بسم الله
🟣ارزش انتقادات علی ع
انتقاد على عليه السلام از خلفا غير قابل انكار است و طرز انتقاد آن حضرت آموزنده است.
انتقادات على عليه السلام از خلفا «احساساتى و متعصبانه» نيست [بلکه] «تحليلى و منطقى» است و همين است كه به انتقادات آن حضرت ارزش فراوان مىدهد.
انتقاد اگر از روى احساسات و طغيان ناراحتيها باشد يك شكل دارد، و اگر منطقى و بر اساس قضاوت صحيح در واقعيات باشد شكلى ديگر. انتقادهاى احساساتى معمولًا در باره همه افراد يكنواخت است، زيرا يك سلسله ناسزاها و طعنههاست كه نثار مىشود. سبّ و لعن، ضابطهاى ندارد.
اما انتقادهاى منطقى مبتنى بر خصوصيات روحى و اخلاقى و متكى بر نقطههاى خاص تاريخى زندگى افراد مورد انتقاد مىباشد. چنين انتقادى طبعاً نمىتواند در مورد همه افراد يكسان و بخشنامهوار باشد. در همين جاست كه ارزش درجه واقع بينى انتقادكننده روشن مىگردد.
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در نهج البلاغه)، ج16، ص: 470
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه 290
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
اشتباه ملکیان در مقایسه نهجالبلاغه با آیین بودا و دائو
✍️رضا کریمی پژوهشگر قرآن و حدیث:
مصطفی ملکیان ذیل بحث معنویت در نهج البلاغه گفته: «در نهجالبلاغه فقط و فقط پدیدههای انسانی به انسان درس میآموزد نه پدیدههای غیرانسانی، ولی در بودا و دائو پدیدههای جمادی و نباتی هم علاوه بر پدیدههای انسانی، درس میآموزند»!
قید «فقط و فقط» اغراق و بیدقتی است چون اسامی متعدد حیوانات و پرندگان در نهجالبلاغه آمده است؛ باید از او پرسید خطبه توصیف طاووس کجا درسآموزی از انسان است؟ یا دقت در طبیعت ابر که ما را به فرصت غنیمت دانستن تشویق میکند، درسآموزی از طبیعت نیست؟
البته او ممکن است باز هم نقد را وارد نداند! کما اینکه گفته «تفاوت دیگری که بهطورکلی بین آیین بودا و دائو با نهجالبلاغه و قرآن و اسلام وجود دارد این است که درسهایی که در اسلام و آیین یهود و آیین مسیح میآموزیم، بیشتر این است که از پدیدههای این جهان ویژگیهای خداوند را میآموزیم. مثلا به قدرت، علم، خیرخواهی، حکمت و عدالت خدا پی میبریم. اما آنجا ویژگیهای یک خدای متشخص بیان نشده، بلکه کارهایی است که از طریق این درسآموزیها پیش پای من گذاشته میشود. مثلا بودا میگوید: آب نرم است و سختکار، به طوری که سنگ سخت را مقهور خودش میکند». با این قضاوت او درس توحید را از درسهای پیش پای انسان تفکیک کرده است. ریشه تفکیک توحید از انسانیت، تفکر انسانمحور در غرب مدرن است.
اما این مقایسه کامل نیست. انسانمحوری به جای توحید و طبیعتبینی به جای خلقتبینی، علم انسان را ظاهری، قلیل و محدود میکند در حالی که ابدیت پیشروی انسان نیاز به تقویت توحید دارد. به عنوان نمونه قرآن هم (مانند مثالی که از بودا نقل شد) مثال آب و سنگ آورده است ولی در دل تفسیر توحیدی آن قابلیت درسآموزی کاربردی هم وجود دارد؛ آنجا که در سوره بقره مثال دل سختتر از سنگ آمده و میگوید گاه سنگ میشکافد و از آن نهرها جاری میشود و گاه آب از سنگ میجوشد ولی بعضی دلها به هیچ وجه از قساوت خارج نمیشوند: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ ... فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...سپس دلهاى شما سخت شد... همچون سنگ، یا سختتر!...». «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ؛ چرا که پارهاى از سنگها منفجر میشود و از آن نهرها جارى مىشود». «وَ إنَّ مِنْها لَما یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ؛ پارهاى از آنها شکاف برمىدارد، و آب از آن خارج مىشود».
مقایسه این دو مثال که هر دو به رابطه سنگ با آب اشاره دارد، علاوه بر اینکه دقیقتر است (چون به دو نوع سنگ و دو نوع جریان آب از آن اشاره دارد) نشان میدهد که توجه به طبیعت در یک بینش برای زندگی دنیوی است ولی بینش دیگر دنیا و آخرت را با هم مدنظر دارد چون قلب حاکم بر امورات بدنی، روانی و روحی انسان است و توجه به آن میتواند هم در امور توحیدی و هم در امور انسانی جامعیت بیاورد. در این مثال قرآنی، محور بحث میزان قساوت یا خشیت قلب است و اینگونه هم رنگ توحیدی به خود میگیرد و هم کاربرد آن برای دنیا نیز باقی میماند. مسئله عمیق و کاربردی قساوت قلب فقط کاربرد اخروی ندارد و برای پدیدههای انسانی هم مفید است. اتفاقا این مثال در موضوع تربیت در نهجالبلاغه که ملکیان مدعی است درسهایش فقط توحیدی است، آمده است؛ آنجا که در نامه۳۱ میخوانیم که فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ... یعنی پيش از آنكه دلت سخت شود و مغزت گرفتار گردد، اقدام به ادب آموزى تو كردم. این درس تربیتی در اسلام و بودا کاربردی است و مانند قاعده زرین در همین نامه یک اصل جهانشمول و ابدی است؛ درسی که به تمثيل آب و سنگ در قرآن مرتبط است.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه 291
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣یادداشتهایی درباره #تقریب بین مذاهب در کانال با نهچ البلاغه
1. کلمه «فلان» در خطبه شقشقیه از کجا پیدا شده؟
2«وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّة ...»
3. راز استناد امیرالمؤمنین به شعر امرؤالقیس در خطبه 162
4. احترام علی علیه السلام به عایشه در نهج البلاغه
5. سازمان تحریف در صدر اسلام
6. چرا امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت زهرا را «رهینة» نامیده است؟
7. رساله «عليّ (ع) فوق العبقريّات» چگونه نوشته شد؟ نگاه تقریبی تراز
8. مخالفان اصل #امامت، مسلمان هستند یا کافر؟
9. «معجزه رهبری علی ع» از دیدگاه متکلمان معتزلی
10. سبّ معاویه در سپاه علی ممنوع
11. تقیه امیرالمؤمنین در دوران خلافت
12. امیرالمؤمنین علیهالسلام برای #تقریب بین مسلمانان چه کرد؟(3)
13. امیرالمؤمنین علیهالسلام برای #تقریب بین مسلمانان چه کرد؟(2)
14. امیرالمؤمنین علیهالسلام برای #تقریب بین مسلمانان چه کرد؟(1)
15. حقوق اقلیتهای دینی در آموزههای اهل بیت علیهم السلام
16. ماجرای حذف مطاعن از بحارالانوار توسط آیت الله بروجردی
17. زیباترین هجو تاریخ ادب عربی
18. آیا خطبه شقشقیه یک سخنرانی عمومی بود؟
19. شقشقیه؛ خطبهای عمومی یا واگویهای خصوصی؟
20. وقتی علی علیه السلام، تفرقه در امت اسلامی را نمیپسندد
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
73.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
بسم الله
امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه به ابوموسی اشعری، نوشتند:
« لَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَی جَمَاعَهِ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی؛ أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَمَ الْمَآبِ»
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
.
بسم الله
🟣 #نسخه_بدل و تحریف در جمله «لنرد المعالم من دینک»
در خطبه 131 نهج البلاغه آمده است: «...اللّهمّ إنّكَ تعلم أنّه لم يكن الذي كان منّا منافسةً في سلطان و لا التماس شيء من فُضُول الحُطام، و لكن لِنَرد المعالم من دينكَ...: خداوندا خود میدانی که آنچه از ما سرزد، نه از روی شیفتگی به قدرت بود و نه برای به دست آوردن ثروت دنیا لکن برای این بود که ....»
جمله «لنرد المعالم من دینک» در نسخه کتابخانه آیتالله مرعشی به این صورت نوشته شده است: «لکن لنَرُدَّ الفائتَ من دینک». این نسخه بدین معنا است که "بخشی از دین خدا در ایام خلافت خفا از بین رفته و امیرالمؤمنین علیه السلام در صدد برگرداندن آن بخش فوت شدهی دین است". («الفائت»= فوت شده، «نَرُدّ»= بازگرداندن آنچه که از بین رفته)
🔸اولین اتفاقی که برای متن افتاده، این بود که کلمهی «الفائت» در نسخههای دیگر به «المعالم» تبدیل شده است. با اینحال باز هم اگر کلمهی «لنرُدّ» (با دال مشدد و راء مضموم) باقی میماند، هنوز میتوانست با وضوح کمتری همان معنا را برساند چرا که کلمهی «نرُدّ» نیز به معنای بازگرداندن است و از این رو بیاشاره به "از بین رفتنِ معالم دین" نیست.
