eitaa logo
با نهج البلاغه
3هزار دنبال‌کننده
197 عکس
51 ویدیو
22 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 📝سرکار خانم "هما فولادگر" (از خوانندگان کانال) برای بنده نوشته‌اند: 👇👇 ✍من به عنوان یک خواننده‌ی ترجمه و تفسیر کلام امیر در کانال "با نهج‌البلاغه"، می خواستم عرض کنم از لفظ «اردوگاه با نهج‌البلاغه» استفاده نکنید این کلمه، کلمه‌ی سخیف و ناچیزی برای کلام امیرالمومنین علی علیه السلام است. در آخرین پست تون نوشته اید، به "اردوگاه با نهج البلاغه" ...، مجددا از شما می خواهم از این تعبیر استفاده نکنید متشکرم والسلام هما فولادگر از اعضای کانال با نهج‌البلاغه 🌹 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ بنده اولا از ایشان تشکر کردم، ثانیا پستی را که گذاشته بودم اصلاح کردم ثالثا براشون نوشتم: اما کلمه «اردوگاه» چگونه ازذهنم به قلمم کشیده شد؟ 👈راستش من در زندگی امام علی ع یک غم عمیق یافته ام که این غم علی ع در جان من همان زخمی را ایجاد کرده که فدکِ حضرت زهرا س در جانم ایجاد کرده. یعنی همون طور که"فدک" کلیدواژه‌ی غصه زهرایی ما است «نُخَیله» هم کلیدواژه‌ی غم علوی من است. نخیله نام اردوگاه نظامی بود، که امام ع در سالهای آخر عمرشان هر کاری کردند مردم کوفه به آنجا بروند و آرایش نظامی بگیرند و آماده حمله مجدد به بشوند، آنها این امر امام ع را اطاعت نکردند😥 تعدادی از خطبه‌های امام ع در این اردوگاه ایراد شده است. آرزو دارم بروم در همان نخیله بنشینم و خطبه‌های علی ع را بخوانم و بر غم آن تنهایی آسمان‌سوز گریه کنم🌧. غصه دردناک این کنش علوی و آن واکنش سست عنصران کوفی، به گمان من سوزناکترین غصه در زندگی علی ع (یا یکی از درناکترین آنها) است. من وقتی کلمه اردوگاه را می‌نوشتم، میخواستم بنویسم : «به اردوگاه نخیله (کانال با نهج البلاغه) بپیوندیم» ولی با خودم گفتم شاید کسی ندونه منظور از نخیله چیه😢. از بقیه کلمات صرف نظر کردم ولی واژه اردوگاه باقی ماند. ، شماره7 @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 35 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِينَةً فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنِّي وَ أَسْلَمَتْنِي فَحِينَئِذٍ لَا يَطِيشُ السَّهْمُ وَ لَا يَبْرَأُ الْكَلْمُ بر من از سوی خداوند سپر مقاومی [قرار داده] شده است. وقتی که روز [موعود] من فرا رسد آن سپر از من جدا می‌شود و مرا تسلیم [مرگ] می‌کند. در آن روز دیگر تیر خطا نخواهد رفت و زخم درمان نخواهد شد. ✍️روایت کرده‌اند که یک روز امیرالمؤمنین علیه السلام در سخنرانی می‌کردند. هم پای منبر بود. امام خودشان شنیدند که ابن ملجم می‌گفت: «مردم را از دست تو راحت خواهم کرد». امام روی گرداندند اما یاران امام او را دستگیر کردند و با دست بسته به محضر امام آوردند. حضرت به یارانشان فرمودند: چه می‌خواهید؟ به امام گفتند که از او چه شنیده‌اند. حضرت فرمودند: هنوز که مرا نکشته است! رهایش کنید! خداوند مرا در سپری مقاوم نگه‌می‌دارد ... (منهاج البراعة ج 4 ص 386) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 55 🔵وقتی که این نظام نباشد .....! پس از امیرالمومنین علیه السلام هرچه از کوفیان خواستند که برای جنگ با شام آماده شوند، کوفیان آماده نشدند. هم در این فاصله دست به شهرهای اطراف کوفه می‌زد! بعد از یکی از غارتهای معاویه که توسط انجام گرفت، حضرت در یک سخنرانی () مطالبی را به کوفیان گفتند که نشانه شدت تنهایی جانسوز ایشان است! در اثنای این خطابه به مردم گفته‌اند: 👈«بعد از سرزمینتان از کدام سرزمین دفاع خواهید کرد؟ و [بعد از من] با کدام رهبر به جنگ [دشمنان] خواهید رفت؟»👉 در پایان هم فرموده‌اند: 👈 «به خدا سوگند به جایی رسیده‌ام که دیگر سخنتان را باور نمی‌کنم! و به یاری شما امیدی ندارم! و به وسیله شما نمی‌توانم دشمن را بترسانم! شما را چه شده است؟ دردتان چیست؟ درمانتان چیست؟ و ...»👉 ↩️هرچند اکثریت مردم ما ولی شناس و قدردان نعمت رهبری هستند ولی گاهی از خودم می‌پرسم آیا امروز در همین کشور ما در بین دوستانمان، همسایگانمان یا خودمان کسی هست که رهبرش با او چنین حرفهایی داشته باشد؟!⁉️ https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 57 علیه السلام امیرالمؤمنین علیه السلام پس از به کوفه آمدند و ابتدا به مسجد آمدند و خطبه‌ای ایراد کردند. در خاتمه‌ی آن خطبه، از حزب کوفه که در جنگ جمل حضرت را همراهی نکرده بودند، نیز انتقاد کردند و به مردم فرمودند از این جماعت دوری کنید و آنقدر سخنانی را که ناپسند می‌دارند، به گوششان برسانید که از موضع خود بازگردند و به ما بپیوندند. مالک بن حبیب که شهربان حضرت در بود، برخاست و به ایشان عرض کرد آقا این دوری کردن و سخن غلیظ به آنها گفتن، کافی نیست اجازه بدهید تا با آنان بجنگیم! حضرت برای او توضیح دادند که نباید کند چون خداوند چنین حکمی نداده است! پس از مالک، ابوبُرده ازدی که خود از حزب قاعدین کوفه بود و در جنگ جمل هم شرکت نکرده بود، برخاست و به امام اعتراض کرد و از ایشان پرسید که به نظر تو سران جمل برای چه کشته شدند؟ حضرت در پاسخ به ابوبُرده فهرستی از جنایات جَمَلیان را ارائه کردند و این را هم توضیح دادند که چقدر تلاش کرده‌اند که کار به جنگ نکشد اما آنان کوتاه نیامده‌اند! ابوبُرده که از سخن بجا و منطق بهت آور امیرالمؤمنین علیه السلام قانع شده بود گفت: پیش از این به حقانیت شما در جنگ جمل شک داشتم ولی حالا دیگر دانستم که حق با شما بوده است. 🔹 ابوبرده در جنگ بعدی (جنگ ) به سپاه امام علیه السلام پیوست و حضرت را در جنگ همراهی کرد. (امالی مفید ص 128 و 129) @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵حقانيت علي بن ابي طالب از زبان حُذیفه 🔹حذیفه بن یمان، منافق‌شناس زبردستی بود. اصحاب، او را از رازداران پیامبر صلی الله علیه و آله می‌دانستند. مشهور بود که پیامبر در زمان حیاتشان همه منافقان را به حذیفه معرفی کرده‌اند. برای همین بود که هر وقت می‌شنید که کسی از دنیا رفته، بررسی می‌کرد اگر می‌دید حذیفه در تشییع شرکت نکرده از همین جا متوجه می‌شد که میّت از منافقان بوده و لذا در تشییع شرکت نمی‌کرد(استيعاب، ج1، ص: 335). این منافق‌شناسِ سرشناس که تمام دوران خلافت سه خلیفه را در سکوتی عجیب سپری کرده بود، وقتی شنید عثمان به قتل رسیده و امیرالمؤمنین مورد بیعت مردم قرار گرفته با اینکه در بستر بیماری، آخرین روزهای عمرش را می‌گذراند و دیگر از او انتظار کُنشگری سیاسی نمی‌رفت، با حرکتی جالب، راز سکوت بیست و پنج ساله خود را گشود. 