدید
برا چی وایساده ؛دیگه چی میخاد!؟
عجب قیامتی تو قتلگاهت جماعتی
هنوز تو زنده ای ولی شروع شده چه غارتی
هوا نمونده که نفس بگیرم
باید تنت رو رویِ دست بگیرم
عمو اجازه بده تا از اینا
عبایِ پیغمبرُ پس بگیرم
به سمت خیمه هاست هنوز نگاهت
کجا بره خواهر بی پناهت
گفتی که تشنه ای ولی یه نامرد
آبُ میریزه دوره قتلگاهت
*هی میگفت آبُ میزیزم رو زمین ولی نمیزارم یه قطرش به لبت برسه .. شما فکر میکنید فقط عبدالله رسید تو گودال؟!..*
رسیده مادرت نشسته بالاسرِ پیکرت
رسیده قاتلت میخوادچیکارکنه باحنجرت
آخ دعواشده برا بریدن سرت
حسین ..... حسین ....
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
shab panjom03.mp3
1.36M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
من گم شدم مانند بغض در گلویم
مناجات با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من گم شدم مانند بغض در گلویم
یا نور و یا برهان ، بیا در جست و جویم
خیلی دلت را با گناهانم شکستم
خسته شدم دیگر من از این خلق و خویم
تو آبروی آبرودارنِ عرشی
من بنده ای رسوایم و بی آبرویم
عمری برایت وصله ای ناجور بودم
یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم
می خواستم با گریه برگردم به سویت
دست کریمت زودتر آمد به سویم
من بی ادب بودم برایت شعر گفتم
تو برتر از آنی که من از تو بگویم
هربار کارم سخت برهم ریخت ، فوراً
گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم
ای کاش زنده باشم و ماه محرم
دیگ غذای روضه هایش را بشویم
ای کاش زنده باشم و از قول قاسم
گویم به شور و هروله "ای جان عمویم.."
شاعر : محمد جواد شیرازی
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمد_طاهری
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
98061403.mp3
783.2K
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
|⇦•بی رزه رفت ..
روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است
دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد
سیزده سال به دنبال حسینی شدن است
جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است
*یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه ..
عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده..
دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابیعبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد .. امسال روضه مون گره خورده به روضه حضرت زهرا دیگه .. میگفت الان میرم به بابام میگم مادرم چیکار کرد .. اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت
بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر
اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت
تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..*
ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی
تیرها پر بگشایید که او هم حسن است
*میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابیعبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم ..
یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابیعبدالله رسید بالاسرش:
خنکای دل تب دیدۀ این دشت شدی
چه شبیه جگر ریخته در تشت شدی
عذر تقصیر اگر آمدنم دیر شده
زیرِ تابوت پسر رفته عمو پیر شده
نعل ها سخت به پامال تو سرگرم شدن
تار و پود تو چنان موم عسل نرم شدن
شده اسراف به سن تو نشاید این قد
بیشتر از تو به عباس می آید این قد
*شنیدید اومد سوار مرکب بشه قاسم، عمو سوارش کرد پاش به رکاب نمیرسید .. حالا وقتی داره بدنُ میاره سمت خیمۀ دار الحرب ابیعبدالله سینهی قاسمُ به سینه ش گذاشته روایت میکه پاهای قاسم روی زمین کشیده میشه ..*
چنگ ها معتکف طرۀ مویت گشتند
سنگ ها جذب دلارایی رویت گشتند
حسن و حیدر و زهرای مجسم شده ای
پشت و روی تو کدام است چه در هم شده ای
بهره از سفرۀ حسن تو به یوسف نرسید
کار تقسیم تو قاسم به تعارف نرسید
کارِ سختی است ولی تا به حرم میبرمت
پسرم بودی و پیش پسرم میبرمت
*چون این روضه برای این لحظه ست میگم .. نوشتن وقتی آورد بدنُ تو خیمهی دارالحرب کنارِ بدن قاسم گذاشت ،شنید زینب داره میاد سریع یه پارچه ای روی بدن انداختش ابی عبدالله .. بی بی اومد نشست مقابل ابیعبدالله شروع کرد گریه کردن .. خانوما هم دارن گریه میکنن مادرش حضرت نجمه هم هست.. همه نشستن دارنگریه میکنن ، بدنِ علی اکبر که ارباً ارباً ست .. بدن قاسمم که برات خوندم روضه شو بدن غرق خونه .. یه وقت زینب این منظره رو دید میخواد لطمه بزنه اما اول از ابیعبدالله اجازه میگیره جانم به این خانم اجازه میدی حسین جان تا ابیعبدالله بهش اجازه داد میگن مقنعه از سر کشید شروع کرد لطمه زدن به صورت ..
این لطمه هایی که زینب به صورت زد برای بدن قاسمه .. آخه کنار بدن علی اکبر بود اما این کار و نکرد ، زینب انگار اینجا خجالت زدۀ داداشش حسن بود ..
چند بار دیگه زینب لطمه به صورتش زد ایام محرمه از همه التماسِ دعا .. اون لحظه ای بود که دید نانجیب داره وارد گودال میشه .. تا نشست روی سینه والشمرُ جالسٌ علی صدرک ..
پس با زبانِ پر گله آن بضعۀ رسول
رو کرد در مدینه که یا ایها الرسول
این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
98061405.mp3
4.07M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam