eitaa logo
baghdad0120
1.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4هزار ویدیو
26 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
✨️🇮🇷 مادرم ! از تو می‌خواهم به خواهرانم حجاب و تقوا بیاموزی . خواهرانم ! مطالعه کنید و حجابتان را حفظ کنید . @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 🕊 شهدای ۱۲و ۱۳بهمن ماه 🌸✨ 🌷 @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔹در تاریخ بنویسید که کل دنیای غرب و شرق با تمام سلاح و تجهیزات و جمعیت رسانه‌ای که داشتند زورشان به این دو نفر نرسید... @baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_بیست_و_هفتم 🔹 بلیط را به طرف ابوالفضل گرفته بود، دیگر نگاهم نمی‌کرد و از لرزش
🔹 تابیمارستان به جای او هزاربار مُردم و زنده شدم تا بدن نیمه‌جانش رابه اتاق عمل بردند و تازه دیدم بیمارستان مجسم شده است. جنازه مردم روی زمین مانده و گریه کودکان زخمی و مادران‌شان دل سنگ را آب می‌کرد. چشمم به اشک مردم بود و در گوشم صدای سعد می‌آمد که به بهانه رهایی مردم مستانه نعره می‌زد :«بالرّوح، بالدّم، لبیک سوریه!» و حالا مردم سوریه تنها قربانیان این بدمستی سعد و هم‌پیاله‌هایش بودند. 🔹 کنار راهروی بیمارستان روی زمین کِز کرده بودم و می‌ترسیدم مصطفی مظلومانه شود که فقط بی‌صدا گریه می‌کردم. ابوالفضل بالای سرم تکیه به دیوار زده و چشمان زیبایش از حال و روز مردم رنگ شده بود که به سمتش چرخیدم و با گریه پرسیدم :«زنده می‌مونه؟» 🔹 از تب بی‌تابی‌ام حس می‌کرد دلم برای مصطفی با چه ضربانی می‌تپد که کنارم روی زمین نشست و به جای پاسخ، پرسید :«چی‌کاره‌اس؟» تمام استخوان‌هایم از ترس و غم می‌لرزید که بیشتر در خودم فرو رفتم و زیرلب گفتم :«تو پارچه فروشه، با جوونای شیعه از حرم (علیها‌السلام) دفاع می‌کردن!» 🔹 از درخشش چشمانش فهمیدم حس دفاع از به کام دلش شیرین آمده و پرسیدم :«تو براچی اومدی اینجا؟» طوری نگاهم می‌کرد که انگار هنوز عطش دو سال ندیدن خواهرش فروکش نکرده و همچنان تشنه چشمانم بود که تنها پلکی زد و پاسخ داد :«براهمون کاری که سعد ادعاش رومی‌کرد!» 🔹 لبخندی عصبی لب‌هایش را گشود، طوری که دندان‌هایش درخشید و در برابر حیرت نگاهم با همان لحن نمکین طعنه زد :«عین آمریکا و اسرائیل و عربستان و ترکیه، این بنده خداها همه‌شون می‌خوان کنار مردم سوریه مبارزه کنن! این که می‌بینی با خمپاره و انتحاری افتادن به جون زن و بچه‌های سوریه، معارضین صلح‌جو هستن!!!» و دیگر این حجم غم در سینه‌اش جا نمی‌شد که رنگ لبخند از لبش رفت و غریبانه شهادت داد :«سعد ادعا می‌کرد می‌خواد کنار مردم سوریه مبارزه کنه، ولی ما اومدیم تا واقعاً کنار مردم سوریه جلو این حرومزاده‌ها کنیم!» 🔹 و نمی‌دانست دلِ تنها رها کردن مصطفی را ندارم که بلیطم را از جیبش درآورد، نگاهی به ساعت پروازم کرد و آواری روی سرش خراب شد که دوباره نبودنم را به رخم کشید :«چقدر دنبالت گشتم زینب!» از صدایش دلم لرزید، حس می‌کردم در این مدتِ بی‌خبری از خانواده، خبر خوبی برایم ندارد و خواستم پی حرفش را بگیرم که نگاه برّاق و تیزش به چشمم سیلی زد. 🔹 خودش بود، با همان آتشی که از چشمان سیاهش شعله می‌کشید و حالا با لباس سفید پرستاری در این راهرو می‌چرخید که شیشه وحشتم در گلو شکست. نگاهش به صورتم خیره ماند و من وحشتزده به پهلوی ابوالفضل کوبیدم :«این با تکفیری‌هاس!» از جیغم همه چرخیدند و بسمه مثل اسفند روی آتش می‌جنبید بلکه راه فراری پیدا کند ونفهمیدم ابوالفضل با چه سرعتی از کنارم پرید. 