بسم الله
🔵خطبه زینب کبری یا خطبه علی علیه السلام؟
🔹بشیر بن خُزَیم اَسَدی که در بازار کوفه، خودش شاهد سخنرانی کوتاه و کوبنده حضرت زینب سلام الله علیها بوده، میگوید📢:
🌺 به خدا قسم زنی که در عین حیا شیواتر از او سخن بگوید ندیدهام، اصلا گویا از زبان علی علیه السلام سخن میگفت. (كَأنَّها تَفَرَّعُ مِنْ لِسانِ أميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ أبِي طالِبٍ علیه السّلام)
💥 وقتی به مردم کوفه فرمود: ساکت شوید (اُسکُتوا)، بیانش چنان اثرگذار بود که همهی جَرَسها از صدا افتاد! حتی صدای نفسهای مردم هم دیگر شنیده نمیشد! سپس فرمود: ای اهل کوفه، ای اهل نیرنگ، ای اهل بیوفایی ...
📎 بشیر بن خزیم پس از نقل خطبه حضرت #زینب علیها السلام میگوید: به خدا مردم حیرتزده دست به دهان گرفته و میگریستند!
پیرمردی که در کنار من ایستاده بود، آن قدر گریسته بود که ریشهایش خیس شده بود و زیر لب میگفت: والدینم به فدای شما باد که پیرانتان سرآمد پیران، جوانانتان سرآمد جوانان، زنانتان سرآمد زنان و نسلتان سرآمد نسلها است نه به ذلت میافتید و نه شکست میخورید (لا يُخْزَى وَ لا يُبْزَى)! (لهوف ص 146 تا 148)
↩️این بانو حتی وقتی در دست دشمن به ظاهر اسیر بود، چنان کوبنده سخن گفت که شاهدان عینی هم اقرار کردند نه به ذلت افتاده و نه شکست خورده است!
🌹ما به این بانو افتخار می کنیم🌹
#مناسبتی، شماره 40
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
نظریه حکمرانی خوب (mp3cut.net) (1).mp3
1.64M
آیا میتوان نظریاتی مانند «نظریه حکمرانی خوب» را که در پارادایم دانشی غرب شکل گرفتهاند، بر نهج البلاغه تطبیق/تحمیل کرد؟
استاد محسن مهاجرنیا در بخشی از نشست علمی اخیرشان به این سوال پاسخ میدهند.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
20.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰دوگانه «مصلحت - عدالت» در حکمرانی امیرالمؤمنین علیه السلام دوگانه نادرستی است.
🟪پس حقیقت چیست؟
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣«معجزه رهبری علی ع» از دیدگاه متکلمان معتزلی
📖ابن ابی الحدید در شرح خطبه 96 نوشته است:
علی ع یک صبر باشکوه، یک تأنّی و آرامش شگفتآور و یک توفیق چشمگیر و آشکار داشت. متکلمان ما به همین ویژگیهای او استناد میکنند تا حسن سیاست و درستی تدابیر حکمرانی او را اثبات کنند؛ چه هر حاکمی که به چنین رعیت غیریکدست و آشفته و چنین لشکر نافرمان و سرکشی گرفتار شود ولی بازهم بتواند با همین لشکر نافرمان و همین رعیت غیریکدست، کمر دشمنان خود را بشکند و دشمنان خود را شکست دهد، بیگمان هیچ کس نمیتواند در حسن سیاست و صحت تدبیر به گردپای او برسد و هیچ احدی توانایی او را ندارد.
✅ یکی از متکلمان بزرگ ما بر آن است که سیاست علی اگر منصفانه مورد تأمل قرار بگیرد و نسبت به شرایطی که آن حضرت در آن گرفتار بود سنجیده شود، یکی از معجزات علی علیه السلام شمرده خواهد شد چرا که یاران او دو گروه بودند: یک گروهشان عثمان را شهیدی مظلوم و بیگناه میدانستند و هنوز به او گرایش داشتند و از دشمنانش بیزار بودند و گروه دیگر، که اکثر نظامیان را تشکیل میدادند، بر آن بودند که عثمان به سبب خطاهای خودش کشته شد و برخی آنها صریحا عثمان را کافر میدانستند! اما عجیب این بود که هر یک از این دو گروه (چه طرفداران عثمان و چه تکفیرکنندگان او) علی علیه السلام را موافقِ عقیدهی خودش میپنداشت.
📎ابن ابیالحدید در ادامه، برخی از جملات بلاغی امیرالمؤمنین علیه السلام را درباره ماجرای قتل عثمان ذکر میکند و توضیح میدهد که چینش و آرایش واژگانی این جملهها به گونهای بود که عثمانیها آن را موافق با دیدگاه خودشان تفسیر میکردند و مخالفان عثمان نیز آن را مطابق با دیدگاه خودشان میدانستند! او در نهایت مینویسد که حتی تا روز شهادت علی هر گروه گمان میکرد که علی با دیدگاه خودش همدل است! (ابن ابی الحدید۷/ ۷۲ و ۷۳)
#با_شیفتگان_نهج البلاغه69
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🟣شجاعت بینظیر مالک اشتر از منظر ابن ابیالحدید
«أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ لاَ يَنَامُ أَيَّامَ اَلْخَوْفِ وَ لاَ يَنْكُلُ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ اَلرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَى اَلْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ اَلنَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ اِبْنُ اَلْحَارِثِ أَخُو مَذْحِج: به سوی شما فرستادم بندهای از بندگان خدا را که در روزهای بیم و هراس نمیخوابد و در لحظات ترسناک، از رویارویی با دشمن شانه خالی نمیکند در حالیکه در برابر فاجران از آتش هم سوزانتر است. او مالک بن حارث است». (نامه به مردم مصر؛ نامه 39 نهج البلاغة)
✍️ابن ابیالحدید درباره مالک اشتر نوشته است:
حبذا بر آن مادری که اشتر را به دنیا آورد! اگر انسانی قسم بخورد که "شجاعتر از مالک در میان عرب و عجم آفریده نشده به جز استادش علی بن ابی طالب علیه السلام"، به نظر من گناه نکرده است! چه خوش گفت گویندهای که در وصف مالک گفت: "چه میشود گفت درباره مردی که زندهبودنش پشت شامیان را شکست و کشته شدنش پشت عراقیان را. امیرالمؤمنین در وصف او به درستی فرمود: مالک برای من همان کسی بود که من برای پیامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بودم.
پ ن:
↩️« لله أمٌ قامت عن الأشتر؛ لو أن إنسانا يقسم أن الله تعالى لم يخلق في العرب ولا في العجم أشجع منه إلا أستاذه علي بن أبي طالب عليه السلام، لما خشيت عليه الإثم. ولله در القائل وقد سئل عن الأشتر: ما أقول في رجل هزمت حياته أهل الشام وقد هزم موته أهل العراق. وبحق ما قال فيه أمير المؤمنين عليه السلام: كان الأشتر لي كما كنت لرسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
#با_معارف_نهج البلاغه 269
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣نحوه وفات انبیای الاهی در بیان امیرالمؤمنین علیهم السلام
«ثُمَّ اِخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه وآله لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ اَلدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مُقَارَنَةِ اَلْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً صلى الله عليه وآله: سپس ديدار خود را براى محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم برگزيد، و آنچه نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با جدا كردنش از دنيا گرامى داشت، و به جاى دمساز بودن با ناگوارى ها و سختىها در بهشت برين جايش داد، پس جان او را با اكرام گرفت و نزد خود برد، درود خدا بر او و بر خاندانش باد» (ترجمه شیروانی).
