eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
42 ویدیو
16 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ،‌ شماره 15 🌾🌺💐🌺🍃 🔵تجمل در فقر فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِي دِينٍ ...وَ تَجَمُّلًا فِي فَاقَة... از نشانه‌های [هر] یکی از تقواپیشگان این است که قوتی [عظیم] در دینشان و ... آبروداری [بزرگی] در فقرشان می‌بینی... 📢 منظور از "تجمل در فقر " این است که اهل تقوا ممکن است فقیر بشوند ولی کاری نمی‌کنند که به فقر معروف بشوند. ""تجمل در فاقت"" یعنی : 🔹در عین فقیری باحیا بودن، محتشم بودن و عزت و شوکت خود را حفظ کردن. 🔸معنای تجمل در اینجا زیور و آراستگی نیست بلکه اظهار زینت است، برای همین است که برخی لغویان حیا را هم در بین معانی کلمه تجمل ذکر کرده‌اند. 🔷بنابراین منظور از «تجمّلا فی فاقة» آبروداری در فقر است. متاسفانه برخی مترجمان معنای کلمه تجمل را به درستی منتقل نکرده‌اند. -------------------------------------------- 📢 دو نکته: 👈1⃣امام ع با کلمه «تری» اشاره کرده اند که عناصری مانند «قوت در دینداری» و «آبروداری در فقر» باید صفتی آشکار باشند؛ آنقدر آشکار باشند که به چشم بیایند و دیده بشوند. 👈2⃣ (تری) و معنای نیز نشانه آن است که این دو عنصر به صورت مستمر در زندگی متقین دیده می شود. --------------------------------------------- @banahjolbalaghe
بسم الله ،‌ شماره 16 🌾🌺💐🌺🍃 🔵 نفی الشیئ بإیجابه و ترجمه تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ ... غَائِباً مُنْكَرُهُ حَاضِراً مَعْرُوفُه او را می‌بینی در حالی که آرزوهایش کوتاه و... منکرش غائب و معروفش حاضر است! 📢منظور از "غائب بودن منکر" چیست؟ یکی از آرایه‌های ادبی در زبان عربی «نفی الشیئ بإیجابه» است. بر اساس این آرایه عرب وقتی می‌خواهد یک چیزی را نفی کند گاهی بیانش را به گونه‌ای می‌آراید که گویا تا حدودی اثباتش کرده است! 🔹امروالقیس وقتی می‌گوید: «لاحب لایهتدی بمناره» (شاهراهی که با مناره‌ی آن هیچ کسی هدایت نمی‌شود) منظورش این است که این شاهراه اصلا مناری ندارد تا بتواند کسی را هدایت کند اما بیانش را به گونه‌ای آراسته که خواننده می‌پندارد منار وجود دارد ولی هدایت نمی‌کند. 🔹🔸 قرآن وقتی می‌فرماید: «بهشتیان در بهشت سخن لغو نمی‌شنوند» (لا یسمعون فیها لغوا) به نظر می‌رسد که در آنجا سخن لغو وجود دارد ولی بهشتیان نمی‌شنوند در حالی که خداوند می‌خواهد بفرماید اصلا لغوی وجود ندارد تا آنان بخواهند بشنوند. 🔹🔸🔸از عبارت «غائباً مُنکَرُه» نیز در یک نگاه شتابزده، برداشت می‌شود که متقین منکراتی دارند و آن منکراتشان مخفی است! درحالی که مراد حضرت این است که متقین هیچ منکری ندارند. ❗️‼️ از آنجا که در زبان فارسی این آرایه وجود ندارد (یا خیلی کم وجود دارد) ترجمه تحت اللفظی این قبیل عبارات موجب می‌شود همان پندار نادرست در ترجمه شکل بگیرد. متاسفانه در بسیاری از ترجمه‌ها این پندار نادرست به خواننده انتقال یافته است. @banahjolbalaghe
﷽ ﷽ ، شماره 45 ؟ «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) وقتی در حضورمان ستایشمان می‌کنند، سه اتفاق باید رخ بدهد: 👈الف) امیرالمؤمنین علیه السلم به کسی که شخصی را در حضور خود او مدح کرده بود، فرمودند: «عقرت الرجل عقرک الله» (اور را کشتی خدا بکشد تورا) (شرح ج 18 ص 256) بدانیم و باور کنیم که وقتی کسی در پیش رویمان ما را می‌کند در حقیقت ما را می‌کشد، برای همین از چنین واقعه‌ای سخت هراسناک شویم. (خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَه) ✍️ب) و ، یعنی از ذهن خودمان مراقبت کنیم. مبادا فریب بخوریم و دچار این توهم شویم که آنها درباره ما راست می‌گویند! برای این که این مراقبت به خوبی رخ بدهد با خودمان آشکارا و با صدایی که گوشمان بشنود، بگوییم: من خودم را بهتر از شما می‌شناسم و خدا مرا از خودم هم بهتر می‌شناسد. 👈ج) کنیم و از خدا سه چیز بخواهیم: 1️⃣یکی اینکه ما را به خاطر آنچه که آنها گفته‌اند، مؤاخذه نکند، 2️⃣دیگری آنکه ما را از آنچه مردم می‌پندارند، بهتر قرار بدهد، 3️⃣سوم آنکه گناهانمان را که دیگران از آن بی‌خبرند، بیامرزد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
