🔗دستگیری
حکومت و روحانیون ابتدا توجه زیادی به حرکت بابی نکردند اما در اواخر تابستان ۱۸۴۵ میلادی وقتی از گسترش سریع آن آگاه شدند، تصمیم به کنترل آن گرفتند؛ باب در این زمان تازه از مکه به بوشهر آمده بود.
به همین خاطر حاکم فارس عدهای از مأموران خود را از شیراز عازم کرد تا هرکجا که میتوانند او را بیابند و توقیفش کنند. مأموران در بین راه بوشهر و شیراز باب را دستگیر و به شیراز آوردند. او در برابر حاکم توسط سر دسته روحانیون مورد بازپرسی قرار گرفت و توسط وی مرتد اعلام شد و دستور داده شد که او باید با فلک تنبیه شود و در خانه عبد الحمید خان داروغه محبوس شود. بعد از آن، سید علیمحمد شیرازی به ضمانت دایی خود به منزل او رفت.
از وقایع مهم قبل از ورود باب به شیراز حضور و فعالیتهای بعضی از پیروان اولیه باب در شیراز بود. یکی از پیروان او به اسم ملّا صادق خراسانی که از شاگردان سید کاظم رشتی بود و به مقام اجتهاد رسیده بود طبق دستور باب، این جمله را در شیراز به اذان اضافه کرد: أشهد أن علیاً قبل نبیل باب بقیةالله، یعنی شهادت میدهم که علیمحمد، باب بقیةالله است. علمائی که در اول صف نماز بودند برآشفتند و خواستار تنبیه مسبب واقعه شدند. حاکم شیراز، حسین خان آجودان باشی، ملّا صادق را دستگیر کرد، او را هزار تازیانه زد. قدوّس نیز که قسمتهایی از «قیوم الاسماء» را که خطاب به سلطان و صدر اعظم و ملوک و ابناء ملوک بود بر سر منبر خوانده بود مورد غضب حاکم قرار گرفت. حسین خان ملّاصادق، قدوّس و یکی دیگر از پیروان باب به اسم ملّا علی اکبر اردستانی را شکنجه و از شیراز اخراج کرد.
📗عبدالکریم موسوی اردبیلی (۱۳۴۸). «نقطه اولی جمال ابهی». جهان. ص. ۱۰. بایگانیشده از اصلی در ۹ آوریل ۲۰۱۹. دریافتشده در ۲۹ آوریل ۲۰۱۹.
📗عبدالکریم موسوی اردبیلی (۱۳۴۸). نقطه اولی جمال ابهی. جهان. ص. ۱۰.
📗نصرتالله محمد حسینی. حضرت باب. مؤسسه معارف بهائی. ص. ۲۵۰-۲۵۵.
📗محمد جعفر امامی (۱۳۸۳). پای سخنان پدر. اسوه.
#بابیت_بهائیت
#دستگیری
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
🔸تبعید به ماکو
باب پس از مدتی و در ژانویه ۱۸۴۷ به دستور محمّد شاه قاجار به سمت تهران حرکت کرد. اما صدر اعظم او حاجی میرزا آقاسی از حضور سید علیمحمد باب در تهران نگران شد و با شاه تصمیم گرفتند بدون این که باب وارد تهران شود او را به ماکو، واقع در شمال غربی ایران بفرستند. به گفتهٔ محمدعلی ناظمالشریعه، باب در ماکو تعالیم نقطویه را آموخت و آنها را مستقیماً در کتاب بیان وارد کرد. زیرا شباهتهای غیرقابل انکاری بین نقطویه و بابیه وجود دارد: باورهایی در مورد انتقال روح، افراط در تاویل قرآن و احادیث، ادعای نسخ شریعت اسلام، و علاقهٔ شدید به عدد ۱۹. به همین دلیل سید علیمحمد شیرازی بعد از گذراندن مدت زمانی در خارج از شهر تهران و بدون آنکه بتواند با شاه ملاقات داشته باشد، بنا بر نامهای از طرف شاه به تبریز تبعید شد و سپس در قلعهٔ ماکو در منطقهای به همین نام زندانی شد. آن مکان از این جهت مناسب بود که محصور میان دول روس و عثمانی و بعید از همه جا بود و در نتیجه کسی به سوی باب جذب نمیشد؛ ولی حتی در ماکو هم نتوانستند مانع تماس باب با طرفدارانش شوند و در آنجا نیز نامههایی به باب میرسید یا طرفدارانش به ملاقات او میآمدند. علیخان در آن زمان فرماندار ماکو بود و بهزودی بعد از رسیدن او به ماکو، باب به تبریز احضار شد و دوباره در ارتباط با تعالیمش توسط برخی از روحانیون ارشد مورد بازجویی قرار گرفت. باب حدود شش ماه در ماکو ماند و سپس دولت که فهمید پیروانش هنوز در دستیابی به او موفق هستند، او را برای حبسی شدیدتر به قلعه چهریق فرستاد.