⭕️برای وفات رسول الله صلی الله علیه و آله از کلمهی «اکرمه عن دار الدنیا» بهره جسته است. در این جمله، کلمهی «اکرم» با حرف جارهی «عن» که به معنای مجاوزت است، متعدی شده است. با توجه به اینکه کلمهی «اکرم» خودش با این حرف متعدی نمیشود، از این رو باید در این کلمه معنای کلمهی دومی که بتواند با حرفِ «عن» ارتباط معنایی برقرار کند، اِشراب شده باشد(تضمین نحوی). بنابراین کلمهی «اکرمه عن دار الدنیا» بدین معنا است: «اکرمه مجاوزا ایاه عن الدنیا: خداوند او را به چنان مرتبهای از بزرگی رساند که از دنیا به آخرت عبور بکند».
⬅️در این عبارت، دو معنا وجود دارد: اکرام رسول الله و مجاوزت او از دنیا. وجود دو معنا در یک کلمه، دو احتمال معنایی پدید میآورد: احتمال اول آنکه خداوند او را به درجهای از بزرگی رسانده که این دنیا دیگر گنجایش چنین مرتبهای از بزرگی را ندارد و بناچار باید از دنیا به سوی آخرت بگذرد و احتمال دوم آنکه اجل مسمای رسول الله فرا رسیده و باید از این دنیا به سرای ابدی میرفت اما هنگام رفتن خداوند او را به بزرگی و کرامت نیز رسانده است. فرق این دو احتمال، در این است که طبق احتمال اول، آنچه موجب عبور رسول الله از این جهان شده، پر شدن پیمانه عمر (رسیدن به اجل مسمی) نیست بلکه رسیدن به یک کمال و کرامت خدادادی است که آن کرامت خدادادی با ماندن در تنگنای این جهان منافات داشته است اما طبق احتمال دوم آنچه موجب کوچ رسول الله از این جهان شده، سر رسیدن اجل مسما است.
❓اینک جای این پرسش است که جمله «اکرمه عن دار الدنیا» کدام یک از دو معنای فوق را میرساند؟ روشن است که معنای مرادْ احتمال اول است چرا که ذکر صریح کلمهی «اکرم» در کنار عدم ذکر صریح کلمهی «مجاوزاً»، نشانهی این است که اکرامْ معنای مرکزی و اصلی و مجاوزتْ معنای پیرامونی و فرعی است.
🧷برای تشبیه معقول به محسوس، میتوان مرگ (گذر انسان از دنیا به سوی آخرت) را به خروج کرم ابریشم از پیله تشبیه کرد. کرمهای ابریشم وقتی به پایان ایام پیلهنشینی میرسند اگر به کمال لازم برای پروانه شدن نرسیده باشند، تلف میشوند اما اگر به کمال لازم رسیده باشند، با تبدیل شدن به پروانه، رها میشوند. انسانها نیز در این دنیا به دو دسته تقسیم میشوند: برخی از آنها به کرامت کافی دست مییابند و به سبب آن کرامت، دیگر نمیتوانند در تُنگ تَنگ دنیا بمانند و باید عبور کنند و به جهان دیگری برسند که گنجایش این کرامت را داشته باشد؛ این گروه مانند همان کرمهای ابریشم هستند که پروانه شدهاند و باید به جهان پروانهها بروند. برخی دیگر به کرامت لازم نمیرسند اما دیگر فرصتی برای ماندن در پیله هم ندارند. برای همین باید با تلف شدن از پیله خارج شوند.
↩️این بیان، نشانه درک والایی است که امیرالمؤمنین علیه السلام از نحوه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله دارد. این درک والا درک بسیار عمیق و بیانناپذیری است اماهنر امیرالمؤمنین علیه السلام آن است که با تسلط بر زبان و زوایای پیداو پنهان آن، همین معنای بیانناپذیر را بیانپذیر میکند. انس با #بازیباییهای_نهج البلاغه نشان میدهد که این زیباییها بیش از آنکه در گرو #زیبایی زبانی نهج باشد، در گرو اندیشه بینظیر و عمیقی است که با سهولت و انسجام در سادهترین بیانها ارائه میشود.
