دل تو تنگ و منم ساده ترین دلجویت
جان من رخ بنما تا که ببینم رویت
رنگ رخسار من ای دوست نباشی زرد است
جان من بسته شده باز به تار مویت
تو اگر جلوه کنی یار وفا دار توام
میل آن دارم از این راه بیایم سویت
دیگرم سنگ مزن منکه گرفتار توام
پای دل را نکشم تا به ابد از کویت
شده ای تو گل گلزار من ای شیرینم
قهر با من تو مکن , خم نشود ابرویت
عشق من تا نفسی هست تورا میخواهم
خسته ام بس که من از باد گرفتم بویت...
@bahr_asheghi🌿
در دفتر تاریخ نوشتند که هستیم
هستیم ولی دل به که بستیم،شکستیم
آن قدر شکستند دل خسته ما را
چشم از همه بستیم و به میخانه نشستیم
از کهنه شرابی که در آن بود چشیدیم
مستیم به ظاهر، همه پیمانه پرستیم
دنیا همه اش مال شما شاد بخندید
ما چشم از این عالم بی قافیه بستیم
دیوانه بگویید به ما هیچ مهم نیست
از عقل بریدیم و از آن غائله رستیم
#هوشنگ- ابتهاج
@bahr_asheghi🌿
دست مرا بگیر، که آب از سرم گذشت
خون از رُخم بشوی، که تیر از پَرم گذشت
سر بر کشیدم از دلِ این دود، شعلهوار
تا این شب از برابر چشمِ ترم گذشت
شوق رهاییام درِ زندانِ غم شکست
بوی خوشِ سپیدهدم از سنگرم گذشت
با همرهان بگوی: «سراغ وطن گرفت
هرجا که ذره ذرهی خاکسترم گذشت»
خورشیدها شکفت ز هر قطره خون من
هر جا که پارههای دلِ پرپرم گذشت
در پردههای دیدهی من، باغ گل دمید
نام وطن چو بر ورقِ دفترم گذشت
#فریدون_مشیری
@bahr_asheghi🌿
عشق یعنی گم شدن پیدا شدن
عشق یعنی غرق در رویا شدن
عشق یعنی حسرت دیدار تو
عشق یعنی من شوم بیمار تو
#شبت_بخیر_مهربونم ❤️
@bahr_asheghi🌿
شـانـهات را مثـل یک دیوار می خواهد دلم
از نـگاهت جـامِ مِی، بسیار میخواهد دلم
#صبحت_قشنگ_دوست_داشتنی 😘
@bahr_asheghi🌿
جمعه ها
دستم به هیچ جا بند نیست
جز
یک مشت
خاطرات به بن بست رسیده...
#زهرا_اسماعیل_زاده
@bahr_asheghi🌿
به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم
بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم
الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد
مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم
جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادکُش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جانِ شیرینم
ز تابِ آتش دوری شدم غرقِ عرق چون گُل
بیار ای بادِ شبگیری نسیمی زان عرقچینم
جهانِ فانی و باقی فدایِ شاهد و ساقی
که سلطانیِّ عالَم را طُفیلِ عشق میبینم
اگر بر جایِ من غیری گزیند دوست، حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جایِ دوست بُگزینم
صَباحَ الخیر زد بلبل، کجایی ساقیا؟ برخیز
که غوغا میکند در سر خیالِ خوابِ دوشینم
شبِ رحلت هم از بستر رَوَم در قصرِ حورُالعین
اگر در وقتِ جان دادن تو باشی شمعِ بالینم
حدیثِ آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
همانا بیغلط باشد، که حافظ داد تلقینم
#حافظ
@bahr_asheghi🌿