🔹 دست بسمه از زیر روپوش به سمت کمرش رفت و نمی‌دانستم می‌خواهد چه کند که ابوالفضل هر دو دستش را از پشت غلاف کرد. مچ دستانش بین انگشتان برادرم قفل شده بود و مثل حیوانی زوزه می‌کشید، ابوالفضل فریاد می‌زد تا کسی برای کمک بیاید و من از ترس به زمین چسبیده بودم. 🔹 مردم به هر سمتی فرار می‌کردند و دو مرد نظامی طول راهرو را به طرف ما می‌دویدند. دستانش همچنان از پشت در دستان ابوالفضل مانده بود، یکی روپوشش را از تنش بیرون کشید و دیدم روی پیراهن قرمزش کمربند به خودش بسته که تنم لرزید. ابوالفضل نهیب زد کسی به کمربند دست نزند، دستانش را به دست مرد دیگری سپرد و خودش مقابل بسمه روی زمین زانو زد. 🔹 فریاد می‌زد تا همه از بسمه فاصله بگیرند و من می‌ترسیدم این کمربند در صورت برادرم منفجر شود که با گریه التماسش می‌کردم عقب بیاید و او به قصد باز کردن کمربند، دستش را به سمت کمر بسمه برد. با دستانم چشمانم را گرفته و از اضطراب پَرپَر شدن برادرم ضجه می‌زدم تا لحظه‌ای که گرمای دستش را روی صورتم حس کردم. 🔹 با کف دستانش دو طرف صورتم را گرفت، با انگشتانش را پاک کرد و با نرمی لحنش نازم را کشید :«برا من گریه می‌کنی یا برا این پسره که اسکورتت می‌کرد؟» چشمانش با شیطنت به رویم می‌خندید، می‌دید صورتم از ترس می‌لرزد و می‌خواست ترسم تمام شود که دوباره سر به سر حال خرابم گذاشت :«ببینم گِل دل تو رو با پسر برداشتن؟ پسر قحطه؟» 🔹 با نگاه خیسم دنبال بسمه گشتم و دیدم همان دو مرد نظامی او رادر انتهای راهرو می‌برند. همچنان صورتم را نوازش می‌کرد تا آرامم کند و من دیگر از چشمانش شرم می‌کردم که حرف رابه جایی دیگر کشیدم :«چرا دنبالم می‌گشتی؟»... ✍️نویسنده: ✨🦋 @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔺 گفته قبلِ هرکسی اعتقاد خودش رو داشت و پهلوی به هیچ اعتقادی توهین نمی‌کرد. ▪️حالا که دارید بهش وکالت میدید ازش بپرسید «کشتارِ توسط پدربزرگش رضاپهلویِ قُلدر، که در اعتراض به تحصُن کرده بودن» در راستایِ احترام به بوده؟ ✍″ميرزا مرتضی″ @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔺قابل توجه حامیان زن زندگی آزادی و طرفداران ▪️تو دوران سلطنت زنان رو مجبور کرده بودن تا به سگ های اصیل شیر خودشان را بدهند! و به هیچ عنوان شیر گاو و گوسفند را قبول نمی‌کرد! و سربازان هم کاملا نظارت می‌کردند! 📚منبع: کتاب سرزمین‌های شگفت/ ویلیام داگلاس @baghdad0120
✨🇮🇷 🔴حمایت جمعی از اصلاح‌طلبان داخل و خارج کشور از سپاه پاسداران 🔹️۷۰ نفر از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب داخل و خارج کشور با امضای بیانیه‌ای اقدام اخیر پارلمان اروپا برای قراردادن نام در فهرست سازمان‎‌های تروریستی را محکوم کردند. 🔹️در ابتدای این بیانیه آمده است: گذشته از اینکه مجوزی برای دخالت در ساختار نظامی_سیاسی کشورهای خارج از اتحادیه ندارد؛ این عمل برای ما به مثابه یک تهدید و دخالت آشکار غیرقابل‌پذیرش است. 🔹️در پای این بیانیه اسامی چهره‌هایی همچون عباس عبدی، لطف‌الله میثمی، حمیدرضا جلایی‌پور، نعمت احمدی، حمزه غالبی، پیمان عارف، صادق نوروزی، رها اعتمادی ثقفی، زهرا نژادبهرام، حمید بهشتی و جمعی دیگر از فعالان سیاسی، مدنی و رسانه‌ای ساکن ایران و خارج کشور آمده است. @baghdad0120