📗یکسال در میان ایرانیان، ص۷۸–۷۶
#بابیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
🕸حقیقت بهائیت:
سرسپردگی بهائیت به آمریکا
هرچند که بهائیت در تلاش است تا خود را به عنوان دینی الهی معرفی کند، اما شواهد بسیاری از سرسپردگی این فرقهی ساخت استعمار به قدرتهای بزرگ دارد.
از اینرو در گزارش محرمانهی نمایندهی ایران در آمریکا (مورخ ۳۰ رمضان ۱۳۱۸ قمری)، حضور و فعالیت بهائیت در شهر شیکاگوی آمریکا به اطلاع مقامات ایرانی رسید. در گزارش ۱۲ جمادی الأولی سال ۱۳۱۹ نیز نمایندگی ایران خاطرنشان ساخت که بهائیان، اخبار ایران را به دقت پیگیری کرده و از تحت فشار قرار دادن دولت ایران در محافل سیاسی فرهنگی آمریکا، به منظور آزادی بیشتر بهائیان در ایران فروگذار نمیکنند.
اما به راستی چگونه فرقهای که ادعای الهی بودن دارد، برای تحت فشار قرار دادن کشورمان، به دامن آمریکای جنایتکار (به عنوان تنها استفاده کنندهی سلاح مرگبار هستهای، عامل کودتا، قتلعام و جنایت در ایران، ویتنام، عراق، افغانستان و...) چنگ میزند؛ حال آنکه خدای تعالی صراحتاً فرموده است: «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ [هود/۱۱۳]؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید».
📗مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال ۱۳، بهار ۱۳۸۸، ش: ۵۰، ص ۶۰.
#بهائیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
❇️محل برگزاری جلسه علما با سید علیمحمد شیرازی در تبریز که اکنون به نام مسجد صاحبالامر شناخته میشود
🍀انتقال به تبریز و عودت به چهریق
باب را مجدّداً به تبریز فرستادند و به علما دستور داده شد تا حکم نهایی را در مورد او صادر نمایند. علما هم مجلسی با حضور ناصرالدین میرزا ولیعهد محمدشاه تشکیل دادند و در آن مجلس از باب سوالاتی در مورد ادعای او پرسیدند. ادوارد براون مینویسد: اقدام قانونی علیه باب تماماً با شرمآورترین بیانصافیها و بیاحترامیها همراه بود. آنها به او گفتند: «اگر تو دروازه دانش هستی البته باید قادر باشی به هر سؤالی که ما انتخاب میکنیم و میپرسیم جواب دهی.» و بیدرنگ شروع به پرسش دربارهٔ اصطلاحات و ریزهکاریهای فنی طب، دستور زبان، فلسفه و منطق و امثال آن کردند. بهگفته عباس امانت، استاد تاریخ دانشگاه ییل، ناصرالدین میرزا، ولیعهد آن زمان پس از محاکمه تبریز حس کرد یا میباید در برابر روحانیون قدرتمند تبریز بایستد یا از آن خطرناکتر منتظر ناآرامی از طرف پیروان باب باشد. در این بین مشاوران وی تدبیری پیشنهاد کردند که پزشکان خود را بفرستد تا باب را معاینه کنند. تشخیص آنها قابل پیشبینی بود و به گفته ویلیام کورمیک، یکی از پزشکان مخصوص وی، تدبیری مصلحتآمیز برای نجات جان باب بود. آنها با نظری دایر بر جنون باب، خواستند جان باب را نجات دهند. کورمیک سالها بعد نوشت: «گزارش ما در آن موقع به شاه به گونهای بود که جان او [یعنی باب] را نجات دهد.»
📗عباس امانت (۱۳۸۳)، «اندرزی برای شاهزادگان»، قبله عالم، نشر کارنامه، ص۱۴۳
#بهائیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
💠بازماندههای قلعه چهریق در سال ۲۰۰۸ میلادی که در کنار رودخانه زولا در شهرستان سلماس قرار دارد
بهگفته مک ایون باب بهصورت غیررسمی در مجلس علما از سوی بسیاری از علمای حاضر محکوم به مرگ شد. اما رأی بر جنون در این زمان مطرح شد تا مانع اعدام باب شوند. محمد ترابیان در کتاب حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی در این خصوص مینویسد: «اینکه در برخی کتابها نوشتهاند سید باب مخبط و مجنون بودهاست از انصاف و عدالت دور است زیرا همهٔ آثار او حکایت از یک مجذوب فریفته به افکار خود دارد و در همه موارد به مقدسات اسلامی جداٌ احترام میگذارد و به اصول و نوامیس اخلاقی و اجتماعی کاملاً متوجهاست و مطلقاً علایم جنون در آثار وی دیده نمیشود.»