#با_معارف_نهج البلاغه270
#بازیباییهای_نهج، شماره70
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🟣ابن ابی الحدید و روش سبک شناختی ذوقی در اثبات اعتبار نهج البلاغه
یکی از خطبههایی که از دیرباز مورد تردید شیفتگان مدرسه خلافت بوده، خطبه شقشقیه است که صریحترین خطبه نهج البلاغه در نقد خلفا است. شیفتگان مدرسه خلافت به شکلهای گوناگونی به تشکیک در اصالت این خطبه پرداختهاند. یکی از راههای طرفداران اصالت نهج البلاغه، در دفاع از خطبه شقشیقه روش متنمحور است که میکوشد اصالت خطبه را از طریق دقتهای متنی اثبات کند.
ابن ابیالحدید در شرح خطبه 184 نهج البلاغه، در دفاع از اصالت نهج البلاغه به روش سبکشناسی ذوقی عمل کرده و نوشته است:
✍️نهج البلاغه اگر جعلی باشد یا همهاش جعلی است یا بخشی از آن. احتمال اول که بدیهی البطلان است چون بخشهایی از نهج البلاغه با تواتر قطعی از مورخان و محدثانی که بسیاری از آنها شیعه نبودند و انگیزهای برای جعل هم نداشتهاند، به دستمان رسیده و این تواتر اصلا قابل انکار نیست.
اما احتمال دوم نیز باطل است چون کسی که انس با کلام بلیغ و خطابه داشته باشد اندکی از علم بیان را اندوخته باشد و ذوق کوچکی در بلاغت و سبک کلام به دست آورده باشد، بیتردید فرق بین کلام غیرفصیح و فصیح، کلام فصیح و افصح و بین کلام جعلی و ساختگی را میفهمد. چنین کسی اگر به یک جزوهای دسترسی یابد که مشتمل بر کلام جماعتی از خطیبان یا دو خطیب باشد به راحتی باید بفهمد که این مجموعه از خطیب واحدی نیست و بتواند فرق بین دو سبک و دو خطیب را بفهمد.
اصلا مگر نمیبینید که ما با شناختی که از سبک شعر داریم، وقتی دیوان ابیتمام را ورق میزنیم اگر در میان اشعار او به قصیدهای از شاعری دیگر برسیم، با ذوق سبکشناسیمان به راحتی میفهمیم که سبک این قصیده، واژهگزینی آن و نفَس آن از سنخ قصاید ابیتمام نیست؟ اصلا نمیدانید که شعرشناسان با همین روش، شعرهای واقعی ابیتمام را از شعرهای جعلی منسوب به او تفکیک کرده و از دیوان او حذف کردهاند؟ چنانکه در دیوان ابینواس نیز اشعاری بوده که از سنخ واژهها و سبک ابینواس نبود و شعرشناسان متبحر آن را از دیوان ابینواس حذف کردند؟ همچنین نسبت به دیگر شاعران نیز چنین رویهای رایج است. تنها راهی که در این حذف و تأیید پیموده میشود همان سبکشناسی ذوقی است.
حال اگر در نهج البلاغه تأمل کنی، در مییابی که همه این سخنان یک آبشخور واحد، نفس واحد، سبک و اسلوب واحد و اصلا مانند یک پیکر بسیط یکنواخت است که هیچ جای آن با هیچ جای دیگرش اندک تفاوتی ندارد. درست مانند قرآن است که اولش مانند وسطش و وسطش مانند آخرش همگی بر یک سبک زبانی نضج یافته است و نظم و سبک و الفاظ همه سورهها و همهی آیههایش مانند هم است.
