📋 #مادر_نداشتم_که_زدم_فضه_را_صدا
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدا زد :
ازچه مهمان محاسن پیر من بابای من
هرکجا که حرف هجران است با من میزنی
یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان میکنم
بعد عمری آمدی و حرف رفتن میزنی
*میگه دیدم وسط حیاط خونه هی راه میره، هی زیر لب زمزمه میکنه.
بیبی از تو حجره داره نگاه میکنه که چی میگه این آقا. دید هی نگاه به آسمان میکنه، هی صدا میزنه "اِنّا لِلّٰه و اِنّا اِلیهِ راجعون"...
دارم میام محسنم، دارم میام خانمم؛ چند روز دیگه میام محسنم رو بغل میکنم...
اومد نشست سر سفرهی افطار؛ (بیبی بعد یه عمری باباش اومده دیگه. آدم وقتی باباش میاد خونهش براش سنگ تموم میذاره، اونم تازه دختر باشه. گفت حالا بعد عمری بابام اومده، با یه ذوقی سفره چید؛ شیر آورد گذاشت سر سفره.)
همچین که امیرالمؤمنین نشست سر سفره، گفت دخترم میشه یه خواهش ازت بکنم؟
گفت جونِ بابا، هرچی بگی گوش میکنم. گفت شیر رو ببر بابا. کی دیدی امیرالمؤمنین سرِ سفرهای بشینه که دو نوع غذا داخل اون سفره باشه؟
گفت باشه باباجان، هرچی شما بگی...
غذا که تموم شد گفت بابا میشه همینجا باشی یه استراحتی بکنی؟
(تا سحر خونهی این خانم موند. ولی اصلا نخوابید؛ کسی که میخواد ملاقات زهرا بره دیگه خواب به چشمش نمیاد.)
@babolharam
صدا زد وقت سحر شده باید برم مسجد.
گفت باباجان میشه امشب نری؟ انگار اصلا یه جوری هستی، خیلی میترسم. گفت نه؛ هرجوری هست باید برم، شب وصالمه امشب.
گفت باباجان اگه مادرم بود نمیذاشت الان بری مسجد، میومد جلوتو میگرفت. منم دختر همون مادرم، نمیذارم بری مسجد.
اینکه میگم اگه مادر بود جلوتو میگرفت، آخه تو خونه هم همینطور شد. بچهها تو خونه نشسته بودن، دیدن یکی پشت در داره عربده کشی میکنه، داد میزنه. میگه یا علی رو بفرستید بیرون یا خونه رو با اهلش آتیش میزنم...
دیدی یه جایی دعوا بشه زنها سریع میدون دست شوهرشون رو میگیرن، میگن نمیخواد بری جلو. بچهها به بابا پناه میبرن؛ بابا انگار اومدن دعوا، انگار اومدن بزننت....
بچهها همه اومدن پیش بابا جمع شدن، فاطمه هم اومد جلو: علی جان من الان میرم دم در، اینا هرچی باشن منو ببینن میرن. من دختر پیغمبرم؛ اینا صدای منو بشنون از اینجا میرن.
یه مرتبه همه دیدن از این در داره دود بلند میشه. در رو آتیش زدن، مادر هم پشت در رفته، در رو نیمه باز کرد، صدا زد من دختر پیغمبرم هرکاری دارید به من بگید...
اون نانجیب میگه صدای دختر پیغمبر رو شنیدم، با بغضی که از علی داشتم همه توانم رو جمع کردم داخل پاهام ریختم؛ چنان لگدی به در زدم...
مادر ما پشت در صدا زد یاابتا، یارسولالله....
این یه ناله بود؛ یه ناله هم صدا زد مهدی جان پسرم بیا. اما اون نالهای که همه رو بیچاره میکنه اینه:
یه مرتبه صدا زد : یا فِضَةُ خُضینی...
