eitaa logo
با نهج البلاغه
2.3هزار دنبال‌کننده
184 عکس
40 ویدیو
16 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 😥نخَیله و غم تنهایی علی ع حالا که به مناسبت یادداشت خانم فولادگر اسمی از نخیله آمد یادداشت زیر را هم بخوانیم: ، را به غارتگری عراق فرستاد. او که خود تیزی تیغ علی ع را در صفین لمس کرده بود و پیش از آن نیز نزدیکانش در جنگهای صدر اسلام به دست علی ع کشته شده بودند، به سفیان توصیه کرد که و را غارت بکند اما به کوفه (محل استقرار امام علی ع ) نزدیک هم نشود! سفیان هم آمد و غارت کرد و برخی یاران امام ع را شهید کرد و از پای آن خلخال برکند و گریخت! نوشته است هنگامى كه خبر ناگوار حمله به شهر انبار و كشتن فرماندار على عليه السّلام و غارت شهرهای مسلمانان و تعرض به یک زن یهودی به آن حضرت رسيد، امام عليه السّلام خطبه‌اى خواند و کوفیان را برای جنگ با شامیان دعوت کرد. سپس قدری🕑 سكوت كرد تا ببيند کوفیان پاسخ مثبتی مىدهند يا نه. همه خاموش بودند🙄 و هیچ صدایی، تنهایی حضرت را یاری نمی‌کرد! حضرت هنگامى كه سكوت مرگبارشان را ديد، پياده به راه افتاد تا به نخيله (اردوگاه نظامی معروف كوفه) رسيد و مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند. گروهى از سرشناسان، عرض كردند: «يا امير المؤمنين شما، باز گرديد ما اين مشكل را براى شما حل مىكنيم.» امام عليه السّلام فرمود: «شما مشكل خود را هم نمىتوانيد حل كنيد، چگونه مىتوانيد مشكل مرا حل كنيد» ولى آنها اصرار كردند و امام عليه السّلام به خانه بازگشت اما با چه حالی؟ با حالتی كه بغض عمیقی در سینه داشت! و با کسی حرف نمی‌زد! و چهره مبارکش دیگر آن بشاشت و انسجام را نداشت! شکستگی و درهم رفتگی حزینی صورت مبارکش را پوشانده بود (رجع و هو واجمٌ کئیبٌ)! حمدانى را احضار کرد و به او مأموريت داد سپاه غارتگر سفيان را تعقیب و مجازات بکند. او با هشت هزار نفر به تعقيب آنان رفت، ولى آنها طبق برنامه‌ای از پیش طراحی شده، گریخته بودند و از مرزهاى عراق دور شده بودند. غم و اندوه سراسر وجود على عليه السّلام را فرا گرفته بود. مردی که پس از رسول الله، خطیبتر از او در تاریخ ادبیات جهان یافت نشده است، مردی که او را به خنده‌رویی و شادابی می‌شناختند، مردی که کانون انتشار نشاط و انرژی بود، چنان با بیوفایی کوفیان در هم شکسته بود که دیگر حتی یاراى ايراد خطبه‌ای را هم نداشت! در حالی که علیهما السلام و بن جعفر نیز او را همراهی می‌کردند، خودش را به مسجد🕌رساند. خیلی داخل مسجد نشد! کنار در ورودی مسجد نشست! ظاهرا دیگر حس و حال خطبه خوانی نداشت! خطبه جهاد( نهج البلاغه) را نوشت و به سعد ( که يكى از موالی حضرت بود) داد 🗞تا آن را براى مردم بخواند!😦 برخى از مردم، از خواب غفلت بيدار شدند و از حضرتش پوزش خواستند گروهى هم هنوز مردّد بودند. از آن میان و سعيد بن قيس 👬خود را به امام ع رساندند و عرض كردند هر دستورى بفرماييد، ما اطاعت مىكنيم و قبیله‌های ما در اختيار شما است. امام ع فرمود: «آماده شويد برای حركت به سوى .» حضرت به پیشنهاد برخی دوستان، تميمى را هم به روستاهاى اطراف فرستاد تا از میان قبایل کوفی نیز لشكری جمع آورى كند🏇. ولى هنوز معقل و نیروهای کمکی او به کوفه نرسیده بودند كه امير مؤمنان على عليه السّلام به دست اشقی الاشقیاء ، ترور شد. @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 12 🌾🌺💐🌺🍃 🔵کلمه استنصح ⬅️: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّق (ای مردم واقعیت این است که هرکس خدا را خیرخواه خودش بداند، موفق می‌شود) یکی از معانی باب استفعال، "اعتقاد" است. برای مثال «فلانٌ استحلّ الشیئ» یعنی فلانی فلان چیز را حلال دانست به عبارت دیگر "فلانی اعتقاد دارد که فلان چیز حلال است". 📢بسیاری از ارباب لغت نوشته‌اند:✍ «استنصحه؛ أی عدّه نصیحاً» بنابراین تعبیر «من استنصح الله» یعنی «کسی که اعتقاد داشته باشد خدا خیرخواه او است». 🖊از میان شارحان جناب ، ابن ابی الحدید و برخی دیگر تصریح کرده‌اند که در اینجا منظور از «من استنصح» کسی است که به ناصح و خیرخواه بودن باری تعالی اعتقاد داشته باشد و باور کرده باشد که خداوند فقط خیر بنده را میخواهد. ⛳️با این حال در بین مترجمان فارسی، مترجمی که این کلمه را درست ترجمه کرده باشد پیدا نکردم😧. مترجمان، این مفهوم بسیار زیبا را تباه کرده و کلمه «من استنصح» را به مفاهیمی از این قبیل برگردانده‌اند؛⬇️ 📌کسی که از خدا خير خويش خواهد...😯 📌كسي كه از خداوند پند و اندرز طلب كند...😯 كسى كه از خدا اطاعت كند.... 