eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
43 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵اقامت در کاروانسرا؟ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ‏ اللَّهُ‏ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا ۲۰۴ نهج البلاغه مهیا شوید (خداوند رحمتتان کناد) که بانگ سفر در میان شما سر داده شده، و اقامت در [کاروانسرای] دنیا را کوتاه کنید. 🌹عنصر زیبایی شناختی : ماده «» در مورد کسی به کار می‌رود که مَرکب خود را در کاروانسرا یا منزل‌گاهی حبس می‌کند تا در آنجا اقامت کند. ( مجمع البحرین: عَرَجَ‏ فلان على المنزل: إذا حبس ‏عليه مطيته و أقام‏ ) باتوجه به این معنا در اینجا مُرکّب زیبایی خودنمایی می‌کند چون کلمه «عرجه» قرینه است که به مثابه یک کاروانسرا به کشیده شده است. : انسان تشبیه شده به مسافر. دنیا تشبیه شده به کاروانسرا. زیستن در دنیا تشبیه شده به اقامت موقت در کاروانسرا. کوتاه بودن عمر دنیوی تشبیه شده به زودگذر بودن زمان اقامت در کاروانسرا. هدف نبودن دنیا تشبیه شده به مقصد نبودن کاروانسرا. 🔔نکته معنایی : کسی که مرکب خود را حبس می کند تا مدت کوتاهی در کاروانسرا بماند کمترین دلبستگی را به آن محل دارد و همواره توجه دارد که اینجا مقصد نیست. گویا حضرت در این کلام نورانی حتی به همین اندازه وابسته شدن به این منزل گاهِ دنیا را نمی پذیرند و می فرمایند این وابستگی به دنیا که همچون وابستگی مسافر به کاروانسرا است را کم کنید. ، شماره 43 ✍️محمد سرافراز استاد حوزه علمیه قم. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
............👆👆👆👆..................... بسم الله 🔵یادداشت استاد علی رحیمی درباره فرسته «اقامت در کاروانسرا» ✍️راجع به پست اخیر این نکته با نگاه فلسفی به ذهن خطور می کند: 1. خدایی که انسان را مسافر از خود به خود قرار داد (إنّا للّه و إنّا اله راجعون)، او را بی مرکب بدین سفر نفرستاد. 2. مرکب انسان برای رسیدن به حضرت حق، استعدادهای درونی و امکانات بیرونی است. 3. حالا حضرت می فرمایند که این استعدادها و آن امکانات را حبس در دنیا نکرده و با حبس مرکب، خود را از طی طریق محروم نسازید زیرا وقتی مرکب، حبس در کاروانسرای دنیا باشد، پیاده نمی توان از گردنه های صعب العبور (عقبة کؤود) گذر کرد. 🔻چرا تعبیر «اقلّوا»؟ حضرت با علم به اینکه اکثر مردم نمی توانند تمام زندگی خود را رنگ و بوی الهی بخشیده و تمام استعدادها و امکانات را برای رسیدن به قرب الهی هزینه نمایند، با تعبیر «أقلّوا العرجة» می فرمایند که لااقل تمام توان و استعداد خود را حبس در قفس دنیا نکنید و از استعداد و توان خود برای سیر الی الله بهره بگیرید. لکن اگر حضرت امیر علیه السلام بخواهند بلند همتان مسیر سیر الی الله را مورد خطاب قرار دهند احتمالا از تعبیر « و اترکوا العرجة» بهره خواهند گرفت چرا که صَرف تمام توان و امکان، برای رسیدن به مقام قرب الهی منافاتی با تأمین نیازهای مادی ندارد چرا که انسان می تواند به تمام شئون زندگی خود رنگ و بوی الهی ببخشد. (خوشا آنان که دائم در نمازند) 🔻چرا تعبیر «العرجه» (که معنای حبس دارد)؟ نکته لطیف دیگری که در عبارت مذکور وجود دارد، آن است که حضرت از هزینه کرد استعدادها برای رسیدن به دنیا، از مفهوم «حبس کردن» بهره جسته است؛ زیرا انسان، وقتی انسان است که حاکم و میدان دار ممکلت جانش، عقل وی باشد، پس کسی که بر مدار «لذت» حیوانی زندگی می کند، مقام انسانیت خود را در کاروانسرای دنیا به اسارت کشیده و این مرکب راهوار را در گوشه ای به بند بسته و خود در دخمه های این کاروانسرای در حال ویران، سوار بر مرکب حیوانیت، گذران عمر می کند. ۲۰۴ ، شماره 44 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با زیبایی های نهج ◀️خفتگانِ بیدار...❗️ ۱۰۸ : مَا لِي أَرَاكُمْ ... أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ... [ ای مردم کوفه ] مرا چه شده که شما را بیدارانی خفته، حاضرانی غایب، بینندگانی نابینا، شنوندگانی کَر می بینم! 🌹عناصر زیبایی شناختی : 1️⃣ پارادوکس: در اینجا حضرت، مخاطبان خودشان را در عین بیداری خفته خوانده‌اند. انتساب خفتگی «نوّم» به شخصی که او را بیدار «ایقاظ» میدانیم، باعث میشود کلمه «ایقاظ» خودش با خودش تضاد پیدا کند (خودنقضگری= پارادوکس). این آرایه که به این شکل در علم مطرح نشده یکی از جنبه‌های زیبایی شناختی است که در نقد ادبی از آن سخن به میان میآید. ، افزون بر زیبایی، موجب میشود مخاطب به فکر فرو رود. همین اتفاق در تعبیر «شُهُوداً غُيَّباً» و تعبیر «نَاظِرَةً عَمْيَاء» و تعبیر «سَامِعَةً صَمَّاء» و «نَاطِقَةً بَكْمَاء» نیز رخ داده است. 2️⃣ () کسی که ابزاری در اختیار دارد اما از آن استفاده نمی کند یا درست استفاده نمی کند مثل کسی است که اصلا چنین ابزاری ندارد. لذا نسبت دادن خفته و غایب و نابینا و کور به این افراد مجاز ( استعاره) است چون اینها به درستی و در مسیر حق از بیداری و حضور و چشم و زبانشان استفاده نمی کردند. 3️⃣ : حضرت بجای اینکه بفرمایند که ما لکم أراکم... ( چه شده است شما را که این گونه می بینم)، می فرمایند ما لی أراکم... ( مرا چه شده که شما را اینگونه می بینم). وجود این تغییرسیاق# یا التفات# (طبق برخی مبانی) غرضی در پی دارد. چه بسا حضرت می خواهندآنقدر این پدیده را عجیب و غیرواقعی جلوه دهند که می فرمایند من را چی شده که آنهارا اینگونه می بینم! و الا امکان ندارد آنها اینگونه بشوند. ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره ۵۲ https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله با زیبایی‌های نهج🌿🌿🌿 🔵 کلمه ... یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الآَفَاقِ، وَبَحْرِ الْعِرَاقِ، وَخُضْرَةِ الدُّنْیَا، إِلَی مَنَابِتِ الشَّیـْحِ ۱۹۲ ( قاصعه ) پادشاهان کسری و قیصر ، فرزندان اسماعیل پیامبر و اسحاق پیامبر و یعقوب پیامبر را از سرزمین های آباد و از کنار دریای عراق(دجله و فرات) و از محیط های سرسبز و خرم دور میکردند و به سرزمین های بی آب و علف می فرستادند. 🌹عناصر زیبایی شناختی : ۱. احتیاز به معنای جمع کردن و تصاحب کردن مال یا حیوان به کار می رود. با توجه به این معنا ،در این کلمه رخ داده و از این استعاره شباهت هایی قابل دریافت است: الف. همانطور که ماهی وقتی از دریا حیازت میشود از نعمتها دور میشود، اینها هم از سرزمین پر آب و علف دور میشدند و به تبعیدگاه می رفتند. ب. حیازت برای حیواناتی است که پراکنده و متشتت هستند. این پیامبر زادگان هم چون اتحادو یکپارچگی خود را از دست داده بودند به دام شاهان افتادند . همانطور که در جملات قبل به این معنا اشاره می شود. (حین وقعت الفرقة / تشعّبوا مختلفین ) ج. کسی که چیزی را حیازت میکند مالک آن میشود. آنقدر فرزندان انبیاء الهی تحت سیطره پادشاهان کسری و قیصر بودند که گویا شاهان مالک آنها شده بودند! اصلا چنانکه آیت الله جوادی آملی نیز در شرح این عبارت فرموده، «پادشاهان آنها را جزء موات می دانستند » (ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت).📚 د. حیازت برای زمین موات نیز به کار می رود یعنی زمینی که صاحب ندارد. رفتار این پادشاهان با این پیامبر زادگان مثل کسانی بود که صاحبی ندارند. پیامبرزدادگان هم ولیّ خود را کنار نهاده و از تحت حمایت او خارج شده بودند وگرنه به دام شاهان نمی افتادند! ۲. فعل یحتاز با إلی نمی شود. لذا در اینجا کلمه «یبعّد» در تضمین است. یعنی آنها را حیازت می کردند و تبعید می کردند به بیابان های بی آب و علف. لذا ابن ابی الحدید در شرح کلمه یحتازونهم غیر مستقیم به این اشاره میکند و این کلمه را به معنای «یبعّدونهم»تفسیر می کند.📚📚 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 57 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a