مادر نداشتم که زدم فضه را صدا
یازهرا....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@babolharam
📋 #جایطنابهنوز_رودستامه
#سبک_روضه / #روضه_امام_علی (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
بخش دوم صوت / ویژه #شهادت_امام_علی (ع)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انگار همین چند وقته بود
حتی به قدرِ یک کلام
مردم نمیدادن جواب
وقتی که میکردم سلام
انگار همین چند وقته بود
اشکم میریخت رو گونههام
این قلب من میشد کباب
وقتی قنفذ میکرد سلام
خدا مرگم بده
جای طناب هنوز رو دستامه
خدا مرگم بده
درِ خونه جلوی چشمامه
خدا مرگم بده
یادمه که بین در و دیوار
خدا مرگم بده
صدا میزد کشته منو مسمار
نمیره از یادم
علت مرگ تو ، ضربهی قفنذ بود
صداتو میشنیدم
ولی نمیدیدم ، تو رو میون دود
http://eitaa.com/babolharam
انگار همین چند وقته بود
زندگیم آتیش گرفت
خونمو آتیش زدن
همهچیم آتیش گرفت
انگاری همین چند وقته بود
هستیمو سوزندن و
غرور منو جلو
بچههات شکوندن و
خدامرگم بده
یادمه که شکسته شد بازوت
خدا مرگم بده
ببخش منو که زخمی شد پهلوت
خدا مرگم بده
درِ خونه به من خیانت کرد
خدا مرگم بده
با ضرب پا قنفذ جنایت کرد
نمیره از یادم
که افتادی رو خاک ، گرفتی شالم رو
داشتم میفتادم
تو با همون حالِت ، گرفتی بالم رو
http://eitaa.com/babolharam
انگار که نزدیکه برام
میبینم تو شهر شام
رو سرِ زینبم دارن
سنگ میزنن از پشت بام
انگار که نزدیکه برام
میبینم تو کربلا
همه سرا رو نیزهها
غارت میشن گوشوارهها
خدا مرگم بده
زینبم و مردای شامی
خدا مرگم بده
زینبم و مجلس شامی
خدا مرگم بده
سرِ حسین رو نیزه باشه
خدا مرگم بده
عباس من اون روز نباشه
دارم میبینم که
دروازهی ساعات ، برات عذاب میشه
زینب من صبر کن
یه روزی جات بینِ ، بزم شراب میشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
http://eitaa.com/babolharam
📋 همه دور زینب و گرفتن
(بخش دوم صوت)
#متن_روضه
#روضه_ورودیه_کربلا
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه دور زینب و گرفتن.عقیله میخواد از ناقه پیاده بشه.همه ی بنی هاشم اومدن؛ حلقه زدن دور این خانم و گرفتن.
چه خبره؟؟؟ عمهی ما میخواد از ناقه پیاده بشه.کسی نباید قد و بالای این خانم و ببینه.
یه بار تو کوچه ها قد و بالای مادرم و دیدن بسه. یه بار در خونه برا علی مادر ما از خونه بیرون اومد.
کمربند علی رو گرفت. همه مادر مارو دیدن بسه...
همه بنی هاشم اومدن؛ چه خبره؟ عقیله
میخواد از مرکب پیاده بشه.
اما یه روزی هم رسید همه رو بی بی سوار ناقه ها کرد؛ یهو دورش رو نگاه کرد دید دیگه کسی نمونده.میخواد سوار ناقه بشه؛نمیتونه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_دوم_محرم
#سید_رضا_نریمانی
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋 غسل حضرت رقیه(س)
#متن_روضه (بخش چهارم صوت)
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(کسایی که این ویروس رو داشتند،کسی نمی رفت اون هارو غسل بده؛کفن کنه. می گفتن: اینا مریضی دارن...)
قربون اون سهساله ای برام که زن غساله اومد غسلش بده. ولی یه مرتبه دیدن داره عقب عقب میره. من این بدن و غسل نمیدم. آخه این بدن همه جاش سیاهه. کبوده... نکنه مریضی داره.
اما خود این خانم اومد شبانه از زیر پیراهن بدن رو غسل داد...
یاد اون شب افتاد که باباش تو مدینه داره بدن مادرش و غسل میده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بسماللهالرحمنالرحیم
#سید_رضا_نریمانی
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه
#مرگ_بر_آمریکا
#انتقام_سخت
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋 روضه علی اکبر(ع) در شب جمعه کربلا
#متن_روضه ( بخش دوم صوت)
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون مداح از مازندران راه افتاد. خودشو رسوند کربلا. همچین که چند فرسخی حرم رسید؛ دفتر شعرشو درآورد. گفت باز میکنم؛ هرچی اومد میخونم. تا دفتر رو باز کرد روضه علی اکبر(ع) اومد. شروع کرد روضه رو بخونه و وارد حرم بشه.
شب تو عالم رؤیا خواب ابی عبدالله (ع) رو دید. دو سه تا چیز بهش فرمود. اول بهش فرمود:«سلام ما رو به چایی ریز هیئتتون برسونید. ما حواسمون به همه هست.» آی اونایی که برا ابی عبدالله(ع) کار میکنید! هرکی یادش بره؛ مادرش یادش نمی ره.