😯 این مطلب از پایان نامه📝 سرکار خانم «نصاری» اخذ شده است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره18 🌾🌴🍃🌻☘🌛 ، شماره3 🔵أنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... من بزرگِ مومنان هستم. گفته است که این حدیث, یک حدیث نبوی بوده و پیامبر ص فرموده بود: «یا علی انت یعسوب المؤمنین». در بین زنبورهایی که در یک گروه هستند به زنبوری که بزرگ آن گروه است یعسوب میگویند. یعسوب جایگاهی دارد که نمی‌شود زنبورهای دیگر را با او مقایسه کرد. 🔹حتی پیشوایان اهل تسنن نیز پذیرفته‌اند که علی ع با کسی قابل مقایسه نبود مثلا؛⏬ 🔹عبدالله، فرزند ، روزی از پدرش درباره برتری خلفا بر یکدیگر پرسید. احمد بن حنبل گفت: در خلافت، اول ابابکر، دوم عمر و سوم عثمان. عبدالله گفت: پس علی بن ابی طالب چه؟ احمد گفت: او از اهل بیتی است که هیچ کس با آنان مقایسه نمی‌شود (...فقال: يا بنيّ، علي بن أبي طالب من أهل بيتٍ لا يقاس بهم أحد). (مالقی، محمد بن يحيى، التمهيد والبيان في مقتل الشهيد عثمان، ص 176) 🔸 نیز این سخن احمد حنبل را نقل کرده اما افزوده است که [نه یک بار بلکه] هر وقت در مورد علی و اهل بیت (ع) سوالی مطرح می‌شد، احمد ابن حنبل همواره می‌گفت: اینان اهل بیتی هستند که هیچ کس با آنان مقایسه شدنی نیست. (و كان أحمد بن حنبل إذا سئل عن علي و أهل بيته قال: «أهل بيت لا يقاس بهم أحد») (ابوالفرج، ابن جوزی، تبصره ابن جوزی ص 377 (مجلس 31 فی فضل علی) ع @Banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 15 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى».() (همانا او می دانست که جایگاه من نسبت به خلافت همچون جایگاه محور نسبت به آسیاب است) 🔷عنصر زیباشناختی: تشبیه خلافت به سنگ آسیاب و تشبیه خودشان به محور آن سنگ. 🌹در پست پیشین (، شماره 14) بخشی از شباهتهای بین محور آسیا و شخصیت امام ع بررسی شد. در این پست به برخی دیگر از شباهتها اشاره می‌شود: 1⃣. کارآمدی و اثربخشی آنچه موجب کارآمدی و اثربخشی آسیا می‌شود همین است که محوری وجود دارد و هر یک از دو سنگ را در جای بایسته‌ی خودشان حرکت می‌دهد و کار آسیاب را پیش می‌برد امام ع هم برای جامعه همین خصوصیت را دارد یعنی اگر باشد اجزای امت اسلامی را مانند قطعه‌های آسیا در جای بایسته خودشان قرار می‌دهد تا امت اسلامی کارآمدی و اثربخشی داشته باشد. 2⃣. برجسته بودن و شاخص بون محور آسیا در وسط آسیا است و وقتی به آسیا می‌نگری اول آن را میبینی و اصلا آسیاب را بدون محور تصور هم نمی‌توانی بکنی! علی ع هم در امت اسلام و بویژه برای چنین جایگاهی داشت. یعنی حتی اگر به فرض محال بپذیریم که پیامبر(ص) از سوی خداوند جانشینی برای خود معین نکرده بود و تعیین خلیفه به انتخاب مردم بود، باز هم مردم باید به سراغ علی می‌رفتند چون خیلی روشن و بدیهی بود که در بین پیامبر ص علی ع به خاطر فضائل شخصی‌اش شایسته‌ترین فرد برای خلافت بود. این سخن را هم در جای جای شرح نهج البلاغه 📚توضیح داده و هم در کتاب📖 ارزشمند اثبات کرده است. @banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 22 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : «وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا» (و از آنچه باقى گذاردهاند مىخوريد) 🔷عنصر زیباشناختی: استعاره مرشّحه در واژه «لفظوا» انسان خواه ناخواه از آنچه گذشتگان بر جای گذاشته‌اند بهره می‌جوید. حضرت امیر(علیه السلام) از آنچه که از گذشتگان به ما رسیده است، با عبارت «ما لفظوا» یاد کرده است. «لَفَظَ» به معنی بیرون انداختن چیزی از دهان است یعنی میراث مادی گذشتگان را به غذای بیرون انداخته شده از دهان تشبیه کرده اند. 🔵وجوه شباهت دنیا به «ما لفظوا»: 👇 1️⃣. غذای بیرون انداخته شده از دهان، امری تنفر آمیز است و مورد رغبت کسی قرار نمی گیرد. کسی که چشم بصیرت داشته باشد میل و رغبتی به مال دنیا ندارد و دنیا در نزد او آب بینی بزی بیش نیست. 2️⃣دنیا برای کسی ماندنی نیست. این دنیا دست به دست می شود. اگر روزی گذشتگان طعم دنیا را چشیده و آن را بیرون انداخته‌اند ما نیز روزی دنیا را برای دیگران رها خواهیم ساخت. 3️⃣هیچ کس از دنیا سیر نمی شود، انسان دنیا را فقط مضمضه می‌کند. باید بچشی و آن را بیرون بیاندازی. همانند آدامس یا شکلاتی که هیچ کس آن را قورت نمی دهد فقط از دهانی به دهان دیگر انتقال می یابد. نکته: این احتمال را نیز مطرح کرده است که ما از میوه هایی استفاده می کنیم که از خاکی روئیده که با خون و چرکی که از دهان مردگان خارج می شود در آمیخته است. 🌾 ( این سبزه که امروز تماشاگه توست/ فردا همه از خاک تو برخواهد رست) @banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده أَرْضُكُمْ قَرِيبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِيدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ آقای محمد حسنین از طلاب خیلی خوب شبه قاره که در شهر تورنتوی کانادا مشغول فعالیتهای تبلیغی است برایم نوشته بود که معنای این جمله👆 از خطبه 14 (که خطاب به مردم بصره است) چیست؟ بنده برایشان نوشتم: سلام به نظربنده این جمله را به دو صورت میشود معنا کرد: الف) یک جمله خبری است یعنی حضرت خبر میدهند که سرزمین شما به آب نزدیک است اما از آسمان دور است. دور بودن از آسمان خود میتوانید به یکی از این دو معناباشد: 1. چنانکه هم به عنوان علمی امام علیه السلام مطرح کرده است که قرنها بعد از حیات ظاهری امام، تازه دانشمندان فهمیدندکه شهر بصره دورترین نقطه کره زمین از معدل النهار خورشید است. 2. سرزمینتان از آسمان (رحمت الاهی) دور است. ب) قسمت اول جمله (قریبة من الما) خبری باشد اما قسمت دوم (بعیدة من السماء) انشای یک دعا باشد و به معنای این باشد که سرزمین شما هر چند به آب (مظهر رحمت الاهی و نعمتهای الاهی) نزدیک است اما [خدا کند که] از رحمت الاهی دور شود (دعا) به نظر من اگر جمله را خبری گرفتیم باید در قسمت الف معنای 2 را انتخاب بکنیم و اگر هم انشائی گرفتیم که معنا معلوم است. وفقکم الله لمرضاته ، شماره 23
بسم الله 🔵آخرین افطارهای امام علی علیه السلام (ج19 ص 187) نوشته است:✍️ امام علی علیه السلام شبهای آخر را یک شب در خانه علیه السلام، یک شب در خانه علیه السلام و یک شب در خانه عبدالله بن جعفر افطار میکردند و افطاریشان هم بیش از سه لقمه نمیشد. وقتی به ایشان گفته میشد که چرا کم غذا میخورند، میفرمودند: فقط چند شب دیگر مانده است تا با شکم خالی پیمان خداوند را درک کنم. به مناسبت ایام پیش از علیه السلام ، شماره21 https://telegram.me/banahjolbalaghe
به شماره 1 کاری که با علی ع کردند! در اواخر ، مطمئن بود که مردم بعد از عثمان او را به خلافت انتخاب میکنند، ابن ابی الحدید درباره اینکه مگر مردم درباره علی ع چه قضاوتی داشتند که طلحه چنین سودایی را در سر میپروراند، مینویسد: خلیفه اول و دوم علی را به زمین زده بودند! و ناموس(رازدارترین یار) او را شکسته بودند! به تدریج اکثر صحابه ای که فضائل او را میدانستند از دنیا رفته بودند و نسل جدیدی روی کار آمده بود که فضائل او را نمیدانست و ایام مصاحبت او با پیامبر ص را درک نکرده بود و او را مسلمانی در عرض مسلمانان دیگر میپنداشت! و تنها فضیلتی که نسل جدید برای علی ع میشناخت، عموزادگی با پبامبر ص، همسری دختر پیامبر و پدری نوادگان پیامبر ص بود!! از سوی دیگر قریش هم سرشار از بغض علی ع و شیفته طلحه بودند چون طلحه وعده داده بود که اگر به قدرت برسد رانتهای اقتصادی بزرگی به آنها بدهد و.. (شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 28 و 29) ، شماره 1 @banahjolbalaghe
﷽ ﷽ ، شماره 45 ؟ «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) وقتی در حضورمان ستایشمان می‌کنند، سه اتفاق باید رخ بدهد: 👈الف) امیرالمؤمنین علیه السلم به کسی که شخصی را در حضور خود او مدح کرده بود، فرمودند: «عقرت الرجل عقرک الله» (اور را کشتی خدا بکشد تورا) (شرح ج 18 ص 256) بدانیم و باور کنیم که وقتی کسی در پیش رویمان ما را می‌کند در حقیقت ما را می‌کشد، برای همین از چنین واقعه‌ای سخت هراسناک شویم. (خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَه) ✍️ب) و ، یعنی از ذهن خودمان مراقبت کنیم. مبادا فریب بخوریم و دچار این توهم شویم که آنها درباره ما راست می‌گویند! برای این که این مراقبت به خوبی رخ بدهد با خودمان آشکارا و با صدایی که گوشمان بشنود، بگوییم: من خودم را بهتر از شما می‌شناسم و خدا مرا از خودم هم بهتر می‌شناسد. 👈ج) کنیم و از خدا سه چیز بخواهیم: 1️⃣یکی اینکه ما را به خاطر آنچه که آنها گفته‌اند، مؤاخذه نکند، 2️⃣دیگری آنکه ما را از آنچه مردم می‌پندارند، بهتر قرار بدهد، 3️⃣سوم آنکه گناهانمان را که دیگران از آن بی‌خبرند، بیامرزد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 54 🔵آشنایی با خطبه 126 👈وقتی که برخی از اعیان و اشراف از عدالت امیرالمؤمنین علیه السلام خسته شده بودند و داشتند از اطراف امیرالمؤمین علیه السلام پراکنده و برای مال دنیا به معاویه می‌پیوستند، گروهی از یاران و دلسوزان امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ایشان آمدند و گفتند دست کم برای چند صباحی از بیت المال به این و اعیان و هر کسی که بیم فرار او به سوی می‌رود، سهمی بیشتر از سهم ما رعایا، بردگان و عجم‌ها بپردازید تا شاید مانع از فرار آنها به سوی دشمن شود. بعد از مدتی که آبها از آسیاب افتاد دوباره به همان سنت خود بازگردید و حقوق را مساوی بپردازید. (بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة، ج 6 ، ص 489) 🔹 حضرت در پاسخ به این پیشنهاد دوستداران و خیرخواهان خودشان، سخنانی ایراد کردند که در تاریخ حکمرانی جهان بی‌نظیر است. سید رضی بخشی از این سخن حضرت را تحت عنوان نقل کرده است. ❗️در این خطبه صریحا می‌فرمایند که از طریق ستم به کسانی که ولایت آنها بر عهده‌ام نهاده شده نمی‌خواهم به پیروزی برسم! قسم خوردند که تا وقتی جهان بر پا است به سوی چنین راه‌حلهای ظالمانه‌ای نزدیک نخواهند شد! فرمودند که حتی این اموال اگر مال خودم بود باز هم مساوی تقسیمش می‌کردم حالا که اصلا مال خودم نیست بلکه است! گفتند چنین کارهایی انسان را در بین مردم بزرگ می‌کند اما در نزد خدا کوچک می‌کند. 