eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.4هزار دنبال‌کننده
68 عکس
268 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم... و توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگرچه روز و شب هستیم دائم برسَرِ خوانت ببخش آقا که کم بودیم عُمری مرثیه خوانت *غیر از اینِ؟ عاشورا چقدر شلوغِ،اما برا پیغمبر اکرم اینجور نیست...حالا چه کسایی غریبند؟ سه تا غریب آخرِ ماهِ صفر، هر کدومشون از یکی دیگه غریب تر،هم حضرت رضا،هم حضرت مجتبی،و چه حضرت رسول الله...امشب وقتی گریه می کنی باید چشمات مثلِ چشمایِ حضرت زهرا باشه...کسی نیست که برا باباش گریه کنه...* پراز دردم ولی درد من اصلا جسم خاکی نیست بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت فقط یا رحمة لِلعالمین یک گوشه چشمی کُن کویرم خاکِ بی خیرم، من و اُمیدِ بارانت مرا همسفره ی یک وعده نانِ خشک خود گردان که طعنه میزند برهر ضیافت تکه ی نانت برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم بِکَش دستی سرم شاید شدم یکروز سلمانت *اومده اجازه میگیره،دَقُ الباب میکنه،کی هستی داری در میزنی؟جوانی از راهِ دور اومدم،برا زیارت پیغمبر،گفت: بابام حالش خوب نیست برگرد...لحظاتی بعد دوباره در زدن،حضرت باز جوابش کرد..دفعه ی سوم،یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد،دخترم کیه؟ بابا همین که در میزنه بدنم میلرزه...فرمود: این برادرم عزرائیلِ...دخترم فقط از خونه ی تو اجازه می گیره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...* گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد به هرکس میرسد بی شک و شُبهه لطف و احسانت من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت گفت:سلمان!...جانم آقا!...گفت: این کوچه ای که رد می شدم هر روز بر سرم یه جوانی از بالا زباله می ریخت، دو سه روزِ نیستش،پیداش کن، برو ببین چی شده،اومد گفت: یارسول الله! مریض شده...گفت:سلمان! بریم عیادتش...آی رحمةالله!...به جوان خبر دادن پیغمبرِ اسلام داره میاد تو خونه ات وارد میشه...روپوشی که داشت کشید رو صورتش،گفت: من خجالت می کشم،چند وقتِ آشغال میریزم رو سرش...پیغمبر اومد گفت: چطوری،چرا مریض شدی؟ گفت: یا رسول الله باهات حرف نمیزنم،مگر اینکه شهادتینی که به همه گفتی به منم بگی،بعد روپوش از صورتم بر میدارم.... من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت *گفتم یهودی مسلمان شد...یاد یه جایِ دیگه هم افتادم...یهو وسط کوچه بنی هاشم یکی داد زد: " أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّه"و" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّه" یکی گفت: آی یهودی! این حرفا چیه میزنی؟ گفت: من این دست بسته رو می شناسم...یه روزی این آقا دَرِ خیبر رو از جا تنهایی در آوُرد، اما امروز...* چه اُنسی با حَسن داری که باهم سفره وا کردید میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت سید پوریا هاشمی •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
سلام ای بانیِ کربلای من .. و توسل به امام رضا علیه السلام به نفس کربلایی حسین سیب سرخی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سلام ای آقای کَرَم سلام ای سایه ی سَرَم سلام ای بانیِ کربلای من رضا! شاه و سلطان تویی رضا! جان و جانان تویی رضا! هیچ کی نیست مثه تو برای من رضا! دستمُ رها نکن از ضریح جدام نکن آخه بی تو بی کسم رضا ! مستیِ من رو ببین هر سال بعدِ اربعین خونه ی تو میرسم رضا! جانم جانم رضا،جانم جانم رضا جانم جانم جانم ای رضا... منُ شوقِ بابُ الجواد منُ این روزیِ زیاد بذار باشه این سرِ من به زیر دین بازم راهم دادی بیام ببین دلتنگِ کربلام خودت گفتی آقا، فَابکِ لِلحُسَین دلم واسه این سیاهیا خیلی تنگ میشه آقا شده آخر صفر چه جور خداحافظی کنم با سیاهی و عَلَم میشم آقا دربه در رضا! جانم جانم رضا،جانم جانم رضا جانم جانم جانم ای رضا... بازم جمعِ سینه زنا بازم یادِ جامونده ها همه مهمونیم سر سفره ی کریم همه با شور و با نوا بریم تو ایوون طلا بگیم زینب زینب یاد حاج سلیم آقا اینه حرف نوکرات دم مرگمون بیا دلمون به تو خوشه بازم بطلب حرم آقا ما رُ دوریِ شما به خدا که میکشه رضا! جانم جانم رضا،جانم جانم رضا جانم جانم جانم ای رضا... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