ادوارد براون مینویسد:
به همین دلیل باب به زور از قلعه چهریق به تبریز برده شد و یک بار دیگر در برابر قضاتی که حکمشان نتیجه قطعی بود مورد بازخواست قرار گرفت. محکمهای که او اکنون به آن تن درداده بود چیزی جز یک سری اهانتها و بیاحترامیهای مکرر نبود. به هر حال شکنجهگران او نگران گرفتن یک نتیجه بودند و آن اینکه رسماً باب را وادار کنند از تعالیمی که میآموزد صرف نظر کند. اما آنها قادر به انجام آن نشدند.
📗ترابیان فردوسی، محمد (۱۳۸۳). حالات و مقالات استاد شهاب فردوسی (به پارسی). ایران: صحیفه خرد. ص. ۴۱۳.
📗«هفتم- باب در ماکو، قتل». مذاهب ملل متمدنه - تاریخ -سیدعلی محمد معروف به باب (به پارسی). ترجمهٔ فره وشی، ع. م. ص. ۴۰۳.
#بابیت_بهائیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
🍀واقعه بدشت
همچنین ببینید: شورش بابیان
ادوارد براون مینویسد:ملاحسین بشرویهای به سرعت به سمت روستای بدشت پیشرفت که در نزدیکی مرز استان مازندران قرار داشت و در آنجا با گروه دیگری از هم دینان خویش به رهبری ملا محمدعلی بارفروشی متحد شد. اصلاحات اجتماعی باب که زنان را در رتبه برابری با مردان بالا برد موجب گردید که زرین تاج دختر ملا محمد صالح قزوینی که به نام قرةالعین معروف بود نیز به سمت تعالیم و آموزشهای باب جذب شود. اکنون در میان بابیها در انجمن بدشت ظاهر شد. تصمیم گرفته شد و معین گردید که این زن خوش بیان، شجاع و زیبا متعهد به تشویق و ترغیب وفاداران شود. به گفته ریچارد فولتز، این طاهره بود که در تهران به فکر تشکیل جلسهای با حضور همه بابیهای سرشناس افتاد. برجستگان بابی دعوت او را پذیرفتند و در ربیعالثانی سال ۱۲۶۴ هجری قمری و همزمان با محاکمه سیدعلیمحمد باب در آذربایجان، این اجتماع در روستای بَدَشت از توابع شاهرود که روستایی در تقاطع راه تهران-مشهد و راه مازندران-هزارجریب-شاهرود بود تشکیل شد. دربارهٔ اهداف تجمع بابیان در بدشت، افسانه نجمآبادی گفتهاست که بهدنبال شدت گرفتن سرکوب بابیان، رهبران بابی در بدشت جمع شدند تا در مورد سمت و سوی آینده آئین جدید تصمیم بگیرند. از دیدگاه ئوآن کول، هدف از گردهمآیی بدشت آزادسازی سیدعلیمحمد باب بود که در آن زمان در قلعه ماکو در زندان بود. ماریون وودمن هدف کنفرانس را اعلام جدایی و استقلال کامل آئین باب از اسلام دانستهاست. طاهره در اجتماع بدشت سخنرانی نمود و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضران را شوکه نمود. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام نمود. این اتفاق باعث افزایش نگرانیهای دولتیان و علما در آن زمان شد.
📗یکسال در میان ایرانیان، ادوارد براون، ترجمه ذبیحالله منصوری، صفحهٔ ۷۷
#بابیت_بهائیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀
❌محل تیرباران باب در سربازخانه تبریز.
♨️فرمان اعدام
میرزا تقیخان امیرکبیر که در زمان ناصرالدین شاه، صدر اعظم دولت ایران بود نتوانسته بود از گسترش آئین بابی جلوگیری کند و تبعید باب را در کوههای آذربایجان بینتیجه و بیاثر میدید، به شاه پیشنهاد اعدام باب را داد. بدین ترتیب از سوی شاه به تبریز دستور داده شد که باب را از زندان خارج کنند و او را حسب الظاهر محاکمه کنند و سپس به قتل برسانند. بنا به این دستور ناصرالدین شاه، باب را از چهریق به تبریز آورده، چند ساعت در کوچه و بازار تبریز گرداندند و قبل از غروب آفتاب او را به محل اعدام بردند و باب همراه محمدعلی زنوزی، یکی از مریدانش، تیرباران شد.
📗 یکسال در میان ایرانیان، ادوارد براون، ترجمه ذبیحالله منصوری، صفحه۷۷ _۷۸–۷۶
#بهائیت
#محمدعلی_باب
💀@bahaiyat💀