eitaa logo
بحر در کوزه
137 دنبال‌کننده
337 عکس
58 ویدیو
3 فایل
گــر بریزی بحــر را در کوزه‌ای چند گنجد قسمت یک روزه‌ای گاه‌نوشت‌هایی دربارۀ دین، رسانه، تربیت رسانه‌ای، روانشناسی، سبک‌زندگی و ادبیات.. پنجره‌ای رو به دغدغه‌های ذهنی من! ارتباط با من👇 @allikhosravi
مشاهده در ایتا
دانلود
. دل به طبیعت سپردن و خود را در مهربانی باران شستن و بلورهای سپید برف را بوئیدن و دانه‌های سرخ انار را تقدیس کردن و درختان عریانی را که پنجه بر گونۀ آسمان فرو برده‌اند را نوازش کردن و از فریبایی خاک خیس، فریب خوردن و دل به صدای پای آب دادن و سخره‌های سخت و پر غرور را فتح کردن و قطار سیاست و حوادث روزمره را به ریل‌های نافرجامش سپردن یعنی: «زندگی کردن»! که زندگی غیر از این، تنگستان است؛ چریدن جان در ضیافت سیمان است؛ صدای زوزۀ گرگ خسته گوشۀ قبرستان است. طبیعت را بشنوید؛ از زبانی که مزمار غزل در چشم اسرار ازل کرده است. طبیعت را نبینید؛ ننویسید؛ نگوئید؛ فقط بشنوید: بلبــل ز شـاخ سـرو به گلبـانگ پهلـوی می‌خواند دوش درس مقامات معنوی یعنـی بیـا که آتـش مـوسـی نمـود گل تـا از درخـت نکتــۀ توحیــد بشنـــوی ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فهم‌های رُباتیک! (Cognitive robotics) «آبراهام مزلو» به درستی معتقد بود: تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه خبری خاص، مطالعه پیوسته کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودی‌های مغز بر روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامه‌ریزی شده توسط دیگران تبدیل می‌کند. زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف. نتیجه: بـه نظر می‌رسد معضل امروز بسیاری، از جمله جوانان و نوجوانان دهه هشتادی‌ و به بعد دقیقاً همین نکته است. آنها بشدت خود را در مجاری و کریدور خاص فکری و خبری و رسانه‌ای که، فضای مجازی و مشخصاً پلتفرم اینستاگرام است ایزوله کرده و با مفصل‌ بندی‌هائی نامنعطف عملاً خود را مُبدل بـه افرادی فاقد توانائی درک‌ و‌ فهم کارشناسانه کرده‌اند که تنها و طوطی‌وار دیتاهای این کریدور را باور و اِلقا ومصرف می‌کنند! و اکنون چه کسی است که نداند مجازستان، [فعلاً] و تا اطلاع ثانوی زمین دیگران بوده و از قلمرو تأثیر و حکمرانی ما خارج است و ما از بد حادثه در آن لانه کرده‌ایم و باز چه کسی است که نداند سیاست‌های کلی آشیانه‌ها و سکوها و اپلیکیشن‌های آمریکایی، خصوصاً پلتفرم فاشیستی اینستاگرام، کاملاً خلاف «امنیت ملی» ماست.. ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه‌ رجب .. «رجب» ماهی سرشار از شور و معنویت است؛ رودخانه‌ای در بهشت و از بهشت، سپیدتر از شیر و شیرین‌تر از عسل؛ ريسمانى بین بنده و خداوند. برخی تمام این ماه را روزه می‌گیرند، آنها این ماه گل از گل‌شان می‌شکُفَت، چشمان‌شان می‌خندد. گفت جـامی دهیـدش از مِی ناب گرچه، ناخوانده باشد این مهمان در حدیث قدسی آمده: هر که به نزدم بیاید با او خواهم بود. همراه و همسخن و هم نگاه.. (انا جلیس من جالسنی) رجب طلیعۀ دل‌گشای فصل عبودیت و بندگی [رجب، شعبان، رمضان] نیز هست. همان که حافظ چنین توصیف و توصیه‌اش کرده است: نگـویمت که همه سـاله مِـی پـرستی کـن سه ماه مِی خور و نُه ماه پارسا می‌باش چو پیرِ سالِک عشقت به مِی حواله کند بنـوش و منتظـرِ رحمتِ خـدا می‌بـاش پس مژده که: نَک مـاه رجب آمد تا مـاه عجب بیند وز سوختگان ره، گرمی و طلب بیند ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دکتر علی خسروی حریم امام ش 526.pdf