هر قدم رفت و نشست... و توسل جانسوز به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آمد از راه و کشید آرام عبا روی سرش یعنی امروز هست روز ناله های آخرش هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت میکشد خود را به سوی خانه مثل مادرش روی خاک کوچه دنبالش اگر دقت کنید بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش *فرمود:اباصلت! من میرم و برمیگردم...اگر اومدم که هیچ....اما اگه دیدی عبا رو سر کشیدم با من حرفی نزن...فقط دَرِ حجره رو باز کن من وارد بشم...اباصلت میگه: دم در منتظر بودم الان امام رضا میاد....یه وقت دیدم یه فردی داره میاد عبا به سر کشیده.... تاریخ میگه یه زهری به امام رضا دادن پنجاه بار هی می نشست زمین...بلند میشد....فقط صدا میزد جیگرم....اصلا هر کی تو خونه میشینه بلند میشه داد ما بلند میشه....خودشم یاد مادرش افتاد....* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
از کودکی با پنجره فولاد مأنوسم... و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟ *یه کم امروز ناز کن...خستگیتُ بگو به آقا...آقا دو ماهه دیگه*… خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟ رفتم از یادِ تو انگار چه باید بکنم؟ *دقیقا حس الان من و تو مثل حسیِّ که چندروزی کربلا بودی،حرم بودی...میخوای برگردی...تو مسیر هی پشت سرت رو نگاه میکنی....برمیگردی...سلام میدی...دوباره یه تیکه راه میری....آقا دارم میرما...* خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم؟ رفتم از یادِ تو انگار چه باید بکنم؟ این دو ماه از کف من رفت و نکردم کاری وای از غفلت بسیار چه باید بکنم؟ اهلِ دل با تو شبِ خویش سحر می کردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم؟ امروز بیا یه خودی به ما نشون بده....مُردیم...ندیدیمت آقاجان...امروز اگه میای دست مادرتم بگیر بیار....بی بی سفره رو جمع کنه....دیدی؟ وقتی میری خونه مادرت،نمیگذاره دست به سیاه و سفید بزنی...میگه اومدی خونه ی من دیگه...خودش سفره پهن میکنه...غذا میاره...خودش جمع میکنه...* با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم من بود به اغیار، چه باید بکنم؟ *امروز بیا تو یه راهی پیشِ پایِ من بذار...* هر چه گفتی تو به من گوش ندادم، الحق شدم امروز گنهکار چه باید بکنم؟ مثل هر بار زدم زیرِ قرارم با تو تو بگو،تو آقا که من این بار چه باید بکنم؟ نروم کرب و بلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟ *السلام علیک یا اباعبدالله...به همین راحتی میری کربلا...* در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی کم نیستند درصحنت،نفس هایِ مسیحایی هر کس به دیدار تو آمد کربلایی شد اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی از کودکی با پنجره فولاد مأنوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هرجایی *اصلا جایی رو بلد نیستم برم....دلم می گیره بلیط می گیرم میرم مشهد...تو رو خدا ما رو تحویل بگیر امروز...."و تَصَدَّق علینا..." از کودکی با پنجره فولاد مأنوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هرجایی از آب سقاخانه هر کس خورده می فهمد زمزم ندارد این چنین آبِ گوارایی وقتی که نام مادرت را میبرد زائر در صحن غوغایی شود آن هم چه غوغایی! *به خدا همین جوره....نام بی بی رو تو حرم می بری،به هم میریزه....* {می روم مشهد،خیابان ها شلوغ می روم در قم،شبستان ها شلوغ کربلا هم کل ایوان ها شلوغ هیچ کس مثل تو بی زوار نیست *یا امام حسن!...*} وقتی که نام مادرت را میبرد زائر در صحن غوغایی شود آن هم چه غوغایی! وقتی برای دستگیری می رسی از راه صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی *اونجا که میاد تازه روضه شروع میشه....همه جا روضه....حتی قیامت هم روضه....فلذا حتی انبیا هم سرهاشون رو پایین میندازن...."غُضّوا ابصارکم..."هیچ کس نباید ببینه...* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