اتفاق دوم این بود که در #نسخه صبحی صالح، تشدید را از روی دال و ضمه را از روی راء برداشتند و کلمهی «لنرُدّ» را تبدیل کردند به کلمهی «لنرِدَ» تا معنای بازگرداندن نیز که میتوانست اشارهای به منظور امیرالمؤمنین داشته باشد، از بین برود (ن ک: مقدمه قیس عطار بر کتاب نهج البلاغه).
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#اختلاف_نسخه
#با_معارف_نهج البلاغه 292
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣عزت و مقاومت در برابر زورگویان
«لَا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ: آدم ذلیل نمیتواند جلوی ظلم را بگیرد». خطبه 29
در برخی مصادر (غیر از نهج البلاغة) بعد از این جمله آمده است:
«هيهات هيهات لا يدفع الضّيم الذّليل و لا يُدرَك الحقّ إلّا بالجدّ و العزم و استشعار الصّبر: آدم ذلیل نمیتواند جلوی ظلم را بگیرد. اصلا حق، فقط با جدیت و عزم راسخ و بردباری فراوان به دست میآید.»
✅برای ذلیل نشدن، سه کلیدواژهی طلایی لازم است: «جدّ، عزم و استشعار الصبر»
🔻آیتالله العظمی مکارم شیرازی در شرح این سخن نوشته است:
«سزاوار است كه اين دو جمله را با آب طلا بنويسند و هر روز و هر شب براى مردم ستمديده جهان تكرار كنند تا جزء فرهنگ آنها شود و در اعماق روح و خون آنها نفوذ كند... نبايد فراموش كرد كه با زورمندان و ستمگران جز با زبان زور نمىتوان سخن گفت.»
📚پيام امام، ج 2، ص: 214
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه 293
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
«فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلاَّ ذَلُّوا
به خدا سوگند، هر ملتى كه در قلب سرزمينش مورد تهاجم قرار گرفت، بى هيچ استثنائى خوار و زبون شد
فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ اَلْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ اَلْأَوْطَانُ
اما شما از قبول مسئوليت ها سر باز زديد و به ديگرانش وا نهاديد و همديگر را تنها گذاشتيد، تا سرانجام دشمن يورش آورد و تاخت و تاز آغازيد و پايگاههاتان را، يكى پس از ديگرى، به تصرف خويش كشيد»
📖(خطبه 27 نهج البلاغه)
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣مرگ یا شهادت؟
«مَنْ لَمْ يُقْتَلْ مَاتَ: هرکس به شهادت نرسد میمیرد»
سید محمدمهدی شفیعی در یک مصراع از یکی از غزلهایش گفته است: «هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست» این مصراع، ترجمهی خوبی است برای این جملهی امیرالمؤمنین علیه السلام.)
فرستادگان امیرالمؤمنین از نزد طلحه و زبیر برگشتند و گفتند که طلحه و زبیر همه درهای صلح و سازش را بستهاند و تنها راهی که باقی نهادهاند، جنگ است. چنین بود که حضرت خطابهای ایراد کردند تا سپاه را آماده نبرد جمل کنند. در ضمن آن خطابه فرمودند: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ الْمَوْتَ لاَ يَفُوتُهُ الْمُقِيمُ وَ لاَ يُعْجِزُهُ الْهَارِبُ لَيْسَ عَنِ الْمَوْتِ مَحِيدٌ وَ لاَ مَحِيصٌ، مَنْ لَمْ يُقْتَلْ مَاتَ. إِنَّ أَکرم الْمَوْتِ الْقَتْلُ، وَ الَّذِي نَفْسُ عَلِيٍّ بِيَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ مِنْ مَوْتَةٍ وَاحِدَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ: » (ابن ابیالحدید 1/306)
🔗بخشهایی از این خطابه را سید در خطبه 123 نهج ا لبلاغه آورده است اما جملهی « مَنْ لَمْ يُقْتَلْ مَاتَ» در نهج البلاغه ذکر نشده است.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه 294
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
یکی از اعضای گرامی کانال همین جمله امیرالمؤمنین علیه السلام را از نسخه دیگری برایمان فرستادند 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لاعذب اللّه أُمّي أَنَّهَا شَرِبَتْ
حُبّ الْوَصِيّ وغذتنيه بِاللَّبَن ِ.
