eitaa logo
باب الحرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
11.2هزار دنبال‌کننده
63 عکس
247 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی تکان‌دهنده از بی‌تابی‌های دختر شهید مدافع حرم در آغوش شهید سپهبد سلیمانی در آخرین سالهای مراسم فاطمیه 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
قبلِ خلقت بود وقتی .. تقدیم به ساحت مقدسِ حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها اجرا شده در افتتاحیه حسینیۀ بیت الاحزان حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج مجید سبزعلی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ قبلِ خلقت بود وقتی که خدا زهرا نوشت پیش تر از پیش قبل از ابتدا زهرا نوشت با ظهور او کمالاتِ خدا اظهار شد دست حق از ابتدا تا انتها زهرا نوشت آفرینش امتداد نورِ لولا فاطمه است چهارده دفعه خدا با کبریا زهرا نوشت قلعۀ خیبر خودش فهمید درهم میشود رویِ بازو بندِ خود تا مرتضی زهرا نوشت بر در بیتش علی حک کرد بیتُ الفاطمه در نجف هم رویِ ایوان طلا زهرا نوشت آنقدر جبریل نازل شد به قلب فاطمه تا که قرآن را علی در خانه با زهرا نوشت شد مفاتیح الجنان تازه مفاتیح الجنان شیخ عباس اولین خطش که تا زهرا نوشت از شهیدان مادری هایند مفقود الاثر سرنوشتِ بچه هایِ جنگ را زهرا نوشت ما کجا فیض سحر هایِ حرم این سال ها مادری کرد و براتِ کربلا زهرا نوشت ما گرفتارِ حسینِ بین گودالش شدیم نام ما را تا که رویِ بوریا زهرا نوشت در میانِ شعله ها یک سوم سادات رفت محسنش با میخِ در انگار یا زهرا نوشت .. نیمۀ شب آمد و شد وقتِ غسلِ پیکرت شانه اش خم شد از این بارِ مصیبت شوهرش کرد آبم آب تا که آب ریزم بر تنت .. بر تنی که آب رفته دست و پای لاغرش دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
شبی که آینه‌ام را به دستِ.. روضه و توسل ویژۀ شهادتِ حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج میثم مطیعی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ شبی که آینه‌ام را به دستِ خاک سپردم هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم *غریبانه ز خانۀ مولا رود بیرون جنازۀ زهرا .. فقط چندنفر کنارش بودن .. وقتی میخواست بدن رو دفن کنه مَحرمی نداشت که کمک کارش باشه .. مردی نبود که علی بگه بدن رو بگیر و آماده کن .. ای کاش چند نفر بودن کنار بچه هاش .. تسلا میدادن .. گریه نکن زینبم .. بچه هاش کمک می کردن خاک رو قبر بریزن کار دفن تمام بشه .. اگه مردم مدینه بیدار بشن به بدن مادر ما رحم نمی کنند ..* دو دست از سر حسرت به هم زدم که چگونه به دستِ خود گلِ خود را چنین به خاک سپردم؟ شد اشکِ غربت و گل کرد رویِ خاکِ مزارش هر آنچه داغ که دیدم، هر آنچه غصّه که خوردم *چقدر تو رو غصه دادن علی جانم .. امیرالمومنین ، زهرا رو که از دست داد طبق روایت منهدم شد .. دیگه کسی نبود علی رو یاری کنه .. کسی رو نداشت .. هم زمخشری نقل کرده هم منابع شیعه نقل کرده .. پیغمبر،علی رو دید ، صدا زد: «سلام علیک یا ابَالرَّیحانَتَین ..» سلام ای پدر دو گل خوشبوی من از این دنیا.. علی جان «فَاَن قلیلِِ یَنهَدُّ رُکناک ..» چیزی نمیگذره دو رکن تو منهدم میشه....تو دیگه مثل مرده متحرک میشی بین این مردم.. راوی میگه: «فَامّا قُبِضَ رسول الله..» وقتی پیغمبر از دینا رفت علی فرمود: «هذا اَحدَ رُکنَی ..» این اولین رکن علی بود....سه روز قبل رحلت این رو فرموده بود به علی....