653.2K
علی‌خسروی حریم امام ش 526.pdf . هنر شناخت مردم: سلسله مراتب تیپ! گفت‌وگو با هفته‌نامه «حریم امام»، متعلق به موسسۀ حفظ و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) شماره ۵۲۶، دی ماه ۱۴۰۱ ╭─── │🆔 ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. انقلاب بَر اَندازنده! یک «انقلاب براندازنده» محتاج سه فاکتور توأمان است: ۱- «خمینی» به‌‌ عنوان هوشمندترین شخصیت معاصر. ۲- «اُمت خمینی». ۳-«پلتفرم مبارزه». در فقد «رهبری کاریزما» و «نبود جماعتی پا به رکاب» و «نداشتن نقشه راه»، انقلابی که وکیل و رهبرش شیربرنجی مثل رضا منگل و موکلین لمپنی چون علی‌کریمی و حمید فرخ‌نژاد و اِبی و داریوش بنگی و شهناز تهرانی و پرستو صالحی و برزو ارجمند و .. باشد، چنین برانداختن به دست انداختن می‌ماند. چنین حرکتی «انقلاب» که هیچ، ابتذال هم نه، خود خود افتضاح است. چوپانی لشکر گربه‌ها که تا قیامت هم نمی‌تواند به مقصد برسد. لشکر «یوگی» و دوستان در کشتی اپوزیسیون! انصافا «رضا»ئی آنچنان را رذائلی این چنین شایسته است! به قول مولوی: گو بدو چندان که افزون می‌دوی از مـراد دل جـداتـر می‌شـوی ... پی‌نوشت: «وکیل» براندازان نشسته بر خرابات و زده است بر طبل بی‌عاری! ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت لقمان است .. (به بهانۀ لیلة‌‌الرغائب، شب رغبت و اشتیاق) خداوند نه رازی است عقل‌ستيز؛ كه نازنينی است عشق‌پسند، و این عشق و ناز در سفرۀ نیایش‌های شبانه و ادعیه‌های صعود دهنده، چیده شده‌‌اند. همان‌ها که پیش از آنكه ابزار زندگی باشند، ابزار بندگی‌اند و بيش از آنكه خواهش تن را ادا كنند، حاجت دل را روا می‌دارند و برتر از آنكه سفرۀ نان را فراخی بخشند، گوهر جان را فربهی می‌دهند. «دعاهایی» كه از پیشوایان پاکیزۀ دين، خصوصاً صحیفۀ سجادیه رسيده‌ است، از طرفی آدمی را می‌شكند و می‌كُشد؛ و از طرف ديگر او را بَرمی‌كِشد. آنها فقط صحنۀ «خواندن» خداوند نيستند، كه عرصۀ «شناختن» او هم هستند. در اين مكالمه و مخاطبه است كه هم انس حاصل می‌شود و هم شناخت. هم پالايش روح می‌شود و هم تقويت ايمان. هم دل خرسند می‌گردد و هم خِرد. بی‌شک كسالت و عدم رغبت به «دعا» و «نماز» و عشق و ناز و در یک کلمه محرومیت از آستان جانان، جز در اثر تيرگی دل و گناه آدمی نیست. مولوی در مثنوی، وقتی چشمۀ جوشان ذوقش فروكش می‌كند، می‌گويد: « گويا كاری كرده‌ام كه نبايد می‌كردم؛ لقمه‌ای‌ خورده‌ام كه نبايد می‌خوردم؛ و برای لقمه‌ای، حكمت لقمانی گرو برداشته شده است: بهـر لقمه گشتـه لقمـانی گِــرو وقت لقمان است ای لقمه برو گناه، هم نافرمانی است و هم بی‌وفائی و جفاكاری؛ از يک وجه صدمه زدن به خويشتن و خراشيدن روی روح و در ديگر وجه، مستحق عذاب است. گناه، بيگانه‌ای است كه در ضمير الهی ما وارد شده و ما با «توبه»، اين بيگانه را كه جهاز آسمانی ما را به هم ریخته از خود دور می‌كنيم. آدمی است و برق عصیان و امکان خطا، آدمی است و وحشت زندگی در دنیا، آدمی است و تَنَبُّه‌های موقتی و اوقات خوش [چون همین شب لیلة الرغائب] که بايد غنيمت شمرد و در خلوتگه خاص بنشیند و غم دنیا فرو گذارد و کفگیر پالایش به ته دیگ وجود خود بزند که به قول خواجه: جائی كه برق عصيان، بر آدم صفی زد ما را چگـونه زيبـد، دعـوی بی‌گناهی؟! پس رفیق، امشب را غنیمت شمار لحظه، و بنشین با کوبۀ دعا، بر در آن معشوق محتشم بکوب که .. گفت پيغمبر كه چون كوبی دری عاقبـت زآن در بـرون آيـد سـری ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
