eitaa logo
با نهج البلاغه
2.3هزار دنبال‌کننده
183 عکس
38 ویدیو
16 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 📢 2 1️⃣فضای صدور خطبه این خطبه پس از جنگ ایراد شده است. با توجه به مضامین خطبه که از شروع شده و با به پایان رسیده است می توان ارتباط آن با وقایع جنگ صفین را درک کرد که یاران حضرت، با سرکشی از فرمان ایشان، ضایعه بزرگی چون معاویه را بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند. با رجوع به کتاب شریف «تمام نهج البلاغة» در می یابیم که حضرت امیر علیه السلام در این خطبه، ضمن بیانی مفصل از فضائل خود و علیهم السلام، از عدم اطاعت یاران از فرامین ایشان به خداوند متعال شکایت می کنند لذا می توان انگیزه اصلی ایراد این خطبه را وقایع جنگ صفین شمرد. 2️⃣اهمیت خطبه 1. این خطبه به لحاظ کلامی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا مشتمل بر معارفی در باب توحید است که این معارف جز از طریق اهل بیت علیهم السلام به دست نمی آید. همچنین بیانگر معارفی در باب نبوت و امامت است، لذا مشتمل بر سه اصل از اصول دین است. 2. جمله معروف « لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ(ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» در این خطبه واقع شده است. 3. جمله «وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً» بیانگر یکی از معارف عمیق در باب امام شناسی است که همان مجرای فیض بودن اهل بیت علیهم السلام از ازل تا ابد است که در فلسفه و خصوصا در عرفان، مورد بحث واقع می شود. 4. بخش معظمی از این خطبه- که سید رضی(ره) آن را در نهج البلاغة نیاورده است- راجع به فضائل اهل بیت علیهم السلام و شخص حضرت امیر علیه السلام است، لذا این خطبه اهمیت ویژه ای در بحث دارد. 3️⃣مضامین خطبه 1. حمد الهی به جهت: طلب تمامیت نعمت، طلب تسلیم بودن در برابر خداوند متعال، طلب مصونیت از معصیت 2. طلب یاری از خداوند برای کفایت امور 3. شهادت به یگانگی خداوند متعال و تمسک بدین شهادت، در برابر شدائد، به جهت آثار این اعتقاد که عبارتند از: الف) سبب استواری ایمان است. (زیرا گناه، هواپرستی و دور شدن از خداپرستی است) ب) شروع نیکی هاست. (زیرا هیچ عملی بدون تقوا پذیرفته نیست و اعتقاد به توحید، پایه اساسی تقواست) ج) سبب خشنودی خداوند است. د) دور کننده شیطان است. 4. شهادت به نبوت پیامبر اسلام(ص) و حقانیت قرآن و ذکر فلسفه بعثت ایشان. 5. اشاره به گمراهی مردم در زمان بعثت. 6. ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام. 7. ذکر گروهی که نافرمانی و ضلالت را در پیش گرفتند (یعنی خوارج) 8. قابل مقایسه نبودن هیچیک از امت با اهل بیت علیهم السلام. 9. ذکر پاره ای دیگر از فضائل اهل بیت علیهم السلام. 4️⃣مصادر خطبه مطالب السؤول محمد بن طلحه شافعی/ غرر الحکم آمدی/ المسترشد طبری/ عیون الاخبار ابن قتیبة/ العقد الفرید ابن عبد ربه. ✍️دکتر علی رحیمی؛ شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مخالفان اصل ، مسلمان‌ هستند یا کافر؟ 🔸اشاعره و معتزله به خاطر تصور ناقصی که از منصب امامت دارند، نصب امام را بر عهده مردم و یکی از افعال مکلفان می‌دانند. برای همین معتقدند مسأله انتخاب امام یک فرع فقهی (نه یک مسأله کلامی) است و در نتیجه امامت را از نمی‌دانند بلکه از می‌دانند و لذا مخالفان اصل امامت را نمی‌کنند. در مقابل، عالمان امامیه (به خاطر درک متعالی و کاملی که از منصب امامت دارند) معتقدند نصب امام بر عهده مردم نیست بلکه از طرف خداوند صورت می‌گیرد. امامت در این منظومه‌ی معرفتی، یک فرع فقهی نیست تا از فروع شمرده شود بلکه از اصول دین شمرده می‌شود. پرسشی که در این منظومه معرفتی پیش میآید این است که آیا اگر کس این اصل را انکار کند، کافر شمرده می‌شود؟ 