با این برهان واضح گمراهی هرکسی که گمان میکند این کتاب یا بخشی از این کتاب جعلی است، روشن شد. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص: 128)
ادامه دارد در اینجا
#با_معارف_نهج البلاغه۲۷۱
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
با نهج البلاغه
بسم الله 🔵شهرت خطبه شقشقیه بر اساس تحقیق ابن میثم بحرانی (ج 1، ص 252)، صدور خطبه شقشقیه از امام ع
☝️☝️☝️اعتبار خطبه شقشقیه را در اینجا نیز میتوانید، ببینید.👆
بسم الله
یکی از بزرگواران پیام داده و بعد از ابراز محبت پرسیده است که:
آیا این جمله از امیرالمومنین در نهج البلاغه است که «ای مالک اگر شب کسی در گناه دیدی فردا به چشم گنهکار به نگاه نکن شاید توبه کرده و تو خبر نداری .»
✍️در پاسخ به ایشان عرض کردم:
در نامه معروف امیرالمؤمنین به مالک اشتر، چنین مضمونی دیده نشد اما در خطبه 140 نهج البلاغه (تصویر بالا) از باب اخلاق فردی چنین مضمونی به کار رفته است ولی در این خطبه هم خطاب امیرالمؤمنین علیه السلام، به مالک اشتر نیست و سیاق خطبه هیچ ربطی به اخلاق حاکمان ندارد مگر اینکه با وجود شرایط لازم و کافی تنقیح مناط یا الغای خصوصیت شود و حکم از اخلاق فردی به اخلاق حاکمیتی تسری یابد.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🌸 کرّار غیر فرّار
✏️ رهبر انقلاب: امیرالمؤمنین یکی از القابش «کرّار غیر فرّار» است. پیغمبر اکرم این لقب را به امیرالمؤمنین داد. این مخصوص میدان نظامی نیست؛ در همهی میدانهای انسانی امیرالمؤمنین کرّار غیر فرّار بود؛ یعنی مهاجم، مقتدر، دارای فکر و بدون عقبگرد.
۱۳۸۴/۵/۲۸
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵اثبات صدور خطبه شقشقیه از طریق سبکشناسی آماری بوزیمان (Booziman)
چنانکه در پستهای قبل گذشت (اینجا) ابن ابیالحدید با سبکشناسی ذوقی رایج در مدرسه ادبی بغداد، سعی کرد ثابت کند که همهی آنچه در نهج البلاغه آمده از علی بن ابیطالب سلام الله علیه صادر شده است حتی خطبه شقشقیه.
امروزه نوعی از سبکشناسی در مباحث زبان شناسی و نقد ادبی رواج دارد که با نام سبکشناسی آماری (دراسة اسلوبیة احصائیة) شناخته میشود. برخی از منابع، بوزیمان زبانشناس آلمانی را بنیانگذار این نوع از سبکشناسی میشمارند. البته دکتر سعد مصلوح در کتاب «فی النص الأدبی دراسة اسلوبیة احصائیة » این نوع از سبکشناسی را بومی متون عربی کرد و به طور ویژه فصلی از کتاب را تحت عنوان «تحقیق نسبة النص إلی المؤلف» به این مطلب اختصاص داد که با سبکشناسی آماری میتوان انتساب یک متن به مؤلف را اثبات کرد.
↩️اخیرا یک تحقیق کوشیده است با استفاده از سبکشناسی آماری اثبات کند که خطبه شقشقیه از امیرالمؤمنین علیه السلام صادر شده و هیچ شکی در انتساب آن به ایشان وجود ندارد👇👇.
عنوان مقاله: اسلوبیة بوزیمان الاحصائیة و مدى امکانیة تطبیقها على صحة نسبة الخطبة الشقشقیة الى الامام علی
نویسندگان: حاجی خانی علی ,فرهنگ نیا امیر
محل انتشار: مجلة اللغة العربية و آدابها - 2016 - دوره : 12 - شماره : 3 - صفحه:475 -500
لینک مقاله: https://www.sid.ir/paper/204819/fa
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#با_معارف_نهج البلاغه۲۷۲
https://eitaa.com/banahjolbalaghe