eitaa logo
با نهج البلاغه
3هزار دنبال‌کننده
197 عکس
51 ویدیو
22 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵شش ویژگی یاران امیرالمؤمنین علیه السلام در آخرین خطبه‌اش در یکی از روزهایی که به شدت در اندیشه آراستن لشکری برای حمله به معاویه بود، بر روی تخته سنگی ایستاد و خطبه‌‌ای ایراد و مردم را به جهاد دعوت کرد. آن روزها دیگر یاران اثرگذارش را از دست داده بود؛ عمار، هاشم مرقال، ابن‌تیهان، مالک اشتر، محمد بن ابی‌بکر و ... همه به شهادت رسیده بودند! دیگر ناله‌های حضرت در کوفه خریداری نداشت! در میان آخرین جمله‌های سخنرانی‌اش فرمود: أین عمار و أین ابن‌تیهان و ...؟ سپس از شدت تنهایی به صورت خود سیلی زد و مدتی با صدای بلند گریست! بعد فرمود: أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ ای دریغا از برادرانم که (1)قرآن را مى‏خواندند و خوب به كار مى‏بستند، (2) درباره واجبات مى‏انديشيدند و آنها را درست انجام می‌دادند، (3) سنّتها را زنده كرد‌ند، (4) بدعتها را از ميان ‏بردند،(5) [وقتی] به جهاد خوانده مى‏شدند مى‏پذيرفتند ، (6) به رهبر خود اطمينان داشتند و از او پيروى مى‏كردند. 🔻گفته اند این آخرین سخنرانی حضرت بود. طولی نکشید که به دست اشقی الاشقیاء ترور شد...! https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a ،شماره 159 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اتّکای سپاه علی علیه السلام بر روشنگری و افزایی عمار در گرماگرم ، مرد جوانی پُرسان پرسان خودش را به پرچم رساند و پرسید: کدامتان عمار است؟ عمار خودش را معرفی کرد. مرد گفت: وقتی از کوفه به آمدم یقین داشتم که علی ع حق است و باطل اما از دیشب که دیدم آنان در قبله و قرآن و پیامبر و اذان و نماز و ... با ما یکی هستند، شک عجیبی به دلم افتاده است. نمیدانم حق با کیست؟ صبحگاه خودم را به امیرالمؤمنین رساندم تا مرا از شک به در آورد. به من فرمود: عمار را دیده‌‌ای؟ گفتم: نه. فرمود: خودت را به عمار برسان. در سخنش دقت کن و هرچه گفت بپذیر. حالا به سراغ تو آمده‌ام تا برای تردیدم چاره‌ای بکنی! 🔸 پرچم سیاه عمروعاص را به او نشان داد و گفت: صاحب آن پرچم است من سه بار در رکاب پیامبر با او [به خاطر کفرش] جنگیده‌ام! این چهارمین بار است و در رکاب علی با او [به خاطر نفاقش] می‌جنگم. دشمن ما [که منافق است] در این جنگ، بدتر و فاجرتر از سه جنگ قبلی است [که آن روزها کافر بود]! ببینم در جنگهای عصر پیامبر نبوده‌ای؟ یا پدرانت در آن جنگها نبوده‌اند تا تو را از آن جنگها خبر دهند؟ مرد گفت: نه عمار گفت: موضع ما همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتیم (موضع ایمان) و موضع آنها نیز همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتند(کفر و نفاق). به خدا قسم دوست داشتم همه لشکر شام پیکر واحدی می‌شدند تا خودم گردن آن پیکر واحد را بزنم و تکه‌تکه‌اش کنم! به خدا سوگند ریختن خون آنان از ریختن خون یک گنجشک هم حلال‌تر است! ... حالا بگو ببینم شکت را برطرف کردم؟ مرد گفت: خوب دلم را روشن کردی!... 📚(وقعة صفین ص 221) البلاغه 190 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.