🕊 این خطبه را کلینی به صورت مسند در کافی از ابی مخنف نقل کرده است. ثقفی در الغارات و شیخ مفید و شیخ طوسی نیز در امالی خود آن را نقل کرده‌اند. ‼️متاسفانه از زمان تقسیم نامساوی بیت المال شروع شد و عرب بر عجم، مهاجر بر انصار و ... در استحقاق از بیت المال ترجیح داده شد.( 8/111) https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 58 🔵عدالت علی علیه السلام روزی دو زن نزد علی علیه السلام آمدند. یکی عرب بود و دیگری از موالی (). هر دو تقاضای کمک داشتند. حضرت به هر دو مقداری پول نقد و مقداری غذا به اندازه مساوی پرداخت کردند. 🔸یکی از آنها به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: ولی من از زنان هستم و این است! 🔹حضرت فرمودند: به خدا سوگند من در برخورداری از بین فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق تفاوتی پیدا نکرده‌ام! ( ج 2 ص 200). @banahjolbalaghe
بسم الله 🔵علم غیب امیرالمؤمنین علیه السلام أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي ✍️پاره‌ای از شواهد غیب‌آگاهی امام علی علیه السلام در نهج البلاغه منعکس شده است اما شواهد غیب‌آگاهی‌های حضرت، بسیار گسترده‌تر از آن حدی است که در نهج البلاغه آمده است. ( ج 10 ص 14 و 15) توضیح داده است که آینده‌گویی‌های زیادی به علی بن ابی طالب نسبت داده شده است با این حال وی متعهد شده است که تنها بخشی از امام را که در کتب متعددی یافته و اضطراب متن هم نداشته‌اند، نقل کند. 🔹برای مثال در شرح خطبه 157 دو مورد از امام را نقل می‌کند: یکی از آنها ماجرای تمیم بن اسامه است که در برابر ندای «سلونیِ» امیرالمؤمنین ایستاد و از تعداد موهای سر خودش پرسید. امام علیه السلام به او پاسخ دادند که هر عددی بگویم اثبات پذیر نیست اما این را بدان که در بیخ هر تار مویت فرشته‌ای هست که لعنتت می‌کند چون در خانه‌ات بزغاله‌ای می‌پرورانی که در آینده فرزند پیامبر خدا را به قتل خواهد رساند. 🔸آری این مرد همان تمیم بن اسامه بود که آن روزها فرزندی به نام حُصَین در خانه داشت که در شهادت امام حسین علیه السلام این نقشها را ایفا کرد:⏬ 1️⃣ که بعدا فرمانده شرطه‌های شد در دستگیری و شهادت نقش مؤثری ایفا کرد. 2️⃣سپس به سوی اعزام شد، در قادسیه اردو زد و فرستادگان امام حسین علیه السلام مانند و را دستگیر کرد و به نزد فرستاد و عبید الله آنا ن را نیز به شهادت رساند. 3️⃣ در هنگام نیز حصین همان کسی بود که گفت نماز شما قبول نمی‌شود!! و به صف نمازگزاران یورش برد ولی که مشغول دفاع از نمازگزاران بود او را از اسبش سرنگون کرد. بلافاصله یارانش رسیدند و در حمایت از او حبیب را به شهادت رساندند. 4️⃣او فرمانده تیراندازانی بود که به دستور ، عملیات تیراندازی به سپاه امام حسین ع را اجرا کرد. ، شماره 61 https://t.me/Banahjolbalaghe
بسم الله 📝📝یادداشت یک خواننده پیشتر پستی با عنوان «علم غیب امیرالمؤمنین علیه السلام» (، شماره61) منتشر شده و در آن آمده بود که تمیم بن اسامه در برابر ندایِ «سلونی قبل أن تفقدونی» ایستاد و از تعداد موهای سرش سوال کرد و حضرت از خود به او فرمودند: در خانه‌ات بزغاله‌ای بزرگ می‌کنی که در آینده فرزند پیامبر خدا را به قتل خواهد رساند. ✍️یکی از کاربران کانال (که اجازه ندادند اسمشان ذکر شود) درباره همان پست برایم نوشته‌اند: در منابعی مانند کامل الزیارات، امالی صدوق، عوالم العلوم و مدینة المعاجز به جای تمیم بن اسامه نام ذکر شده است. شما نام را در چه منبعی یافته‌اید؟ ◀️بنده برایشان نوشتم که در ج 10 ص 14 و 15، این واقعه را به نام تمیم بن اسامه ثبت کرده است. ولی از آنجا که در منابع دیگر نام پدر عمر بن سعد نیز ثبت شده، ممکن است چنین واقعه‌ای درباره سعد بن ابی وقاص نیز تکرار شده باشد. ، شماره 31 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵جاذبه خطبه 109 نهج البلاغه از نگاه ابن ابی الحدید ✍️ در شرح خطبه 109می‌نویسد: « هر کس می‌خواهد فصاحت و بلاغت را بشناسد و معیار برتری سخنی بر سخن دیگر را بفهمد، باید در این تأمل بکند چرا که نسبت بین این سخن و سخنان دیگر (غیر از سخن خدا و رسولش) مانند نسبتی است که بین ستاره‌های درخشان آسمانی و سنگهای سیاه زمینی وجود دارد! سپس