🔸آری در روزهای آخر از فرزندانش خواست تا به مسجد ببرندش و اذان بی‌موقع بگویند و مردم را جمع کنند تا سخن مهمی با مردم در میان بنهد. وقتی او را به مسجد آوردند و بر روی منبر گذاشتند، به مردم گفت: مردم با علی بیعت کرده‌اند. [درباره علی] از خدا بترسید، علی را یاری کنید و بارهای او را [از دوشش] بردارید چرا که ـ‌ به خدا سوگند ـ او از اول تا آخر بر حق بوده و است و خواهد بود و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله تا روز قیامت کسی برتر از او وجود ندارد. سپس دستهایش را بر هم نهاد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من با علی بیعت کردم! بعد هم گفت: خدا را سپاس می‌گزارم که مرا تا امروز (روز بیعت با علی) زنده نگه داشت! آنگاه رو به فرزندانش کرد و گفت: مرا به خانه ببرید و علی را ترک نکنید که جنگ‌های زیادی خواهد داشت و خلق زیادی در آن هلاک خواهند شد. در رکابش شهادت طلبی بکنید که او بر حق است و مخالفانش همگی باطل هستند. حذیفه بعد از این سخنرانی، خیلی زود از دنیا رفت و حتی جنگ جمل را هم ندید اما فرزندانش در جنگ صفین به شهادت رسیدند. (مروج الذهب، ج2، ص: 383 و 384) ، شماره 77 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله اطاعت عملی از امام مسلمین در عین مخالفت نظری با او دو گروه در دو مقطع مختلف، جنگ علی ع با شامیان را در منطقی نمیدانستند: 1️⃣گروه نخست کسانی مانند و بودند که همان روز اول به علی ع مشورت دادند که با نجنگ و به صورت موقت با او مماشات بکن. 2️⃣گروه دوم: قاریان بودند که در آخرین ساعات جنگ وقتی قرآن بر نیزه دیدند ادامه جنگ را ناروا دانستند. ولی گروه اول وقتی دیدند علی ع مصمم است با معاویه بجنگد تا لحظه آخر با تمام توان فرمان او را پذیرفتند اما گروه دوم با اینکه از اول با جنگ موافق بودند فقط از وقتی قرآن بر سر نیزه دیدند جنگی را که با علاقه شروع کرده بودند، ترک کردند! نه تنها جنگ را ترک کردند که بر فرمانده خود شمشیر کشیدند! ↩️راستی فرق این دو گروه در چه بود؟ گروه اول از صحابه پیامبر صلوات اله علیه و آله بودند، برای علی علیه السلام ولایت قائل بودند، او را معلم قرآن و در نتیجه مکمل قرآن می‌دانستند اما گروه دوم از صحابه نبودند، برای علی علیه السلام فقط خلافت و حق بیعت قائل بودند، علی را معلم قرآن نمی‌دانستند و بدون علی را کافی میدانستند. ✔️ به نظر شما این دو گروه غیر از اینها چه فرق دیگری با یکدیگر داشتند؟ http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(1) 1) حضرت برای خود به منصب «امامت» آن هم با «انتصاب از سوی خداوند» معتقد بود اما چون می‌دانست که طرح این مسأله موجب تفرقه بین مسلمانان خواهد شد، لوازم و اقتضائات گسترده‌ی الگوی «امامت انتصابی از طریق نصب الاهی» را رها کرد و صرفا با همان پیامدها و اقتضائات همان الگوی باطلِ «خلافت انتخابی از طریق بیعت» حکمرانی کرد! در اردوگاه صفین هم یکی از یاران امام نظر امام را درباره و جویا شد ولی حضرت طرح چنین مسائلی را برخلاف مصلحت دانست هرچند برای رعایت گفتگو (حق المسأله) نکاتی را به صورت مبهم گوشزد کرد(). 2) خودش از شاهدان حضرت صدّیقه در محکمه بود و حالا همان شاهدْ زمام خلافت را به دست گرفته بود اما هرگز سخنی از بازگرداندن فدک به فرزندان زهرا سلام الله علیها نگفت تا در میان مسلمانان تفرقه‌ای ایجاد نشود! گاهی هم که بناگزیر سخنی از فدک می‌گفت، بیانی را به کار می‌گرفت که موجب بی‌احترامی به شیخین نشود (). در زمان هم وقتی فدک به فرزندان فاطمه بازگردانده شد، عده ای از مردم همراه با عمر بن قیس به عمر بن عبدالعزیز اعتراض کردند که چرا برخلاف سیره شیخین عمل کرده ای؟ (شرح ابن ابی الحدیدج 16 ص 277) 3) در طول این پنج سال حکمرانی، بر هجوم به بیت فاطمه سلام الله علیها تأکید نکرد چون تأکید بر این امر می‌توانست جامعه‌ای را که متاسفانه اکثریتش سیره‌ی را به انداز‌ی قرآن و سنت معتبر می‌دانست (!) به شدت دچار تفرقه کند! در یکی از نامه‌هایش کوشید که امام را درباره شیخین استنطاق کند، اما امام از اظهار نظر صریح درباره شیخین و تفصیل بیعت خودشان خودداری کردند () ✔️با این حال، این مصلحت اندیشی تقریبی مانع از بیان واقعیتها نمیشد. امام ع در بیان واقعیتها از روشهای غیرصریحی استفاده میکردند که حساسیت ایجاد نکند. برای امیرالمومنین علیه السلام رعایت چنین سیاستی مانند حرکت بر روی مسیر باریکی بود که از دو طرف به دو پرتگاه منتهی میشد: یکی پرتگاه تأیید اقدامات خلفا و دیگری پرتگاه تفرقه افکنی در جامعه ای که برای رسیدن به اهداف مهم حکومت علوی ع نیاز به انسجام داشت. ، شماره 119 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵«کید» در و جهاد فقیهان بر آن‌اند که در جنگ خدعه با دشمن جایز است اما مکر با او جایز نیست هرچند در مرزشناسی مفهومی و نیز اختلافاتی با هم دارند. با اینحال در فقه سخنی در باره خدعه در حکمرانی به میان نیامده است. در نهج البلاغه «کید در حکمرانی» و «کید در جهاد» مورد تأیید قرار گرفته است. 1️⃣امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر از او خواسته‌اند مکتوبات و مکاتباتی که در آن «مکاید» ذکر شده، به صورت طبقه‌بندی شده نگهداری شود و صرفا در دسترس افراد خاصی (وجوه صالح الاخلاق) باشد. (و اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاق‏) نامه 53 2️⃣در جای دیگری نیز وقتی مردم را دعوت به میکردند، آنان را مذمت کرده‌اند که وقتی مورد کید دشمن قرار می‌گیرید (تُکادون) چرا با او کید نمیکنید (تَكِيدُون)؟ (لَبِئْسَ لَعَمْرُ اللَّهِ سُعْرُ نَارِ الْحَرْبِ أَنْتُمْ تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُون) خطبه 34 ↩️اینکه باید با مردم صادق باشد و عذر خود را با آنان در میان نهد، از ویژگی‌های حکمرانی علی علیه السلام است اما اینکه علی علیه‌السلام کید در حکمرانی را تجویز کرده باشد، کمتر مورد گفتگو قرار گرفته است. 🔻مهم آن است که بدانیم کید دقیقا به چه معنایی است؟ در قرآن در معنای ترفندها و نقشه‌های تردستانه و نهان‌روشانه به کار رفته است. مثلا این موارد را قرآن کید نامیده است؛ نقشه زلیخا برای به دام انداختن یوسف (إنه من کیدکنّ)، چشم‌بندی و تردستی ساحران در مقابله با حضرت موسی ع (انّ ما صنعوا کید ساحر)، سنت املاء و استدراج خداوند (و اُملی لهم انّ کیدی متین)، نقشه حضرت ابراهیم برای بتهای مشرکان (لأکیدنّ اصنامکم) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره163 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵عمل کردن به قرآن کافی نیست؟! امیرالمومنین علیه السلام در یکی از آخرین سخنرانی‌هایش با یادکرد یاران نزدیکش، فرموده است: أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ ... ای دریغا از برادرانم که قرآن را مى‏خواندند و خوب به كار مى‌بستند... در این فراز از خطبه معنای لطیفی دارد. برای درک این معنای لطیف، دونکته باید مورد دقت قرار بگیرد: نخستین نکته این است که شهر به مثابه‌ی یک دارالقرآن بزرگ، پر از قرآن بود! حضرت در چنین فضایی به یاد سرداران بزرگی مانند عمار و مالک و ... افتاده بود و به هم میزد که آنچه مهم است "اِحکام القرآن" است نه . دومین نکته‌ نیز این است حضرت نمی‌فرمود برادران من به قرآن عمل می‌کردند بلکه می‌فرمود: قرآن را تلاوت می‌کردند و آن را «إحکام» می‌کردند (تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ). إحکام مصدر باب افعال به معنای کاری را متقن و درست و کما هو حقه انجام دادن است.