وَكَانَ لِي وَالِد يَهْوَى أَبَا حَسَنٍ
فَصِرْت مِنْ ذِي وَذَا أَهْوَى أَبَا حَسَنٍ ِ
خدا رحمت کند مادرم را که شهد محبت امیرالمؤمنین را نوشید و آن را در شیر خود به من نوشاند.
پدری نیز داشتم که عاشق ابوالحسن بود
من از آن مادر و این پدر، عاشق ابوالحسن شدهام.
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣دو عامل مهم برای نجات از سلطه دشمن
أَيُّهَا اَلنَّاسُ لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ اَلْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ اَلْبَاطِلِ لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ خطبه 165
ای مردم اگر در یاری حق، پشت یکدیگر را خالی نمیکردید و در تضعیف کردن باطل، سستی نمیکردید، هرگز کسانی که مثل شما نیستند در شما طمع نمیکردند و کسانی که بر شما مسلط شدند، تقویت نمیشدند.
🔻1) تخاذل در یاری حق ؛ د ر خطبه 27 نیز فرموده است: مردمی که در هنگام یاری حق، به جای سبقت گرفتن و پیشگام شدن، کار را به دیگری حواله دهند، مورد تجاوز قرار میگیرند و سرزمین خود را از دست میدهند (فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ اَلْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ اَلْأَوْطَانُ).
🔻2) سستی در تضعیف باطل، جامعهای که به جای تضعیف کردن جبهه باطل، به تضعیف جبهه حق بپردازد، مانند مردم کوفه زیان خواهد کرد چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام به مردم کوفه فرمود: «وَ لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ»
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه 295
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵نغمهی ضدجنگ؛ شومترین نغمه
خطبه 34 نهج البلاغه یکی از خطبههایی است که حضرت امیر علیه السلام در آن ، مردم کوفه را به همراهی در جنگ ترغیب میکنند. در خاتمه این خطبه، اشعث بن قیس به حضرت امیر علیه السلام اعتراضی میکند و حضرت در پاسخ به اعتراض او سخنانی ایراد میکنند، که متن این گفتگو در کتاب سلیم بن قیس، بازتابانده شده است.
🔸حسب نقل سلیم بن قیس، در اثنای پاسخ حضرت آمده است:
«وای بر تو ای پسر قیس، این امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم شد که تنها یکی از آنها بهشتی است و از میان آن هفتاد و دو فرقهی دیگر که دوزخیاند، بدترینشان و مبغوضترینشان در نزد خداوند و دورترین آنها از رحمت الاهی، فرقهی سامره است که میگویند: «نه به جنگ» (لا قتال) در حالیکه دروغ میگویند چون خداوند عزوجل در کتاب خود و سنت رسولش به جنگ با باغیان و مارقان فرمان داده است.
📚ويْلَكَ يَا ابْنَ قَيْسٍ إِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ تَفْتَرِقُ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً؛ وَاحِدَةٌ مِنْهَا فِي الْجَنَّةِ وَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ شَرُّهَا وَ أَبْغَضُهَا إِلَى اللَّهِ وَ أَبْعَدُهَا مِنْهُ السَّامِرَةُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا قِتَالَ وَ كَذَبُوا قَدْ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِقِتَالِ هَؤُلَاءِ الْبَاغِينَ فِي كِتَابِهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ [وَ كَذَلِكَ الْمَارِقَةُ] (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 663)
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه 296
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣بیماریهای شناختی در گرماگرم ستیز حق و باطل
«أَضْرَعَ اَللَّهُ خُدُودَكُمْ وَ أَتْعَسَ جُدُودَكُمْ لاَ تَعْرِفُونَ اَلْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ اَلْبَاطِلَ وَ لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ» خطبه 68
[ای مردم کوفه] خداوند چهرهتان را ذلیل و دارائیهایتان را نابود کند چون آنگونه که به باطل تمایل دارید، به حق تمایل نشان نمیدهید و آنگونه که حق را تضعیف میکنید، باطل را تضعیف نمیکنید.
🔸یک بیماری در مقام در مقام فهم؛
«شناخت شوقآور» یا «شناخت شیفتگیساز» نوع خاصی از شناخت است که همراه با پذیرش و قبول و خضوع است. در زبان عربی کلمه «عَرَفَ»، گاه به معنای چنین شناختی به کار میرود؛چنان که حضرت در آستانه جنگ جمل به زبیر فرمود: «عرفتنی بالحجاز و انکرتنی بالعراق؟!».