نیمه شب شد .. دل من بی‌تب و تاب است هنوز یاد آن شب که دلش را به دلم داد و سفر کرد بخیر! ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
. وقتی نوح نبی(ع)، فرزندش را به سوار شدن در کشتی دعوت کرد، فرزند عُجب ورزیده، گفت: «خود شنا می‌دانم». داعیۀ شنادانی و «استغنا» از تعالیم پیامبر و سرپرستی «ولیِ دین» و قطع مراحل و طی طریق با تکیۀ بر «عقل‌نظری» صِرف، همان «زیرکی شیطان» است که در نهایت به غرقاب سوءعاقبت و سردرگمی و بحران‌های گونه‌گون می‌رسد: زیـرکی سَبّاحی آمـد در بـحار کم رهد غرق‌ست او پایان کار «عقل» بشری در جهان خویش سلطان است، اما اگر به باورهای غیبی شبیخون زند و دستگاه‌های معرفتی را تسخیر یا دست‌کاری کند، و وجود و حضور «ولی خدا» را بلااثر نشان دهد، آدمی را در هپروت بی‌پایان رها کرده، در گرسنگی و تشنگی و سرگردانی می‌میراند. پس ای بشر: هل سباحت را رها کن کبر و کین نیست جیحون نیست جو، دریاست این وانگهان دریای ژرف بی‌پناه در رباید هفت دریا را چو کاه ✍️ | 👇 ╭─── │🆔 ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────
جستجو در زمان .. 🔻من اندکی تاریخ معاصر خوانده‌ام، ادعایی ندارم اما یکی از پرسش‌های پرتکراری که با آن مواجهم این است: «چرا سال ۵۷ مردم انقلاب کردند!؟ آنها چه چیزی کم داشتند؟ آب؟ نان‌؟ آزادی؟ دلیل اینکه مردم خیابان‌ها را پر کردند و حکومت مقتدر پهلوی را به زیر کشیدند چه بود؟!» 🔻در برابر این سوال من یک پاسخ بیشتر ندارم؛ هرکس با هر پیشه و پیشینه، بدون قضاوت و پیش‌داوری، حکومت پهلوی را مطالعه و آن را محققانه رصد کند و خودش را به‌عنوان یک شهروند ایرانی در آن دوران قرار دهد. یعنی بشود دانشجو، بقال، راننده، روشنفکر، معلم و کارگر دهه چهل و پنجاه و در آن فضا زیست کند. 🔻در این صورت هر فرد، خود به خود متوجه علت انقلاب خواهد شد و بدین دقیقه متفطن می‌شود که در آن دوره گریزی از انقلاب و براندازی حکومت نبوده است. 🔻اساساً انقلاب‌ها حرکت‌های مردمی‌اند که بدون اقناع و حضور آنان در امکان نیستند. مردم تا قانع نشوند هزینه انقلاب را نمی‌پذیرند. در آن زمان، جامعه ایرانی پس از چند دهه به این نتیجه رسیده بود که در برابرش راه و چاره‌ای جز انقلاب و سرنگونی رژیم شاهی وجود ندارد! 🔻طُرفه آنکه اگر این انقلاب در سال‌های ۳۲ یا ۴۲ به وقوع می‌پیوست، حرکتی ابتر نارس و ناقص بود و کوتاه زمانی بعد، چاره‌ای جز سقوط در درۀ نابودی و شکست نداشت، چرا؟ چون در سال‌های ۳۲ یا ۴۲ هنوز کل جامعه به این نتیجه و درجه از اقناع نرسیده بود که پهلوی باید برود. پهلوی هنوز مرتکب رفتارهای دهه چهل و پنجاه نشده بود و هنوز بسیاری، از جمله برخی احزاب سیاسی، مخالفان و مبارزان چون جبهه ملی رژیم پهلوی را قابل اصلاح می‌دانستند و در دیگر سو به دلیل اوج گرفتن قدرت رژیم، برخورداری کامل از حمایت‌های خارجی و تسلط ارتش و خشونت و ارعاب ساواک، در مخیلۀ احدی نمی‌گنجید که بشود این حکومت را ساقط کرد! 🔻پس من راه چاره را یکبار دیگر تکرار می‌کنم؛ به‌عنوان یک شهروند ایرانی دهۀ سی، چهل و پنجاه با مطالعه بی‌طرف و همه جانبه(خصوصاً خواندن کتاب‌هایی که پهلویست‌ها نوشته‌اند، مثل کتاب خاطرات اسدالله عَلَم) آن فضا را درک کنید. در این صورت خودتان علیه آن حکومت در ذهن و تاریخ قیام خواهید کرد .. ✍️ | 👇 ╭─── │ ➺ @bahr_dar_koze ╰──────────