eitaa logo
سرداران شهید باکری
487 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
434 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‌ نامش داود بود،  دلداده ای از دیار اهل ایمان؛ عاشقی وارسته و تشنه؛ سال 1343 در آغوش مادر جای گرفت و در شهرستان خوی استان آذربایجان غربی بزرگ شد و آموخت آن که ذکر اشهد ان علی ولی الله را بر لب دارد، تشنه شهادت است و تشنه انجام امر حضرت حق. لذا در زمان جنگ تحمیلی سلاح بر دوش گرفت و قدم های استوارش را بر خاک خونین رزم نهاد. صمدلویی در جبهه های نبرد حق علیه باطل مردانه رزمید و سرانجام در سرزمین ماووت عراق در تاریخ 30/10/1366 برات دیدار حضرت حق را دریافت کرد و در سن 23 سالگی به آسمان پرکشید. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 🌹_🌹 💠تلگرام_ایتا👇 @bakeri_channel 💠اینیستاگرام @mahdi_hamid31 @ashora31mahdi
▪️از همان لحظه که خورشید آخرین پیامبر غروب کرد، تاریک‌ترین شبِ تاریخ آغاز شد. 🌤خورشید پشت ابر! ابرهای غیبت را با دستان مهربانت کنار بزن که بیش از همیشه، زمین به گرمای وجودت و زمان به درخشش نورت محتاج است. 🏴 سالروز شهادت صلی الله علیه و آله و جگرگوشه‌اش ، امام مجتبی علیه‌السلام پیشاپیش تسلیت باد. ▪️"یا حمیدُ بحقّ محمّد عجّل لولیک الفرج... " صلی الله علیه و آله کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر لینک کانال سرداران شهید باکری https://eitaa.com/bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ برشی زیبا از مستند «روایت فتح» با صدای آسمانی شهید آوینی 🔸آری، شهادت تنها مزد خوبان است. 🌹 یاد شهدای غواص دست بسته کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر لینک کانال سرداران شهید باکری https://eitaa.com/bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 قسمتی از بسیار زیبای : خداحافظ رفیق این شهـــر هــمش شده زمیــــن.. دیـــگہ آسـمونـے نداره این شهر... من دلم آسمون مےخواد مرتضی.. آسمون... 👇👇👇 @bakeri_channel
تقدیم به سردار بی نشان لشکر قهرمان عاشورا🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 آفتاب بدر ☀️ ای آفتاب بدر . شدی خونفشان چرا ؟ وی شاهباز ماه نظر . بی نشان چرا ؟ از دجله می گذشت مگر راه آسمان ؟ کردی به قعر دجله چنین آشیان چرا ؟ بودند جسم و جان تو بار گران مگر ؟ حتی نیامد از تو کمی استخوان چرا ؟ اینجا نبود محرم رازت مگر کسی ؟ کردی به آب دجله رخ از ما نهان چرا ؟ قابل نبود این دل شیدای خاکیان ؟ منزل گزیده ای به دل آسمان چرا ؟ خیبر شکسته بود مگر بال و پر تو را ؟ بی بال و پر زدی به دل دشمنان چرا ؟ بالت حمید بود و پرت بود مرتضی ، در هم شکست بال و پرت همزمان چرا ؟ داغ حمید کم به دلت زد شرر مگر ؟ آتش زدت شرار غم یاغچیان چرا ؟ تا بدر بهر بحر وجودت کرانه بود ، گشتی به بدر هور صفت بی کران چرا ؟ سر ساختی سپر به بلا روز ابتلا ، کردی سپر به تیر قضا جسم و جان چرا ؟ گیرند دیگران سپر از بهر حفظ سر ، کردی تو جان و سر سپر دیگران چرا ؟ داغت چو داغ لاله به دلها شرر فکند افکند سایه بر سر دلدادگان چرا ؟ کردند جام زهر به کام مراد تو ؟ از ناکسان گلایه چه سان ، از کسان چرا ؟ گویند سرو سر به خزان خم نمی کند ، جان حمید ، سرو قدت شد کمان چرا ؟ سروده ی جانباز ۸ سال دفاع مقدس استاد حمید مصطفی زاده 🌹🌹🌹
مسئول پرسنلی گردان علی اصغربودچندروزقبل ازعملیات خیبر دردشت ازادگان داشتم بابیل دوربرچادرراباخاک محکم می کردم امدنزدیک گفت اقایاورافتخارمی دهی یه عکس بگیریم باهم .نگاهی کردم گفتم افتخارمی کنم باتوعکسی بگیریم .دستم رادادم دستش عکس گرفت یکی ازبچه ها .سه روزبعد وقتی ازصبح تا نزدیک غروب درجزیره مجنون جنگیده بودیم داشتیم می کشیدیم جلو پل شحیطاط لحظات سختی بود چنددقیقه قبلش اقامصطفی محروح شده داخل دژ مستطیلی بودیم زخم حاجی مصطفی اکبری رابستیم دیدیم سه نفرازبچه ها که یکی هم این برادر پرسنلی گردان بود ویکی هم شهید عباس محدث خلخالی داشتنداززاویه ان دژ می خواستند عبورکنتد یک لحظه توپ مستقبم یک تانگ تی 72هرسه تایش راهمچون پرندگان به هوابلندکرد وفتی به زمین افتادند هیچکدامش دیگر نفسی نداشتند . اری الان باید به این عکس بنده مانده رانده شده نگاه کنم  افتخار این عکسها تنها مانده ازان مدینه فاضله شهردفاع مقدس .