قیامت که میشه همه تونو با اسم صدا میزنه. میگه تو بیا. تو بیا. روایت میگه:« مثل مرغی که از لابه لای سنگ ها دونه رو پیدا میکنه و جدا میکنه یکی یکی گریه کن های حسینشو جدا میکنه. میگه تو بیا... تو برا حسین ام گریه کردی.»
ملائکه میان عرضه میدارن:« بی بی جان! بهشت رو برای شما آذین بستن. شما قدم تو بهشت بگذارید.» میفرماید: من پامو تو بهشت نمی ذارم تا تک تک گریه کن هام نرن من نمیام.
نکته ی آخری که أبی عبدالله به اون فرد مداح فرمودند این بود:« فلانی! دیگه اگه شب جمعه زائر ما شدی تو حرم ما اومدی روضه جَوون ما رو نخون.
_چرا آقا جان؟ نکنه بی ادبی کردم.
فرمودند:« نه. شب های جمعه مادرمون فاطمه مهمون ماست. مادر ما طاقت این روضه رو نداره.»
من اینجوری فهم کردم از این جمله: کسی که خودش درد پهلو کشیده باشه می فهمه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بسماللهالرحمنالرحیم
#سید_رضا_نریمانی
#سبک_روضه
#مرگ_بر_آمریکا
#انتقام_سخت
#شب_هشتم_محرم99
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋 جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
#سبک_روضه (بخش اول صوت)
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان داد وقتی، باغبان خسته فهمید
یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ
کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد
می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون
حال پسر،حال پدر را مُحتضَر کرد
*تا اومد بالا سر جوونش هرچی صدا میزنه ولدی! جوابشو نمیده.
گفت علی جان ! تاحالا نشده بود صدات کنم جوابمو ندی. من حسین ام.
یه روزیم علی اومد بالا سر زهراش هرچی صدا زد فاطمه جان! دید جوابش رو نمی ده. گفت زهرا جان ! من علی ام چرا جوابمو نمی دی؟
پاشو نگاه کن همه دارن بهم میخندن. علی جان!پاشو نگاه کن همه دارن هلهله میکنن کف میزنن.*
بالای جسم اکبر خود داد می زد
زینب که آمد کار اورا سخت تر کرد
پیش جوانش داشت جان می داد اما
محض حجاب خواهرش صرف نظر کرد
*حسین جان! پاشو نگاه کن نامحرم ها دارند منو نگاهم میکنن. ابی عبدالله هم یه نگاه به علی اش کرد.
(اون عالم بزرگوار تا به اینجای روضه رسید؛ گفت میخواهید بگم با علی چیکار کردن؟ اینکه میگن ابی عبدالله عبا آورد؛ عباشو پهن کرد دید یه نفری نمیتونه؛ صدا زد آی جوونهای بنی هاشم بیایید...
آخه هر جای بدن رو برمیداشت؛ می دید یه نفری نمیشه؛ اهانت به بدن میشه. یه نفری نمیتونه بدن رو برداره؛ فلذا صدا زد
«جوانان بنی هاشم بیائید
علی را بر در خیمه رسانید»*
تا جایی ک یادمه، چشم تو نیمه باز نبود
پاهات هیچ موقع جلوی پدرت دراز نبود
حالا دارم التماست، میکنم پا نمیشی
اونقدر زیاد شدی، که رو عبا جا نمیشی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_هشتم_محرم99
#سید_رضا_نریمانی
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋 موذن حرم میری میدون
#سبک_روضه (بخش سوم صوت)
#متن_روضه
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موذن حرم میری میدون
شبه پیمبرم میری میدون
نمی شه باورم جلوی چشمام
علی اکبرم میری میدون
برو که دست حق به همراته
پشت سرت دعای باباته
برو ولی بدون که تا میدون
نگاه من به قد و بالاته
یه رحمی کن به اشک بابات و
آهسته بردار قدم هات رو
دارم اون لحظه رو می بینم
که روی خاک ها میکشی پات رو
به هر طرف تنت رو می بینم
این جسم پرپرت رو می بینم
به هرکجا که رو کنم علی
یه عضو پیکرت رو می بینم
یه عده بی حیا تو رو کشتن
با سنگ و عصا تو رو کشتن
یه عده هم به قصد قربت و
رضایت خدا تو رو کشتن
به زیر دست و پا کشتن
بانیزه بی هوا تو رو کشتن
*اینجا یه نیزه بی هوا تو پهلوی علی اکبر زدن ؛پشت در خونه هم اون نامرد تو نامه ای که برا معاویه نوشته میگه: میشنیدم صدای نفس های فاطمه رو. ولی آنچنان لگد به در زدم...*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بسماللهالرحمنالرحیم
#سید_رضا_نریمانی
#شب_هشتم_محرم99
#روضه_حضرت_علی_اکبر
#سبک_روضه
#مرگ_بر_آمریکا
#انتقام_سخت
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋 جگرم می سوزد
#سبک_روضه (بخش اول صوت)
#روضه_حضرت_عباس (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفتی از خیمه و پا تا به سرم میسوزد
دلِ زینب(س)، دلِ زن های حرم میسوزد
گفتم عباس(ع)! فقط مشک و علَم را بردار
بغض کردی و از این غم سپرم میسوزد
با لبِ تشنه، لبِ علقمه رفتی امّا
جرعه ای آب نخوردی! جگرم میسوزد
تیر بر مشک زدند و دلم آشوب شده
گُر گرفتی و تنِ شعله ورم میسوزد
با غضب، تیرِ کجی رفته به خوردِ چشمَت
اشک می ریزم و چشمانِ ترم میسوزد
آسمانم به زمین خورده چه بد! با صورَت!
سر و پیشانیِ قرص قمرم میسوزد
غرقِ خون؛ «أدرک أخا» گفتی و بالای سرت
مینشینم، بدنِ مًحتضَرم میسوزد
بعدِ تو شعله می افتد به ستونِ خیمه
چوبِ گهواره، لباسِ پسرم می سوزد
*شاعر: #مرضیه_عاطفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 اذن میدان گرفتن حضرت عباس(ع)
#متن_روضه (بخش دوم صوت)
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
با نوای کربلایی سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچین که اومد اجازه بگیره صدا زد حسین جان! سینم به تنگ اومده. دیدم همه رفتند. یکی یکی شاهد رفتن همه بودم؛ دیگه نمیتونم تحمل کنم. آقا بهش جواب داد: «أنتَ صاحبً لوائی» تو صاحب پرچم منی.
تو همین گفت و گوی یک مرتبه این دختر کوچولو با یه مشک وارد خیمه شد. عموجان! میشه یکم آب برا ما بیاری؟ خوشحال شد. (بالاخره یک کاری به ما دادند امروز) . رو چشم عمو جون...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 راضی به تنهائیم نشو داداش
#سبک_روضه (بخش سوم صوت)
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
با نوای کربلایی سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا علمت افتاد زمین، انگار خراب شد آسمون
از دستمون رفتی داداش، چیزی نمونده واسمون
من موندم و این پرسشِ «چی شد عباسمون»؟
کار من افتاده به التماس
پاشو علمدار حرم
خورده گره کار حرم
جز تو کی رو داره حرم؟
عباسم التماس بچههاست
برگرد و اصلا آب نیار
بی عمو آب میخوان چیکار
باباجون و تنها نذار
برگه های قرآنم رو، به روی چشمام میذارم
دست های آب آروم رو، از رو زمین بر میدارم
پناه دنیام ولی، پناه به عباس میارم
پشت و پناه خیمه ی منی
پاشو و بیچارم نکن
بی کس و بی یارم نکن
میدونم شیر خوارم نکن
میشکنم اگه تو بشکنی
با چه رویی خیمه برم؟
تو رو چجوری نبرم؟
کی فکرش و میکرد یه روز، کارم به اینجا بکشه
سقا برا یه قطره آب، منت دریا بکشه
برادرم جلو چشام، روی زمین پا بکشه
هرجوری میتونی، پاشو داداش
پاتو به خیمه برسون
حتی شده کشون کشون
با من بیا با من بمون
راضی به تنهائیم نشو داداش
پاشو نذار که دیر بشه
نذار کسی اسیر بشه
نذار رقیه اسیر بشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 بالای سر تو حضرت زهراس
(بخش چهارم صوت)
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو علقمه پیچیده بوی یاس
بالای سر تو حضرت زهراس
بهم بگو تا مادر رو دیدی
چی بینتون گذشت داداش عباس
(همچین که اومد کنار عباسش نشست گفت داداش!اینجا عجیب بوی مادر میده. گفت: آره. برا همین صدات زدم داداش. آخه دیدم مادرت داره صدام میزنه پسرم...)
