#با_معارف_نهج، شماره 1
#تندروی_ بجا و #کندروی_ بجا؛ مثل #مالک_اشتر
بُرِشی از #نامه_13 نهج البلاغه:
وَ قَدْ أَمَّرْتُ عَلَيْكُمَا ... مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فَاسْمَعَا لَهُ وَ أَطِيعَا ... فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا يُخَافُ وَهْنُهُ وَ لَا سَقْطَتُهُ وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ (نهج. نامه 13)
ترجمه:
مالک اشتر را به امیری شما ... برگزیدم. پس به سخنش گوش فرادهید و از او اطاعت کنید... زیرا وی از کسانی است که هرگاه #تندروی_، عاقبت اندیشانه باشد اهل سستی، سقوط و کندروی نیست و هرگاه کندروی شایسته باشد، اهل تندروی نیست.
برداشتها:
1. امام علیه السلام در عبارت «لَا يُخَافُ وَهْنُهُ وَ لَا سَقْطَتُهُ وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ» نشان دادهاند که #تندوروی_ (اسراع) اگر همراه با #حزماندیشی_ باشد نه تنها نامطلوب نیست بلکه مطلوب هم هست.
2. در توصیف #مالک_اشتر نشان دادهاند که او نه تندور است و نه کندرو بلکه "#موقعیتشناس_" است به طوری که هرگاه #تندوری_ شایسته باشد تندروی میکند و هر گاه #کندروی_ شایسته باشد، کندروی میکند.
3. #فا_ در جمله «فاسمعا له و اطیعا» نشان میدهد که انگیزه لازم و کافی برای اطاعت از یک شخص این است که آن شخص توسط امام ع به امیری انتخاب شده باشد چنانکه #فإنه_ در جمله «فإنه ممن لا یخاف...» نشان میدهد که انگیزه دوم برای این اطاعت، همان الگوی شخصیتی جناب مالک یعنی تندروی بجا و کندروی بجا (#موقعیتشناسی_) است.
4. چنانکه در نکته پیش نیز بیان شد، در اینجا #الگوی_موقعیتشناسی (تندروی بجا و کندروی بجا) به عنوان الگوی شخصیتی که میشود از او اطاعت کرد، معرفی میشود جالب اینکه در آیه 28 کهف، #الگوی_افراطی_ (تندروی دائمی) به عنوان شخصیتی که نباید از او اطاعت کرد، معرفی شده است (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً)
تأمل:
از کلام امام ع برداشت میشود که مجوّز اسراع، حزم اندیشی است. اینک آیا شما بر اساس ادله نقلی و عقلی مجوز دیگری برای اسراع سراغ دارید؟
#با_معارف_نهج شماره 1
@banahjolbalaghe