باید تأمل کند و ببینید که چقدر شکوه و طراوت و زیبایی در این خطبه وجود دارد! و چقدر در جان مخاطب شگفتی و خوف و خشیت از خداوند پدید می‌آورد! قدرت اثرگذاری و جاذبه اين خطبه چنان است كه اگر آن را برای انسان بىدين و ملحدى كه مصمّم است معاد را با تمام قدرت نفى كند، بخوانند مقاومتش را در هم مىشكند و دلش را در وحشت فرو مى‌برد و اراده منفى او را در هم می‌شکند و زلزله‌ای در بنياد اعتقادات او می‌افکند». ، شماره 35 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵تحدی ابن ابی الحدید با کلام علی ع ابن ابی الحدید در شرح نهج‌البلاغه پس از نقل بخشی از سخنان حضرت امیر(ع) این ضرب‌المثل را یاد آورد می‌شود: «اى شترمرغ يا درست پرواز كن يا بال مگشا» سپس می‌گوید: هر واعظی که مي‌خواهد در دل مردم خوف بیفکندو سنگ خاراى دلشان را جلا دهد و بى ارزشى دنيا را برایشان بيان كند، یا اين چنين موعظه‌ای فصیح و رسا بياورد یا سكوت كند كه سكوت، پوشاننده‌ی عيب است و خاموشى بهتر از سخنی است كه گوينده اش را رسوا سازد. 😯 بعد می‌نویسد: «هركس به اين بخش از بنگرد باور می‌کند که معاويه راست گفته آنجا که درباره على عليه السلام گفته: «به خدا سوگند هيچ كس جز علی فصاحت را در میان قريش رواج نداده است». 😧 نکته: به نظر می‌رسد ابن ابی الحدید با این سخن مولا، تحدی کرده و سزای هماوردان را هم از پیش تعیین کرده و پیش بینی کرده است که هماوردان جز رسوایی و بی‌آبرویی چیزی به دست نیاورند! https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵زیباترین هجو تاریخ ادب عربی إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ (تا اینکه سومین [خلیفه‌ی] این قوم به قدرت رسید در حالیکه باد به پهلوی خود افکنده بود [و فقط] در فاصله‌ی میان فضله‌ی خودش و علوفه‌ی خودش [سیر می‌کرد]. عموزادگانش نیز با او به قدرت رسیدند و بیت المال را چنان خوردند که شتر گرسنه علف بهاری را. تا بدانجای که سرانجام رشته‌هایش بر خلاف میلش پنبه شد و عملکردش به او تیر خلاص زد و شکمبارگی‌اش او را سرنگون کرد. ) امیرالمؤمنین علیه السلام در سخن گفتن درباره‌ی خلفای سه‌گانه غالبا ( بین مسلمین) را رعایت می‌کردند و معمولا از راهبردهای ابهام گویی و گویی استفاده می‌کردند (مثل ) اما در خطبه ظاهرا فضا را مناسب دیده‌‌اند و دیدگاه انتقادی خودشان را درباره خلفا واضحتر از جاهای دیگر بیان فرموده‌اند. این جمله بخشی از همین خطبه شقشقیه است که حضرت درباره عثمان ارائه کرده‌اند. این عبارت که برای سرزنش عثمان () صورت‌بندی شده، آنقدر زیبا و مؤثر است که می‌گوید: تا قبل از صدور خطبه ادب‌پژوهان عرب معتقد بودند شعرِ «دَع المَکَارِمَ لا تَرحَل لبُغیَتها فإنک انت الطاعم الکاسی» زیباترین هجو زبان عربی است ولی این بخش از خطبه شقشقیه حتی از این شعر هم بالاتر رفته است. شماره 38 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله چرا علی خودش را در معرض دشنامهای قرار داد؟ ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، نامه‌های نوشته شده بین امیرالمؤمنین علیه السلام و معاویه را به اجمال مرور می‌کند سپس از اینکه مردی به فضیلت علی علیه‌السلام ناچار شده با مردی به رذیلت معاویه هم‌گفتگو شود اظهار شگفتی می‌کند. ابن ابی الحدید شأن معاویه را در حدی نمی‌داند که لیاقت هم‌گفتگو شدن با علی علیه‌السلام را داشته باشد. برای همین ظاهرا از وقوع این هم‌گفتگویی خوشنود نیست اما با این حال نمی‌خواهد علی علیه‌السلام را به خاطر گشودن باب گفتگو با معاویه صریحا ملامت یا نقد بکند! ✍️برای همین می‌نویسد: «کار این نامه‌نگاریها به جایی کشید که معاویه خودش را هم‌قطار علی جا بزند و بر علی مفاخره کند! من می‌خواهم به امیرالمؤمنین بگویم ای کاش می‌دانستم که او چرا باب نامه‌نگاری با معاویه را گشود؟ اگر ضرورتی وجود داشت ، کاش امیرالمؤمنین به و نصیحت معاویه اکتفا می‌کرد و اصلا باب با معاویه را باز نمی‌کرد! حالا اگر هم به این مفاخره نیاز بود آیا نمی‌شد به همین موعظه و مفاخره اکتفا کند و وارد مسائلی که باعت تقابل معاویه می‌شد، نشود؟! آیا نمی‌شد این مرد جلیل بزرگوار خودش را در معرض دشنامهای آن سفیه احمق قرار ندهد؟...» در پایان می‌نویسد: «شاید امیر المومنین این کارها را به خاطر مصلحتی انجام داده که آن روز برای خودش روشن بوده ولی امروزه بر ما مخفی است»! (و لعله ع قد كان يظهر له من المصلحة حينئذ ما يغيب عنا الآن‏) آری این مصلحتی که ابن ابی الحدید از آن سربسته سخن می‌گوید، همین است که اولویت علی علیه السلام این بود که مسأله بدون خونریزی حل شود، مشکل بدون جنگ برطرف شود! او هدایت را بر نبرد مقدم می‌دانست و در جای جای نهج البلاغه از این تقدم سخن گفته