eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
43 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره16 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره2 : (فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر؟! پناه بر خدا از اين شورا! کی گمان به مقایسه‌پذیری من با اولینشان (ابابکر) می‌رفت كه حالا کار به جایی رسیده که در کنار امثال اينها (اعضاى شورای شش نفره) قرارم داده‌اند؟! 🔷 برای تعیین خلیفه پس از خودش از شورای شش نفره استفاده کرد و امام علی ع را هم عضو آن شورا کرد ولی رأی را از رأی امام ع هم مؤثرتر قرار داد!! 📢حضرت در خطبه به این عمل خلیفه دوم اعتراض کرده و بر اساس جدل (با کسانی که خلیفه اول را خیلی قبول داشتند) به این قیاس اولویت استناد کرده‌اند که هیچ کس حتی فکرش را هم نمی‌کرد که من با مقایسه شوم با این حال چرا مرا در کنار اعضای شورای شش نفره نشاندند!! 🔵معروف است که حضرت ع گاهی می‌فرمودند: انزلنی الدهر ثم انزلنی حتی صرت قرین فلان و ... روزگار مرا پایین آورد باز هم پایین آورد تا جایی که هم‌نشین فلانی و فلانی ... شدم 👈 نکته متنی:👇 تعبیر «حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر» یک نکته بسیار لطیفی دارد و آن اینکه حضرت کلمه‌ی قرین را (به صورت اسمی) به کار نبرده‌اند و نفرموده‌اند: من قرین این افراد شده‌ام بلکه با (أُقرَنُ) اشاره کرده‌اند که کسی مرا کنار آنها نشانده!! یعنی کسی می‌خواست من هم‌نشین آنان شوم ولی فقط توانست مرا در کنار آنان بنشاند و من قرین آنها نشدم. ع @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 13 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ... » (آگاه باشید که فلانی خلافت را [به زور] به تن کرد...) عنصر زیباشناختی: استعاره مکنیّة لباس به جای . (مشبه به که لباس است حذف شده و پوشیدن که تناسب با لباس دارد به عنوان قرینه ذکر شده است) 🔷حضرت امیر(ع) در این بیان، خلافت را به لباس تشبیه کرده اند که ابوبکر آن را بر تن کرد. 👈نکات: 🔹1. وجه شبه بین لباس و خلافت: الف) لباس، عیب ظاهری انسان را می پوشاند همانگونه که وقتی کسی به خلافت رسید دیگر کسی حتی ظاهرترین عیوب او را نیز بر زبان نمی‌راند. ب) لباس علاوه بر عیب پوشی، خاصیت زینت بخشی نیز دارد همانگونه که وقتی کسی به قدرت برسد از سوی اطرافیان چاپلوس، با انواع صفات نیکو زینت داده می شود. 🔹2. تقمّص، مطاوعه قمّص می باشد. تناسب این معنا در عبارت فوق در آن است که ردای خلافت را بر پوشاند. (حضرت به این نکته در ادامه خطبه شقشیه هم اشاره کرده‌‌اند) 🔹3. باب تفعّل به معنای "انجام دادن عمل با زحمت و دشواری (تکلف)" نیز هست؛ در اینجا حضرت می‌خواهند اشاره بفرمایند که این لباس به اندازه قامت او نبود ولی او با هر زحمتی بود لباس را به تن کرد! در ادامه این خطبه، جمله «وقد یعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی» نیز این برداشت را تایید می‌کند. 🔹4. از زیباترین خطبه‌های تاریخ ادب است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 54 🔵آشنایی با خطبه 126 👈وقتی که برخی از اعیان و اشراف از عدالت امیرالمؤمنین علیه السلام خسته شده بودند و داشتند از اطراف امیرالمؤمین علیه السلام پراکنده و برای مال دنیا به معاویه می‌پیوستند، گروهی از یاران و دلسوزان امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ایشان آمدند و گفتند دست کم برای چند صباحی از بیت المال به این و اعیان و هر کسی که بیم فرار او به سوی می‌رود، سهمی بیشتر از سهم ما رعایا، بردگان و عجم‌ها بپردازید تا شاید مانع از فرار آنها به سوی دشمن شود. بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد دوباره به همان سنت خود بازگردید و حقوق را مساوی بپردازید. (بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، ج 6 ، ص 489) 🔹 حضرت در پاسخ به این پیشنهاد دوستداران و خیرخواهان خودشان، سخنانی ایراد کردند که در تاریخ حکمرانی جهان بی‌نظیر است. سید رضی بخشی از این سخن حضرت را تحت عنوان نقل کرده است. ❗️در این خطبه صریحا می‌فرمایند که از طریق ستم به کسانی که ولایت آنها بر عهده‌ام نهاده شده نمی‌خواهم به پیروزی برسم! قسم خوردند که تا وقتی جهان بر پا است به سوی چنین راه‌حلهای ظالمانه‌ای نزدیک نخواهند شد! فرمودند که حتی این اموال اگر مال خودم بود باز هم مساوی تقسیمش می‌کردم حالا که اصلا مال خودم نیست بلکه است! گفتند چنین کارهایی انسان را در بین مردم بزرگ می‌کند اما در نزد خدا کوچک می‌کند. 🕊 این خطبه را کلینی به صورت مسند در کافی از ابی مخنف نقل کرده است. ثقفی در الغارات و شیخ مفید و شیخ طوسی نیز در امالی خود آن را نقل کرده‌اند. ‼️متاسفانه از زمان تقسیم نامساوی بیت المال شروع شد و عرب بر عجم، مهاجر بر انصار و ... در استحقاق از بیت المال ترجیح داده شد.( 8/111) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵حقانيت علي بن ابي طالب از زبان حُذیفه 🔹حذیفه بن یمان، منافق‌شناس زبردستی بود. اصحاب، او را از رازداران پیامبر صلی الله علیه و آله می‌دانستند. مشهور بود که پیامبر در زمان حیاتشان همه منافقان را به حذیفه معرفی کرده‌اند. برای همین بود که هر وقت می‌شنید که کسی از دنیا رفته، بررسی می‌کرد اگر می‌دید حذیفه در تشییع شرکت نکرده از همین جا متوجه می‌شد که میّت از منافقان بوده و لذا در تشییع شرکت نمی‌کرد(استيعاب، ج1، ص: 335). این منافق‌شناسِ سرشناس که تمام دوران خلافت سه خلیفه را در سکوتی عجیب سپری کرده بود، وقتی شنید عثمان به قتل رسیده و امیرالمؤمنین مورد بیعت مردم قرار گرفته با اینکه در بستر بیماری، آخرین روزهای عمرش را می‌گذراند و دیگر از او انتظار کُنشگری سیاسی نمی‌رفت، با حرکتی جالب، راز سکوت بیست و پنج ساله خود را گشود. 🔸آری در روزهای آخر از فرزندانش خواست تا به مسجد ببرندش و اذان بی‌موقع بگویند و مردم را جمع کنند تا سخن مهمی با مردم در میان بنهد. وقتی او را به مسجد آوردند و بر روی منبر گذاشتند، به مردم گفت: مردم با علی بیعت کرده‌اند. [درباره علی] از خدا بترسید، علی را یاری کنید و بارهای او را [از دوشش] بردارید چرا که ـ‌ به خدا سوگند ـ او از اول تا آخر بر حق بوده و است و خواهد بود و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله تا روز قیامت کسی برتر از او وجود ندارد. سپس دستهایش را بر هم نهاد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من با علی بیعت کردم! بعد هم گفت: خدا را سپاس می‌گزارم که مرا تا امروز (روز بیعت با علی) زنده نگه داشت! آنگاه رو به فرزندانش کرد و گفت: مرا به خانه ببرید و علی را ترک نکنید که جنگ‌های زیادی خواهد داشت و خلق زیادی در آن هلاک خواهند شد. در رکابش شهادت طلبی بکنید که او بر حق است و مخالفانش همگی باطل هستند. حذیفه بعد از این سخنرانی، خیلی زود از دنیا رفت و حتی جنگ جمل را هم ندید اما فرزندانش در جنگ صفین به شهادت رسیدند. (مروج الذهب، ج2، ص: 383 و 384) ، شماره 77 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 3 4️⃣مضامین خطبه 1. خلیفه اول به جایگاه بی‌بدیل حضرت امیر علیه السلام نسبت به خلافت علم داشت و می‌دانست که که بدون حضرت، خلافت، کارآمد نخواهد بود ولی با این حال، لباس خلافت را با اینکه اندازه‌اش نبود، بر به سختی تن کرد. 2. توصیف خویش به کوه عظیمی که سیل علم و معرفت از آن سرازیر است و هیچ پرنده‌ای را سودای پرواز به سوی بلندای آن نیست. 3. دلیل کناره‌گیری از خلافت. 4. توصیف ظلمت حاکم بر جامعه بعد از نبی(ص). 5. توصیفی بلیغ از سختی صبر کردن در دوران خلافت خلفاء. 6. تعجب از تصمیم کناره‌گیری از امر خلافت در زمان حیاتش و واسپاری آن به عمر بعد از وفات. 7. توصیفی بلیغ از همدستی خلیفه اول و دوم برای تصاحب و تقسیم حکومت. (لَشَدّ ما تَشَطّرا ضَرعَیها) 8. توصیف به اوصافی چون: تند خویی، لغزشهای فراوان و عذرخواهی فراوان، تشبیه خلیفه دوم به شتری چموش از حیث دشواری تعامل با وی، گرفتاری مردم به لغزش و خطا و دور شدن از حق در زمان خلافت او. 9. شکایت از همطراز قرار دادن حضرت با اعضای شورای شش نفره توسط خلیفه دوم. 10. رأی دادن برخی از اعضای به عثمان در اثر حسادت و کینه به حضرت و برخی دیگر به جهت تعصبات خویشاوندی. 