🔹برخی از عالمان امامیه (از صدوق تا برخی معاصران) با همین استدلال امامت را تکفیر کرده‌اند. به تدریج در بین عالمان امامیه دیدگاهی شکل گرفت که را تکفیر نمی‌کرد. این دیدگاه مسلمان انگاری اهل سنت را با یکی از این سه شکل تبیین کرده است: 👇 1️⃣بیان اول این است که «اسلام» از «ایمان» جدا شود و و و شرط لازم و کافی برای اسلام شمرده شود و اعتقاد به امامت از شرایط اسلام نباشد بلکه از شرایط ایمان باشد (تستری احقاق الحق (تعلیقه) ج 2 ص 294) 2️⃣در بیان دوم به جای تفکیک اسلام از ایمان، بر تفکیک «اسلام واقعی» از «اسلام ظاهری» تأکید می‌شود و همان سه اصل، برای "اسلام ظاهری" کافی شمرده می‌شود و در نتیجه هر کس این سه اصل را بپذیرد ظاهرا مسلمان شمرده می‌شود (مجلسی بحار ، خویی التنقیح ج 3 ص 84 و 85 و 87) 3️⃣در بیان سوم (که فرق چندانی با بیان دوم ندارد) «اصول دین» از «اصول مذهب» جدا می‌شود و اعتقاد به سه اصل اول برای تدیّن به دین اسلام ،کافی قلمداد می‌شود (رساله خطی اصول دین، ذیل مقدمه)، کاشف الغطاء (محمدحسین کاشف الغطا, اصل الشیعه و اصولها ص 126) در تفسیر آیه 110 کهف (المیزان ج 13 ص 405)، شهید (مجموعه آثار 1: 97)، (کتاب الطهارة ج 3 ص 428) و (صراط النجاة، ج 3 ص 415) به همین بیان سوم (تفکیک اصول دین از اصول مذهب) تمایل یافته و تلویحا یا تصریحا از اهل تسنن خودداری کرده‌‌اند. شماره ۸۵ https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کفر یا فسق مخالفان امیرالمؤمنین قُلتُ:... أَ بِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟ فَقَالَ: بِمَنْزِلَةِ فِتْنَة) امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده است وقتی پیامبر مرا از فتنه‌های پس از خودشان آگاه می‌کردند از ایشان پرسیدم این فتنه‌ها درحد ارتداد [و کفر] است یا در حد فتنه؟ فرمودند: در حد ! ✍️در مقابل این روایتِ نهج البلاغه، دسته‌ی دیگری از روایات وجود دارد که ثابت می‌کند کسانی که با امیرالمؤمنین علیه‌السلام جنگیده‌اند کافر هستند (مانند روایت «یاعلی حربُک حربی») شارحان شیعی نهج البلاغه این روایت را با آن روایات جمع کرده و کفر کسانی که با علی جنگیده‌اند را اثبات کرده‌اند (ن ک: بهج الصباغة ج 4 ص 296، منهاج‏ البراعة خوئي، ج 9، ص 306 تا 308 و شرح نهج البلاغه ج 2 ص 103) اما در ذیل همین خطبه 156 سعی کرده است کفر باغیان جنگ جمل را رد کند (شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 208). ↩️پ ن: متکلمان امامیه در بحث خاصّه این مساله را مطرح کرده‌اند که آیا بین کسانی که با علی جنگیده‌اند و کسانی که صرفا با او مخالف بوده‌اند فرقی وجود دارد؟ طوسی در تجرید الاعتقاد نوشته است: «محاربان علی علیه السلام (کسانی که با او جنگیدند) کافر هستند اما مخالفان او [کافر نیستند بلکه صرفاً] فاسق هستند.» برای اثبات کفر محاربان امیرالمؤمنین به روایات نبوی استناد کرده‌اند ( در افصاح، در اقتصاد، در شرح تجرید و ...) اما درباره مخالفان امیرالمومنین علیه‌السلام اختلاف نظر وجود دارد. برخی عالمان امامیه مخالفان علی را به خاطر اینکه امامت علی را که ضروری دین (از اصول دین) بوده، رد کرده‌اند کافر می‌دانند اما علامه در شرح تجرید قول به فسق آنها را اقوی دانسته است. ◀️ به نظر می‌رسد قول مشهور در بین امامیه، همان فاسق بودن مخالفان باشد نه کافر بودن آنان.▶️ در کلام نیز یکی از کهن‌ترین مسائل که از دیرباز در ذیل مسأله اعتبار و احترام صحابه مطرح می‌شده این است که و تابعانی که بر دو تن از خلفای راشدین ( و امیرالمؤمنین علیه‌السلام) شمشیر کشیده‌اند، کافر‌اند یا فاسق‌اند یا اینکه صرفا خطا کرده‌اند؟ ⤵️در این منابع کفر یا عدم کفر مخالفان و محاربان علی علیه‌السلام واکاوی شده است: 1.الافصاح شیخ مفید ص 117 تا 131 2.الاقتصاد شیخ طوسی ص 358 تا ص 365 3.ابكار الأفكار في أصول الدين، ج‏5، ص: 293 4.شرح المواقف، ج‏8، ص: 374 ، شماره 118 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(1) 1) حضرت برای خود به منصب «امامت» آن هم با «انتصاب از سوی خداوند» معتقد بود اما چون می‌دانست که طرح این مسأله موجب تفرقه بین مسلمانان خواهد شد، لوازم و اقتضائات گسترده‌ی الگوی «امامت انتصابی از طریق نصب الاهی» را رها کرد و صرفا با همان پیامدها و اقتضائات همان الگوی باطلِ «خلافت انتخابی از طریق بیعت» حکمرانی کرد! در اردوگاه صفین هم یکی از یاران امام نظر امام را درباره و جویا شد ولی حضرت طرح چنین مسائلی را برخلاف مصلحت دانست هرچند برای رعایت گفتگو (حق المسأله) نکاتی را به صورت مبهم گوشزد کرد(). 2) خودش از شاهدان حضرت صدّیقه در محکمه بود و حالا همان شاهدْ زمام خلافت را به دست گرفته بود اما هرگز سخنی از بازگرداندن فدک به فرزندان زهرا سلام الله علیها نگفت تا در میان مسلمانان تفرقه‌ای ایجاد نشود! گاهی هم که بناگزیر سخنی از فدک می‌گفت، بیانی را به کار می‌گرفت که موجب بی‌احترامی به شیخین نشود (). در زمان هم وقتی فدک به فرزندان فاطمه بازگردانده شد، عده ای از مردم همراه با عمر بن قیس به عمر بن عبدالعزیز اعتراض کردند که چرا برخلاف سیره شیخین عمل کرده ای؟ (شرح ابن ابی الحدیدج 16 ص 277) 3) در طول این پنج سال حکمرانی، بر هجوم به بیت فاطمه سلام الله علیها تأکید نکرد چون تأکید بر این امر می‌توانست جامعه‌ای را که متاسفانه اکثریتش سیره‌ی را به انداز‌ی قرآن و سنت معتبر می‌دانست (!) به شدت دچار تفرقه کند! در یکی از نامه‌هایش کوشید که امام را درباره شیخین استنطاق کند، اما امام از اظهار نظر صریح درباره شیخین و تفصیل بیعت خودشان خودداری کردند () ✔️با این حال، این مصلحت اندیشی تقریبی مانع از بیان واقعیتها نمیشد. امام ع در بیان واقعیتها از روشهای غیرصریحی استفاده میکردند که حساسیت ایجاد نکند. برای امیرالمومنین علیه السلام رعایت چنین سیاستی مانند حرکت بر روی مسیر باریکی بود که از دو طرف به دو پرتگاه منتهی میشد: یکی پرتگاه تأیید اقدامات خلفا و دیگری پرتگاه تفرقه افکنی در جامعه ای که برای رسیدن به اهداف مهم حکومت علوی ع نیاز به انسجام داشت. ، شماره 119 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵عصمت ائمه در میان اهل تسنن وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ- عترت پیامبر زمامدار حق و نشانه های معرفت دین و زبانهای صدق هستند. امامیه را مهمترین ویژگی مقام امامت می‌دانند و معتقدند ائمه مانند پیامبران حتی پیش از رسیدن به مقام از هرگونه معصیت یا سهو معصوم هستند. در میان اهل سنت مقام امامت تعریف و ویژگیهایی دیگری دارد که اوصافی چون اجتهاد، عدالت، عقل و بلوغ برای آن کافی است و نیازی به عصمت نیست. با این حال متکلمان اهل تسنن مسیر دست‌یابی به مقام عصمت را بسته نمی‌دانند چنانکه برخی از آنان معتقدند برای مثال علی بن ابی‌‌طالب علیه السلام این مسیر را تا انتها پیموده و بر قاف قله عصمت برنشسته است. ابن ابی‌الحدید به پیروی از ابومحمد بن مُتَّوَیه معتقد است از بین همه صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله، تنها علی بن ابی‌طالب به مقام عصمت رسیده بود. او نوشته است: ✍️«ابومحمد بن مُتَّویه ره در کتاب "الکفایة علی أن علیا معصوم" تصریح کرده است که هرچند عصمت شرط امامت نیست اما ادله و نصوص بر عصمت او دلالت می‌کند و یقین داریم که او در خلوت و جلوت معصوم بود. این عصمت از میان همه صحابه به علی اختصاص دارد. فرق است بین اینکه بگوییم: فلانی معصوم است و بین اینکه بگوییم: فلانی چون امام است معصوم است و شرط امامت عصمت است. سخن اول مذهب ما و سخن دوم مذهب امامیه است.» 📚ابن ‏أبي‏الحديد، شرح‏ نهج‏البلاغة، ج 6 ص 376 و 377 البلاغه 203 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله 🔵مخالفان اصل ، مسلمان‌ هستند یا کافر؟ 🔸اشاعره و معتزله به خاطر تصور ناقصی که از منصب امامت دارند، نصب امام را بر عهده مردم و یکی از افعال مکلفان می‌دانند. برای همین معتقدند مسأله انتخاب امام یک فرع فقهی (نه یک مسأله کلامی) است و در نتیجه امامت را از نمی‌دانند بلکه از می‌دانند و لذا مخالفان اصل امامت را نمی‌کنند. در مقابل، عالمان امامیه (به خاطر درک متعالی و کاملی که از منصب امامت دارند) معتقدند نصب امام بر عهده مردم نیست بلکه از طرف خداوند صورت می‌گیرد. امامت در این منظومه‌ی معرفتی، یک فرع فقهی نیست تا از فروع شمرده شود بلکه از اصول دین شمرده می‌شود. پرسشی که در این منظومه معرفتی پیش میآید این است که آیا اگر کس این اصل را انکار کند، کافر شمرده می‌شود؟ 🔹برخی از عالمان امامیه (از صدوق تا برخی معاصران) با همین استدلال امامت را تکفیر کرده‌اند. به تدریج در بین عالمان امامیه دیدگاهی شکل گرفت که را تکفیر نمی‌کرد. این دیدگاه مسلمان انگاری اهل سنت را با یکی از این سه شکل تبیین کرده است: 👇 1️⃣بیان اول این است که «اسلام» از «ایمان» جدا شود و و و شرط لازم و کافی برای اسلام شمرده شود و اعتقاد به امامت از شرایط اسلام نباشد بلکه از شرایط ایمان باشد (تستری احقاق الحق (تعلیقه) ج 2 ص 294) 2️⃣در بیان دوم به جای تفکیک اسلام از ایمان، بر تفکیک «اسلام واقعی» از «اسلام ظاهری» تأکید می‌شود و همان سه اصل، برای "اسلام ظاهری" کافی شمرده می‌شود و در نتیجه هر کس این سه اصل را بپذیرد ظاهرا مسلمان شمرده می‌شود (مجلسی بحار ، خویی التنقیح ج 3 ص 84 و 85 و 87) 3️⃣در بیان سوم (که فرق چندانی با بیان دوم ندارد) «اصول دین» از «اصول مذهب» جدا می‌شود و اعتقاد به سه اصل اول برای تدیّن به دین اسلام ،کافی قلمداد می‌شود (رساله خطی اصول دین، ذیل مقدمه)، کاشف الغطاء (محمدحسین کاشف الغطا, اصل الشیعه و اصولها ص 126) در تفسیر آیه 110 کهف (المیزان ج 13 ص 405)، شهید (مجموعه آثار 1: 97)، (کتاب الطهارة ج 3 ص 428) و (صراط النجاة، ج 3 ص 415) به همین بیان سوم (تفکیک اصول دین از اصول مذهب) تمایل یافته و تلویحا یا تصریحا از اهل تسنن خودداری کرده‌‌اند. شماره ۸۵ https://eitaa.com/banahjolbalaghe