است! http://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 3 1️⃣فضای صدور خطبه از محتواى خطبه و همچنين برخی اسناد و طرق آن استفاده مى‏شود كه حضرت امیر علیه السلام اين سخنان را در اواخر عمر شريفشان ايراد فرموده اند. (منهاج البراعة، ج3، ص32) برخی گفته اند که نزد امیرالمومنین علیه السلام سخن از خلافت شد و حضرت، این سخنان را ایراد کرد ولی در روایتی آمده است که فردی از سوی معاویه نامه‌ای خدمت حضرت امیر علیه السلام آورد و گفت که نامه‌ای برای تو آورده ام که کوه ها را به لرزه درمی آورد، از سوی کسی که حافظ قرآن بوده، از تو بلیغ‌تر، آشناتر به احکام الهی و سزاوارتر به امر خلافت است. حضرت امیر علیه السلام به عمار دستور دادند که سوار بر شتر شده و قبائل کوفه را برای شنیدن حق به مسجد فراخواند. مردم دسته دسته به سوی مسجد شتافتند و حضرت امیر علیه السلام بعد از ظاهر کردن پاره ای از معجزات عجیب، این خطبه را ایراد فرمودند. (بحار الانوار، ج54، ص344) 2️⃣اهمیت خطبه 🔸1. اين خطبه از مهمترين و جنجالی ترین خطبه‏هاى نهج البلاغه است؛ زیرا مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بى‏پرده شرح مى‏دهد. نكاتی درباه و در اين خطبه وجود دارد كه در هيچ يك از خطبه‏هاى نهج البلاغه نيست و در عين كوتاهى، يك دوره تاريخ اسلام مربوط به عصر خلفاى نخستين، در آن خلاصه شده است. (پیام امام، ج1، ص317) 🔸2. با این خطبه می توان بر حقانیت علی علیه السلام و غاصبانه بودن خلافت خلفاء احتجاج کرد. همین امر سبب شده است که برخی از علمای اهل سنت، انتساب این خطبه به امیرالمومنین علیه السلام را انکار کرده و برخی دیگر چون که صدور آن از علی علیه السلام را قطعی می شمارند، برای حفظ عقاید خود، درصدد توجیه و تأویل برخی عبارات این خطبه برآیند. 🔸3. حضرت امیر علیه السلام، دلیل سکوت و کناره‌گیری خود را در عباراتی کوتاه و زیبا بیان کرده است، عباراتی که در اوج بلاغت، متلاطم از امواج حزن و اندوه نشسته بر دل مولاست که آمیختگی حیرت انگیزی از حزن و شعف را به خواننده خود القاء می کند. 🔸4. عمق انحطاط و ظلمت حاکم بر فضای جامعه اسلامی بعد از وفات نبی(ص)، در عباراتی کوتاه، زیبا و پر مغز بیان شده است. 🔸5. این خطبه آکنده از استعارات و تشبیهات بسیار زیبایی است که متن آن را به یکی از تبدیل کرده است. 3️⃣وجه تسمیه خطبه نام اين خطبه از جمله آخر آن گرفته شده است كه امام (ع) در پاسخ تقاضاى «ابن عباس» براى ادامه خطبه، به او فرمود: «تلك شِقشِقَةٌ هَدَرَت ثمّ قَرّت» كه معادل آن در فارسى چنين است: «اين شعله آتشى بود كه از دل زبانه كشيد و فرو نشست». (پیام امام، ج1، ص317) البته به اعتبار واژه "تقمّص" که در صدر خطبه به کار رفته، این خطبه را "خطبه مقمّصه" نیز نامیده اند اما نام مشهورش همان شثشقیه است. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵شهرت خطبه شقشقیه بر اساس تحقیق ابن میثم بحرانی (ج 1، ص 252)، صدور خطبه شقشقیه از امام علی (ع) شهرت غیرقابل انکاری دارد؛ بر آن است که این خطبه حتی پیش از ولادت سید رضی نیز مشهور بوده است. نیز از طریق استادش، مصدق بن شبیب از نقل می‌کند که او معتقد بوده این خطبه از امام علی (ع) صادر شده است. ابن خشاب می‌گوید: من خودم این خطبه را در کتاب‌هایی که دویست سال، پیش از تولد نوشته شده‌ بودند دیده‌ام و اصلا دست‌خط نویسندگان آن کتاب‌ها را می‌شناختم و حتی می‌دانستم که دست‌خط کدام یک از ارباب ادب است. وقتی به ابن خشاب گفتند که برخی این خطبه را از مجعولات سید رضی دانسته‌اند، گفت: رضی و غیررضی کجا و این نفَس و این سبک سخن گفتن کجا؟! من کلام و کتابت رضی را می‌شناسم...!( ابن ابی الحدید، شرح ‏نهج ‏البلاغة، ج 1 ص 205) این خطبه در میان ارباب نیز با همین نام () معروف است؛ چندان که ابن‌اثیر در نهایه، فیروزآبادی در قاموس، ابن منظور در لسان العرب و... خطبه را با همین نام یاد کرده و کلماتی از آن را نقل کرده‌اند. از میان محدثان نیز جناب در علل الشرائع و معانی الاخبار، مرحوم در ارشاد و... این خطبه را آورده‌اند. ادامه دارد در اینجا و اینجا ، شماره 113 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کفر یا فسق مخالفان امیرالمؤمنین قُلتُ:... أَ بِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟ فَقَالَ: بِمَنْزِلَةِ فِتْنَة) امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده است وقتی پیامبر مرا از فتنه‌های پس از خودشان آگاه می‌کردند از ایشان پرسیدم این فتنه‌ها درحد ارتداد [و کفر] است یا در حد فتنه؟ فرمودند: در حد ! ✍️در مقابل این روایتِ نهج البلاغه، دسته‌ی دیگری از روایات وجود دارد که ثابت می‌کند کسانی که با امیرالمؤمنین علیه‌السلام جنگیده‌اند کافر هستند (مانند روایت «یاعلی حربُک حربی») شارحان شیعی نهج البلاغه این روایت را با آن روایات جمع کرده و کفر کسانی که با علی جنگیده‌اند را اثبات کرده‌اند (ن ک: بهج الصباغة ج 4 ص 296، منهاج‏ البراعة خوئي، ج 9، ص 306 تا 308 و شرح نهج البلاغه ج 2 ص 103) اما در ذیل همین خطبه 156 سعی کرده است کفر باغیان جنگ جمل را رد کند (شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 208). ↩️پ ن: متکلمان امامیه در بحث خاصّه این مساله را مطرح کرده‌اند که آیا بین کسانی که با علی جنگیده‌اند و کسانی که صرفا با او مخالف بوده‌اند فرقی وجود دارد؟ طوسی در تجرید الاعتقاد نوشته است: «محاربان علی علیه السلام (کسانی که با او جنگیدند) کافر هستند اما مخالفان او [کافر نیستند بلکه صرفاً] فاسق هستند.» برای اثبات کفر محاربان امیرالمؤمنین به روایات نبوی استناد کرده‌اند ( در افصاح، در اقتصاد، در شرح تجرید و ...) اما درباره مخالفان امیرالمومنین علیه‌السلام اختلاف نظر وجود دارد. برخی عالمان امامیه مخالفان علی را به خاطر اینکه امامت علی را که ضروری دین (از اصول دین) بوده، رد کرده‌اند کافر می‌دانند اما علامه در شرح تجرید قول به فسق آنها را اقوی دانسته است. ◀️ به نظر می‌رسد قول مشهور در بین امامیه، همان فاسق بودن مخالفان باشد نه کافر بودن آنان.▶️ در کلام نیز یکی از کهن‌ترین مسائل که از دیرباز در ذیل مسأله اعتبار و احترام صحابه مطرح می‌شده این است که و تابعانی که بر دو تن از خلفای راشدین ( و امیرالمؤمنین علیه‌السلام) شمشیر کشیده‌اند، کافر‌اند یا فاسق‌اند یا اینکه صرفا خطا کرده‌اند؟ ⤵️در این منابع کفر یا عدم کفر مخالفان و محاربان علی علیه‌السلام واکاوی شده است: 1.الافصاح شیخ مفید ص 117 تا 131 2.الاقتصاد شیخ طوسی ص 358 تا ص 365 3.ابكار الأفكار في أصول الدين، ج‏5، ص: 293 4.شرح المواقف، ج‏8، ص: 374 ، شماره 118 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
منار الهدى ج1 - الشيخ علي بن عبدالله البحراني.pdf
15.1M
بسم الله 📚📚 📖منار الهدی في النص علی إمامة الأئمة الاثنی‌عشر(ع) 🔺کتاب «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید» از سه جهت (ادبی و تاریخی و کلامی) اهمیت دارد. او از علاقمندان و پیروان مکتب کلامی بغداد است که درباره خلافت پیامبر معتقدند اولا از طرف خداوند و پیامبرش نصی درباره ، اعلام نشده نبود و مساله تعیین جانشین به امت واگذار شده بود و ثانیا امت در انتخاب خلیفه خطا کردند و علی بن ابی طالب را که به خاطر فضائلش استحقاق بیشتری برای جانشینی بلافصل داشت، کنار نهادند. ✍️عالمان امامیه در نقد ادعای (که نصی درباره خلافت پیامبر نداریم) آثار متعددی تألیف کرده اند. ◀️یکی از آنها کتاب تالیف شیخ است که در دو مجلد تصحیح و منتشر شده است. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله به مناسبت فاطمیه س 🔵برشی از مرثیه فاطمی امیرالمومنین ع، شماره3 نهج البلاغه مرثیه ای است که امام علی ع پس از دفن حضرت زهرا س به صورت مناجاتی با پیامبر ص ایراد کرده اند، در این خطبه آمده است: ...یا رسول الله... أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ ای رسول خدا، ...رهن [از من] گرفته شد! ⁉️⁉️کلمه رهینه از چه رو به حضرت زهرا س اطلاق شد است؟ 🌾کسی که چیزی به کسی قرض می‌دهد برای اینکه مطمئن باشد که قرض گیرنده قرضش را برمی‌گرداند، چیزی ارزشمند (که دست کم به اندازه همان قرض ارزش داشته باشد) از قرض گیرنده به عنوان رهن (گرو) می‌گیرد و تا زمان رسیدن به مال خود، دلش به همان رهن خوش است. ✍️ معتقد است که پیامبر ص وقتی چهره در خاک کشید و صورت زیبای خود را از دسترسی (و میدان دید) علی ع خارج کرد، متاع با ارزشی از دست علی ع رفت و علی باید تا آخر عمر صبر می‌کرد تا دوباره به آن چهره دلربا دسترسی بیابد. به همین خاطر پیامبر ص باید در نزد علی ع چیزی را به رهن می‌گذاشت که علی ع تا وقت دسترسی به آنچه که از دست داده (چهره پیامبر ص) به همان رهن دلخوش باشد. 🔸این رهن همان چهره حضرت زهرا س بود که در فراق پیامبر ص موجب آرامش قلب علی ع بود. اوج مرثیه علی ع همین بود که حالا دیگر نه به چهره پیامبر ص دسترسی داشت و نه به جمال فاطمه س! یعنی هم مال از دستش رفته بود و هم رهن. ◀️برای همین در ادامه همین جمله فرمود: رهن از من گرفته شد؛ پس حزنم ابدی خواهد شد و شبهایم به بی‌خوابی خواهد گذشت تا زمانی که خداوند هم‌جواری با تو را برایم رقم بزند (أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيم) ، شماره15 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵راز «توصیف دقیق علی از پیامبر ص» از منظر ابوجعفر نقیب نهج البلاغه از خطبه هایی است که امام علی ع در آن به ص پرداخته است. ابن ابی الحدید از توصیفات دقیق و عمیقی که در سراسر نهج البلاغه بویژه این خطبه درباره پیامبر ص ارائه شده، انگشت به دندان شده و به نزد استادش رفته و این حیرت خود را با او در میان نهاده و پاسخ‌های شگفت آوری از او شنیده است. شرح گفتگوی با استادش را به نقل از خود او (ج7 ص 173 و 174) در اینجا ⬇️⬇️بخوانید: ✍️«از اباجعفر که مردی منصف و دور از هوس و بی تعصب بود، پرسیدم: من سخنان را دیده‌ام و خطبه‌هایشان را خوانده‌ام اما ندیده‌ام که هیچکدام از آنها بتواند مانند این مرد (علی ع) پیامبر ص را به عظمت توصیف کند یا مانند این مرد مردم را سوی پیامبر ص دعوت کند!! ... 