راوی میگه «فَلَمّا تُوُفّیَت فاطمَه..» فاطمه که از دنیا رفت.. «قال علی علیه السلام هذا رکنُ الثّانی ..» این رکنِ دوم علی بود .. شب ها بچه هاشُ می خوابوند می آمد کنار قبر زهرا گریه می کرد ..* شب آمدم که بگریم تمام درد دلم را سحر به غربتِ خانه، جز اشک و آه نبردم *امیرالمومنین با هزار زحمت بچه هاشو می خوابوند .. تنها .. بی صدا.. شبانه می آمد کنار تربت زهرا.. همچین که برمیگشت با چه صحنه ای مواجه میشد؟ آیا بچه هاش خواب بودن؟ من که باور نمیکنم .. همیشه این منظره رو تصور کردم.. بچه هاش بلند شدن .. یکی گوشۀ خونه سر به دیوار میذاره .. یکی زانوها رو بغل گرفته سر به زانو گذاشته .. حسنش رو نمیدونم .. زهرا ! این کودکت چه دیده که هی زار می زند؟ هی دستِ مشت کرده به دیوار می زند.. من ایستاده بودم .. نگاه می کردم .. مادرمُ میزدن .. کاری ازم بر نمی آمد .. ای مادر ..* بدون فاطمه سخت است زندگی، که پس از او برای آمدنِ روزِ مرگ، لحظه شمردم شاعر: سیدمحمدجواد شرافت ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
افضل الاعمال من گریه .. و توسل به ساحت مقدسِ حضرت صدیقۀ طاهره سلام الله علیها اجرا شده در افتتاحیه حسینیۀ بیت الاحزان فاطمیه ۹۹ _ حاج محمدرضا غلامرضازاده ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است برکت این زندگی از روضه های فاطمه است درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است منکر این روضه ها! بشنو که گفته رهبرم روزی یک سالِ کشور در عزای فاطمه است چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است هیچ کس با پایِ خود در مجلس روضه نرفت هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است *میبینم من هنوز روضه نخواندم ،چشما همه گریانه .. خدا این اشک برا فاطمه رو لحظه به لحظه زیادتر کنه ..* خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود نار، جای منکرینِ بی حیای فاطمه است بین قبرم دو ملک تا سینه ام را بو کنند پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است» *یا فاطمه الزهرا .. وقتی بی بی رو صدا میکنی همه بچه هاش میان .. امام حسن میاد ، امام حسین میاد .. امیرالمومنین میاد .. از همه بالاتر صاحب الزمان میاد .. دم در می ایسته میگه خوش آمدید مجلس مادرم فاطمه .. هرجا نشستی صدا منو میشنوی صدا بزن : یا فاطمه الزهرا .. * بود و نبودم زهرا چرا ورم گرفته بازوت میریزه خون همش از پهلوت ترک نشسته رویِ اَبروت باسِ کبودم زهرا داره میسازه حیدر تابوت چرا میخندی تو بر تابوت امان از دلِ حیدر .. سه ماهِ رو میگیری ببین سه ماهِ نا آرومم چه پرپری گلِ معصومم کنارِ من بمون خانومم .. دردِ دل من زهرا دیگه بدون تو با چاهِ نصیبِ من همیشه آهِ غم نبودنت جانکاهِ امان از دلِ زینب .. روضه بخوانم و از همه التماسِ دعا .. صدا زد اباذر به همۀ مردم بگو برن خانه هاشون ، همچین که مردم متفرق شدن اسماء رو صدا زد .. اسماء مقداری آب گرم کن میخوام بدن زهرامُ غسل بدم .. تو خونه آرام آرام آب گرم کرد .. به بچه هاش گفت بلند بلند گریه نکنید .. بچه های با ادبِ فاطمه آستین به دهان گرفته بودن .. علی آماده شد غسل دادن .. یه موقع اسماء میگه دیدم مولا شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. آقا مگه شما نفرمودید آرام گریه کنید ؟! .. فرمود اسماء دستم به بازوی شکستۀ زهرام خورد .. اسماء، زهرا به من نمیگفت .. به هر طریقی بود بدن رو غسل داد ، کفن کرد .. یه مرتبه خطاب رسید علی اجازه بده بچه ها برا آخرین بار با مادرشون وداع کنن .. همین که فرمود بچه ها برید با مادرتون وداع کنید .. روایت داره دستای فاطمه از کفن بیرون آمد بچه هاش رو در بغل گرفت .. زینب خودشَ رو سینۀ مادر انداخت .. حسن بالاسرِ مادر نشست .. اما ابی عبدالله رفت پاهای مادر رو در آغوش گرفت .. صدا اومد هاتفی ندا داد ، علی عرش به تلاطم افتاده .. بچه ها رو از رو بدنِ مادر جدا کن .. همۀ روضه ها باید ختم به کربلا یشه .. بریم کربلا .. من نمیدونم اینجا سخت بود زینبُ از رو بدن جدا کردن ؟! یا وقتی سنان و خولی اومدن زینبُ از بدنِ حسین جدا کردن .. ای حسین ... از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
دستِ مادرمو می بوسم.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به امید شفایِ همۀ مریضان و دفع بلا از همۀ بلاد به نفس کربلایی حسین طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ مادرم اسمتُ خوند تو گوشم شالِ مشکیتُ گذاشت رو دوشم گفت برایِ روضۀ امام حسین فرشِ زیرِ پامو هم میفروشم من پَرِ علمُ می بوسم تربتِ حرمُ می بوسم دستِ مادرمو می بوسم ، حسین .. از آخرین زیارتم چقدر گذشته دست رو دلم بزار حسین دلم شکسته تمومِ دلخوشیِ من فقط همین بود قرارِمون حرم غروبِ اربعین بود «حسین، حسین، حسین، حسین جان» شبِ جمعه حرمُ دوست دارم اشکِ چشمِ ترمُ دوست دارم چون میای تو نفسایِ آخرم نفسِ آخرمُ دوست دارم نون و نمکِ تو شیرینِ سفرۀ تو همش رنگینِ داغِ تو چقدر سنگینِ ، حسین .. نونِ حلالِ پدرم تو رو به من داد دعایِ خیرِ مادرم تو رو به من داد از صدقه سرِ تو من بها گرفتم کربلامُ تو مشهد الرضا گرفتم «حسین، حسین، حسین، حسین جان» ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
اسمِ تو بُردم زیرِ بارون.. تقدیم به ساحت مقدسِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژۀ شبِ جمعه به نفس کربلایی نریمان پناهی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اسمِ تو بُردم زیرِ بارون،بارون گریه کرد تربت گذاشتم لایِ قرآن،قرآن گریه کرد ذوالجناح از میدان آمد،سر می کوبید زمین مصیبتت از بس سنگینِ،حیوان گریه کرد صدایِ هَلْ مِن مُعینَت اومد اصغر گریه کرد از رویِ تَلِّ زینبیه خواهر گریه کرد عده ای بی نصیب از گودال رفتن خیمه ها پنجه ها اومد سویِ زن ها، مَعجَر گریه کرد به یادِ لبهایِ خشکِ تو دجله گریه کرد کتیبه ها و پرچم ها و حجله گریه کرد ظهر عاشورا زیرِ تیرها خوندی تو نماز آخرین سَجده ات گودال بود،قبله گریه کرد اُفتادی لب تشنه رو خاکا ، دعوا شد سَرِت هجوم آوُردن با نیزه ها دورِ پیکرت با حال و روزِ مظلومِ تو، بینِ قتلگاه کِل می کشیدن پیشِ چشمِ زینب خواهرت تو رو حرومی هایِ کوفه تشنه کُشتنت بی کَس و تنها بینِ گودال گیر آوُردنت برایِ غارت ریختن رویِ جسمِ اَطهرت رحمی نکردن حتی به اون کُهنه پیرهنت زینب اومد بینِ گودال و شد حالش خراب نیزه شکسته ها رو جمع کرد با قلبی کباب هزار و نهصد و پنجاه زخم خوردی بی هوا غرقِ به خون اُفتاده بودی زیرِ آفِتاب ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
سفر بخیر،جَوُونی که .. |⇦• زیبا تقدیم به همهٔ مدافعان حرم و سلامت خصوصاً سردارِ دلها حاج قاسم سلیمانی عزیز و یاران با وفایش با نوایِ حاج مهدی رسولی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ باید رفت، باید دنبالِ پرچمت تا ابد رفت باید موند،باید پایِ این روضه ها تا ابد موند یه عده پایِ حق که میرسه فراریُ یه عده پایِ حق که میرسه فدایی ان چه کعبه رفته ها که حاجی هم نِمیشَنُ چه کربلا نرفته ها که کربلایی ان سفر بخیر،جَوُونی که شدی عاقبت به خیر سفر بخیر، به مقصدت رسیدی مثه زُهیر سفر بخیر،سفر بخیر... مبدأ هیئت و مقصد کربلا اَشْهَد یا حسین،مشهد کربلا کربلا و کربلا و کربلا.... باید خوند، باید از تو و راه تو تا ابد خوند باید گفت، باید از قیامِت آقا تا ابد گفت یه عده دست و پا زدن که کربلا نرن یه عده دست و پا دادن تو راه کربلا ان شاالله روزِ واقعه بهونه گیر نشیم ان شالله جا نمونیم از سپاهِ کربلا زیارتِ، مسیری که شروعِ شهادتِ شهادتِ، شهادتی که پای ولایتِ لیاقتِ،لیاقتِ... شیعه سینه زن،شیعه سینه چاک ذکرم یا حسین، حتی زیر خاک یا حسین و یا حسین و یا حسین... •┄┅══༻○༺══┅┄• 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
صبح و شب راهی بازار.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شام شهادت حضرت ام البنین علیه السلام ۹۸_ سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد *یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ..* تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *شنیدم هرجایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! .. چرا؟! آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً میبنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه ..* تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا ..* هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد *غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه ..* پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
نشد از چهره‌ام غم را بگیری.. و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی .. یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره .. شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ .. یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد .. اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه .. نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همین که از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟! کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا شاعر : انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چشم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه .. والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من یکی داره پیرهنُ میدزده پیرهن که نه کفن میدزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روی بدن میدزده ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
از آن وقتی که رفتی ... و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس استاد حاج منصور ارضی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اُم البنين عليهاالسلام مي تونست كربلا بياد، هيچكي هم مانعش نبود،اما اُم البنين مي بايست بماند و روضه خواني كند، روضه خواني كارِ اُم البنينِ،با گفتن اينكه عباس چگونه جنگيد و چه جوري به شهادت رسيد... رفقا! از حضرت عباس هيچي نمونده بود: يادتون باشه...ابي عبدالله رو امام سجاد هر جوري بود تويِ بوريا گذاشت...ولي بَدنِ اباالفضل عليه السلام رو ريختن تويِ يك كيسه اي...ديگه هيچي نمونده بود...قاسم سليماني چه جوري بود. لذا اُم البنين روضه ميخوند و گريه مي كرد، و گريه كردنش هم فرق مي كرد با حضرت زهرا...توي روز گريه مي كرد، جنگش تويِ روز بود،گريه كردن نوعي جنگِ...يه جوري حضرت گريه مي كرد،ناله اش چه جوري بوده، كه مروان لعنت الله عليه گريه مي كرد... همه جمع مي شدند، مي گفتند براي بچه هاش داره گريه ميكنه،بهش مي گفتند: خدا بهت صبر بده...اما اُم البنين مي گفت: واي حسين...همه فداي حسين....آنچه را زير اين آسمان وجود داره فدايِ حسين،ميخواد عباسِ من باشه يا هر كَسِ ديگه...هر جايي مي ديد مي نشست گريه كردن و زبون گرفتن...اول براي عباسش گريه مي كرد، همه كه جمع مي شدند،مي گفت: واي حسين... ان شاءالله بريم كربلا، قبر عباس رو پايين ببينيم...آب دورِ قبر عباس هي مي چرخه و رَد ميشه..خيلي قبر كوچيكِ..چه جوري جمع كردن اين بدن رو؟.... هر چي اسب آوردن توي مدينه،پاهاي عباس به زمين چسبيده مي شد،خيلي قد بلند بوده...ماشاءالله به اين قد...بخدا اين عباس رو چشم زدن... خلاصه عاقبت گشتن يه اسب عجيبي براش پيدا كردن، تا پاها رسيد به ركاب...اما با اين قد و بالا ، عقب، كنار ابي عبدالله با ادب ايستاده بود... خَم اَبروي عباس رو دشمن كه مي ديد، مي لرزيد از ترس، اما خَم ابروش رو دختراي ابي عبدالله مي ديدن....جونم عمو...يه عمو دارم كسي جرأت نميكنه به ما نگاه كنه...چه برسه به اينكه مارو بزنه.... حالا دارن همه رو برای اُم البنین تعرف می کنند: اُم البنین! همچین که عباس رفتش، دشمن خیالش راحت شد، ابی عبدالله به ما دستور داد، زینب جان! به همه بگو این معجرهاشون رو دوتا گره بزنن... زن ها بعد از عباس سریع زیور آلاتشون را در آوردن و توی کیسه ای ریختن و دَم خیمه گذاشتن تا دشمن حواسش به اینها باشه...اما دو تا دختر رو نشد گوشواره هاشون رو بردارن،نشد... اُم البنین! ریختن تویِ خیمه...هیچ کسی نبود مگه سیلی خورده...هیچکی نبود مگر اینکه تازیانه خورد... پریشانم، گرفتارم، حزین و زار می گردم دلم تنگ است و دارم در پیِ دلدار می گردم از آن وقتی که رفتی چشمِ من دیگر نمی بیند کجایی ماهِ من! که با دو چشمِ تار می گردم کمی از مَشک را دادند و گفتند از تو این مانده به دنبالِ تو دارم با همین آثار می گردم چه بر روزِ تنت آورده اند ای خوش قد و بالا نمانده هیچ از پیکرت هر بار می گردم حلالت باد شیرم، سربلندم کرده ای،مادر که بین شهرمان با عزتی سرشار می گردم فدایِ معجرِ زینب همه ایل و تبارِ من خودم دور سرش یک عُمر مادر وار می گردم به من سربسته می گویند تمامِ روضه هایش را در آن حدی که من خود در پیِ اسرار می گردم بیا لبریزِ مَرهم کن بدیِ روز و حالم را اَقلاً تو بده ساقی جوابِ هر سؤالم را بگو زینب چرا زخمِ عمیقی بر سرش مانده و رَدِّ تازیانه بر رویِ بال و پرش مانده به محضِ راه رفتن بند بندش درد می گیرد چها شد اینقدر خون مُردگی بر پیکرش مانده هنوز از ازدحامِ بینِ هر بازار می ترسد نگو انگار که اوباش در دور و برش مانده رقیه با قبیله بر نگشت از او خبر داری حسین....... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
