eitaa logo
baghdad0120
1.3هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4هزار ویدیو
25 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
چ43: ✨ دولت بایدن معافیت‌های تحریمی برنامه هسته‌ای صلح آمیز را بازگرداند یک مقام وزارت خارجه آمریکا: بایدن تصمیم گرفت برای تسهیل با ایران، رفع و یا معافیت تحریم های را ازسربگیرد. 🔴 در مجموعه یادگار امام، زاییدن بسیار مهمتر از دفاع از شخصیت و فرزندش سید احمد است. در حالی که روحانی با برش کلمات سعی در ترور شخصیتی سید احمدی خمینی داشته، سید حسن خمینی ترجیح داد روزه سکوت بگیرد. گویا به جای خون، اب سیب زمینی در بعضی‌هاست #تحلیل @baghdad0120
📝 | افزایش قیمت جهانی گندم 🍃🇮🇷🍃 ❌ سازمان ملل اعلام کرد قیمت مواد غذایی در جهان در ۲ ماه گذشته ۳۰ درصد رشد داشته و بازار جهان با جنگ اوکراین به هم ریخته است. ــــــ ✅# گندم شیگاگو گران و گندم هند و اوکراین قطع شده و بخشی از دلایل تصمیمات اخیر برای گندم، روغن و نهاده های دامی همین بود که رسانه ها در تبیین آن موفق نبودند. ✍ عبدالله گنجی | | | | 🆔 eitaa.com/baghdad0120
🔻احساس غرور ملی در بین آمریکایی‌ها چگونه در حال افول است؟ «نتایج نظرسنجی های جدید موسسه گالوپ نشان می دهد تنها 39 درصد مردم آمریکا نسبت به کشور خود احساس غرور دارند در حالیکه این رقم در سال 2011 حدود 69 درصد بوده است.کارشناسان علت پایین آمدن حس غرور ملی را مربوط به تغییر معنای تاریخی آمریکا نمی دانند بلکه آن را به دلیل وضعیت فعلی کشور از جمله افزایش شکاف های سیاسی، افسار گسیخته، های بی‌شمار و مشکلات و معضلات دیگر می دانند.براساس نتایج این نظرسنجی که در هیل منتشر شده، بسیاری از ها اعتماد خود را به موسسات آمریکایی از دست داده‌اند. مردم آمریکا از هر حزب و دسته سیاسی، به شکلی فزاینده نسبت به بدگمان شده‌اند. برای مثال، نتایج تحقیقات موسسه پیو نشان می دهد تنها 2 نفر از هر 10 آمریکایی اظهار کردند که به اقدامات دولت اطمینان دارند در حالیکه این رقم در زمان دولت ، 77 درصد بوده است.براین اساس، 46 درصد ها و 36 درصد جمهوری خواهان و 29 درصد طرفدارن احزاب مستقل، حس پرستی دارند». @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنرانی امروز سید حسن نصرالله : این مبارکیه که در اصول غیرقابل تغییر قانون اساسیش نوشته حاکم اصلی این عج است، از هر زمان دیگر قوی تره و از هرزمان دیگری مستحکم‌تره و از همیشه شجاعتره، نگران نباشید تحت تاثیر و قرار نگیرید ، طبیعی است مردم از آشوب‌ها ناراحت‌اند اما نگران نباشید. @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔴تجارت رسمی فحشاء در جمهوری اسلامی ؟! 🔻سال هاست که ساختار حوزه کشور به گونه ای شده است که با خرید و فروش پهنای باند خارجی و با استفاده بیشتر مردم از فحشاگرام هایی نظیر و ، پول بیشتری به جیب می رود! این یعنی اینکه هر چقدر مردم ایران از محیط ابتذال و فحشاخانه های مجازی آمریکایی بیشتر استفاده کنند، هم برای دولت و هم برای اپراتورها و ارائه دهنده گان ، سود نجومی وجود دارد. 🔻این فاجعه بدین معناست که پاک و استاندارد شدن کشور، یک تعارض منافع شدید برای دولت ها و ارائه دهنده گان اینترنت ایجاد کرده است و به آنها ضرر می رساند!!! 🔻از ها انتظاری نیست؛ اما شایسته است که در دولت سیزدهم - که با شعار های انقلابی بر سر کار آمده -، در سریعترین زمان ممکن، این تعارض منافع و سودهای حاصل از گمراهی مردم و به و فحشاء کشیده شدن جامعه، از بین رفته و جایگزین مناسبی برای این شیوه از کسب درآمد دولت و اپراتورها ارائه شود. @baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_یازدهم 🔹 احساس می‌کردم از دهانش آتش می‌پاشد که از درد و ترس چشمانم را در هم کش
🔹 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترک‌شان می‌کردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس می‌کرد که "تو هدیه ، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم. حالا در این دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم می‌زد و سعد بی‌خبر از خاطرم پرخاش کرد :«بس کن نازنین! داری دیوونه‌ام می‌کنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس می‌کشید و باز هم مراقبم بود. 🔹 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد :«می‌خوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمی‌خوام با هیچکس حرف بزنی، نمی‌خوام کسی بدونه هستی که دوباره دردسر بشه!» از کنار صورتش نگاهم به تابلوی ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری می‌رود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمی‌دانستم کجاست، ترسیدم. 🔹 چشمان بی‌حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره‌اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد :«هیس! اصلاً نمی‌خوام حرف بزنی که بفهمن هستی!» و شاید رمز اشک‌هایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را به هم زد :«تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و بودنت کار رو خراب میکنه!» حس می‌کردم از حرارت بدنش تنم می‌سوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم می‌خواست از شرّش خلاص شوم که نگاهم به سمت دستگیره رفت و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت :«دیوونه من دوسِت دارم!» 🔹 از ضبط صوت تاکسی آهنگ تندی پخش می‌شد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی‌اش را به رخم کشید :«نازنین یا پیشم می‌مونی یا می‌کُشمت! تو یا برای منی یا نمی‌ذارم زنده بمونی!» و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی راه خودکشی را به رویم ببندد. تاکسی دقایقی می‌شد از مسیر زینبیه فاصله گرفته و قلب من هنوز پیش نام زینب جا مانده بود که دلم سمت پرید و بی‌اختیار نیت کردم اگر از دست سعد آزاد شوم، دوباره زینب شوم! 🔹 اگر حرف‌های مادرم حقیقت داشت، اگر این‌ها خرافه نبود و این رهایم می‌کرد، دوباره به تمام مؤمن می‌شدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محله‌ای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد. خیابان‌ها و کوچه‌های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه نبود و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل پشت سعد کشیده می‌شدم تا مقابل در ویلا رسیدیم. 🔹 دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف می‌رفت و حتی رحمی به شانه مجروحم نمی‌کرد که لحظه‌ای دستم را رها کند و می‌خواست همیشه در مشتش باشم. درِ ویلا را که باز کرد به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین‌زبانی کرد :«به بهشت خوش اومدی عزیزم!» و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان می‌ریخت :«اینجا ییلاق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه !» و من جز فتنه در چشمان شیطانی سعد نمی‌دیدم که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد :«دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمی‌ذارم آب تو دلت تکون بخوره!» 🔹 یاد دیشب افتادم که به صورتم دست می‌کشید و دلداری‌ام می‌داد تا به برگردیم و چه راحت می‌گفت و آدم می‌کشت و حالا مرا اسیر این خانه کرده و به درماندگی‌ام می‌خندید. دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد و نمی‌فهمید چه زجری می‌کشم که با خنده خبر داد :«به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت!» و ولخرجی‌های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم می‌زد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی می‌کرد :«البته این ویلا که مهم نیس! تو آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم!» 🔹 ردّ خون دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا می‌دیدم خون مصطفی هم به آستینش ریخته و او روی همین می‌خواست سهم مبارزه‌اش را به چنگ آورد که حالم از این مبارزه و انقلاب به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را نشانم داد :«فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی می‌رسیم!»... ✍️نویسنده: @baghdad0120
✨️🇮🇷 مردی که بریتانیای کبیر از او میترسید ♦️بنز سیاه‌رنگی وارد شد! همه کنار رفتند تا ماشین، خود را به برساند. یک نفر از آن پیاده شد و در کنار جسد ایستاد. از نمونه‌گیری کرد و رفت... سفیر بود می‌خواست به مطبوعش اطمینان دهد که دیگر زنده نیست! 📚 کتاب حاشیه‌های مهم‌تر از متن نوشته‌ی محمدعلی الفت‌پور ص42 ◾️بزرگ‌باد؛ یاد و نام پیشاهنگ و ... @baghdad0120
baghdad0120
✨️🇮🇷 🔸کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش بنیان‌ها با رهبر انقلاب دیدار کردند 🔹جمع زیادی از #کارآفرین
✨️🇮🇷 پس از پایان گزارش مدعوین دیدار ، و بنیان‌ها خطاب به : این گلایه‌ها و توقعاتی که مطرح شد، همه‌اش درست است؛ برای حل آن کارگروه با مباشرت خود این افراد تشکیل دهید 🔹 یک مطلب کوتاه میخواهم به مسئولین محترمی که اینجا نشسته‌اند، بخصوص معاون اوّل محترم، که اینجا هستند، بگویم. این مطالبی را که این دوستان گفتند، با دقّت به خاطر بسپارید. اینها صرفاً نبود؛ گزارش بود، همراه گزارش، گلایه هم بود. و این گلایه‌هایی که اینجا کردند، تقریباً همه‌اش، به نظر من درست است. همه‌ی آنچه که گفتند، به‌عنوان توقّعاتی که از و از مسئولین و از شخص بنده دارند، توقّعات درستی است. 🔹 برای همه‌ی این چیزهایی که این دوستان گفتند، کارگروه تشکیل بدهید؛ در این کارگروه حتماً بایست از نیروهای مباشرِ کار استفاده بشود، حضور داشته باشند، همینهایی که اینجا صحبت کردند، این آقایان، و دیگرانی که هستند، نظرات آنها گرفته بشود و پیگیری بشود. @baghdad0120
📡✨ هواپیمای کمک رسانی مردم برای زلزله زدگان دقایقی پیش در بین المللی فرود آمد. همچنین قرار است تا دقایقی دیگر دو فروند هواپیمای سی ۱۳۰ عراق نیز کمک‌های و ملت این کشور را برای کشور اعزام کنند. به دستور نخست عراق بخشی از نیروها و امکانات سازمان غیرمترقبه این کشور راهی سوریه شدت تا به مظلوم و زده این کشور کنند. به امید به زودی شاهد هواپیماهای ترابری ارتش و به همراه گردان‌های و سگ‌های یاب به استان ، حماه و باشیم تا همانگونه که در طول ۱۰ گذشته دوش به دوش مردم این علیه جریان‌های و اشغالگران چندملیتی جنگیدیم، حالا هم در کنار آنها برای و بازیابی زندگی عادی‌شان همراه و همگام آنها باشیم. eitaa.com/baghdad0120