انسان گاه قلب خود را در خدمت دادهها و تحلیلهای خاصی قرار میدهد و در نتیجه مقدمات دور و نزدیک را به گونهای فراهم میکند که قلبش باطل را بهتر بفهمد و مشتاقانهتر بپذیرد و برعکس؛ قلب خود را از دادهها و تحلیلهایی که میتواند موجب «شناخت شوقآور جبهه حق» شود، دور نگهمیدارد. (لاَ تَعْرِفُونَ اَلْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ اَلْبَاطِلَ)
🔸دو بیماری در مقام نقد و تحلیل؛ (لاَ تُبْطِلُونَ اَلْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ اَلْحَقَّ)
«برجسته کردنِ» نقاط ضعف جبهه خودی یک بیماری است؛ (بیماری مقام اثبات).
«برجسته دیدنِ» نقاط ضعف جبهه خودی یک بیماری دیگر است! (بیماری در مقام ثبوت).
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه 297
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣صرف زدگی در ترجمه کلمه عنود
در وصف دنیا آمده است: «وَ هِيَ اَلْمُتَصَدِّيَةُ اَلْعَنُونُ ... وَ اَلْعَنُودُ اَلصَّدُودُ» (خطبه 233)
یکی از اوصاف دنیا «اَلْعَنُودُ اَلصَّدُود» است.
🔸عنود به معنای منحرف است اما «صدود» ریشهاش (صدد)، به صورت لازم و متعدی به کار رفته است. بنابراین اگر از فعل لازم مشتق شده باشد به معنای «رویگردان» و اگر از فعل متعدی مشتق شده باشد به معنای «بازدارنده» است.
🔻کلمه «عَنَد» در لغت، به معنای ستم نیز به کار رفته است اما کلمه «عنود» که از آن مشتق شده به معنای ظالم نیست بلکه به معنای کسی است که “از جماعت منحرف شده و تکروی میکند” (کتاب العین، 2/43).
⏹برخی از مترجمان (مانند مترجمان شرح ابن میثم) در ترجمه «اَلْعَنُودُ اَلصَّدُودُ» آوردهاند: «و از راه راست و جايگاه نعمت منحرف شونده و رویگردان»
مترجمانی که عنود را به «دشمن»، «کینهتوز» یا «ستمگر» برگرداندهاند دچار صرفزدگی شده و براساس یک قیاس صرفی چنین انگاشتهاند که وقتی ریشه کلمهی «عند» به معنای ظلم و دشمنی و کینهورزی باشد، «عنود» هم باید به معنای دشمن و ظالم و کینهتوز باشد!
دشتی: «دشمنى حيله گر»،
شیروانی: « ستمگرى است بيراههرو،»
معادیخواه: «كين توزى باز دارنده»
افتخارزاده: «و كينه ورى بازدار»
#با_مترجمان_نهج البلاغه 83
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
خطا در پاسخ دادن به "پرسش از شیعه یا سنی بودن فرماندهان شهید حماس"
1️⃣در اردوگاه صفین، در سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام چند گسل وجود داشت. گسل نخست، این بود که یاران امیرالمؤمنین علیه السلام دو گروه بودند: یک گروهشان عثمان را شهیدی مظلوم و بیگناه میدانستند و از دشمنان و قاتلانش بیزار بودند و گروه دیگر عثمان را کافری میدانستند که به سبب خطاهای خودش کشته شد! گسل دوم نیز این بود که اکثر سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام، نومسلمانان پس از فتوحات یا جوانان تازه به دوران رسیدهای بودند که از حدیث غدیر بیخبر بوده و شیخین (یا خلفای ثلاث) را جانشینان واقعی رسول الله میدانستند (!) و تعداد اندکی از یارانش هم به «نصب منصوص علی ع برای جانشینی پیامبر» اعتقاد داشتند. (اینجا را بخوانید)
شاید دشوارترین کار امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ صفین ایجاد انسجام و الفت و اتحاد در چنین سپاه تفرقهخیزی بود که متکلمان معتزلی آن را اعجاز سیاسی علی ع دانستهاند (اینجا را بخوانید).