📢ابوجعفر گفت: 👈اصلا صحابه‌ی دیگر، کلام منسجمی داشته‌اند که بتوان از آن فهمید چگونه ص را توصیف کرده‌اند؟! اصلا آیا از آنان چیزی جز مشتی کلمات شتابزده و سطحی که هیچ معنایی ندارد، برجای مانده است؟!❗️ 🔷علی ع نسبت به پیامبر ایمانی قوی، باوری عمیق و یقینی قاطع و استوار داشت!! افزون بر این، علی ع به خاطر اینکه پیامبر ص با او نسبت داشت، او را تربیت کرده بود و از بین همه صحابه او را برگزیده و به خودش اختصاص داده بود، شدیداً به پیامبر مهر می‌ورزید. 🔵 علاوه بر اینها علی ع و پیامبر ص نفس واحدی بودند در دو جسم، پدرشان یکی بود(ابوطالب هر دوی آنها را بزرگ کرده بود)، خانه‌شان یکی بود اخلاقشان مثل هم بود بنابراین علی ع وقتی پیامبر ص را توصیف می‌کرد در حقیقت خودش را توصیف می‌کرد و وقتی به سوی پیامبر ص دعوت می‌کرد در حقیقت به سوی خودش دعوت می‌کرد....» ، شماره12 ص https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵زیباترین هجو تاریخ ادب عربی إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ تا اینکه سومین [خلیفه] این قوم به قدرت رسید در حالیکه باد به پهلوی خود افکنده بود [و فقط] در فاصله میان فضله خودش و علوفه خودش [سیر میکرد]. عموزادگانش نیز با او به قدرت رسیدند و بیت المال را چنان خوردند که شتر گرسنه علف بهاری را. تا بدانجای که سرانجام رشته هایش بر خلاف میلش پنبه شد و عملکرد خودش به او تیر خلاص زد و شکمبارگی اش او را سرنگون کرد. ✍️امیرالمؤمنین علیه السلام در سخن گفتن درباره‌ی خلفای سه‌گانه غالبا ( بین مسلمین) را رعایت می‌کردند و معمولا از راهبردهای ابهام گویی و گویی استفاده می‌کردند (مثل ) اما در خطبه ظاهرا فضای مناسبی وجود داشته و دیدگاه انتقادی خودشان را درباره خلفا واضحتر از جاهای دیگر بیان فرموده‌اند. 🔺این جمله بخشی از همین خطبه است که حضرت درباره ارائه کرده‌اند. این عبارت که برای سرزنش عثمان () صورت‌بندی شده، آنقدر زیبا و مؤثر است که می‌گوید: تا قبل از صدور این خطبه، ادب‌پژوهانِ عرب معتقد بودند شعرِ «دَع المَکَارِمَ لا تَرحَل لبُغیَتها فإنک انت الطاعم الکاسی» زبان عربی است ولی بُعد زیباشناختی هجوی که در این بخش از خطبه‌ی شقشقیه به کار رفته، حتی از این شعر هم بالاتر است. ، شماره65 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵راز «توصیف دقیق علی از پیامبر ص» از منظر ابوجعفر نقیب نهج البلاغه از خطبه هایی است که امام علی ع در آن به ص پرداخته است. ابن ابی الحدید از توصیفات دقیق و عمیقی که در سراسر نهج البلاغه بویژه این خطبه درباره پیامبر ص ارائه شده، انگشت به دندان شده و به نزد استادش رفته و این حیرت خود را با او در میان نهاده و پاسخ‌های شگفت آوری از او شنیده است. شرح گفتگوی با استادش را به نقل از خود او (ج7 ص 173 و 174) در اینجا ⬇️⬇️بخوانید: ✍️«از اباجعفر که مردی منصف و دور از هوس و بی تعصب بود، پرسیدم: من سخنان را دیده‌ام و خطبه‌هایشان را خوانده‌ام اما ندیده‌ام که هیچکدام از آنها بتواند مانند این مرد (علی ع) پیامبر ص را به عظمت توصیف کند یا مانند این مرد مردم را سوی پیامبر ص دعوت کند!! ... 📢ابوجعفر گفت: 👈اصلا صحابه‌ی دیگر، کلام منسجمی داشته‌اند که بتوان از آن فهمید چگونه ص را توصیف کرده‌اند؟! اصلا آیا از آنان چیزی جز مشتی کلمات شتابزده و سطحی که هیچ معنایی ندارد، برجای مانده است؟!❗️ 🔷علی ع نسبت به پیامبر ایمانی قوی، باوری عمیق و یقینی قاطع و استوار داشت!! افزون بر این، علی ع به خاطر اینکه پیامبر ص با او نسبت داشت، او را تربیت کرده بود و از بین همه صحابه او را برگزیده و به خودش اختصاص داده بود، شدیداً به پیامبر مهر می‌ورزید. 🔵 علاوه بر اینها علی ع و پیامبر ص نفس واحدی بودند در دو جسم، پدرشان یکی بود(ابوطالب هر دوی آنها را بزرگ کرده بود)، خانه‌شان یکی بود اخلاقشان مثل هم بود بنابراین علی ع وقتی پیامبر ص را توصیف می‌کرد در حقیقت خودش را توصیف می‌کرد و وقتی به سوی پیامبر ص دعوت می‌کرد در حقیقت به سوی خودش دعوت می‌کرد....» «این جا» را نیز ببینید. ، شماره12 ص https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a