شهیدجعفر طایفه باقرلو جانباز دلاور حاج احمد چهره آرا شهید عارف مهدی امینی موقعیت شهیداوجاقلو دو روز مانده به عملیات کربلای۵
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‌ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‌. شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد @bakeri_channel
.... گرفت... ... : ■ 15 روز قبل از «عملیات بدر» به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از (ع) خواست که خداوند توفیق را نصیبش کند. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند. این فرمانده دلاور در روز 25 اسفند سال 1363 و طی « عملیات بدر» به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول به خطرناکترین صحنه‌های کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت می‌کرد، تلاش می‌کرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتک‌های دشمن تثبیت کند که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل شد. ■هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف گلوله آر.پی‌.جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست. ●شادی روحشون صلوات● . سالروزشهادت آقا امام رضا (ع)تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرداران شهید باکری
: در نشسته بودم. حال خوشی نداشت. گرچه خسته بود ولی به روی خودش نمی‌آورد. به پهلو تکیه داده بود و کار همه را راه می‌انداخت. پلک‌هایش باز و بسته می‌شد و بعضاً خوابش می‌گرفت. دل به دریا زدم و گفتم: - آقا مهدی! ما همین بغل یک سنگر داریم، اگر امکان دارد بیایید کمی آنجا استراحت کنید بعد بر می‌گردید. تا آن موقع هم٬ بچه‌ها اینجا هستند و کارها را انجام می‌دهند. 🔆منتظر بودم که عصبانی شود ولی نمی‌دانم چه شد که قبول کرد. برای من خیلی غیر منتظره بود. در عملیات‌های گذشته که خستگی‌اش را می‌دیدیم و می‌گفتیم بیایید کمی استراحت کنید عصبانی می‌شد و می‌گفت: "استراحت یعنی چه؟ امروز وقت کار است." ولی این بار بر خلاف دفعه‌های قبل بلند شد و به دنبالم آمد. هنوز موتور از جا کنده نشده بود که گفت: - طیب! اول یه سری به خط بزنیم ببینیم بچه‌ها چکار می‌کنند بعد بر می‌گردیم! 🔆از پیشنهادی که کرده بودم پشیمان شدم. لااقل اگر در سنگر بود استراحت می‌کرد. چاره دیگری نداشتم؛ در حالی که خودم را سرزنش می‌کردم، بطرف خط اول سرعت گرفتم. آنچنان خسته بود که می‌ترسیدم از ترک موتور پایین بیفتد. می‌خواستم از آقا مهدی بخواهم تا از رفتن به جلو صرفنظر کند ولی می‌دانستم که قبول نمی‌کند. در دور دست ذهنم خاطره‌ای جان می‌گرفت و بیاد می‌آوردم که در "چَنانه" هستیم و آقا مهدی برایمان صحبت می‌کند: 🔆"برادران! آیا تا بحال فکر کرده‌اید که یک باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ چگونه باید کار کند، چگونه باید زندگی کند و چگونه باید بمیرد؟ اینکه بعضی‌ها می‌گویند: لا یُکلّف اللهُ نفساً الا وُسعَها؛ ما مکلف به تکلیفیم تا جایی که در توان داریم، متأسفانه این را درست معنا نمی‌کنند. به نظر حقیر در مورد ما پاسدارها "توان" این نیست که یک روز از صبح تا شب کار کنیم، عملیات انجام دهیم و بعد خسته شویم و به این آیه پناه بیاوریم. بلکه معنی توان این است که پاسدار باید آنقدر کار کند که از بی‌خوابی و خستگی چرت بزند، بیدار که شد دوباره کار کند تا جایی که از حال برود و نقش زمین شود و اگر دوباره بهوش آمد به کار ادامه بدهد. نیروهای ستادی هم همینطور. مثلا پاسداری که در پرسنلی کار می‌کند وقتی می‌تواند بگوید در حد توان خود کار کرده‌ام که آنقدر با قلم و کاغذ و خودکار کار کند که دیگر چشمهایش نبیند. برای دلخوشی خودمان قرآن را ترجمه به مطلوب نکنیم. یعنی چه که از صبح تا شب کار کنی بعد بگویی که من در حد توان خود کار کردم؟ مگر با این وضع می‌شود به درجه سربازی امام زمان (عج) رسید؟ مگر می‌شود اینطور منتظر بود و دعای فرج خواند..." 🔆مهدی کسی نبود که اهل شعار باشد. کاری را که خودش انجام نمی‌داد از دیگری نمی‌خواست و در این چند روز من شاهد بودم که چگونه به آنچه در چنانه گفته عمل می‌کند.. 👇💙 @bakeri_channel
سلام برتو ای شهید راه حق سلام به لبخند زیبای شهادتت صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا صبحتون منور به نورشهداء دعای شهداء بدرقه راه امروزتان 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @bakeri_channel
قربان آن سری که به زانو نهاده است
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سـرود زیبا تقدیم به جـاویـدالاثـر عـظـیـم     شـهـیــد مـهــدی بــاکــری🌷 ✌️ @bakeri_channel
یاد روزهای عاشقی بخیر!! . . بی ریایی بین ما یک رسم بود . عشق بود ودرد بود وخصم بود . هفته دفاع مقدس گرامیداشت رد پای عاشقی است وقتی دل در گرو حضرت دوست بود!! . @bakeri_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 تهران ۳۱ شهریور ۵۹ حدود ساعت ۱۶ ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