، شماره 46 🔵کارکردشناسی (فقره‌ی دوم) # «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) 👈اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّون = خدایا مرا بهتر از آنچه که گمان می‌کنند قرار بده👉 ✍️این فقره از دعا سه کارکرد دارد: 🔹1) ایجاد حس پیشرفت یکی از مشکلاتی که مدح شدن برای شخص مدح شده به وجود می‌آورد این است که او را دچار و رضایت از وضع موجود می‌کند. رضایت از وضع موجود موجب می‌شود که شخص دیگر به همین وضع موجودش قناعت بکند و بیشتر از این، پیشرفت نکند. شخص مدح شده وقتی از خدا می‌خواهد که خدایا مرا از آنچه که اینان می‌پندارند بهتر قرار بده (اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّون) در حقیقت خودش به خودش این آگاهی را می‌دهد که هنوز باید به تکامل و پیشرفت بیشتری دست بیابم و درجا نزنم. 🔹2) جلوگیری از بروز کارکرد دوم این دعا آن است که وقتی توجه می‌یابد که می‌توان بهتر از این هم بود، این توجه خودبه خود موجب می‌شود که کمالات مدح برانگیز کنونی‌اش را غیرکافی بداند. حصول چنین نگاهی به کمالات موجودش مانع از بروز خودشیفتگی و نیز می‌شود. 🔹3) نگاه توحیدی کارکرد سوم این دعا نیز آن است که انسان وقتی توجه می‌یابد که برای تکامل بیشتر به یاری خداوند نیاز دارد این توجه خود به خود موجب می‌شود که داشته‌ها و کمالات موجودش (که موجب مدح گویی مدح گویان شده) را نیز از خودش نداند و از فضل پروردگارش بداند (هذا من فضل ربی). چنین توجهی آن هم در جایی که با مدح شدن در سرازیری غرور قرار گرفته موجب می‌شود که انسان از غرور نجات بیابد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
﷽ ﷽ ، شماره 47 🔵کارکردشناسی (فقره‌ی سوم) «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) امیر المؤمنین علیه السلام به شخص مدح شونده سفارش کرده‌اند بعد از مدح شدن از خداوند سه چیز بخواهد، یکی از آنها این است که خدایا آن دسته از گناهانم را که این مدح کنندگان از آن بی‌خبرند، بیامرز(وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون). این فقره از دعا چه کارکردی دارد؟ 1️⃣شوق پیشرفت این فقره موجب می شود که شخص مدح شده، افزون بر استفاده از برکات استغفار (که وظیفه هر روز مؤمنان است)، خودش به خودش یادآوری کند که در کنار این نیکی‌های آشکاری که موجب شده ست دیگران ستایشش بکنند، بدی‌های پنهانی نیز دارد که باید به فکر اصلاح آن باشد. چنین آگاهی ارزشمندی موجب می‌شود که شخص مدح شده به تکامل بیشتر بیندیشد و در جا نزند. 2️⃣برداشت متعادل از شخصیت خود این دعا از سوی دیگر با یادآوری کاستی‌های شخصیتی، موجب می‌شود شخص مدح شده به و از خودراضی بودن دچار نشود بلکه برداشت متعادلی از خود داشته باشد. https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره48 🌾🌺💐🌺🍃 ! «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُون». (هر گاه يكى از آنها (متقین) به پاکی ستوده شود از آن چه در بارهاش گفته شده در هراس مىافتد و مىگويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه‌ترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است. بار پروردگارا به خاطر آنچه [دیگران] در موردم می‌گویند، مؤاخذه‌ام مفرما و مرا از آنچه که دیگران می‌پندارند برتر قرار ده و گناهان مرا كه از آن بىخبرند، بيامرز.) ⁉️⁉️ در دعایی که بعد از ستایش شدن سفارش شده، سه چیز از خداوند خواسته می‌شود. یکی از آن سه چیز این است که «خدایا مرا به خاطر حرفی که دیگران می‌زنند مؤاخذه نکن». سوالی که وجود دارد این است که با توجه به آیه «لا تزرُ وازرةٌ وزرَ أخری» مگر ممکن است خداوند کسی را به خاطر ستایش دیگران مؤاخذه بکند؟ ⚡️در پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که: 🔸در حضرت فرموده‌اند فرد صالح را می‌توان از نیک‌نامی و ذکر جمیلی که خداوند برای او بر زبان بندگانش جاری کرده، شناسایی کرد (وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِه) در نیز آمده است: «کَم مِن ثناءٍ جمیلٍ لستُ اهلاً له نَشَرتَه». مفهوم مشترکی که در نامه 53 ( يُجْرِي اللَّهُ) و دعای کمیل (نشرتَه) وجود دارد، این است و ذکر جمیل خود به خود بر سر زبانهای مردم نمی‌افتد بلکه این خداوند است که و نیک‌نامی را برای تو در بین بندگانش منتشر می‌کند. از سوی دیگر کاری که خداوند انجام بدهد، است و نعمت مؤاخذه دارد (لتُسئلُنّ یومئذٍ عن النعیم) یعنی باید در پاسخ دهی که از این نام نیکی که خداوند به تو داده بود، چه استفاده‌ای کردی؟ این امر درباره مانند روحانیان، نخبگان، هنرمندان و ... شدت بیشتری دارد چون نعمت سنگینتری به آنان داده شده و مؤاخذه‌ی سنگینتری نیز در راه خواهد بود! https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در نهج البلاغه فحش در زبان فارسی امروز به معنای دشنام گویی به کار می‌رود اما در زبان عربی به معنای "هر رفتار یا گفتار زشت" است، حتی گفتار زشتی که به قصد دشنام‌گویی به کار نرفته باشد بلکه صرفا مشتمل بر زشت‌گویی و عریان گویی باشد، نیز در عربی فحش نامیده می‌شود. در در وصف تقواپیشگان آمده است: «بَعِيداً فُحْشُهُ لَيِّناً قَوْلُه» تعبیر «بعیدا فحشه» در این جمله به این معنا است که هر گونه رفتار یا گفتار زشت از آنان دور است. () متاسفانه بسیاری از مترجمان نهج البلاغه کلمه فحش را در اینجا به معادلهایی مانند «زشت گویی»، «دشنام»، «سخن زشت» و ... برگردانده‌اند. ،‌ شماره 37 https://telegram.me/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵همام کیست و ماجرای چیست؟ اطلاعات تاریخی ما درباره همّام زیاد نیست. اینقدر می‌دانیم که او فرزند عُبادة بن خُثَیم یعنی برادرزاده ربیع بن خثیم بود. بنابراین خواجه ربیع بن خثیم که در حوالی مشهد مدفون است عموی هَمام بوده است. شخصی زاهد و دنیاگریز و از علاقمندان امیرالمؤمنین علیه السلام بوده و با یاران نزدیک امام مانند نوف بُکالی و جُندَب نیز معاشرت داشته است. یک روز امیرالمؤمنین علیه السلام که در راه مسجد و در میان تعدادی از یارانشان بودند، به گروهی برخورد کردند که به بیهوده‌گویی مشغول بودند. از آنها پرسیدند: شما کیستید؟ آنها گفتند: ما از شیعیان شما هستیم. امام فرمودند پس چرا نشانه‌های شیعگی در شما نیست؟ جندب و ربیع بن خثیم از حضرت پرسیدند که مگر نشانه‌های شیعیان شما چیست؟ حضرت پاسخ کوتاهی دادند و گذشتند. همام که عبادتگری سختکوش بود نیز در میان جمع بود و از امام پرسید: به همان خدایی که شما را کرامت داد، برای خودش برگزید و بر همگان برتری داد از شما می‌خواهم که اوصاف شیعیان خود را بازگو کنید. امام به همام نیز پاسخ کوتاهی دادند و گذشتند اما وقتی دیدند همام اصرار می‌کند لب به سخن گشودند و خطبه معروف به خطبه متقین را ایراد (بحار الانوار، ج 65 ص 192). در این خطبه امام علی علیه السلام با ارائه‌ی تصویری شورانگیز از اوصاف متّقین، جان همام را به پرواز درآوردند به طوری که وی با شنیدن سخن امام نقش بر زمین شد. دوستان همّام خودشان را به او رساندند اما هرچه تکانش دادند دیدند تکان نمی‌خورد و جان سپرده است! خواجه ربیع بغض کرد، گریست و به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: موعظه‌ات با برادرزاده‌ام چه کرد! کاش من به جای او بودم! آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام به ربیع فرمودند: موعظه‌های رسا و اثرگذار با مخاطبان آماده چنین می‌کنند! به خدا قسم خودم از اول بر جان او بیمناک بودم. امیرالمؤمنین علیه السلام خود بر او نماز خواند و در تشییع پیکرش نیز شرکت کرد(همان، ص 195 و 196) البلاغه 206 https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.