🔸تبعید به ماکو
باب پس از مدتی و در ژانویه ۱۸۴۷ به دستور محمّد شاه قاجار به سمت تهران حرکت کرد. اما صدر اعظم او حاجی میرزا آقاسی از حضور سید علیمحمد باب در تهران نگران شد و با شاه تصمیم گرفتند بدون این که باب وارد تهران شود او را به ماکو، واقع در شمال غربی ایران بفرستند. به گفتهٔ محمدعلی ناظمالشریعه، باب در ماکو تعالیم نقطویه را آموخت و آنها را مستقیماً در کتاب بیان وارد کرد. زیرا شباهتهای غیرقابل انکاری بین نقطویه و بابیه وجود دارد: باورهایی در مورد انتقال روح، افراط در تاویل قرآن و احادیث، ادعای نسخ شریعت اسلام، و علاقهٔ شدید به عدد ۱۹. به همین دلیل سید علیمحمد شیرازی بعد از گذراندن مدت زمانی در خارج از شهر تهران و بدون آنکه بتواند با شاه ملاقات داشته باشد، بنا بر نامهای از طرف شاه به تبریز تبعید شد و سپس در قلعهٔ ماکو در منطقهای به همین نام زندانی شد. آن مکان از این جهت مناسب بود که محصور میان دول روس و عثمانی و بعید از همه جا بود و در نتیجه کسی به سوی باب جذب نمیشد؛ ولی حتی در ماکو هم نتوانستند مانع تماس باب با طرفدارانش شوند و در آنجا نیز نامههایی به باب میرسید یا طرفدارانش به ملاقات او میآمدند. علیخان در آن زمان فرماندار ماکو بود و بهزودی بعد از رسیدن او به ماکو، باب به تبریز احضار شد و دوباره در ارتباط با تعالیمش توسط برخی از روحانیون ارشد مورد بازجویی قرار گرفت. باب حدود شش ماه در ماکو ماند و سپس دولت که فهمید پیروانش هنوز در دستیابی به او موفق هستند، او را برای حبسی شدیدتر به قلعه چهریق فرستاد.
📗یکسال در میان ایرانیان، ص۷۸–۷۶
#بابیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
🕸حقیقت بهائیت:
سرسپردگی بهائیت به آمریکا
هرچند که بهائیت در تلاش است تا خود را به عنوان دینی الهی معرفی کند، اما شواهد بسیاری از سرسپردگی این فرقهی ساخت استعمار به قدرتهای بزرگ دارد.
از اینرو در گزارش محرمانهی نمایندهی ایران در آمریکا (مورخ ۳۰ رمضان ۱۳۱۸ قمری)، حضور و فعالیت بهائیت در شهر شیکاگوی آمریکا به اطلاع مقامات ایرانی رسید. در گزارش ۱۲ جمادی الأولی سال ۱۳۱۹ نیز نمایندگی ایران خاطرنشان ساخت که بهائیان، اخبار ایران را به دقت پیگیری کرده و از تحت فشار قرار دادن دولت ایران در محافل سیاسی فرهنگی آمریکا، به منظور آزادی بیشتر بهائیان در ایران فروگذار نمیکنند.
اما به راستی چگونه فرقهای که ادعای الهی بودن دارد، برای تحت فشار قرار دادن کشورمان، به دامن آمریکای جنایتکار (به عنوان تنها استفاده کنندهی سلاح مرگبار هستهای، عامل کودتا، قتلعام و جنایت در ایران، ویتنام، عراق، افغانستان و...) چنگ میزند؛ حال آنکه خدای تعالی صراحتاً فرموده است: «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ [هود/۱۱۳]؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید».
📗مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال ۱۳، بهار ۱۳۸۸، ش: ۵۰، ص ۶۰.
#بهائیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
📜قالَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
مَا عَرَفَ اَللَّهَ مَنْ شَبَّهَهُ بِخَلْقِهِ وَ لاَ وَصَفَهُ بِالْعَدْلِ مَنْ نَسَبَ إِلَيْهِ ذُنُوبَ عِبَادِهِ.
📄رسول الله صلّى اللّه عليه و آله فرمودند:
خدا را نشناخته هركه او را به آفريدگانش تشبيه كرده و او را به عدالت وصف نكرده، هركه گناهان بندگانش را به او نسبت داده است.
ــــــــــــــــــــ
📚 توحید صدوق ج ۱، ص ۴۷
#حدیث_روز
💀@bahaiyat💀
❇️محل برگزاری جلسه علما با سید علیمحمد شیرازی در تبریز که اکنون به نام مسجد صاحبالامر شناخته میشود
🍀انتقال به تبریز و عودت به چهریق
باب را مجدّداً به تبریز فرستادند و به علما دستور داده شد تا حکم نهایی را در مورد او صادر نمایند. علما هم مجلسی با حضور ناصرالدین میرزا ولیعهد محمدشاه تشکیل دادند و در آن مجلس از باب سوالاتی در مورد ادعای او پرسیدند. ادوارد براون مینویسد: اقدام قانونی علیه باب تماماً با شرمآورترین بیانصافیها و بیاحترامیها همراه بود. آنها به او گفتند: «اگر تو دروازه دانش هستی البته باید قادر باشی به هر سؤالی که ما انتخاب میکنیم و میپرسیم جواب دهی.» و بیدرنگ شروع به پرسش دربارهٔ اصطلاحات و ریزهکاریهای فنی طب، دستور زبان، فلسفه و منطق و امثال آن کردند. بهگفته عباس امانت، استاد تاریخ دانشگاه ییل، ناصرالدین میرزا، ولیعهد آن زمان پس از محاکمه تبریز حس کرد یا میباید در برابر روحانیون قدرتمند تبریز بایستد یا از آن خطرناکتر منتظر ناآرامی از طرف پیروان باب باشد. در این بین مشاوران وی تدبیری پیشنهاد کردند که پزشکان خود را بفرستد تا باب را معاینه کنند. تشخیص آنها قابل پیشبینی بود و به گفته ویلیام کورمیک، یکی از پزشکان مخصوص وی، تدبیری مصلحتآمیز برای نجات جان باب بود. آنها با نظری دایر بر جنون باب، خواستند جان باب را نجات دهند. کورمیک سالها بعد نوشت: «گزارش ما در آن موقع به شاه به گونهای بود که جان او [یعنی باب] را نجات دهد.»
📗عباس امانت (۱۳۸۳)، «اندرزی برای شاهزادگان»، قبله عالم، نشر کارنامه، ص۱۴۳
#بهائیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