تو گفتی که چی شد توی میدون
کشیدنت تو رو به خاک وخون
یا گفته مادرم که تو کوچه
یه سیلی خورد و حسن شد گریون
تو گفتی از دلت که شد مضطر
از اینکه بی کسه دیگه خواهر
یا گفته مادر از آتیشی که
یه روزی گر گرفته پشت در
اتفاقی نبود، خونه سوخت
اتفاقی نبود، در شکست
اتفاقی نبود، فاطمه، رو زمین نشست
اتفاقا دیدنش، پشت در، کوبیدنش
اتفاقا کشتنش، چهل نفر، رد شدند
📋 تیر رو بین دو زانو قرار داد
#متن_روضه (بخش پنجم صوت)
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
بانوای کربلایی سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر شخصی میخواد از بلندی بیفته اول دستاشو سپر صورتش میکنه؛ صورتش بدنش آسیب نبینه.
اما دل ها بسوزه برا اون آقایی که، تیر تو چشم فرو رفته؛ از بالای اسب چنان اسب با صورت زمین خورد؛ تا زمین افتاد دیدید این تیر داره اذیتش میکنه؛تیر رو بین دو زانو قرار داد؛ تا سر رو خم کرد؛ کلاه خود از رو سرش زمین افتاد؛
اون نا نجیب اومد جلو؛ گفت:«عباسی که میگن تویی؟ چرا پا نمی شی با من بجنگی».
_نامرد یه موقعی اومدی که دست تو بدن ندارم. گفت تو دست نداری. من که دست دارم. چنان این عمود رو بلند کرد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_نهم_محرم99
#سید_رضا_نریمانی
#سبک_روضه
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتند
#متن_روضه (بخش اول صوت)
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتنش. میدونین نگران چی بود؟ روایت میگه همینطور که افتاده بود با گوشه های چشمش خیمه ها رو نگاه میکرد. ای خدا الآن زن و بچشم چی میشن؟ تو این بیابونا تنها. نه محرمی. نه کس و کاری.
امشب ناموس ارباب ما تو بیابوناست. انقدر نامحرم تو این بیابونا هست من چی بگم؟ فقط همینو بگم. بین یه عده اراذل و اوباش... خدا نیاره برا کسی تو بیابونی گیر بیفتی؛ مجبور بشی زن و بچت رو رها کنی؛ بدونی تو اون بیایون اراذل و اوباش هستند.
امروز از دم غروب خیمه ها رو آتیش زدند. اون نامرد وقتی اومد خیمه ها رو آتیش بزنه صدا زد: خیمه ها رو با اهلش به آتش بکشید. امشب روضه عجیب آمیخته با روضه مادرم فاطمه است.)
یادم افتاد اون لحظه ای که اون نامرد اومد پشت در خونه. علی یا بیرون میای یا خونه رو به آتیش میکشم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شام_غریبان99
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
📋 میون شعله ها آه...
#سبک_روضه (بخش سوم صوت)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه
میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه
(عمو سوختم)۴
میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه آتیش گرفته دامنِ تموم بچه ها آه
(عمو سوختم)۴
(تو دست دشمنها آه، همه گوشوارهها آه)۲
بیا تو این غریبی ها برس به داد ما آه
(عمو سوختم)۴
کنار عمه ها آه، دیدم تو قتلگاه آه
یه عده بی حیا آه، تن بابامو و زیر دست و پا آه
به زیر سنگ و تیر و شمشیر و نیزه ها آه
(عمو سوختم)۴
نبودی اومدن آه، همه جری شدن آه
تو که نبودی ما رو تازیانه میزدن آه
(عمو سوختم)۴
(نبودی تو حرم آه، چی اومده سرم آه)۲
با کعبه نی شکسته شد آه، دیگه نگم چی شد با معجرم آه
(عمو سوختم)۴
(نبودی پیشمون آه، سیاه شد آسمون آه)۲
ببینی گوشه چشم لالهگون آه، چهل نفر با تازیانه دور عممون آه
آخ!... چقدر سوختم..
(رأس حسین رو نیزه ها، عمو سوختم آتیش زدن به خیمه ها، عمو سوختم)۲
(عمو سوختم)۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بسماللهالرحمنالرحیم
#شام_غریبان99
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
#روضه_امام_حسین
#مرگ_بر_آمریکا
#انتقام_سخت
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam