﷽
آدمی دیده است باقی گوشت و پوست
امیرالمؤمنان(ع) در نهجالبلاغه(در سه جا) تأکید دارند که آدمیان از دو منظر به عالم و حقیقت اَشیاء نظر میکنند:
اَنفُسی و اَعیُنی.
مثلاً در خطبه متقین و در وصف پارسایان میفرمایند:
عَظُمَ الْخالِقُ فِی «أنْفُسِهِمْ» فَصَغُرَ ما دُونَهُ فِی «أعْیُنِهِم»!
(بزرگى آفريننده در انديشهات، آفريده را خرد مىنماياند در ديدهات).
حقیقت انسانی هم چیزی جز همین «دیدگاه» او نیست که چقدر دیدش بزرگ، و از چه مرتبهای به عالم نظر میکند. به قول معلم عرفان تحقیقی، مولانای روم و ایران:
تو نِهای این جسم، تو آن دیدهای
وا رهی از جسم، گر جان دیدهای
وقتی نگاه آدمی «اَعیُنی» شد، اشیاء عالم یا آفریدهها در نظرش بیش از آنچه که هستند بزرگ و با هیبت و جذاب مینمایند، فرد شیفته اشیاء و نیمدانههای دنیا شده، به سمتشان کشیده میشود و ذهن و دلش را پر میکنند. اما در نگاه اَنفسی همه چیز جز یکی (خدا و ولیِخدا) کوچک، بیارزش و حقیر است.
دید اَنفسی داشتن، یعنی با چشم باز از بالا نگاه کردن و حقارت و ناچیزی عالم را شهود کردن.
افرادی که در سیاهچالۀ نگاه اَعیُنی محبوساند، جانی ناآرام و روانی پرتلاطم دارند و در معرض حوادث گونهگون روزگار، چون سنگی در چنبرۀ سیلی غلطان و دوان و یا پرکاهی در مصاف تند باد این سو و آن سو در دَوَراناند. آنها نگاهشان تنگ و به اندازه یک انگشتانه است که از نوک بینی فراتر نمیرود.
اما افرادی که صاحب دید اَنفسی و باطن بیناند در وقار، طمأنینه و آرامش، چیزی جز پادشاه، با تمام تجلیاتش را به چشم نمیبینند:
دیدهای خواهم که باشد شَه شناس
تا شنـــاسد شـــاه را در هـــــر لباس
کربلا و عاشورا، میدان تمام عیار تقابل این دو نگاه (اَنفسی و اَعینی) است! در یک سو، اشراری که در هوس قبصی و دانگی چند از غنیمتی، انگشتر را با انگشت میبُرند و میبَرند و در دیگر سو احراری که در پیالۀ بلا، جز رخ یار نمیبینند و در همهمۀ بیخبران در لذت شرب مُداماند.
#عاشورا
#کربلا
✍️ #علی_خسروی| 👇
┏⊰✾🌸✾⊱━━━──━━┓
🇮🇷 @bahr_dar_koze
┗━━──━━━⊰✾🌸✾⊱┛