eitaa logo
سرداران شهید باکری
500 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
390 ویدیو
11 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 تولدت مبارک فرمانده 💕 خوش به حال اذان 30 فروردین که بشارت تولد تو رو با خودش میاره! بعضی خوابها خیلی زیبان اما خواب لبخند شهدا چیز دیگست! و من مطمئنم تو امروز به همه ی ما لبخند میزنی حتی اگه از سر غفلت یادمون نمونه! پ.ن:در آسمان برای تو جشنی به پا شده... اینجا دلم برای تو صد آسمان گرفت!!! خوش به حالم که رفقام شمایین...! اونم نعم_الرفیق! مرا بیش از اینها نگاه کن! مرا سنگینی نگاه تو آرزوست!!! پ.ن: کادوی تولد حتما لازم نیست یه چیز عجیب غریب باشه... گاهی یه صلوات یه فاتحه یه زیارت عاشورا ! اصلا اگه از من بپرسین یه عهد! 💕 @bakeri_channel 💕
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 💥مسئول فرهنگی بنیاد شهید خوی در سانحه رانندگی جان باخت 🔹حجت الاسلام مصطفی حاجی حسینلو مسئول فرهنگی بنیاد شهید خوی و برگزار کننده مراسمات شهیدانه بامداد امروز متاسفانه در جریان سانحه‌ رانندگی در محور خوی تبریز جان خود را از دست داد. 🔹زمان و مکان مراسم تشییع متعاقباً اطلاع رسانی خواهد شد
سردار شهید علی حاج حسینلو و فرزند برومندش زنده یاد حاج شیخ مصطفی حاج حسینلو
سلام بر تو ای شهید راه حق ... سلام به لبخند های زیبای شهادتت...  صبحتون زیبا به زیبایی لبخند شهدا صحبتون منور به نور شهدا . 🌷به یاد 🌷
🍁 ز جان ای دوست؛ مهرِ تو جدا کردن توان؟! نَتوان...   @bakeri_channel
🌱این روزها وقتے پاےدلـم روےمین هاےگناه می رودو ازصداےانفجارش هیچ نمی فهمم تنهادلگرمے ام عهدیست که درآرامش بسته ایم... حالم طـوفانیست مددی اےشهید🌷 😍 🌺 @bakeri_channel 🌺
🍃🌺🌺🍃🍃🌺🍃🍃🌺🌺🍃🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 💐✋سلام بر حجت خدا،طلوع فجر جمعه چهاردهمین روز از اردیبهشت ماه وبیست وچهارمین روز از ماه شوال ان شاءالله همراه باشد با زیارت "امام عصر(علیه السلام)". "وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرِينَ" (نحل ۱۲۶) 💐📚"و اگر عقوبت می کنید،چنان عقوبت کنید که شما را بدان عقوبت کردند و البتّه اگر صبر و شکیبایی کنید قطعاً صبر برای صابران بهتر است". 💐👌👌: {قانون به تنهایی کار ساز نیست ،اخلاق هم لازم است و بر همین اساس در جنگ هم باید قانون و اخلاق را مد نظر داشت}. 💐💐💐مولای مهربانم صد جمعه دیده ایم و شما را ندیده ایم از درد گـفته ایـم،دوا را نـدیـده ایــم "اللهم عجل لولیک الفرج" التماس دعا 🌺🍃🌺🌺🍃🌺🌺🍃🍃🌺🍃🍃
صدای نی های هور از جزیزه مجنون بگوش میرسد. هنوز عده ای چشم به راهند و عده ای منتظر، تا بیایند و دوباره سربازی کنند 📎به یاد شهدای عملیات خیبر علمدار لشگر مقدس ۳۱عاشورا سردار شهید
https://www.instagram.com/mahdi_hamid31?utm_source=qr&igsh=MTk1ZXpqaTFlODc1Zg==