✨🇮🇷 باکو: تنها هند و‌ سوریه از ایران حمایت میکنند!!!! پ ن : ایران زمانی که برای عضو کردن در سر از پا نمی شناخت و این در حالی بود که وابسته و متعهد بودن باکو به و محرز بود و مشخص بود که عضویت باکو در عدم تعهد فقط آب تطهیر بر باکو می ریخت و فقط موجب سوء استفاده باکو از نام عدم تعهد می‌شد، باید فکر این روزها را می کرد! تمامی این مشکلات ناشی از عدم شناخت درست از ذات حاکمیت باکو است که متاسفانه هنوز هم با آنکه باکو قدری نقاب از روی واقعی خود برداشته، باز هم افراد و مراکزی در ایران خود را به خواب غفلت زده اند و هنوز می گویند "ان شاء الله گربه است" و اصل روابط همسایگی را باید در قبال باکو هم رعایت کنیم. همسایه ای که هدف اصلی و موجودیت‌اش ، تجزیه ایران تعریف شده است. @baghdad0120
✨️🇮🇷 🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️جمهوری اسلامی به عنوان‌ یک کشور انقلابی مرام و اصولی دارد که چهارچوب گسترده‌ای را شامل می‌شود. مرام و اصول جمهوری اسلامی ایران در مردم؛ قوانین؛ حکومت و رهبری تبلور یافته و این مجموعه‌ی کامل در جهان امروز دیدنی است. @baghdad0120
✨️🇮🇷 حجاب را باید بفهمی حجاب تنها پوشش نیست باید بفهمی برای این تکه پارچه ی مشکی چه خون هایی ریخته شده چه چفیه ها خونی شده چادر تو یک تکه پارچه نیست این پارچه حرمت دارد این پارچه عشق یک دختر چادری است تکه ای از وجود اوست بال های پرواز او به سوی خداست @baghdad0120
✨💔 ساعت‌هایی که می‌گذرند و لحظه‌هایی که می‌دوند، هایی که می‌دهند و هایی که می‌زنند و روزگاری که با نفس‌های مردانی از جنس و ، و خوش‌بو می‌شود؛ مردانی که در تاریخ این خاک دارند، مردانی که نام‌شان، بی‌نشانی و شان سر برای این است تا در ، در های پرسکوت و در آخرین سنگری که برای ما مانده، دوباره بنام بودن، بسرائیم و بخوانیم؛ اینجا بی‌کران است و ساحلش هم ناپیدا و کسی که پای در کوبید، کسی که نفسش به دودِ آغشته شد دیگر راه بازگشت ندارد. باید بود و به لبخند زد، باید برای رفتن داشت و در عزیمت حواسمان به اینجا باشد، اینجا که نامش است و جا به‌جایش هایی از ریخته است و هر گلی که در گوشه‌ای از این سر می‌زند، بوی یک دارد، نام یک عاشقِ را می‌زند. در ساعت‌هایی که می‌گذرند و لحظه‌هایی که می‌دوند به دنبالِ باغچه‌های پرگلی هستم که تو از آنجا گذشته‌ای... به همه در خون خفته ایران برسان که به راه باز شدن هستیم... https://splus.ir/baghdad0120
baghdad0120
✨🇮🇷 🔟 ـــــــــــــــــــــ ـ ـ 🍃🦋 موشن گرافیک قصه قاسم (قسمت دهم) ذوالفقار ایران حاج قاسم سلیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🇮🇷 🔟 ـــــــــــــــــــــ ـ ـ 🍃🦋 موشن گرافیک قصه قاسم (قسمت یازدهم) انتشار نخستین بار جزئیات نقش حاج قاسم سلیمانی درساخت اولین موزه دفاع مقدس کشور قسمت یازدهم: شکل گیری یادواره ها وکنگره های بزرگداشت شهدا در کشور 🆔eitaa.com/baghdad0120
| این خون از جوشش نمی‌افتد، شهید سلیمانی خطرناکتر از سردار سلیمانی است،، •┈┅═•• ☫ ••═┅┈• eitaa.com/Baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز دوباره شب جمعه شد و باز بی قرار یار، باز لحظه ی شهادت و باز این دست های تنهای بی قرار. غم ظهور و نیامدنت بس نبود عزیزِ جان؟ این درد جانسوز هم بر آن اضافه شد و لبریز شد کاسه ی صبر جان. پس از این دیگر شب های جمعه هیچ وقت مثل گذشته نخواهد بود... ساعت ۱:۲۰ دقیقه بامداد جمعه... 😞💔 جانان بگو پس نوبت ما کی میرسد؟ دنیا بدون تو دیگر جای قشنگی نیست... شادی روحش صلوات ✨   @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا