eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
43 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره 3 🌻🌾🍃🌴💐🌷🌸🌾🌛🌝 تحدی ابن ابی الحدید با کلام علی ع ابن ابی الحدید در شرح نهج‌البلاغه پس از نقل بخشی از سخنان حضرت امیر(ع) این ضرب‌المثل را یاد آورد می‌شود: «اى شترمرغ يا درست پرواز كن يا بال مگشا» سپس می‌گوید: هر واعظی که مي‌خواهد در دل مردم خوف بیفکندو سنگ خاراى دلشان را جلا دهد و بى ارزشى دنيا را برایشان بيان كند، یا اين چنين موعظه‌ای فصیح و رسا بياورد یا سكوت كند كه سكوت، پوشاننده‌ی عيب است و خاموشى بهتر از سخنی است كه گوينده اش را رسوا سازد. 😯 سپس می‌گوید: «هركس به اين بخش از بنگرد باور می‌کند که معاويه راست گفته آنجا که درباره على عليه السلام گفته: «به خدا سوگند هيچ كس جز علی فصاحت را در میان قريش رواج نداده است». 😧 نکته: به نظر می‌رسد ابن ابی الحدید با این سخن مولا، تحدی کرده و سزای هماوردان را هم از پیش تعیین کرده و پیش بینی کرده است که هماوردان جز رسوایی و بی‌آبرویی چیزی به دست نیاورند! @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 10 🌾🌴🍃🌻☘🌛 (آغازِ نهان و پایانِ عیان) إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ يُنْكَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ () فتنه‌ها وقتی تازه روی می‌آورند [با فریبکاری خودشان، باطل را چنان به حق] شبیه می‌کنند [که جامعه را به خواب غفلت می‌کشانند] اما وقتی [کارشان را تمام می‌کنند و] می‌روند [جامعه را ] بیدار می‌کنند. فتنه‌ها در هنگام آمدن [توسط جامعه] انکار می‌شوند اما در هنگام رفتن (که دیگر خیلی دیر شده است) شناخته می‌شوند. 👈فتنه‌ها وقتی شروع می‌شوند، خیلی مخفیانه عمل می‌کنند چندانکه بسیاری از افراد در هنگام شروع یک فتنه، اصلاً فتنه بودن آن را انکار می‌کنند! (این چیز عجیبی نیست چون معنای فتنه یعنی "چیزی که فریب می‌دهد و خودش حقیقت خودش را فریبکارانه پنهان می‌کند") حضرت علی ع در جای دیگری درباره فتنه فرموده‌اند: «تَبْدَأُ فِي مَدَارِجَ خَفِيَّةٍ وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِيَّةٍ () فتنه از راه‌های پنهانی شروع به آمدن می‌کند ولی سرانجام به فجایع آشکاری منجر می‌شود. 👈نمونه‌ای از نهج البلاغه: نمونه روشنی از فتنه که اولش خواب آور و غفلت‌زا و آخرش دهشت‌زا بود، فتنه به نیزه کشاندن قرآن بود. امام ع به خوارج فرمود: أَ لَمْ تَقُولُوا عِنْدَ رَفْعِهِمُ الْمَصَاحِفَ حِيلَةً وَ غِيلَةً وَ مَكْراً وَ خَدِيعَةً: إِخْوَانُنَا وَ أَهْلُ دَعْوَتِنَا اسْتَقَالُونَا وَ اسْتَرَاحُوا إِلَى كِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَالرَّأْيُ الْقَبُولُ مِنْهُمْ وَ التَّنْفِيسُ عَنْهُمْ؟!! فَقُلْتُ لَكُمْ: هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَةٌ! (هنگامی که قرآنها را حیله‌ورزانه و خدعه‌گرانه و مکارانه بلند کردند آیا شما نگفتید که برادران و هم کیشان ما جنگ را ترک کرده و به کتاب الاهی پناه آورده‌اند پس درست آن است که پیشنهاد صلحشان را بپذیریم؟!! [آیا] من به شما پاسخ ندادم که این امری است که ظاهرش مومنانه است ولی باطنش دشمنی و اولش رحمت و آخرش پشیمانی است؟!!! ) در اینجا نیز حضرت به روشنی تذکر داده‌اند که فتنه معاویه و عمروعاص اولش مکارانه و توأم با مخفی‌کاری بوده ولی آخرش به ندامت و هشیاری بی‌هنگام منجر شده است. 👈یک نکته روش‌شناختی در تفسیر: نکته تفسیری مهمی که در جمله‌ی «إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ» وجود دارد این است که در این جمله به کار رفته و تقدیر جمله چنین است: إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ و [أغفلت الناس] وَ إِذَا أَدْبَرَتْ [کشفت عن الشبهة و] نَبَّهَتْ. این نوع حذف از زیباترین حذفهای زبان عربی است که در قرآن و متون روایی کاربرد کمی ندارد اما مفسران و شارحان غالبا از آن غفلت می‌کنند و بخش حذف شده‌ی متن را در نمی‌یابند. در حذف احتباک همیشه دو جمله وجود دارد که از اولی چیزی حذف شده ولی قرینه‌اش در دومی ذکر شده در مقابل در دومی هم چیزی حذف شده که قرینه‌اش در اولی ذکر شده است. @Banahjolbalaghe
بسم الله 📝سرکار خانم "هما فولادگر" (از خوانندگان کانال) برای بنده نوشته‌اند: 👇👇 ✍من به عنوان یک خواننده‌ی ترجمه و تفسیر کلام امیر در کانال "با نهج‌البلاغه"، می خواستم عرض کنم از لفظ «اردوگاه با نهج‌البلاغه» استفاده نکنید این کلمه، کلمه‌ی سخیف و ناچیزی برای کلام امیرالمومنین علی علیه السلام است. در آخرین پست تون نوشته اید، به "اردوگاه با نهج البلاغه" ...، مجددا از شما می خواهم از این تعبیر استفاده نکنید متشکرم والسلام هما فولادگر از اعضای کانال با نهج‌البلاغه 🌹 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ بنده اولا از ایشان تشکر کردم، ثانیا پستی را که گذاشته بودم اصلاح کردم ثالثا براشون نوشتم: اما کلمه «اردوگاه» چگونه ازذهنم به قلمم کشیده شد؟ 👈راستش من در زندگی امام علی ع یک غم عمیق یافته ام که این غم علی ع در جان من همان زخمی را ایجاد کرده که فدکِ حضرت زهرا س در جانم ایجاد کرده. یعنی همون طور که"فدک" کلیدواژه‌ی غصه زهرایی ما است «نُخَیله» هم کلیدواژه‌ی غم علوی من است. نخیله نام اردوگاه نظامی بود، که امام ع در سالهای آخر عمرشان هر کاری کردند مردم کوفه به آنجا بروند و آرایش نظامی بگیرند و آماده حمله مجدد به بشوند، آنها این امر امام ع را اطاعت نکردند😥 تعدادی از خطبه‌های امام ع در این اردوگاه ایراد شده است. آرزو دارم بروم در همان نخیله بنشینم و خطبه‌های علی ع را بخوانم و بر غم آن تنهایی آسمان‌سوز گریه کنم🌧. غصه دردناک این کنش علوی و آن واکنش سست عنصران کوفی، به گمان من سوزناکترین غصه در زندگی علی ع (یا یکی از درناکترین آنها) است. من وقتی کلمه اردوگاه را می‌نوشتم، میخواستم بنویسم : «به اردوگاه نخیله (کانال با نهج البلاغه) بپیوندیم» ولی با خودم گفتم شاید کسی ندونه منظور از نخیله چیه😢. از بقیه کلمات صرف نظر کردم ولی واژه اردوگاه باقی ماند. ، شماره7 @banahjolbalaghe
بسم الله 😥نخَیله و غم تنهایی علی ع حالا که به مناسبت یادداشت خانم فولادگر اسمی از نخیله آمد یادداشت زیر را هم بخوانیم: ، را به غارتگری عراق فرستاد. او که خود تیزی تیغ علی ع را در صفین لمس کرده بود و پیش از آن نیز نزدیکانش در جنگهای صدر اسلام به دست علی ع کشته شده بودند، به سفیان توصیه کرد که و را غارت بکند اما به کوفه (محل استقرار امام علی ع ) نزدیک هم نشود! سفیان هم آمد و غارت کرد و برخی یاران امام ع را شهید کرد و از پای آن خلخال برکند و گریخت! نوشته است هنگامى كه خبر ناگوار حمله به شهر انبار و كشتن فرماندار على عليه السّلام و غارت شهرهای مسلمانان و تعرض به یک زن یهودی به آن حضرت رسيد، امام عليه السّلام خطبه‌اى خواند و کوفیان را برای جنگ با شامیان دعوت کرد. سپس قدری🕑 سكوت كرد تا ببيند کوفیان پاسخ مثبتی مىدهند يا نه. همه خاموش بودند🙄 و هیچ صدایی، تنهایی حضرت را یاری نمی‌کرد! حضرت هنگامى كه سكوت مرگبارشان را ديد، پياده به راه افتاد تا به نخيله (اردوگاه نظامی معروف كوفه) رسيد و مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند. گروهى از سرشناسان، عرض كردند: «يا امير المؤمنين شما، باز گرديد ما اين مشكل را براى شما حل مىكنيم.» امام عليه السّلام فرمود: «شما مشكل خود را هم نمىتوانيد حل كنيد، چگونه مىتوانيد مشكل مرا حل كنيد» ولى آنها اصرار كردند و امام عليه السّلام به خانه بازگشت اما با چه حالی؟ با حالتی كه بغض عمیقی در سینه داشت! و با کسی حرف نمی‌زد! و چهره مبارکش دیگر آن بشاشت و انسجام را نداشت! شکستگی و درهم رفتگی حزینی صورت مبارکش را پوشانده بود (رجع و هو واجمٌ کئیبٌ)! حمدانى را احضار کرد و به او مأموريت داد سپاه غارتگر سفيان را تعقیب و مجازات بکند. او با هشت هزار نفر به تعقيب آنان رفت، ولى آنها طبق برنامه‌ای از پیش طراحی شده، گریخته بودند و از مرزهاى عراق دور شده بودند. غم و اندوه سراسر وجود على عليه السّلام را فرا گرفته بود. مردی که پس از رسول الله، خطیبتر از او در تاریخ ادبیات جهان یافت نشده است، مردی که او را به خنده‌رویی و شادابی می‌شناختند، مردی که کانون انتشار نشاط و انرژی بود، چنان با بیوفایی کوفیان در هم شکسته بود که دیگر حتی یاراى ايراد خطبه‌ای را هم نداشت! در حالی که علیهما السلام و بن جعفر نیز او را همراهی می‌کردند، خودش را به مسجد🕌رساند. خیلی داخل مسجد نشد! کنار در ورودی مسجد نشست! ظاهرا دیگر حس و حال خطبه خوانی نداشت! خطبه جهاد( نهج البلاغه) را نوشت و به سعد ( که يكى از موالی حضرت بود) داد 🗞تا آن را براى مردم بخواند!😦 برخى از مردم، از خواب غفلت بيدار شدند و از حضرتش پوزش خواستند گروهى هم هنوز مردّد بودند. از آن میان و سعيد بن قيس 👬خود را به امام ع رساندند و عرض كردند هر دستورى بفرماييد، ما اطاعت مىكنيم و قبیله‌های ما در اختيار شما است. امام ع فرمود: «آماده شويد برای حركت به سوى .» حضرت به پیشنهاد برخی دوستان، تميمى را هم به روستاهاى اطراف فرستاد تا از میان قبایل کوفی نیز لشكری جمع آورى كند🏇. ولى هنوز معقل و نیروهای کمکی او به کوفه نرسیده بودند كه امير مؤمنان على عليه السّلام به دست اشقی الاشقیاء ، ترور شد. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 34 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵بیعت با وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى الْبَيْعَةِ ثَمَناً عمرو عاص [بامعاویه] بیعت نکرد تا اینکه شرط کرد که معاویه قیمت [مناسبی] در برابر این بیعت به او بپردازد. ✍️ بحرانی در شرح این سخن نوشته است: معاویه عمروعاص را به شام دعوت کرد و به او گفت: من تو را براى اين به شام دعوت كردم، كه با اين مرد گناهكاری كه ميان مسلمانان اختلاف افکنده، خليفه مسلمانان را به قتل رسانده، فتنه به پا کرده، وحدت جامعه اسلامى را از ميان برده و قطع رحم کرده است، پيكار كنيم. عمرو عاص برای اینکه به او بفهماند چنین کسی وجود ندارد و این اتهامات به علی علیه السلام نمی‌چسبد، با زیرکی پرسيد: این شخص که می‌گویی، كيست؟ معاويه جواب داد: على (ع) عمرو عاص با شنيدن اين جواب برآشفت كه، ای معاويه، تو و على را بر یک شتر نمی‌توان نشاند (شما دو نفر همپایه نیستید). آخر تو، نه [مثل او] از مهاجران هستی، نه در مسلمانی پيشينه على را دارى، نه [مانند او] از صحابه به حساب مىآيى، نه مانند او جهاد کرده‌ای، نه دانش على را دارى. به خدا قسم اصلا غیر از همه این تفاوت‌هایی که شما با هم دارید، علی در جنگ مهارت عجیبی دارد، كه هيچ احدی به پایه او نمی‌رسد. با این حال، من پیشنهاد تو را به فال نیک می‌گیرم ولی بگو ببینم اگر با تو بیعت کنم به من چه می‌رسد؟ معاویه گفت: هر چه خودت بگویی. عمرو عاص گفت: لقمه مناسبی است. معاویه مدتی او را معطل کرد و موافقت نکرد تا شاید به قیمت پایین‌تری راضی شود ولی وقتی دید راهی وجود ندارد با قیمت پیشنهادی او موافقت کرد. این است معنای سخن حضرت که فرمود: عمرو عاص [بامعاویه] بیعت نکرد تا اینکه شرط کرد که معاویه قیمت [مناسبی] در برابر این بیعت به او بپردازد. شرح نهج البلاغة (ابن ميثم)، ج 2، ص 28 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 35 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 🔷 در پیش گویی امیرالمؤمنین علیه السلام درباره بنی امیه « وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً». و اسلام در دست اينها [بنی امیه] به پوستينى مىماند كه وارونه به تن شده باشد عنصر زیباشناختی: توضیح آنکه امیرالمومنین (ع) در یک ، در بیان دگرگونی اسلام به دست بنی امیه ، آن را به پوستینی تشبیه کرده اند که به شکل وارونه بر تن شده است. 1. وجه تشبیه اسلام به پوستین وارونه: الف) همانطور که وارونه پوشیدن پوستین، آن را از حیّز انتفاع ساقط می کند، رفتار بنی امیه نیز سبب شد که اسلام، کارکرد مطلوب خود را از دست دهد. ب) وارونه پوشیدن اسلام بدان معناست که احکام الهی را تغییر دادند و آنها را در جای اصلی خود به کار نبردند مثلا سیاست رأفت و حمایت را که باید از آنِ مظلوم باشد به ظالم دادند و تندی و صلابت را که باید بر علیه ظالم اقامه شود، در مورد مظلوم به کار بستند. ج) وارونگی پوستین، نه تنها سبب از میان رفتن کارکرد صحیح آن می شود بلکه مایه زشتی و نازیبایی است. اتفاقا اسلامی که بنی_امیه ارائه داد، نیز اسلامی نازیبا، خشن، یاور ظالم و خونریز بود. چنین بود که - بعد از - نتوانست حتی ظاهر اسلام را نیز رعایت نماید و همین امر، زمینه قیام (علیه السلام) را مهیا ساخت. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 54 🔵آشنایی با خطبه 126 👈وقتی که برخی از اعیان و اشراف از عدالت امیرالمؤمنین علیه السلام خسته شده بودند و داشتند از اطراف امیرالمؤمین علیه السلام پراکنده و برای مال دنیا به معاویه می‌پیوستند، گروهی از یاران و دلسوزان امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ایشان آمدند و گفتند دست کم برای چند صباحی از بیت المال به این و اعیان و هر کسی که بیم فرار او به سوی می‌رود، سهمی بیشتر از سهم ما رعایا، بردگان و عجم‌ها بپردازید تا شاید مانع از فرار آنها به سوی دشمن شود. بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد دوباره به همان سنت خود بازگردید و حقوق را مساوی بپردازید. (بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، ج 6 ، ص 489) 🔹 حضرت در پاسخ به این پیشنهاد دوستداران و خیرخواهان خودشان، سخنانی ایراد کردند که در تاریخ حکمرانی جهان بی‌نظیر است. سید رضی بخشی از این سخن حضرت را تحت عنوان نقل کرده است. ❗️در این خطبه صریحا می‌فرمایند که از طریق ستم به کسانی که ولایت آنها بر عهده‌ام نهاده شده نمی‌خواهم به پیروزی برسم! قسم خوردند که تا وقتی جهان بر پا است به سوی چنین راه‌حلهای ظالمانه‌ای نزدیک نخواهند شد! فرمودند که حتی این اموال اگر مال خودم بود باز هم مساوی تقسیمش می‌کردم حالا که اصلا مال خودم نیست بلکه است! گفتند چنین کارهایی انسان را در بین مردم بزرگ می‌کند اما در نزد خدا کوچک می‌کند. 🕊 این خطبه را کلینی به صورت مسند در کافی از ابی مخنف نقل کرده است. ثقفی در الغارات و شیخ مفید و شیخ طوسی نیز در امالی خود آن را نقل کرده‌اند. ‼️متاسفانه از زمان تقسیم نامساوی بیت المال شروع شد و عرب بر عجم، مهاجر بر انصار و ... در استحقاق از بیت المال ترجیح داده شد.( 8/111) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 55 🔵وقتی که این نظام نباشد .....! پس از امیرالمومنین علیه السلام هرچه از کوفیان خواستند که برای جنگ با شام آماده شوند، کوفیان آماده نشدند. هم در این فاصله دست به شهرهای اطراف کوفه می‌زد! بعد از یکی از غارتهای معاویه که توسط انجام گرفت، حضرت در یک سخنرانی () مطالبی را به کوفیان گفتند که نشانه شدت تنهایی جانسوز ایشان است! در اثنای این خطابه به مردم گفته‌اند: 👈«بعد از سرزمینتان از کدام سرزمین دفاع خواهید کرد؟ و [بعد از من] با کدام رهبر به جنگ [دشمنان] خواهید رفت؟»👉 در پایان هم فرموده‌اند: 👈 «به خدا سوگند به جایی رسیده‌ام که دیگر سخنتان را باور نمی‌کنم! و به یاری شما امیدی ندارم! و به وسیله شما نمی‌توانم دشمن را بترسانم! شما را چه شده است؟ دردتان چیست؟ درمانتان چیست؟ و ...»👉 ↩️هرچند اکثریت مردم ما ولی شناس و قدردان نعمت رهبری هستند ولی گاهی از خودم می‌پرسم آیا امروز در همین کشور ما در بین دوستانمان، همسایگانمان یا خودمان کسی هست که رهبرش با او چنین حرفهایی داشته باشد؟!⁉️ https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵جنگ رسانه‌ای معاویه در اثنای صفین در همان زمانی که در ، با توطئه قرآن بر سر نیزه کردن، در بین سپاه امیرالمؤمنین شکاف انداخته بود و علی علیه السلام در تلاش بودند تا به نیروهای به اختلاف افتاده‌ی خود انسجام بدهند، دشمن همه جانبه‌ای را به راه انداخته بود. برخی از عناصر این جنگ رسانه‌ای: 1️⃣ هنوز هوا روشن نشده بود که عراقیان در صف شامیان چیزهایی مانند پرچمِ برافراشته ‌دیدند. با کنجکاوی می‌خواستند بدانند چیست. هوا که روشنتر شد دیدند بزرگترین قرآنها بر روی نیزه است. سه نیزه را کنار هم نهاده و قرآن بزرگ مسجد اعظم دمشق را از آن آویخته بودند. (انتخاب قرآن‌های بزرگتر برای و ) علاوه بر آن قرآن بزرگ، پانصد قرآن دیگر بر روی نیزه‌ها بود! (وقعة صفین: 478) 2️⃣ عبدالله پسر را معاویه به میانه میدان فرستاد تا با ذکر فواید صلح، عراقیان را به صلح ترغیب کند(وقعة صفین: 483) 3️⃣شب‌هنگام، صدای آوازی از سوی سپاه معاویه می‌آمد که شعری را به این مضمون می‌خواند: لهیب جنگ تمام حافظان را به کام خود کشیده! نه ما مرتد و مشرک هستیم و نه شما! اگر این پیشنهاد را بپذیرید موجب صلح و زندگی خواهد شد و اگر نپذیرید موجب نابودی و ...! تا کی می‌خواهید زحمت بدون نتیجه بکشید؟!...! (وقعة صفین: 483) 4️⃣ سه نفر را در سه سوی سپاه علی علیه السلا گمارده بودند که صدا بزنند و بگویند: ای مردم عرب، چرا به فکر زنانتان نیستید؟ می‌خواهید خودتان را به کشتن بدهید تا زنانتان به دست ترکان و رومیان و فارسها بیفتد؟ 5️⃣ ابو الاعور سلمی (همان بی‌انصافی که در آغاز نبرد صفین در برابر چشم همین عراقیان آب را بر آنان بسته بود) حالا معلم اخلاق شده بود و قرآنی را به سر نهاده و با استری سفید (به نشانه صلح جویی) به میان عراقیان آمده و با شعار کتاب الله آنان را به جلوگیری از خونریزی دعوت می‌کرد(!) 💥آری اینچنین بود که عراقیان فریب رسانه معاویه را خوردند و خود را تهدید کردند که یا جنگ را تمام کن یا آنکه مثل خلیفه سوم میکشیمت.... 😢 ، شماره 69 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵سست عنصری زمینه‌ساز فریبکاری و دشمن کارگزار عثمان در بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ ابتدا تصمیم داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این تصمیم برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. * * * 🔸در گرماگرم جنگ صفین، در روز قبل از لیله آمار کشته‌های طرفین بالا رفت. با این حال شکست معاویه در حال قطعی شدن بود که شب‌هنگام همین اشعث در بین یاران خود سخنرانی کرد و به آنان گفت که نگران آینده زن و فرزندانش شده و مردم را از ادامه جنگ بیم داد و گفت برای اینکه نسل عرب منقرض نشود، باید از جنگ دست بکشیم. 🔸جاسوسان خبر این سست عنصری و وارفتگی اشعث را به او رساندند و او هم فردا قرآنها را بر سر نیزه کرد و با اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام نیرنگ‌آمیز بودن این توطئه را تبیین کرد ولی همین اشعث سپاهیان را علیه امام شوراند و ایشان را مجبور به پذیرش کرد. اتفاقا شبکه ‌ای معاویه برای اینکه عراقیان را وادار به صلح کند تبلیغات گسترده‌ای کرد. (ن ک: ، شماره 69) 🔨عجیب این بود که در تبلیغات معاویه هم روی همان عناصری دست گذاشته شده بود که اشعث مطرح می‌کرد: نگران زن و فرزندانتان نیستید؟ چرا می‌خواهید با ادامه جنگ مردان عرب را به کشتن بدهید تا ایرانیان بر زنانمان مسلط شوند؟ و ...!!! 👈سست عنصری و وارفتگی خودی‌ها با فرصت طلبی دشمن می‌توانند دو لبه یک قیچی شوند! 👈سست عنصرها ممکن است ناخواسته به پایگاه دشمن تبدیل شوند! ، شماره 71 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خودیهایی که به پایگاه تبدیل میشوند کارگزار عثمان در بود. امیرالمؤمنین علیه اسلام نیز او را در منصب خود ابقاء کردند. وی در جنگ ابتدا قصد داشت به دشمن ملحق شود اما مشاورانش او را از این نظر برگرداندند و به خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام درآمد. در اثنای جنگ که برتری سپاه امام در حال آشکار شدن بود، چاره در این دید که با بزرگان سپاه امام وارد رایزنی (بخوانید: یارگیری) شود. 👈ابتدا را نزد فرستاد. عمرو عاص مکّار اشعث را به عنوان بزرگ عراقیان و والی قدیمی عثمان، خیلی ستایش و کسانی چون مالک اشتر را به اتهام نکوهش کرد(!) و در پایان او را به پایان دادن جنگ دعوت کرد! () اشعث در بخشی از پاسخ‌هایی که می‌داد بد عمل نکرد، مثلا به طور واضح گفت که بزرگِ عراقیان من نیستم بلکه علی علیه السلام است. این را هم گفت که کارگزارِ بودن، چیزی بر عزت من نمی‌افزاید. امّا در برابر تهمتی که به همرزمانش زده می‌شد دفاع مناسبی نکرد و تنها به این نکته اکتفا کرد که عیبجویی تو از امثال ، نه تو را به من نزدیک می‌کند و نه مرا از آنان دو رمی‌کند. اشعث هرچند در این مذاکره علاقه‌ای به ملاقات خودش با معاویه نشان نداد اما قول داد که اگر معاویه بخواهد ترتیب ملاقات حضوری او با علی علیه السلام را بدهد! (وقعة صفین) 👈معاویه و عمرو پس از با اشعث به سراغ رفتند اما پاسخ و دندان‌شکنی به داد و به او نوشت که تو نیرنگ‌پیشه‌ای بیش نیستی و با معاویه معامله کرده‌ای و در برابر وعده حکومت مصر با معاویه همکاری می‌کنی و ...! ↩️همین اشعث بود که به نقطه‌ی (معاویه) و پایگاه او در بین سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام تبدیل شد و سرانجام به در بین سپاه امام علیه السلام دامن زد و لشکر را در مقابل امام علیه السلام قرار داد و امام علیه السلام مجبور شدند تن به بدهند! ، شماره 73 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵تحدی ابن ابی الحدید با کلام علی ع ابن ابی الحدید در شرح نهج‌البلاغه پس از نقل بخشی از سخنان حضرت امیر(ع) این ضرب‌المثل را یاد آورد می‌شود: «اى شترمرغ يا درست پرواز كن يا بال مگشا» سپس می‌گوید: هر واعظی که مي‌خواهد در دل مردم خوف بیفکندو سنگ خاراى دلشان را جلا دهد و بى ارزشى دنيا را برایشان بيان كند، یا اين چنين موعظه‌ای فصیح و رسا بياورد یا سكوت كند كه سكوت، پوشاننده‌ی عيب است و خاموشى بهتر از سخنی است كه گوينده اش را رسوا سازد. 😯 بعد می‌نویسد: «هركس به اين بخش از بنگرد باور می‌کند که معاويه راست گفته آنجا که درباره على عليه السلام گفته: «به خدا سوگند هيچ كس جز علی فصاحت را در میان قريش رواج نداده است». 😧 نکته: به نظر می‌رسد ابن ابی الحدید با این سخن مولا، تحدی کرده و سزای هماوردان را هم از پیش تعیین کرده و پیش بینی کرده است که هماوردان جز رسوایی و بی‌آبرویی چیزی به دست نیاورند! https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله دو گروه در دو مقطع مختلف، جنگ علی ع با شامیان را در منطقی نمیدانستند: 1️⃣گروه نخست کسانی مانند و بودند که همان روز اول به علی ع مشورت دادند که با نجنگ و به صورت موقت با او مماشات بکن. 2️⃣گروه دوم: قاریان بودند که در آخرین ساعات جنگ وقتی قرآن بر نیزه دیدند ادامه جنگ را ناروا دانستند. ولی گروه اول وقتی دیدند علی ع مصمم است با معاویه بجنگد تا لحظه آخر با تمام توان فرمان او را پذیرفتند اما گروه دوم با اینکه از اول با جنگ موافق بودند فقط از وقتی قرآن بر سر نیزه دیدند جنگی را که با علاقه شروع کرده بودند، ترک کردند! نه تنها جنگ را ترک کردند که بر فرمانده خود شمشیر کشیدند! ↩️راستی فرق این دو گروه در چه بود؟ گروه اول از صحابه پیامبر صلوات اله علیه و آله بودند، برای علی علیه السلام ولایت قائل بودند، او را معلم قرآن و در نتیجه مکمل قرآن می‌دانستند اما گروه دوم از صحابه نبودند، برای علی علیه السلام فقط خلافت و حق بیعت قائل بودند، علی را معلم قرآن نمی‌دانستند و بدون علی را کافی میدانستند. ✔️ به نظر شما این دو گروه غیر از اینها چه فرق دیگری با یکدیگر داشتند؟ http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله چرا علی خودش را در معرض دشنامهای قرار داد؟ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، نامه‌های نوشته شده بین امیرالمؤمنین علیه السلام و معاویه را به اجمال مرور می‌کند سپس از اینکه مردی به فضیلت علی علیه‌السلام ناچار شده با مردی به رذیلت معاویه هم‌گفتگو شود اظهار شگفتی می‌کند. ابن ابی الحدید شأن معاویه را در حدی نمی‌داند که لیاقت هم‌گفتگو شدن با علی علیه‌السلام را داشته باشد. برای همین ظاهرا از وقوع این هم‌گفتگویی خوشنود نیست اما با این حال نمی‌خواهد علی علیه‌السلام را به خاطر گشودن باب گفتگو با معاویه صریحا ملامت یا نقد بکند! ✍️برای همین می‌نویسد: «کار این نامه‌نگاریها به جایی کشید که معاویه خودش را هم‌قطار علی جا بزند و بر علی مفاخره کند! من می‌خواهم به امیرالمؤمنین بگویم ای کاش می‌دانستم که او چرا باب نامه‌نگاری با معاویه را گشود؟ اگر ضرورتی وجود داشت ، کاش امیرالمؤمنین به و نصیحت معاویه اکتفا می‌کرد و اصلا باب با معاویه را باز نمی‌کرد! حالا اگر هم به این مفاخره نیاز بود آیا نمی‌شد به همین موعظه و مفاخره اکتفا کند و وارد مسائلی که باعت تقابل معاویه می‌شد، نشود؟! آیا نمی‌شد این مرد جلیل بزرگوار خودش را در معرض دشنامهای آن سفیه احمق قرار ندهد؟...» در پایان می‌نویسد: «شاید امیر المومنین این کارها را به خاطر مصلحتی انجام داده که آن روز برای خودش روشن بوده ولی امروزه بر ما مخفی است»! (و لعله ع قد كان يظهر له من المصلحة حينئذ ما يغيب عنا الآن‏) آری این مصلحتی که ابن ابی الحدید از آن سربسته سخن می‌گوید، همین است که اولویت علی علیه السلام این بود که مسأله بدون خونریزی حل شود، مشکل بدون جنگ برطرف شود! او هدایت را بر نبرد مقدم می‌دانست و در جای جای نهج البلاغه از این تقدم سخن گفته است! http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 38 ناله شتر 🐫، گازگرفتن جَنگ💣 ! -10 نهج البلاغه/ فکأنّی قد رأیتُک تَضجُّ من الحرب اذا عَضّتک ضجیجَ الجمال بالاثقال. حضرت در این نامه خطاب به معاویه می فرمایند : گویا تو را در زمانی که گرفتار جنگ می شوی ، همچون شتری که زیر بار سنگین فریاد می زند می بینم. 🌷عنصر زیبایی شناختی : ۱. (تضج ... ضجیج الجمال) به وسیله مفعول مطلق که یکی از انواع است که در آن ادات تشبیه و وجه شبه حذف می شود. ناله زدن معاویه تشبیه به ناله زدن شتر شده است. آن هم شتری که با وجود مقاومت زیادش در برابر سختی ها و توانایی اش در حمل بارهای سنگین ، از شدت فشاری که بر او می آید به ناله و شیون افتاده است. ۲. (الحرب... عضّتک) در کلمه حرب . لغت عضّ به معنای گاز گرفتن است که خیلی اوقات برای حیواناتی مثل شتر و سگ به کار می رود (صحاح) در اینجا به قرینه این کلمه ، جنگ (حرب) به یک موجود درنده تشبیه شده که می خواهد گاز بگیرد و حمله کند. 🔔نکات : 1️⃣ حضرت با این عبارتشان خطاب به معاویه ، جنگ را می کنند و عاقبت آن را به رخ می کشند. 2️⃣ در تشبیه حضرت ، صرفا ناله و شیون نیست بلکه ناله و شیون یک موجود قوی مثل شتر است. یعنی ای معاویه هر چقدر که قوی و نیرومند و صاحب تجهیزات جنگی باشی باز هم آه و ناله خواهی زد. 3️⃣ فایده و اثری که در تعبیر شیون و ناله شتر ( ضجیج الجمال ) و گاز گرفتن جنگ ( الحرب اذا عضتک ) وجود دارد این است که موجب تضعیف روانی دشمن می شود و جان او را مملو از ترس و وحشت می کند. 4️⃣ در فرهنگ عربی یک عنصر گران قیمت، مقاوم و دارای عظمت ظاهری (بزرگ و بلند قامت) بود. حضرت میخواهند به معاویه گوشزد کنند که اگرچه ظاهرا قوی هستی اما مانند شتر هم باشی باز هم ناله ات را در میآورم. این نکته به زیبایی تشبیه افزوده است. ✍️محمد سرافراز @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵گونه شناسی ترفندهای رسانه ای معاویه در جنگ سپاهیان علی علیه‌السلام را دسته‌بندی کرده بود و برای فریب هر دسته از آنان از یک خاص استفاده کرد. دسته‌های مختلف سپاهیان علی وترفند رسانه‌ای معاویه برای هر یک از آن دسته‌ها به این شرح است: 1️⃣سوء استفاده از قرآن روی نیزه برای فریب قاریان کوفه بخش مهمی از سپاه امیرالمؤمنین را تشکیل می‌دادند که حساسیت خاصی بر روی قرآن داشتند. افزون بر این گروه به طور کلی مسلمانان به قرآن حسّاس بودند. معاویه برای فریب همه سپاه بویژه قاریان کوفه که خود را حامل و حافظ قرآن می‌دانستند از این ترفند استفاده کرد. 2️⃣برجسته کردن دنیا و دنیاگرایی برای افراد عای سپاه برای فریب افراد عادی سپاه که نگاه استراتژیک و فرامنطقه‌ای ندارند، دغدغه‌های مادی را برجسته کردند. شب‌هنگام، صدای آوازی از سوی سپاه معاویه می‌آمد که شعری را به این مضمون می‌خواند: لهیب جنگ تمام حافظان را به کام خود کشیده! نه ما مرتد و مشرک هستیم و نه شما! اگر این پیشنهاد را بپذیرید موجب صلح و زندگی خواهد شد و اگر نپذیرید موجب نابودی و ...! تا کی می‌خواهید زحمت بدون نتیجه بکشید؟!...! 3️⃣ سوء استفاده از غیرت عربی و قبیله‌ای برای فریب سران قبایل که غیرت قبیله‌ای داشتند. معاویه سه نفر را در سه سوی سپاه علی علیه السلام گمارده بود که صدا بزنند و بگویند: ای مردم عرب، چرا به فکر زنانتان نیستید؟ می‌خواهید خودتان را به کشتن بدهید تا زنانتان به دست ترکان و رومیان و فارسها بیفتد؟ ترس یک مرد عرب از اینکه ناموسش به دست ترک و ایرانی و رومی بیفتد یکی از حساس‌ترین نقاط غیرت او است. 4️⃣سوء استفاده از مواعظ اخلاقی برای فریب افرادی که دغدغه‌های اخلاقی داشتند. عبدالله پسر را معاویه به میانه میدان فرستاد تا با ذکر فواید صلح، عراقیان را به صلح ترغیب کند(وقعة صفین: 483) عبدالله به عبادت و صلاح معروف بود ولی کسی نمی‌دانست همین معلم اخلاق چنان کیسه‌اش را از عطایای معاویه پر کرده که در موسم حج 300 شتر قربانی کرد (طبقات 4/201) ، شماره 109 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(1) 1) حضرت برای خود به منصب «امامت» آن هم با «انتصاب از سوی خداوند» معتقد بود اما چون می‌دانست که طرح این مسأله موجب تفرقه بین مسلمانان خواهد شد، لوازم و اقتضائات گسترده‌ی الگوی «امامت انتصابی از طریق نصب الاهی» را رها کرد و صرفا با همان پیامدها و اقتضائات همان الگوی باطلِ «خلافت انتخابی از طریق بیعت» حکمرانی کرد! در اردوگاه صفین هم یکی از یاران امام نظر امام را درباره و جویا شد ولی حضرت طرح چنین مسائلی را برخلاف مصلحت دانست هرچند برای رعایت گفتگو (حق المسأله) نکاتی را به صورت مبهم گوشزد کرد(). 2) خودش از شاهدان حضرت صدّیقه در محکمه بود و حالا همان شاهدْ زمام خلافت را به دست گرفته بود اما هرگز سخنی از بازگرداندن فدک به فرزندان زهرا سلام الله علیها نگفت تا در میان مسلمانان تفرقه‌ای ایجاد نشود! گاهی هم که بناگزیر سخنی از فدک می‌گفت، بیانی را به کار می‌گرفت که موجب بی‌احترامی به شیخین نشود (). در زمان هم وقتی فدک به فرزندان فاطمه بازگردانده شد، عده ای از مردم همراه با عمر بن قیس به عمر بن عبدالعزیز اعتراض کردند که چرا برخلاف سیره شیخین عمل کرده ای؟ (شرح ابن ابی الحدیدج 16 ص 277) 3) در طول این پنج سال حکمرانی، بر هجوم به بیت فاطمه سلام الله علیها تأکید نکرد چون تأکید بر این امر می‌توانست جامعه‌ای را که متاسفانه اکثریتش سیره‌ی را به انداز‌ی قرآن و سنت معتبر می‌دانست (!) به شدت دچار تفرقه کند! در یکی از نامه‌هایش کوشید که امام را درباره شیخین استنطاق کند، اما امام از اظهار نظر صریح درباره شیخین و تفصیل بیعت خودشان خودداری کردند () ✔️با این حال، این مصلحت اندیشی تقریبی مانع از بیان واقعیتها نمیشد. امام ع در بیان واقعیتها از روشهای غیرصریحی استفاده میکردند که حساسیت ایجاد نکند. برای امیرالمومنین علیه السلام رعایت چنین سیاستی مانند حرکت بر روی مسیر باریکی بود که از دو طرف به دو پرتگاه منتهی میشد: یکی پرتگاه تأیید اقدامات خلفا و دیگری پرتگاه تفرقه افکنی در جامعه ای که برای رسیدن به اهداف مهم حکومت علوی ع نیاز به انسجام داشت. ، شماره 119 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵اشرافیت حاکمان «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ وَ لَا تَظُنُّوا بِي اسْتِثْقَالًا فِي حَقٍّ قِيلَ لِي» ‏ نهج البلاغه 🔹با من آنگونه که با جباران سخن گفته می‌شود، سخن نگویید، و آنگونه که از افراد تندخو احتیاط می‌کنند، از من احتیاط نکنید، با زدوبند و چاپلوسی و طمع‌کاری با من ارتباط نگیرید و گمان نکنید اگر حرف حقی به من گفته شود شنیدنش برایم کمترین تلخی و دشواری را داشته باشد و ... مدتی پس از صلح امام حسن (ع) در سفری به مدینه آمد. در نماز جماعت مدینه تکبیر قبل از رکوع و بسم‌الله را از سوره حمد حذف کرد. پس از نماز، مهاجران و انصار به او خُرده گرفتند که چرا بسم‌الله و تکبیر را سرقت کردی (سرقتَ من الصلاة)؟ مجبور شد نمازش را اعاده کند! شافعی که راوی این حکایت معاویه است می‌گوید معاویه سلطانی بسیار عظیم القوة و شدید الشوکة بود همینکه مردم مدینه جرأت کرده‌اند به او ایرادی بگیرند نشانه این است که بسم‌الله جزء واجب نماز بوده است! (مسند شافعی ص 13) ◀️گزارش شافعی از شخصیت معاویه گزارش بسیار دقیقی است! سلطانی که حتی اگر نماز خود و مردم را باطل کند، صحابه پیامبر از ترس نتوانند به او اعتراضی بکنند! این، در شیوه حکمرانی معاویه است اما منطق حکمرانی علی علیه‌السلام همان است که در این خطبه 216 آمده است. ،شماره 140 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 الگوی یا ثروت بادآورده؟ 🔹یکی از نگرانی‌های مقام معظم رهبری که از دهه هفتاد بدان پرداخته‌اند، خطر انباشت در جیب برخی از افراد منتسب به نظام جمهوری اسلامی است. در یک برنامه تلویزیونی یکی از فضلای حوزوی در مقام دفاع از جمهوری اسلامی (که خود وظیفه‌ای ملی و تکلیفی دینی است) این نکته را متذکر شده است که در حکومت امیرالممؤمنین نیز از ثروتمندان به عنوان کارگزاران دولت استفاده می‌شد که یکی از آنها قیس است. 🥺🙁😮 🔻راستی آیا قیس بن سعد، به ثروتمندانی که در جمهوری اسلامی درباره آنها گفتگو می‌شود، شباهتی داشت؟ 1) شخصیت قیس: قیس فرزند سعد بود. سعد بزرگ قبیله خزرج و یکی از دوازده نقیبی بود که در هنگام بیعت با پیامبر ص تضمین کردند که قبیله‌هایشان هم ایمان می‌آورد. بعد از او نیز ریاست قبیله خزرج به فرزندش قیس واگذار شد. قیس از یاران نزدیک و مقرّب علی بود که ابتدا فرماندار مصر و سپس فرماندار آذربایجان شد. در جنگ صفین نیز از فرماندهان مهم لشکر بود. چنان درایتی داشت که گاه مالک اشتر را نصیحت می‌کرد. چنان اعتباری در نزد خاندان علی ع داشت که بعد از شهادت امام از نزدیکترین یاران حسن بن علی ع بود. 2) زهد و بخشش:‌ آثار و اخبار درباره بخشش او بسیار گسترده است. یک بار که یکی از املاکش را به قیمت 90هزار دینار فرخته بود، جارچی فرستاد در مدینه جار بزنند که هر کس قرض می‌خواهد بیاید. در یکی از بیماریهایش دید کسی به عیادتش نمی‌آید، همسرش به او اشاره کرد که همه‌ی مردم به تو بدهکارند، خجالت می‌کشند به حضورت برسند، اعلام کرد که همه بدهکاران را حلال کرده و بدهی‌ها را بخشیده است! منابع تاریخی فصول مشبعی را در بخشش و بی‌اعتنایی او به ثروت نقل کرده‌اند. ۳)‌ سلامت سیاسی:‌ مسعودی در مروج الذهب سه صفت او را بزرگ و کم‌نظیر دانسته است: دیانت، زهد و عشق و علاقه به علی علیه‌السلام. قبل از نقشه‌ای کشید تا قیس را به سوی خود بکشاند. در آخرین نامه قیس به او نوشت: «ای بت و ای بت‌زاده تو می‌خواهی مرا از علی بن ابی‌طالب جدا کنی و به طاعت خودت بکشانی؟ مرا می‌دهی که مردم از علی جدا شده و به سوی تو آمده‌اند؟ به خدا قسم اگر برای علی کسی جز من و برای من کسی جز علی باقی نمانده باشد تا وقتی با علی دشمن هستی من با تو سر آشتی نخواهم داشت! من دشمن خدا را بر ولی خدا ترجیح نخواهم داد!» الغدیر ج 2 ص 110 و 112و 113 ☑️ای کاش آن روحانی بزرگوار در آن برنامه، صاحبان ثروتهای بادآورده را با قیس بن سعد مقایسه نمی‌کرد! شماره 50 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵معرفی حضرت به عنوان بهترین گزینه برای خلافت توسط !!🤔😳 قَالَ مُعَاوِيَةُ بْن أبي سُفْيَان: من أولى الناس بهذا الأمر؟ قالوا: أنت، قَالَ: لا ولكن علي بْن الحسين، أمه ابنة أبي مرة بْن عروة بْن مسعود ، وأمها بنت أبي سُفْيَان، فيه شجاعة بني هاشم، وحلم بني أُمَيَّة، ودهاء ثقيف. [انساب الاشراف للبلاذري ج 5 ؛ ص : 136]📚 🔹برخی معتقدند معرفی حضرت علیه السلام به عنوان بهترین گزینه برای خلافت توسط با ذکر خصائص مذکور ، به خاطر سه عامل زیر بود : 1- معاویه نیاز داشت تا زمینه را برای جانشینی پسرش یزید که جوان بود آماده کند فلذا می خواست با معرفی حضرت علی اکبر به عنوان گزینه مناسب برای خلافت ، زمینه را برای مطرح شدن افراد جوان جهت کسب کرسی خلافت مهیا کند. و الا معاویه در مقابل امام علی و امام حسن علیهما السلام سالها برای حفظ قدرتش جنگیده بود و معنا نداشت اسمی از اهل بیت ببرد. بدیهی است در جامعه ای که هنوز صحابی شاخص و آقا زاده های خلفاء سابق ، گزینه های اصلی برای فتح کرسی خلافت بودند ، توجه به گزینه های جوانتر دور از ذهن عامه مردم بود. 2- معاویه قصد داشت از طرفی امتیازات قبیله ای و از طرفی دیگر امتیازات حاشیه ای همچون شجاعت و سخاوت و زیرکی را به عنوان معیار انتخاب خلیفه در جامعه رواج دهد. در همین راستا قصد داشت به فضایلی همچون شجاعت و سخاوت و زیرکی ، رنگ و بوی قبیله ای بدهد. 3- معاویه قصد داشت امتیاز بنی هاشم را به یک فضیلت (شجاعت) محدود کند و انتساب ایشان به پیامبر "ص" را نیز کم رنگ جلوه دهد. ✍️محمدعلی ملِک؛ حوزه علمیه اصفهان. ، شماره 53 https://telegram.me/banahjolbalaghe https://eitaa.com/banahjolbalaghe‌
بسم الله 🔵امیرالمؤمنین علیه‌السلام مثل هیچ کس امیرالؤمنین نه یک دینداری خشک و بی‌مقصد و بی‌غایت را نمایندگی می‌کند و نه نوعی جذابیت و عامه‌پسندی غیرمؤثر را نمایندگی می‌کند. او صراط مستقیم است نه چپ است و نه راست (الیمین و الشمال مضلة) () 🔻پس برای اینکه به چند جوان مدعی انقلابی‌گری یا چند کهنسال معتقد به کلیشه‌های انعطاف‌ناپذیر بفهمانیم که شما از الگوی علی ع و علی از الگوی شما فاصله دارد نباید امیرالمؤمنین علیه السلام را طوری تبیین کنیم که به الگوی «خودباختگان نوگرای جذاب» نزدیک شود. واقعیت این است که او در هیچ امری نه در سویه‌ی افراط قرار می‌گیرد نه در سویه‌ی تفریط. این نمونه‌ها را ببینید: 1️⃣ درست همان زمانی که از صلاح والیان سخن می‌گفت، «استقامت مردم» را نیز مسکوت نمی‌نهاد «فَلیسَت تصْلح الرّعیة الا بِصَلاح الولاة وَ لا تَصْلح الولاة الا بِاستقامة الرَّعیة» () 2️⃣ تراشی برای را کار سفیه و فاجر می‌دانست اما «تکیه بر حزبهای فاسق» را نیز برنمی‌تافت (آسی أن یَلی اَمر هذه الاُمة سُفهاؤها وَ فجّارها فیتّخذوا مال الله دولا وَ عباده خولا وَ الصَالِحین حَربا وَ الفاسقین حزبا) 3️⃣. از مجازات مفسدان اقتصادی سخن می‌گفت اما تأکید می‌کرد که درباره همان مفسدان باید عدالت کیفری رعایت شود (عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ = بدون زیاده‌روی کیفرش کن) () 4️⃣ از عجله در اجرای حدود سخن می‌گفت اما وقتی اجرای حد موجب ملحق شدن نظامیان به دشمن می‌شد، درنگ می‌کرد (تهذیب، ج 10، ص 147)! 5️⃣با تندروها میانه ای نداشت اما سازشکاران جذاب را هم برنمی تافت (لا یُقیم اَمر الله الاّ من لا یُصانِع وَ لا یُضارِع وَ لا یَتّبِع المَطامع) 6⃣با اینکه خود را در معرض انتقاد منتقدان قرار می‌داد اما از همان روز اول به مردم گفته بود که اگر حکمرانی را به دست گرفت، در بسیاری از امور به تشخیص خودش عمل خواهد کرد و نه به سخن سخنگویان گوش خواهد کرد و نه به ملامت ملامتگران (وَ اعلموا اِنّی ان أجبتكُم ركبت بكم ما اَعْلم وَ لَم اصغ الی قول القائل وَ عتَب العاتب) برای همین بود که وقتی تشخیص داد نباید به معاویه امتیاز بدهد، نه در روز اول تشخیص طلایی‌‌اش را به مصلحت سنجی و دلسوزی فروخت و نه در روزهای پس از نهروان، در برابر کوفیان خسته‌‌ای که حاضر نبودند به جنگ با بیایند کوتاه آمد! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره 161 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵دنیازدگان سپاه علی علیه السلام در عکی در آوردگاه صفین به نزد معاویه رفت و به او گفت: برای مردان قبیله ما به اندازه سهم جنگی چهارهزار نفر را مقرر بکن تا ما هم تو را خشنود کنیم. معاویه گفت: باشد. ✍️نصر بن مزاحم نوشته است از وقتی قبیله عک با چنین قراری گذاشتند و معاویه هم عطایای آنان را برایشان فرستاد, بیماردلان همگی به معاویه امید بستند و چشم به پول‌پاشی او دوختند (لم يبق من أهل العراق أحد في قلبه مرض، إلّا طمع في معاوية و شخص بصره إليه) تا آنکه خبرشان به علی علیه السلام رسید و او را آزرده‌خاطر کرد. 🔺بعدا معاویه گفت: به خدا قسم، چنان با پول و ثروت، دل یاران مورد اعتماد علی را به خودم متمایل خواهم کرد و بینشان پول‌پاشی خواهم کرد تا دنیای من در میان آنان بر آخرت علی غلبه کند. 📚بهج الصباغة ج 6 ص 491 📚 ↩️شاید به این خاطر بود که علی علیه السلام ناجار بود اینقدر از و دنیازدگی سخن بگوید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره171 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵نشانه‌شناسی زمامداران علوی و زمامداران اموی 🔸حضرت امیر علیه السلام در در توصیف شخصیت چهار نشانه در اختیار قرار داده است: 1) گشاده‌حلقوم (رَحْبُ الْبُلْعُوم) 2) آویخته‌شکم (مُنْدَحِقُ الْبَطْن) 3) هرچه را بیابد می‌خورَد (يَأْكُلُ مَا يَجِد) 4) هرچه را که نیافته نیز می‌جوید تا بخورد (وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِد) 🔸در مقابل، در در توصیف یکی از خصیصان خودش، که از او با تعبیر «أخٌ فی الله» یاد کرده نشانه‌های دیگری در اختیار قرار داده است: 1) دنیا در چشم او کوچک بود (كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنه) 2) تحت ولایت شکمش نبود (کانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِه‏) 3) به آنچه که در اختیار نداشت حرص و اشتهایی نداشت (لَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِد) 4) از آنچه که در اختیار داشت پرخوری نمیکرد (وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَد) البلاغه 179 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵اتّکای سپاه علی علیه السلام بر روشنگری و افزایی عمار در گرماگرم ، مرد جوانی پُرسان پرسان خودش را به پرچم رساند و پرسید: کدامتان عمار است؟ عمار خودش را معرفی کرد. مرد گفت: وقتی از کوفه به آمدم یقین داشتم که علی ع حق است و باطل اما از دیشب که دیدم آنان در قبله و قرآن و پیامبر و اذان و نماز و ... با ما یکی هستند، شک عجیبی به دلم افتاده است. نمیدانم حق با کیست؟ صبحگاه خودم را به امیرالمؤمنین رساندم تا مرا از شک به در آورد. به من فرمود: عمار را دیده‌‌ای؟ گفتم: نه. فرمود: خودت را به عمار برسان. در سخنش دقت کن و هرچه گفت بپذیر. حالا به سراغ تو آمده‌ام تا برای تردیدم چاره‌ای بکنی! 🔸 پرچم سیاه عمروعاص را به او نشان داد و گفت: صاحب آن پرچم است من سه بار در رکاب پیامبر با او [به خاطر کفرش] جنگیده‌ام! این چهارمین بار است و در رکاب علی با او [به خاطر نفاقش] می‌جنگم. دشمن ما [که منافق است] در این جنگ، بدتر و فاجرتر از سه جنگ قبلی است [که آن روزها کافر بود]! ببینم در جنگهای عصر پیامبر نبوده‌ای؟ یا پدرانت در آن جنگها نبوده‌اند تا تو را از آن جنگها خبر دهند؟ مرد گفت: نه عمار گفت: موضع ما همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتیم (موضع ایمان) و موضع آنها نیز همان موضعی است که در عصر پیامبر داشتند(کفر و نفاق). به خدا قسم دوست داشتم همه لشکر شام پیکر واحدی می‌شدند تا خودم گردن آن پیکر واحد را بزنم و تکه‌تکه‌اش کنم! به خدا سوگند ریختن خون آنان از ریختن خون یک گنجشک هم حلال‌تر است! ... حالا بگو ببینم شکت را برطرف کردم؟ مرد گفت: خوب دلم را روشن کردی!... 📚(وقعة صفین ص 221) البلاغه 190 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله 🔵قاطعیت امیرالمؤمنین علیه السلام در شاعران دگراندیش غالبا با علی ع بیعت کرده بودند اما طبقات بالای انصار و عصر عثمان با ایشان بیعت نکردند. سه تن از این رانتخواران انصاری این شاعران عثمانی بودند: بن ثابت، بن مالك و نُعمان بن بشير. با توجه به جایگاه شعر و نفوذ شاعر در آن روزگار می‌توان این شاعران را اصحاب آن روزگار نیز دانست. 🔻این افراد به محضر امیرالمؤمنین علیه‌ السلام رسیدند و درباره مظلوم بودن یا ظالم بودن خلیفه مقتولشان به ایشان گفتند: «تعجب می‌کنیم از یقین خودمان به مظلومیت خلیفه و شک تو! در حالیکه عرب گمان می‌کند علم هرآنچه که ما در آن اختلاف داریم در نزد تو هست. پس علمت را رو کن تا ما هم بفهمیم!» (و قد زعمت العرب أن عندك علم ما اختلفنا فيه، فهاته نعرفه)! () حضرت دیدگاهی را که درباره قتل عثمان داشت با آنان در میان نهاد و برایشان توضیح داد که نه بی‌تقصیر بوده و نه معترضان بی‌تقصیر بوده‌اند! ولی پاسخ آنها در حدی نامربوط بود که حضرت به آنها فرمودند: «أُخرجوا عني، و لا تجاوروني في بلد أنا فيه أبدا» از اینجا بیرون بروید و هر گز در شهری که من ساکن آن هستم با من مجاورت نکنید! 🔺چنین بود که این سه شاعر سرشناس به شام رفتند و با معاویه درآمیختند. نیز به حسان و کعب هر کدام هزار دینار پول داد و به نعمان که اهل سیاست بود، نیز حکومت حمص را داد و بعدها او را به حکومت گماشت! 📚الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج‏16، ص: 420 و 421 ،شماره 153 https://eitaa.com/banahjolbalaghe