2️⃣«نصب منصوص امیرالمؤمنین علیه السلام به جانشینی بلافصل رسولالله صلی الله علیه و آله» به عنوان کلیدیترین باور برای تمایز شیعه از سنّی مسألهی بسیار مهم و پرتأثیری است که ناموس اعتقادی شیعه نیز محسوب میشود. با این حال، در اردوگاه صفین،"باز کردن باب گفتگو درباره این مسأله" موجب انشقاق سپاه و تفرقه در جبههی حق میشد. بویژه اینکه اگر علی علیه السلام باور واقعیاش درباره شیخین را اظهار میکرد، اکثر فرماندهان و سپاهیانش از اطرافش پراکنده میشدند.اتفاقا معاویه خیلی تلاش میکرد این گسل را در سپاه علی ع فعال کند (نامه 28 نهج البلاغه) (اینجا را بخوانید)
3️⃣در چنین شرایطی یک روز یکی از اقارب امیرالمؤمنین که ظاهرا خودش از باورمندان به نصب منصوص امیرالمؤمنین بود، باب این گفتگو را باز کرد! امیرالمؤمنین علیه السلام هرچند به اجمال پاسخ کوتاه و غیرصریحی به او دادند اما او را به جهت موقعیتنشناسی در طرح یک مسألهی درست، توبیخ کردند (يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ اَلْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَد) واز او خواستند که در این شرایط به چیزی جز آل ابوسفیان نیندیشد (هَلُمَّ اَلْخَطْبَ فِي اِبْنِ أَبِي سُفْيَان)؛ (خطبه 162 نهج البلاغه) (اینجا را بخوانید)
4️⃣پرسشهایی مانند «شیعه بودن یا سنی بودن رهبران حماس»، «نیل یا عدم نیل آنان به شفاعت اهل بیت» و «شهید بودن یا نبودن آنان» به اندازه همان پرسشی که آن برادر بنیاسدی در صفین مطرح کرد، نابجا و نشانهی «قَلِقُ اَلْوَضِين» بودنِ پرسشگر است . ما نیز با تأسی به امیرالمؤمنین علیه السلام، به جای اینکه در دام چنین پرسشگرانی افتاده و پاسخ صریح بدهیم که فلان فرمانده حماس شیعه شد یا نشد، باید آنها را متقاعد کنیم که امروز زمان مناسبی برای این پرشسها نیست.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه ۲۹۸
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
33.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🧮علی بن ابیطالب با کدام ویژگیهایش معجزه تاریخ محسوب میشود؟
📝عمر فرّوخ، تمدنپژوه و استاد تاریخ ادبیات عربی، پاسخ میدهد.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
شناسایی ۳۰۰۰ نسخه قدیمی نهجالبلاغه
✍️ حجت الاسلام والمسلمین استاد سیدمحمدکاظم طباطبایی (بهمن ۱۴۰۲):
اکنون در دارالحدیث قم در حال انجام تصحیحی نسبت به نهجالبلاغه هستیم و تاکنون حدود سه هزار نسخه خطی شناسایی کردهایم که از این تعداد، ۱۲۰ نسخه را انتخاب کردهایم، ۸۰ نسخه گزیده شده و در حال کار بر روی ۴۰ نسخه هستیم که ۱۰ نسخه آن مربوط به قرن پنجم، یعنی همان قرنی که نهجالبلاغه در آن نوشته شده، است.
نهجالبلاغه کتاب بینظیری است که حتی کتاب صحیح بخاری و مسند احمدبن حنبل که کتابهای مشهور اهل سنت هستند نیز اینگونه نیست. کتاب کافی که مهمترین کتاب حدیثی ماست نیز اینگونه نیست. کهنترین نسخه کتاب کافی مربوط به قرن هفتم است که البته ناقص هم است. در حالی که چند نسخه قرن پنجمی از نهجالبلاغه باقی مانده است. نسخههای قرون شش و هفت نیز بسیار زیاد است.
یاقوت مستعصمی که بزرگترین خطاط عرب در دوران خودش بوده، مقید بوده که سالی یک بار قرآن و یک بار نهجالبلاغه را بنویسد که نسخههای آن در دسترس است. از این منظر نهجالبلاغه بینظیر است. ...
درست است که نگاه مرحوم سید رضی نگاه ادیبانه بوده است ولی مطالب آن مطالب شایسته و بینظیری است و علو مضمون و محتوا در این کتاب مورد توجه بوده است. همچنین گستردگی و تنوع حوزههای معرفتی نیز مورد توجه است. یعنی در نهجالبلاغه مباحث توحیدی، تاریخی، تربیتی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و … مطرح شده است. مباحثی که به درد همه مردم میخورد و میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
لینک متن کامل سخنرانی استاد طباطبایی
https://andishehma.com/nahjolbalaghe-farataraz-zaman-makan/
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال با نهجالبلاغه
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن ابی الحدید (11/152) در وصف امیرالمؤمنین علیهالسلام:
✍️«سبحان الله از اين همه خصائص گرانبها و شريف كه به اين مرد ارزانى کرده است! چگونه ممكن است یک جوان مکّی كه از قبیله خودش خارج نشده و با آموزگاران حکمت هیچ ارتباطی نداشته است، در حكمت و الاهیات از افلاطون و ارسطو پیشروتر باشد! جوانی که با دانشمندان اخلاق و علم النفس هيچ معاشرتى نداشته،... از سقراط هم شهرهترباشد! جوانی که در ميان شجاعان تربيت نشده است (زيرا مردم مكه بازرگان بودند و اهل جنگ نبودند) از هر قهرمانی كه بر زمين گام برداشته، شجاعتر باشد!
خَلَف احمر* را گفتند: عنبسه** و بسطام***دليرتر بودهاند يا على بن ابى طالب؟ گفت: عنبسه و بسطام را بايد با بشر مقايسه كرد نه با كسى كه فراتر از بشر است! گفتند: به هر حال بگو! گفت: به خدا سوگند كه على اگر فقط بر سر آنان فرياد مىكشيد، آنان جان میسپردند بدون آن که به آنها حملهای كند!»
پ ن:
*خلف احمر، ابومُحرز خلف بن حیّان، شاعر پرکار و از ناقدان و راویان مهم شعر عربی در قرن دوم است. وی در نحو، غریب و اخبار و ... تبحر خاصی داشته و در سال 180 هجری وفات یافته است. او را معلم اصمعی و معلم اهل بصره دانستهاند و نقل کردهاند که اخفش شعرشناستر از او و اصمعی سراغ نداشته است.
**عَنْبَسَة بن سُحَيْم یکی از جنگاوران بزرگ عصر اسلامی است که فتوحات غرب و آندلس و فرانسه به وسیله او انجام شده است.
***بَسطام بن قیس شیبانی، از مشهورترین ابطال و پهلوانان جاهلیت بود که اسلام را درک کرد اما مسلمان نشد و در حدود سال دهم هجری کشته شد.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
.
بسم الله
🟣رقیبتراشی و بدیلسازی برای شجاعت امیرالمؤمنین در سده اول اسلامی
🔸از جاهلیت تا قرن اول اسلامی، تاریخ عرب سه دورهی جنگی به خود دیده است: جنگهای عصر جاهلی، جنگهای عصر نبوت، جنگهای عصر فتوحات خلفا. تاریخ برای هر یک از این سه دوره، قهرمانان و شجاعان بزرگ و نامداری را ضبط کرده است. بسطام بن قیس از ابطال نامدار جنگهای عصر جاهلی بود که عصر اسلام را درک کرد اما مسلمان نشد. عنبسة بن سحیم نیز از معروفترین سرداران و شجاعان عصر فتوحات است. علی بن ابیطالب علیه السلام نیز شهیرترین سردار جنگهای عصر نبوی است.
🔻در عصر خلفا و بنیامیه دستگاه حاکمیت، به جلوگیری از ذکر فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام اکتفا نکرده بود بلکه برای هر یک از فضائل او یک بدیل و یک رقیب تراشیده بود. ظاهرا رقیبی که برای شجاعت او تراشیده و به خورد فرهنگ جامعه داده بودند، بسطام (سردار شجاع عصر جاهلی) و عنبسه (سردار شجاع عصر فتوحات) بود.
🔹با اینکه لعن و سبّ امیرالمؤمنین، دهها سال عبادت شمرده شده بود و خفقان در حدی بود که به طور کلی ذکر فضائل علی علیه السلام ممنوع و خوفآور بود(اینجا)، ولی باز هم خورشید شجاعت آن حضرت در ورای این ابرهای سیاه خودش را نشان میداد. به طوریکه در قرن دوم، مردم به خَلَف أحمر (180ق) که نسبشناس و شخصیتشناس برجسته روزگار خودش بود، مراجعه میکردند و میپرسیدند که علی علیه السلام شجاعتر بود یا عنبسه و بسطام؟ (ابن ابی الحدید (11/152) (اینجا را بخوانید)
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه ۲۹۹
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🆔https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
.
