eitaa logo
بهارانه اشعار ناب
178 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
949 ویدیو
0 فایل
مانند بَنان، الهه‌یِ نازِ منی... آری به خدا همیشه دلتنگِ تواَم...🍃 آیدی مدیر در ایتا.. @Matinp198 https://eitaa.com/joinchat/877724074C00e564207a
مشاهده در ایتا
دانلود
حسّ و حال همه ی ثانیـه ها ریخت به هم شوق یک رابطه با حاشیه ها ریخت به هم گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید آمدیّ و همـه ی فرضیه ها ریخت به هم! روح غمگینِ تـــو در کالبدم جا خوش کرد سرفه کردی و نظام ریه ها ریخت به هم در کنـــار تــــو قدم مــــی زدم و دور و بـــرم چشم ها پُر خون شد، قرنیه ها ریخت به هم روضه خوان خواست که از غصه ی ما یاد کند سینه ها پــاره شد و مرثیه ها ریخت بــه هم پای عشق تـــو برادر کُشــی افتاد به راه شهر از وحشت نرخ دیه ها ریخت به هم بُغض کردیم و حسودان جهان شاد شدند دلمان تنگ شد وُ قافیــه ها ریخت به هم من که هرگز به تو نارو نزدم حضرتِ عشق! پس چرا زندگیِ ساده ی ما ریخت به هم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مَردها که عاشِق می‌شَوند؛ شب‌ها به سختی خوابِشان می‌بَرد، امّا صُبح‌ها را با لبخند شروع میکُنند! عطرهای خوش‌بوتَری می‌خَرند، و خودشان را بیشتر دوست دارند... عاشق شدن، اصلاً حالِ زمین را بهتر میکُند...
. از خاکِ نمور و عطرِ باران چه خبر؟ از غنچه‌یِ برف بر درختان چه خبر؟ شومینه به راه است و غزل می‌خوانی؟ از آخرِ هفته‌یِ زمستان چه خبر؟ ❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اين مژده به بندگان تائب آمد خيزيد كه ليلـة الرغـائـب آمد ای كاش ندا دهند، فردا جمعه که ای منتظران، امام غائب آمد ♥️ اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ 🤲
کوچ کردم که بگیرم ، سر خود آوارم تا که دیگر به کسی قلبِ خودم نسپارم با دلی درددل و حرف و سخن نیست اگر! چون هنوزم به همه آدمیان شکّ دارم عشق آن حادثهٔ خوب و دل آرامی نیست من از این دام بلا ، رنج ابد ، بیزارم رعدِ تاریک و فرآوردهٔ  یک میراثم ! پلک در پلک فقط از غم دل می بارم خوش ندارم که دوباره بدهد کامش را عمری از خوردن اِکسیر غمش بیمارم باید از گریه و شب های پریشانی هم دور باشم که دهم ، زخمِ دلم  تیمارم نیست انصاف که دائم جگرم خون باشد من که هرگز نرسیده است به کَس آزارم ! شکل دنیای من از روز ازل معلوم است مثل یک شاخه ، میانِ تَرَکِ دیـوارم حالِ خوبِ همگان بودم و حالا چون درد روی دستِ دلِ خود ، مانده ام و سربارم یک زمان روی سرِ فخر زمان جایم بود حال آن سکّهٔ  بی رونقِ این بازارم بسته ام بار سفر فرصت چندانی نیست باید از خاطره ها ، چشمِ دلم بردارم می روم تا تهِ تنهاییِ ، تنهایی ها ! "پونه" ای را وسط باغ دلم می کارم ‌‎‌‌⭐️🍃༻⃘⃕⃟ٜٖٜٖ 𖣦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخی آدم‌ها به یک دلیل از مسیر زندگی ما می‌گذرند تا به ما درس‌هایی بیاموزند ؛ که اگر می‌ماندند هرگز یاد نمی گرفتیم ! 👤 خسرو شکیبایی🥀
سَلٰام‌بَـراو‌کہ‌جــٰایَش‌ هَمہ‌جـٰاخـٰالۍاسٺ..!💔✋🏻 ‌ ♥️¦⇠
♥️᯿ • ڪـٰاش‌یڪ‌اٺّفـٰاقےمۍافٺـٰاد یڪ‌حـٰادثہ‌اۍرخ‌مۍداد . . چیزۍشبیھ‌بہ‌آمدنِ‌ٺو🌿! وٺپش‌هـٰاۍقلـب‌من:)))
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ همچو مجنونم و فرهاد ، وصالی نرسید یاد لیلا شد و شیرین به خیالی نرسید عشق پرتاب وجود است به سرمنزل یار با وجود همه این جسم به حالی نرسید سرو می‌نالد و خورشید بتابید به سوز سایه را بی خبر از سوز ، ملالی نرسید ای که از دور ببینی من عاشق شده را از وجودم چه خبر ای که وصالی نرسید از چه گویم که جفا بود دلم را ره عشق عاشق مسئله دارم به سوالی نرسید خال لب بود نشان از لب از خلق جدا خواب خوش خسته خیالی که به خالی نرسید از تنم برده دمار این دل مجنون شده ام عمر سرگشته وصالم که به سالی نرسید یاد اوصاف دلم بود مثال از رخ یار آنچه دل گفت جمالم به جمالی نرسید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️