حاجات سائل را نگفته می دهی... و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یهو می بینی امام حسن افسار یه مرکب رو گرفته... رو این مرکب بی بی نشسته...تو یه روایتی دیدم بی بی به امام حسن میفرماید:حسن جان! اون کسی که اونجا ایستاده سر در بدن نداره کیه؟! امام حسن جواب میده:"هذا حُسَینُک مُرَمّلٌ بِالدِّماء"...حسین...* حاجات سائل را نگفته می دهی،یعنی در دست و دلبازی نداری هیچ همتایی چشم انتظارت می نشیند در صف محشر بی شک به دیدارِ منِ سرمست می آیی ابا صلت میگه: آقا بهم فرمود:اباصلت میرم و برمیگردم...اگه دیدی عبا به سر کشیدمُ دارم برمیگردم،بدون که بی آقا شدی....اباصلتِ...یه خادمِ...میگه صدبار مُردم و زنده شدم....شما می فهمید من چی میگم...هیچ نسبتی هم نداره...یه خادمِ...چی شده تو این کوچه ها که اینقدر خاطره ی بد داریم....یهو دید از دور آقا هی زمین میشینه...پا میشه.... اباصلت! بهت سخت گذشت؟! کجا بودی ببینی دستای علی رو بستن....زنش جلوش هی زمین میخورد...زود پا میشد...دوباره زمین میخورد...هی میزدنش.... شماها خیلی هاتون متأهلید...حرف من رو خوب میفهمید....زن ها که دیگه باید غش کنند با این حرف....زن باردار باشه... میخوای مسافرت بری...جایی بری...میگی نمی برمش...اذیت میشه...یه جایی هم میخوای بری؛از قبل میگی یه جایی رو آماده کنی...زنم نمیتونه....پا به ماهه....همچی که رفت پشت در....دستاشو حائلِ خودش و محسن کرد...فضه بیا....فضه بیا..... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
از خراسان روضه خیلی دور شد... و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اباصلت! زمین خوردن آقات رو دیدی؟کجا بودی کربلا؟! خواهرش بالا تَل ایستاده بود...هی می دید هر کی میره برنمیگرده...چند لحظه طول میکشه...هی میاد بیرون یکی دیگه میره... فکر میکردن کار حسین تمام شده...دوباره می دیدن آقا یه نفس می کشه،یه مرتبه یکی دیگه می رفت...نیزه شو بر می داشت.... آقا! یا امام رضا! شنیدم هی داد میزدی میگفتی:جگرم....کربلا این آقا همچین که گفت جگرم...نامرد این نیزه رو برداشت...گفت:ها جگرت میسوزه؟! چنان نیزه رو بلند کرد...تو دهان حسین..... چقدر روبه رو طولش دادن یه جوری هر کدوم طولش دادن کُشتنِ تو جلو چشمای من سه ساعتِ تموم طولش دادن سَرِ فُرصت سرت رو بریدن به چه قیمت سرت رو بریدن بمیرم داداشِ غریبم تویِ غربت سرت رو بریدن یکی داره پیرهن رو میدزده پیرهن که نه! کفن...می دزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن می دزده ای حسین من...غریب مادر *همچین که عبا به سر کشیده بود تو این مسیر می رفت...احتمالا موقع غذا بوده...چون روایت میگه سفره پهن بوده....خادما...کنیزا...سر سفره....تا آقا رو دیدن...آقا میشه با ما هم سفره بشید؟روایت میگه آقا با همون حال اومد سرِ سفره نشست...."آقا میشه امروز با ما هم،هم سفره بشید؟!"چندتا لقمه خورد...دیگه نتونست...رفت داخل حجره... گفت:اباصلت درهای حجره رو ببند...فرشا رو جمع کن...میخوام مثل جد غریبم،حسین جون بدم...* از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی داخل انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آن جا که گفت حال و روز جدّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب *ناله بزن بگو:حسین....* •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam