هدایت شده از Shia Irany
8c34053773a176e439a0f97bd0c6666ed0bbb5a4.mp3
3.5M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
#قسمت_دوم روضه وتوسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به سیدمهدی میرداماد
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
من مادرِ سالارِ غیرت در زمینم
من غصه داره فاطمه اُمُّ البنینم
من قلبِ مجروح و پُر از احساس دارم
شادم در این عالم که یک عباس دارم
عباسِ من مشگل گشای عالمین است
عباسِ من خاک کفِ پای حسین است
*من روضه ام امشب اینه..پنج تا تصویر از زندگی اُمُّ البنین براتون ورق بزنم..
تو ذهنت یادگاری بمونه ،به شرطی که حق مادر ادب را ادا کنی.. عباس چرا عباس شد...
..چرا عباس شد "بنفسی انت "....از پَرِ قُنداق شد عباس..از ادب شد عباس ...
تصویراول .. روز اولی که اُمُّ البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانه ی امیرالمومنین داخل نشد به اُمِّ سلمه فرمود : اُمِّ سلمه من شرط دارم، وارد نمیشم ..همه تعجب کردن، گفتن ،این خانمی که روز اول زندگیش هست چه شرطی..!! گفت اول بگید زینب بیاد ،همه تعجب کردند، میخواد چه کنه این مادر ،خانم زینب آمد در آستانه ی در به نقل تاریخ دختر هفت ،هشت ساله تاریخ مینویسه روزی که اُمُّ البنین واردخانه ی امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند.. بودن تب داشتند میگن.. اُمُّ البنین ایستاد ،خانم زینب تو آستانه ی دَر ، میدونی این مادر چه کرد، از همان روز اول،یکمرتبه دیدن اُمُّ البنین خودش رو انداخت روی پاهای زینب ..خانم جان فقط اومدم یه جمله بگم ..نیامدم جای مادرت زهرا را بگیرم ..اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی و خدمت این خانه را بکنم ..
میگن زینب زیر بغلهای این مادر را گرفت بلند شد.. اومد تو خانه دور حسنین می چرخید این مادر تا آخر عمر خدمتِ بچه های فاطمه را کرد من کجا خونه ی فاطمه کجا..
این یه تصویر..
تصویر دوم ..اولین فرزندش به دنیا اومد .. (همه ی مادر ها وقتی نُه ماه تحمل می کنند سختی بارداری را دلشون خوشِ.. وقتی بابا اولین بار بچه رو بغل میکنه بخنده .. خوشحال باشه راضی باشه ..)اُمُّ البنین بچه رو تقدیم امیرالمومنین کرد ..مولایی نگاه کرد.. دیدن امیرالمومنین بند قنداقه را باز میکنه .. دستهای این بچه رو از تو قنداقه در آورد ،هی دست ها را می بوسه.. هی به چشماش میماله ..گریه میکنه ..صدا زد آقا جان.. مگه دستهای بچه ام عیبی داره.. چی شده آقا گریه تون رو نبینم ..روز اول، برا مادر روضه رو خوند ..اُمُّ البنین ..دارم برای آن روزی گریه می کنم ..این دست ها را از بدن جدا می کنند.. (فکر میکنید مادر چه جوابی داد اعتراض کرد ..چرا..!! بچه مِ میوه ی دلمِ ..چرا دستهاشو جدا میکنن ..؟..نه....!!...)
میگن بلند شد قنداق را گرفت تو رو خدا این کار رو ببین مادر اینجوری باید باشه که بچه اش بشه ابالفضل ...میگن قنداق رو گرفت هی دور سَرِ حسین می چرخوند ..آقا بچه ام بلا گردونِ بچه ات بشه ..یه مو از سَرِ حسینت کم نشه
تصویر سوم ...عباس بیا مادر بشین می خوام یه قولی بهم بدی ..مادر چه قولی بدم ..می خوام بهم قول بدی.. نکنه یه روز به حسین بگی برادر ..(تربیت رو ببین) تعجب کرد چرا نگم برادر.. بهترین برادر عالم مال منه .. دستهای عباسش رو گرفته گریه کرد..گفت نگو برادر بی احترامی میشه آخه مادر اون فاطمه است.. اما مادر تو کنیز زینبِ ..
________________
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
404c79634c6271fdbac0e1b7e3aeafd8bda7a5e7.mp3
1.91M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
#قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به سیدمهدی میرداماد
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
تصویر چهارم ...اُمُّ البنین تو خونه نشسته امیرالمومنین از صفین برگشت بیرون مدینه.. تاریخ مینویسه نرفت داخلِ مدینه ..بیرون مدینه ایستاد به عباس چهارده ساله اش ..یه نوجون خوش قدوبالا و رشید ..گفت عباسم بایست میخوام باهات مشق شمشیرکنم ..اُمُّ البنین تو خونه اس ..زنهای مدینه بهش خبر دادن بیا علی بچه ت رو پشت دروازه های مدینه نگه داشته.. داره باهاش مشق شمشیر میکنه ..تعجب کرد چی شده ..خانم بلند شد چادر و عبا به سر، اومد بیرون مدینه از دور داره نگاه میکنه .. شمشیر داد به دست ابالفضل خودش شمشیر به دست همه ایستادن .. پدر و پسر دارن با هم مشق شمشیر می بینن.. پدر یَلِ خیبرِ پسر عباسِ.. یه مدتی جنگیدن.. امیرالمومنین شمشیر رو از دست راستش گرفت گفت بیا جلو پسرم ..دست راستش رو بست ..گفت حالا بگیر به دست چپت ..با دست چپ شروع کرد به مشق شمشیر دیدن ..یه مدت با دست چپ ..(مادر داره میبینه ).. آورد عباس رو جلو دست چپش هم بست ..گفت حالا شمشیر رو با نوک دندانت بگیر ..ببینم میتونی با من مبارزه کنی ..همه تعجبن ..مادر نگرانِ ..شمشیر را به دندانش گرفت با پدر مشق شمشیر دید ..یه مدت که جنگید خسته شد تا عرق همه ی پیشانی عباس را گرفت ..اُمُّ البنین دوید اومد جلو افتاد روی پای امیرالمومنین ..آقا بچه ام خطایی کرده ..کاری کرده داری تنبیه اش میکنی ..گفت نه.. اُمُّ البنین.. "هذا ذُخر الحسین " این ذخیره ی کربلاس..
یه روزی دوتا دستهاش میزنن مجبور میشه مشک رو با دندونهاش رو نگه داره ..دارم عباسم رو آماده میکنم برای اون روز ..همه گریه کردن ..
تصویر پنجم ..کاروان از مدینه میره کربلا ..همه وداع کردن.. بیست و هشتم رجب..ِ کاروان داره از مدینه حرکت میکنه به طرف مکه ..همه خدا حافظی کردن از دروازه ی مدینه رد نشده نگاه کرد ابی عبدالله دید اُمُّ البنین ایستاده داده نگاه میکنه صدا زد عباسم مگه با مادرت خداحافظی نکردی ..گفت چرا آقاجان خداحافظی کردم ..گفت پس چرا مادرت اومده دنبالت برگرد ببین خانم چی میگه ..خیلی احترامش رو نگه میداشتن..عباس برگشت از اسب پیاده شد بله مادر چی شده دنبال قافله راه افتادی گفت: عباس برو سه تا برادرهای دیگه ت هم بیان با چهارتای شمارا کار دارم، چهار تایی دور مادر حلقه زدن ایستاد دستهاشونو گرفت گفت مگه من مادر شما نیستم ..چرا...!!
مگه حق به گردنتون ندارم ..چرا...!!
باید یه قول مردونه بهم بدید، چه قولی بدیم حالا همه ی قافله معطل هستن
اون آقا را میبینید پسر فاطمه اس ..یه قولی بدید ..چه قولی...بهم قول بدید باحسین دارید میرید نکنه بی حسین برگردید ...بهم قول بدید نگذارید یه مو از سرش کم بشه ..قول بدید تا اخرین نفس ازش دفاع کنید ..قول دادن به مادر ...عباس قول داد به مادرش حسین رو تنها نگذاره ..همه ش نگران حسینش بود کسی که قول داده پای قولش میمونه ..یه روز هم به باباش علی قول داد..شام بیست و یکم رمضان وقتی دستشون رو بابا تو دست هم گذاشت ،قول داد حسین رو تنها نگذاره..روز تاسوعا هم به زینب قول داد وقتی امان نامه آوردن قول داد حسین رو تنها نگذاره ..پای همه ی قولهاش وایساد ..اما به یه نفر قول داد، شرمنده شد ..به یه دختر تشنه قول داد .. وقتی سکینه مشک خالی رو داد دست عمو ..
عمو آب ..عمو آب ...عمو آب...
قول داد به سکینه ..لذا تو علقمه افتاد،صدا زد حسین جان منو به خیمه ها نَبَر آقا
دیگه نمیتونم توی چشمهای بچه هات نگاه کنم ..آخ..افتاد روی زمین ...
ابی عبدالله داغ زیاد دیده.. مدینه برادر از دست داد، امام مجتبی برادر بزرگشِ..امامشِ..
وقتی امام حسن رو از دست داد ،چندتا جمله ی معروف داره ..گفت دیگه عطر نمیزنم ..
دیگه لباس نو نمی پوشم ..دیگه محاسِنَم رو خضاب نمیکنم ..غارت زده منم ..اینها معروفه ..
اما کنار علقمه یه جوره دیگه حرف زد ..تا نگاهش به عباس افتاد ..دیدن یه دست به کمرش گرفت "الان اِنکَسَرَ ظَهری"...
...یاحسین ...
..ای خدا به اُمُّ البنین به بچه های شهیدش به پسر سردار سقاو تشنه لبش ..فرج امام زمان ما برسان ...
ای خدا اسم ما امشب جزء زائران مدینه ثبت بفرما ..الهی آمین
نامه ی فاطمیه ی مارا به امضای ابالفضل علیه السلام برسان .. الهی آمین
#سید_مهدی_میرداماد
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
fff08a8bac1ffdc98ec8ea956d2c6c890a4562ad.mp3
2.36M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از ...
شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها
جلسه هفتگی ۹۶/۱۲/۹
هیئت حضرت حسن بن علی ع
سبک شعر:
#شور
عنوان شعر:
#حضرت_ابوالفضل_ع
متن شعر:
#تخت_فرمان_ودستورحضرت_ابوتراب
@babolharam
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بند اول
تحت فرمان و دستور حضرت ابوتراب
وقت هر حمله می بندد چهره با نقاب
به علمداری معروف است حضرت قمر
ولی سقائی را آقا کرده انتخاب
قمرالله و
پسر شاه و
از دل آگاه و
سرّ الله و
یل دریادل
قمر کامل
حضرت دلبر
یا ابو فاضل
من غلام قمرم قمری دلم
من سگ کوی حضرت ابوفاضلم
سلسله ی موی او شده دارمو
چشم و ابروی پسر علی قاتلم
یاابوفاضل
@babolharam
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بند دوم
بعد هر یورش میلرزد پشت لشکری
روش حمله کراری شیوه حیدری
حمله در حمله از هرسو دشمن الفرار
وسط میدان برپاشد روز محشری
چهره چون ماه و
اسدالله و
عشق دلها و
سِرِّ الله و
پسر حیدر
یل نام آور
دلبر زینب
محشره محشر
عقل و هوش مرا برده ای ای صنم
پر جنونم و عاشق تو منم
شکر خدا که با این همه مشغله
من فقط از چشای تو دم میزنم
یا ابوفاضل
@babolharam
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از Shia Irany
1_51002086.mp3
7.84M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
سرود زیبا ویژۀ میلاد حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
┄┅═══••↭••═══┅┄
همۀ بهشتِ زیر قدمایِ مادر
طوطیایِ چشمام ، خاکِ زیر پای مادر
بویِ بهار میرسه به مشام جانها
باز ستاره بارونه همه آسمونا
جونم ، به فدایِ تو مادرِ خوبم تو دنیامی
هستم ، همیشه گدات مادرِ خوبم تو رویامی
سایۀ رو سر منی تا محشر مادر منی ...
همۀ بهشتِ زیر قدمایِ مادر
طوطیایِ چشمام ، خاکِ زیر پای مادر
مادر .. مادر .. مادر ..
داره باز ستاره میباره از عرشِ اعلاء
آیۀ تبارک ، همه وجودِ مولا
آسمونُ زمین همگی هلاکش
حور و پری و ملک ، همه سینه چاکش
هستم ، همیشه گدات مادر خوبم آسمونم
دستم ، خالیِ ولی شمارو دارم مهربونم
جونم ، به فدایِ تو مادرِ خوبم تو دنیامی
هستم ، همیشه گدات مادرِ خوبم تو رویامی
خواهشم اینه مادرم صدام کن بگو پسرم
پیچیده ، بویِ یاس توشبِ میلادِ کوثر
رو لبم نشسته ، علی علی علی یاحیدر
کاشکی بشم ، با ضریحِ علی روبرو
آخرِ سال ، سحرِ نجفم آرزو
حیدر ، نورِ امامت شاهِ ولایت بی همتایی
حیدر ، عشقِ فاطمه بابایِ همه شیعه هایی
ذکرِ من ، یادِ علیِ
حرزِ من ، نادِ علیِ ...
علی .. علی .. علی ..
#سید_مهدی_میرداماد
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله
#سرود_حضرت_زهرا_سلام_الله
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هدایت شده از Shia Irany
fe598b6c5f00cc802a86e41e5b678e3055ca0c92.mp3
1.93M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
@babolharam
از سینه یاعلی می جوشه
دوزخ با یاعلی خاموشه
بی علت فاتح خیبر نیس
یا زهرا حرز رو بازوشه
علی علی علی مولا تو صاحب همه ای
نه یک بشر نه خدایی و مانده ام تو که ای
جهان به نام تو و تو به نام فاطمه ای
کبوتر دل ما پر زده بسوی علی
حیدر حیدر_وصی پیمبر
ما هستیم در هوای حیدر
ما نذر بچه های حیدر
با پیغمبر خدا ان شب هم
صحبت کرد با صدای حیدر
سند زده دل من را خدا به نام علی
تمام اهل زمین زنده از کلام علی
علی امام من است و منم غلام علی
خدا زده دل من رو گره به موی علی
حیدر حیدر_وصی پیمبر
داراسن بهترین القابه
وار لطفون تک به تک اصحابه
شیعه ی مکتب عاشورا
فخر ایلر سن کیمی اربابه
بو یولدا عاشقین عمرو یقین تلف اولماز
علی سیز اولسا ئورک طالب شرف اولماز
بهشتی بوشلا خدای علینی تاپ چون که
بهشت نقدر گوزل اولسا گنه نجف اولماز
(علی مولا مولا علی مولا)
شاعر: باقری
📢 حــاج مهــدی رســولی
🔶 از سینه یاعلی می جوشه...
⭕️پست ویژه عید سعید غدیر خم
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#سرود
#فارسی_ترکی
#عید_غدیر
#امیرالمومنین
@babolharam
صوت⬇️
4_5904640778486940635.mp3
7.85M
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
@babolharam
تا مهر تو تو دل منه
قلبم به عشق تو میزنه
آرامش دلتنگیامی
بارون اشکام که میباره
دست تو تنهام نمیزاره
باز همدم تنهاییامی
دل رو میبره نگات_چشمام نذر روضه هات_جونمم میدم برات
اشکام قد فرات_میباره باز به پات_جونمم میدم برات
(ثارالله ثارالله_لبیک اباعبدالله)
چشم تو مصباح الدجی
دستان تو کهف الوری
تو تربتت داری شفامو
ای فانی ذات احدی
تفسیر توحید صمدی
حق از تو میخونه دعامو
یا کهف المستجیر_ای ماه بی نظیر_دست دلم رو بگیر
یا زاری فی المسیر_تو شاهی من فقیر_دست دلم رو بگیر
(ثارالله ثارالله_لبیک اباعبدالله)
شاعر: اکبر شیخی
📢حاج مهدی رسولی
🔶 تا مهر تو تو دل منه...
#حاج_مهدی_رسولی
#شور
#فارسی
#یااباعبدالله
#جلسه_هفتگی
@babolharam
صوت⬇️⬇️⬇️