( أَحْكَمَ الأَمر: أَتقنه). قرآن را درست و کما هو حقه به کار گرفتن به چه معنایی است؟ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره169 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵دنیازدگان سپاه علی علیه السلام در عکی در آوردگاه صفین به نزد معاویه رفت و به او گفت: برای مردان قبیله ما به اندازه سهم جنگی چهارهزار نفر را مقرر بکن تا ما هم تو را خشنود کنیم. معاویه گفت: باشد. ✍️نصر بن مزاحم نوشته است از وقتی قبیله عک با چنین قراری گذاشتند و معاویه هم عطایای آنان را برایشان فرستاد, بیماردلان همگی به معاویه امید بستند و چشم به پول‌پاشی او دوختند (لم يبق من أهل العراق أحد في قلبه مرض، إلّا طمع في معاوية و شخص بصره إليه) تا آنکه خبرشان به علی علیه السلام رسید و او را آزرده‌خاطر کرد. 🔺بعدا معاویه گفت: به خدا قسم، چنان با پول و ثروت، دل یاران مورد اعتماد علی را به خودم متمایل خواهم کرد و بینشان پول‌پاشی خواهم کرد تا دنیای من در میان آنان بر آخرت علی غلبه کند. 📚بهج الصباغة ج 6 ص 491 📚 ↩️شاید به این خاطر بود که علی علیه السلام ناجار بود اینقدر از و دنیازدگی سخن بگوید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ،شماره171 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
هدایت شده از با نهج البلاغه
بسم الله 🔵قاطعیت امیرالمؤمنین علیه السلام در شاعران دگراندیش غالبا با علی ع بیعت کرده بودند اما طبقات بالای انصار و عصر عثمان با ایشان بیعت نکردند. سه تن از این رانتخواران انصاری این شاعران عثمانی بودند: بن ثابت، بن مالك و نُعمان بن بشير. با توجه به جایگاه شعر و نفوذ شاعر در آن روزگار می‌توان این شاعران را اصحاب آن روزگار نیز دانست. 🔻این افراد به محضر امیرالمؤمنین علیه‌ السلام رسیدند و درباره مظلوم بودن یا ظالم بودن خلیفه مقتولشان به ایشان گفتند: «تعجب می‌کنیم از یقین خودمان به مظلومیت خلیفه و شک تو! در حالیکه عرب گمان می‌کند علم هرآنچه که ما در آن اختلاف داریم در نزد تو هست. پس علمت را رو کن تا ما هم بفهمیم!» (و قد زعمت العرب أن عندك علم ما اختلفنا فيه، فهاته نعرفه)! () حضرت دیدگاهی را که درباره قتل عثمان داشت با آنان در میان نهاد و برایشان توضیح داد که نه بی‌تقصیر بوده و نه معترضان بی‌تقصیر بوده‌اند! ولی پاسخ آنها در حدی نامربوط بود که حضرت به آنها فرمودند: «أُخرجوا عني، و لا تجاوروني في بلد أنا فيه أبدا» از اینجا بیرون بروید و هر گز در شهری که من ساکن آن هستم با من مجاورت نکنید! 🔺چنین بود که این سه شاعر سرشناس به شام رفتند و با معاویه درآمیختند. نیز به حسان و کعب هر کدام هزار دینار پول داد و به نعمان که اهل سیاست بود، نیز حکومت حمص را داد و بعدها او را به حکومت گماشت! 📚الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج‏16، ص: 420 و 421 ،شماره 153 https://eitaa.com/banahjolbalaghe