من هر روز در انتظـار نگاهتان می‌نشینم تا صبح من هم بخیر شود ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت، گویاترین پیام آشنایی؛ ای که باب خدایی و واسطه فیض ، دریای رحمتی و بی کران مهر. مارا دریاب.. السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌یا‌بقِیَّةَ اللهُ فی اَرضِه✋ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهُ فی اَرضِه اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحُجَّةِ الثّانی عشر اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نورُ اللهِ فی ظُلُماتِ الْاَرضِ اَلسّلامُ عَلَیْکَ‌یا مَولایَ یاصاحِبَ‌الزَّمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا فارسُالْحِجاز اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ یاخَلیفَةَ الرَّحمَنُ‌ویاشَریکَ‌الْقُران وَیااِمامَ الْاُنسِ‌وَالْجان 🖤 🌸 سلام صبحتون بخیر 🌸
من  و تو و آن یکی هستیم؛ اسم و رسم برای راحتی کار است.. . روایتی خواندنی از فرمانده لشکر 31 عاشورا بر گرفته از کتاب«پا به پای شهدا : شناسایی شب اول خیلی سخت بود. دوربین دید در شب، یکی داشتیم که نوبتی از آن استفاده می کردیم. عراقی ها هم راه به راه سنگر کمین زده بودند. درگیر شدیم و دو نفر هم اسیر شدند. سختی های کار را برایش گفتم. : حالا که اینطور است هم می آیم. گفتم: که نباید بیاید جلو! وظیفه ماست که برویم. گفت: حرفش را هم نزن. داخل این جنگ اگر هم می بینی اسم و رسم برای ما درست کرده اند، فقط برای راحتی کار است وگرنه و و آن یکی هستیم. آمدنش خطرناک بود، ولی آمد. آن شب شناسایی مان موفق بود... . @bakeri_channel
یا ضامن آهو، خادم تو را به تو سپردیم، سلامتی‌اش را از خدا طلب کن.
▪️خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته... ‎
فتح خرمشهر، فتح خاک نیست، فتح ارزش های اسلامی است. @bakeri_channel ╰─┅═ঊঈ🍀ঊঈ═┅─
🌸سلام 🍀صبحتان منوربه ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(ص) به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله السلام علیک یابقیة الله(عج) السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع) جمیعاورحمت الله... @bakeri_channel
در یک مقطع بین مسئولان لشکر [عاشورا] و مسئولان استان آذربایجان [غربی] اختلافاتی بوجود آمد و این اختلافات باعث بروز تنش هایی شد. بعد از عملیات بود که داشتیم اردوگاه را تخلیه می کردیم. ما توی چادر منتظر بودیم تا همه از اردوگاه خارج شوند، بعد ما از اردوگاه بیرون برویم. نزدیک بود؛ دیدم نشسته روی زمین و با تکه چوبی که در دستش است با خاکها بازی می کند. نزدیک او رفتم، دیدم از گونه هایش جاریست. گفتم: " چرا گریه می کنی؟ چی شده؟ برای دلتنگ شدی؟ می خوای بریم ؟" گفت: "نه ، تمام بچه هایی که اونجا موندن، برادرای من هستن. خدا خواست که اینطوری بشه. اگه بنا بود رو بیاریم تا حالا آورده بودیم، خودش هم نمی خواست بیاد." گفتم: "پس چرا اینقدر ریختی بهم؟" گفت: "از میخوام. دیگه دوست دارم هر چه زودتر رو برسونه." گفتم: "یعنی به این زودی روی شما تأثیر گذاشته؟" گفت: "نه، این حرفها نیست." گفتم: "پس چی؟" گفت: "نگرانم. بین بچه های لشکر داره تفرقه می افته. نگران اینم که این تفرقه بخاطر وجود من باشه. شاید اگه من نباشم این تشتت و دو دستگی از بین بره." بغض من هم ترکید و گریه ام گرفت. کردم و گفتم: "شما هر جا بری منم با شمام."  گفت: "نه، اگر وضعیت همین جوری پیش بره حیف میشن." اصلا به فکر خودش نبود و به خودش فکر نمی کرد. همه چیز را برای و سربلندی می خواست، حتی خودش را. 💕 @bakeri_channel 💕