eitaa logo
baghdad0120
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
baghdad0120
با کمک شما خیرین بزرگوار و همراه در روستای بهادران استان یزد برای سه مدرسه ودو مهدکودک هدایای #سه_ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش عملیات میدانی سه شنبه های مهدوی. 💌 اهدای مبلغ ۴٠٠هزار تومان به بانوی نیازمند به نیت سلامتی و فرج امام زمان عج توسط خیریه قاسم بن الحسن شما دوستان هم می توانید سهمی در این کار خیر داشته باشید 🌱 با عضویت در صندوق و پرداخت ماهیانه ۲٠هزار تومان ✨✨✨ شماره کارت: ۶۰۳۷۶۹۱۵۷۱۱۳۲۰۰۰ اعظم السادات حسینی حسین اباد روابط عمومی مجموعه بغداد ٠۱۲٠ eitaa.com/baghdad0120 صندوق خیریه قاسم بن الحسن eitaa.com/baghdad0120
فراموش کردنت هنری است که اصلا ندارم @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بسم‌الله ، رمز عشق به خدا و توکل به اوست. به کسی که رحمن و رحیم است عشق می‌ورزم و کارم را با توکل به او آغاز می‌کنم که بردن نام او سبب رحمت است. بسم‌الله ، بیانگر انگیزه ی من است ، یعنی خدایا هدفم تو هستی نه مردم ، نه طاغوت ، نه جلوه‌‌ها ، نه هوس و ... معبودا ، به بزرگی چیزهایی که داده‌ای آگاه و راضی کن تا کوچکی چیزهایی که ندارم آرامشم را به هم نزند». @baghdad0120
🔰 | سنّت های الهی، در محاسبات دشمنان نمی‌گنجد 🔻 رهبر انقلاب: دشمن در یک مقطعی، به یک کمبودی در نظام جمهوری اسلامی بسته و بعد ناامید شده... نتوانستند بفهمند که در عالمِ بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی، یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند؛ آنها سنّت‌های الهی است. @baghdad0120
baghdad0120
✨ خاطراتی از شهید #حاج_قاسم_سلیمانی #قسمت_هشتم ــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـــــ✨ ✅ راوی سردار
✨ خاطراتی از شهید ـــــــــــــ ـ ـ ـ ـــــ✨ ✅ راوی سردار چهارباغی مدل فرماندهی ابو احمد (سردار اسدی) این نبود. او من را به سوریه آورده بود تا توپخانه راه بیندازم. به من هم گفت اگر چیزی لازم داشتی بگو. یک روز حاج قاسم در دمشق جلسه‌ای برگزار کرد و گفت ما باید در جنوب دمشق یک عملیات موفق با سبک و سیاق 8 سال دفاع مقدس انجام دهیم. سپس به ایران رفت و از حضرت آقا اجازه‌های لازم را گرفت. حاج قاسم همه کارها را با حضرت آقا هماهنگ می‌کرد. وقتی برگشت خیلی خوشحال بود. تعدادی از نیروهای پاسدار را هم با خودش آورد و به ما گفت شما هم نیرو بیاورید. ما هم تعدادی نیرو آوردیم. اولین بار 3 نفر از دوستان و چند نفر دیگر از توپخانه و لشکر 17 علی بن ابیطالب علیه السلام و لشکر امام حسین علیه السلام به کمک من آمدند. در اولین قدم، یک آموزشگاه راه اندازی کردیم و نیروها را آموزش دادیم. روزها به پادگان ارتش می‌رفتیم، آموزش می‌دادیم و سپس برمی‌گشتیم و شب‌ها نیروها عربی یاد می‌گرفتند و همزمان کار با توپ‌های ارتش سوریه را هم آموزش می‌دیدند. ارتش سوریه تعدادی توپ به ما داده بود و ما با همان‌ها 2 گردان توپخانه برای عملیات راه انداختیم. حاج قاسم به من گفت تعدادی از بسیجی‌های دمشق را بگیر و آموزش بده. آنها را آوردیم و آموزش دادیم. تعدادی هم از بچه‌های فاطمیون (نیروهای افغانستانی) را به ما دادند. خلاصه این 2 گردان را سر و سامان دادیم و خود حاج قاسم هم مدام نظارت می‌کرد. یک روز پرسید توپخانه‌ات آماده است؟ گفتم بله. زمستان سال 1393 بود. یک عملیات طراحی کرد که طی آن باید ما زیر دید اسرائیلی‌ها در ارتفاعات جولان، به جنوب دمشق می‌رفتیم و آنجا عملیات می‌کردیم و تعدادی هدف را که معلوم شده بود، می‌گرفتیم. عملیات شروع شد. من هم شناسایی و انتخاب و اشغال موضع را انجام دادم. نیروها پای توپ‌ها رفتند و برایمان از ایران هم مهمات آوردند. ارتش سوریه فقط توپ داد و مهمات نمی‌داد و می‌گفت توپ از من، بقیه از شما. مهمات نداشتند. آنچه هم که داشتند خودشان استفاده می‌کردند. خیلی سخت بود که از ایران با هواپیما مهمات بیاوریم و در فرودگاه دمشق پیاده کنیم و از آنجا مهمات را پای توپ‌ها و کاتیوشاها ببریم. به هرشکلی بود، ما اینها را آماده کردیم و آموزش‌های لازم را هم دادیم. نیروها آماده بودند. در این عملیات قرار بود مناطق «دیر العدس»، «الحباریه» و «تل قرین» که گستره وسیعی در پایین بلندی‌های جولان و در جنوب دمشق بود را می‌گرفتیم. عملیات شروع شد. حاج قاسم گفت یک آتش تهیه خوب بریز و من هم ریختم. ارتش سوریه هم خیلی شلوغ می‌کرد و آتش می‌ریختند. شب حاج قاسم به همراه آقای اسدی به دیدگاه آمد و به من گفت چه خبره؟ آتش دست کیه؟ گفتم دست منه. گفت پس چرا اینها اینقدر شلوغ می‌کنند؟ گفتم نگران نباشید آتش دست من است. گفت اگر آتش دست تو هست، الان آتش را قطع کن. من هم پشت بیسیم به همه آتشبارها اعلام کردم. بلافاصله قطع شد. بعد یک منطقه‌ای را نشان داد و گفت حالا بگو آنجا را بزنند. همین اتفاق افتاد. بعدش گفت خیالم راحت شد. آن شب آتش خوبی ریختیم ولی نیروهای پیاده به داخل دیرالعدس نرفتند. مقر فرماندهی ما در جایی به نام «تل غرابه» بود. صبح دیدم حاج قاسم خیلی عصبانی است چون نیروها جلو نرفته بودند. با ابو احمد آمد تا سوار ماشین شوند و بروند. من بالای پله ها ایستاده بودم. داشتند باهم صحبت‌ می‌کردند که یک نفر آمد و گفت: ابو احمد بیسیم با شما کار دارد. آقای اسدی پای بیسیم رفت و بلافاصله خوشحال برگشت و به حاج قاسم گفت: «خبر دادند دیرالعدس آزاد شد.» 💠ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ما هیچ حرکتی را بی پاسخ و بدون انتقام نمی‌گذاریم ما همه جا آنها را تعقیب میکنیم با همه تصویه حساب میکنیم ــــــــــــ ـ ـ ـ🍃 @baghdad0120