بسم الله
🟣ترجمه کلمه «رعف»
✍️فعلِ «رعف» به معنای «سَبَقَ» یعنی حرکت سریع و ناگهانی است که با حرف «باء» متعدی میشود. وقتی مشغول سخن گفتن درباره کسی هستیم اما ناگهان به سرعت و به صورت غیرمنتظرهای وارد میشود، عرب میگوید: «بَيْنا نَذْكُرُه رَعَفَ به البابُ»(المحیط فی اللغة، ج 2، ص: 24). فَوران خون از بینی نیز به خاطر سرعت و غیرمنتظره بودنش رعاف نامیده شده است((زبیدی، تاج العروس، ج 12، ص: 233).
🔻امیرالمؤمنین علیه السلام درباره کسانی که بعد از ایشان به دنیا میآیند اما به ایشان ایمان دارند، فرمودند:
«وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِي عَسْكَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَيَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ يَقْوَى بِهِمُ الْإِيمَانُ : در همین لشکر ما کسانی کنار ما حضور داشتند که هنوز [حتی] نطفهشان منعقد نشده است و در آینده مادر گیتی آنها را به صورت غیرمنتظرهای خواهد زایید و (جریان) ایمان به دست آنها تقویت خواهد شد.» خطبه12
🔰صبحی صالح درباره تعبیر «سیرعف بهم الزمان» نوشته است: «روزگار،آنها را (از بينى خود) بيرون مىريزد چنانکه خون از بینی فوران میکند» بنابراین یکی از مؤلفههای معناییِ کلمهی «رعف»، "ناگهانی وغیرمنتظره بودگی" است که لازم است در ترجمهها برجسته شود.
🔻برای همین است که برخی مترجمان با دقت، در برگردان این جمله نوشتهاند: «روزگار آنها را چون خونى كه بناگاه از بينى گشاده گردد، بيرون آورد» (آیتی، ص: 58.) با این حال بسیاری از مترجمان، چیزی بیش از معنای "به دنیا آمدن در آینده" را در ترجمه منعکس نکردهاند! (احمدزاده، ص: 16، دشتی، ص: 55 و ...)
#با_مترجمان_نهج البلاغه84
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
چرا امیرالمؤمنین ع، معاویه را ابقاء نکرد؟.pdf
161.2K
از نخستین روزهای حاکمیت امیرالمؤمنین ع، برخی از یاران سیاستمدار او مانند قیس بن سعد و عبدالله بن عباس به ایشان مشورت دادند که فعلا موقتا معاویه را تحمل کند تا ....!
🔸این مسأله که "از نظرگاه سیاسی بهتر بود امیرالمؤمنین معاویه را ابقاء کند یا برکنار کند"، مسأله مهمی است که هنوز مورد توجه مورخان است.
✅آیتالله شیخ جعفر سبحانی دام عزه، در سال 1357 در 49 سالگی، مقاله کوتاهی در این مورد نوشتهاند که گرچه پنج دهه از تاریخ نگارش آن میگذرد اما هنوز خواندنی است.
🆔https://eitaa.com/banahjolbalaghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢دیر آمدم در داشت میسوخت😢
بسم الله
🟣نهج البلاغه و قرآن
پنجشنبه 24/8/1403در جمع هیأت مدیره انجمن فقه و حقوق، در محضر آیتالله جوادی آملی بودیم. درباره اهمیت نهج البلاغه به شگفتیهای خطبهها اشاره کردند و هریک از آن خطبهها را علماً و عملاً تالی تلو یک سوره قرآن خواندند.
این سخن جناب استاد، مرا به یاد سخنی از ابن ابیالحدید انداخت که گفته است:
«... به قرآن کریم نگاه کنید که همه اقرار دارند در بالاترین نقطه فصاحت است، به اندازه کافی در آن دقت کنید و به برجستگیهای بلاغی و پیراستگیاش از تعقید و غرابت، خوب توجّه کنید آن گاه نگاهی هم به کلام امیرالمومنین علیه السلام بیفکنید تا باور کنید که الفاظ این کلام از الفاظ همان کتاب مشتق شده و معانیاش از معانی و اسالیب آن پیروی کرده و گام به گام پا در جاپای آن نهاده است.
چنین است که شایسته است دربارهاش گفته شود کلامی فصیحتر و فخیمتر و والاتر و شریفتر از کلام علی یافت نمیشود مگر آن که کلام عموزادهاش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باشد! و این نکته را فقط کسی میتواند درکش کند که در این صناعت (علم معانی)، استوار باشد چرا که قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری!»
📚ابنابیالحدید ج 2، ص 83 و 84
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_شیفتگان_نهج البلاغه ۷۶
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
🆔https://eitaa.com/banahjolbalaghe