11. تشبیه به حیوانی که زندگی اش در خوردن و دفع کردن خلاصه می شود. 12. چپاول بیت المال توسط بنی امیه در زمان خلافت عثمان. 13. رفتار ناشایست خلیفه سوم و اسراف در مصرف بیت المال که سبب نارضایتی مردم و قتل وی شد. 14. اقبال و هجوم مردم به درب خانه حضرت امیر علیه السلام پس از . 15. پذیرش خلافت و عهدشکنی (اصحاب جمل)، (خوارج) و (معاویه و اصحاب وی). 16. بیان دلیل پذیرش خلافت بعد از قتل عثمان. 17. بی‌مقداری در نزد علی علیه السلام که آن را پست‌تر از آب بینی بز دانسته است. 18. مردی از اهل عراق نامه ای به حضرت داد و حضرت از ادامه سخن بازماند و بعد از آنکه ابن عباس درخواست کرد که حضرت، سخنان خود را ادامه دهند، ایشان فرمودند: «شلعه آتشی بود که از دل زبانه کشید و فرونشست». می گوید: به خدا سوگند از قطع هیچ سخنی به این اندازه اندوهگین نشده بودم. 5️⃣مصادر خطبه الجَمَل شیخ مفید/ فهرست نجاشی/ فهرست ابن ندیم/ الانصاف فی الإمامة ابن قبة رازی/ معانی الأخبار شیخ صدوق/ المناقب ابن جوزی/ المغنی قاضی عبد الجبار معتزلی/ الأمالی شیخ طوسی/ مجمع الأمثال میدانی/ المستقصی زمخشری/ تذکرة الخواص سبط ابن جوزی و ... زلال معرفت احساس مى‏كند و در مشكلات به او پناه مى‏برد. (مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ) 3️⃣مصادر خطبه الارشاد شیخ مفید/ المسترشد طبری ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(3) فيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر پناه برخدا از دست آن شورا! کی در [بلندی مرتبه‌ی] من نسبت به [خلیفه‌ی] اولشان شکی وجود داشت تا اینکه همنشین امثال این هم نشینان بشوم؟ 🔸 در آخرین ساعات عمرش تصمیم گرفت شورای شش نفره‌ تشکیل دهد. صحابه که به منزلت و مرتبت علی علیه‌السلام آگاه بودند، می‌دانستند که قرار دادن علی در کنار کسانی مانند عثمان، عبدالرحمن، سعد، زبیر و طلحه قیاس ماه با فانوس بود. برای همین بود که به امیرالمؤمنین گفت: جایگاه خودت را حفظ کن و با این گروه همنشین نشو (لا تدخل معهم و ارفع نفسك عنهم‏)! ولی امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ او فرمود: «از اختلاف افکندن [بین امت] بیزارم» (إنی اکره الخلاف)! (شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 191) ، ع ، شماره 122 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کتک زدن زنان توسط ✍️خلیفه دوم از زمان حیات پیامبر ص معتقد بود که نباید برای اموات گریست. وی بر اساس همین عقیده‌ی خودش زنانی را که برای اموات می‌گریستند کتک می‌زد ولی پیامبر همواره او را نهی می‌کردند و مانع از این کار او می‌شدند. وقتی زینب دختر/ دخترخوانده پیامبر رحلت کرده بود، خلیفه دوم زنانی را که در فراق او می‌گریستند، به باد کتک گرفت! ولی پیامبر مانع از این کار او شدند! فاطمه هم بر لب قبر خواهرش زینب می‌گریست و پیامبر با آستین لباسشان اشکهایش را می‌زدودند (یمسح عین فاطمة بثوبه رحمة لها)!(مسند احمد و مستدرک حاکم و ...) وقتی رقیه دختر پیامبر رحلت کرد نیز خلیفه دوم مانع از گریستن زنان می‌شد، اما پیامبر او را نهی کردند! فاطمه نیز می‌گریست و پیامبر با دستشان اشکهایش را می‌زدودند!(سنن بیهقی) 😢علامه امینی نوشته است: زنانی که آن روز برای فرزند پیامبر گریه می‌کرده‌اند باید همان زنان و دختران و نزدیکان پیامبر بوده باشند! اما نمی‌دانم فاطمه صدیقه س، که او نیز آن روز از گریه‌کنندگان بود، از دست خلیفه دوم کتک خورد یا نخورد!! ↩️پ ن: خلیفه پس از رحلت پیامبر ص، نیز به این رویه ادامه داد. تا جایی که در روز وفات ابابکر، دختر ابابکر را، به زیر شلاق گرفت (شرح ابن ابی‌الحدید، ج 1 ص 181). در روز مرگ خالد بن ولید بازماندگان گریان او را چنان به زیر تازیانه گرفت که خمار از صورت یکی از آنها افتاد و هرچه مردم گفتند خمارش افتاد، خلیفه گفت: کسی که بر اموات بگرید، هیچ حرمتی ندارد(الغدیر، ج 6 ص 195)! شماره49 https://eitaa.com/banahjolbalaghe