به او گفتند عباست... و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام تقدیم به همهٔ مادران شهداء به نفس حاج محمود کریمی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ گداىِ خوشه چينم تا قيامت خِرمنِ او را كه حسرت مي كِشد فردوس عطر گُلشنِ او را چنان مشكل گشا ،باب الحوائج،كاشف الكرب است گرفتند اوليا اللهِ عالم دامنِ او را نديدم سربلندو سرفرازى را مگر اينكه بديدم محضرِ اُم البنين خَم گردنِ او را مُعَيَّن گشته مزد فاطميه دست اين بانوست كه معنا كرده سفره دارِ زهرا بودنِ او را اميرالمومنين همسر ، ابوفاضل پسر ، به به بنازم اين مقام و جاه و شأن اَحسنِ او را عباى مرتضى را وصله كه ميزد همه ديدند كه نخ ميكرد جبرائيل بعضاً سوزنِ او را * روزي كه وارد شد بر اميرالمؤمنين به عنوان نو عروس،هم حسن مريض بود و هم حسين...اول اومد نشت كنار اينها گريه كرد،آب آورد، پذيرايي كرد...اصلاً ديوانه ي حسن و حسين بود...* {تا عليِ اكبر و قاسم به من گفتند: مادر! در دلم گفتم: اكنون واقعاً اُم البنينم} زيارت ميكنم جاى رباب و نجمه و زينب مَزارِ اَطهرِ او را ، مُعلّا مَدفَنِ او را اگر ديروز جارو كرد زيرِ پاىِ زينب را كنون جارو كشند اينسان ملائك مَسكنِ او را چنان جانسوز مرثيه ميان كوچه سرميداد كه ميديدند مردم گريه هاى دشمنِ او را به او گفتند عباست...صدا ميزد حسينم كو؟ نشانش داد زينب پاره ى پيراهنِ او را محمدجواد پرچمی * هر چه ما بخونيم، روضه خوانيِ اُم البنین خودش نميشه...* یا مَن رَاَی العَباس کَرّ عَلی جَماهیرِ النَّقَد وَ وَراهُ مِن اَبناءَ حَیدَرَ کُلُّ لَیثٍ ذی لَبَد اُنِّبئتُ ان ابنی اُصیبُ براسه مَقطوعِ یَد وَیلی عَلی شِبلی اَمالَ بِراسه ضَربُ العَمَد لو کانَ سَیفُکَ فیَ یَدیکَ لَما دَنی مِنه اَحد *اگه شمشير دستش بود كسي جرأت نمي كرد بهش نزديك بشه... " عَمَدَ الحَديدُ بِكربلا، خَسَفَ القَمَر....* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
ای مادرم کنیزُ.. زیبا تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام و همهٔ مادران شهداء به نفس کربلایی محمد حسین پویانفر ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ ای مادرم کنیزُ بابایِ من غُلامت .. ای مادرِ اباالفضل جان ها فدایِ نامت .. با نامِ عباست خیلی گره وا شد تا نذرِ تو کردم دردم مُداوا شد خالی نمی مونه هیچ سائلی دستش تا سفره ی بی بی اُُم البنین هستش تو دلبنی تو فرزندی داری که ماه آسمون لقب داره ماشالله بر تو مادر از بس که بچه شیرِ تو ادب داره « یا سیدی اباالفضل .. » ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
مادرم در گوشِ من.. تقدیم به حضرت اُم البنین علیها السلام و همهٔ مادران شهداء به نفس کربلایی حسین طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ مادرم در گوشِ من خواندست یا اُم البنین ذکر من تا روز محشر هست یا اُم البنین هر کسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول قبل از آن در زیر لب گفته است یا اُم البنین مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار بر گدایان درت پیوست یا اُم البنین ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم هر کجا خوردیم بر بن بست یا اُم البنین هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکرِ عباس تو دربست یا اُم البنین در حمایت از غریبِ کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا اُم البنین فرق او را با عمودی تا دم اَبرو شکافت آن "حکیم بن طُفِیلِ" پست یا اُم البنین خون چکید از چشم هایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا اُم البنین بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا اُم البنین گرچه قدّت تا شده از غصه ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا اُم البنین شاعر : ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam